همگام با بازار فارکس (2)
تجزیه و تحلیل فنی عملکردبازار سرمایه و بورس جهانی در درجه اول از طریق استفاده از نمودار ها به منظور پیش بینی روند قیمت های آینده است.اصلاح عملکرد بازار سه اصل اولیه برای تکنسین ها دارد:قیمت ها،حجم معاملات موجود و سود و بهره.اصلاح رفتار قیمت در بازار بر روی نمودار ها بازه زمانی چارت قیمت بسیار باریک و کوچک به نظر می رسد.چراکه تکنسین ها معمولا حجم معاملات و بهره ی آزاد رااجزایی جداناپذیر در نظر می گیرند.اصول تحلیل نمودار ها هم برای سهام و هم برای معاملات آتی کاربرد دارد.در واقعا تجزیه و تحلیل فنی ،ابتدا در بورس سهام اعمال شد و بعدا با معاملات آتی سازگار گشت.با معرفی معاملات آتی شاخص بورس،خط تقسیم این دوحوزه به سرعت از بین می رود.بورس های بین المللی نیز مطابق با اصول فنی ترسیم و تجزیه و تحلیل می شوند.
نمودار های قیمتی می توانند در بازه های مختلف زمانی ترسیم شوند،که این بازه زمانی از یک دقیقه شروع می شود تا ماهیانه.هریک از این تایم فریم ها(timeframes) کاربرد خاصی در تحلیل تکنیکال دارند که افراد مبتی معمولا با نمودار های کوتاه مدت مثل یک دقیقه یا پنج دقیقه کار می کنند .
نکته :می توان گفت یکی از دلایلی که باعث می شود معامله گران به اندازه کافی در معاملات خود موفق نباشند استفاده از نمودار هایی با تایم فریم نامناسب است.به همین خاطر در ابتدا به همه ی معامله گران توصیه می شود که نمودار های بلند مدت مثل هفتگی را مد نظر قرار دهند.
در این مقاله قصد بر این است تا با برخی از نمودار های کاربردی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال و چند اصل مهم در بازار فارکس و بازار مبادلات ارزی آشنا شویم .
*یادآوری مهم :همانطور که در مقالات قبلی اشاره کردیم،تحلیل تکنیکال،بررسی نمودار قیمت و شناسایی الگوهای قیمتی در جهت پیش بینی حرکت های آینده بازار می باشد،که مهم ترین ابزار یک تحلیل گر تکنیکال نمودار تغییرات قیمت می باشد.نمودار ها اصلی ترین ابزار تحلیل تکنیکال هستند.هر نمودار از دوپارامتر اصلی قیمت و زمان تشکیل شده است.قیمت در محور عمودی نمودار و زمان در محور افقی قرار دارد.
قیمت در هر نمودار بازه زمانی چارت قیمت برگرفته از ارزش شاخص،کالا یا ارزش ارز اول نسبت به ارز دوم می باشد.
زمان نیز بازه زمانی هر نمودار را نمایش می دهد.بازه های زمانی نمودار ها از تیک چارت(تغییر لحظه ای قیمت) تا نمودار های ساعتی،روزانه وحتی ماهانه می تواند متغیر باشند که تغییرات قیمت در بازه های مختلف نمودار به اشکال متفاوتی نمایش داده می شود .
*نمودارهای میله ای -بارچارت (Barchart)
اگر به تصویر زیر توجه کنید ،شکل ظاهری یک نمودار میله ای را خواهید دید.نمودار میله ای از تعداد زیادی از این میله ها (Bars)تشکیل شده که هر کدام از این ها،تغییرات قیمت را در بازه ی زمانی انتخاب شده نشان می دهند.یعنی به طور کلی می گویند که در بازه زمانی مورد نظر چه اتفاقی روی داده و چه تغییراتی در آن ایجاد شده است.
مثال:فرض کنیم بازه زمانی (تایم فریم) یک روزه را انتخاب کرده ایم .در این حالت هر میله نشان دهنده ی یک روز می باشد.زائده سمت چپ میله قیمت باز شدن (Open Price) را نشان می دهد.یعنی در روز مورد نظر اولین قیمت بازه زمانی چارت قیمت چه عددی بوده است.زائده سمت راست قیمت بسته شدن (Close Price)را نمایش می دهد.یعنی قیمت در آخرین لحظه از آن روز را نشان می دهد.نقطه پایینی میله حداقل قیمت موجود در آن روز را نشان می دهد(Low Price)و نقطه ی بالایی میله نیز حداکثر قیمت آن روز را نشان می دهد(High Price).حال با بازه زمانی چارت قیمت کمی دقت متوجه می شوید اگر در یک میله(Bar)قیمت باز شدن (Open) پایین تر از قیمت بسته شدن (Close)باشد ،یعنی در آن بازه زمانی قیمت صعود کرده و بالعکس.
نمودار های خطی -لاین چارت(Line Chart)
نمودار خطی ساده ترین نوع نمودار می باشد.در این نوع نمودار قیمت های(Close)در هر بازه زمانی به هم متصل شده ونمودار را به وجود می آورند.در نمودار خطی نمی توانیم قیمت Open ،High ،Lowرا مشاهده کنیم.در شکل زیر نمای ساده ی یک نمودار خطی را مشاهده می کنید.
*نمودار های شمعی-کندل استیک چارت(CandleStick Chart)
همانطور که در مقالات گذشته مطالبی را در مورد کندل استیک در اختیار معامله گران عزیز قرار دادیم خواهیم گفت که:
نمودار شمعی یکی از پر کاربرد ترین نمودارها در تحلیل تکنیکال می باشد که در واقع نسخه ی تکامل یافته ی نمودار میله ای است.از این نوع نمودار ژاپنی ها در قرن هجدهم استفاده می کردند که در نوع خود جالب بوده است .همانطور که در نمودار میله ای هر میله نشان دهنده ی تغییرات قیمت در یک بازه ی زمانی بود،در نمودار کندل استیک نیز هر کندل نشان دهنده ی قیمت باز شدن ،بسته شدن،قیمت حداکثر و قیمت حداقل در بازه ی زمانی مورد نظر است.همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید هر کندل شامل یک قسمت پهن به نام بدنه (Body) و دوخط نازک در بالا و پایین(Shadow)است.فاصله ی بین قیمت (Open)وقیمت(Close)،بدنه را تشکیل می دهد و قیمت (High)و(Low) را خط های باریک (سایه و Shadowنیز خوانده می شوند) نمایش می دهند.حال علت اینکه معامله گران نمودار کندل استیک را به نمودار میله ای ترجیح می دهند این است که در نمودار شمعی صعودی و نزولی بودن قیمت در هر بازه ی زمانی به راحتی قابل تشخیص است.معمولا کندل های صعودی بولیش کندل(Bullish Candle)وبارنگ سبز ،سفید،آبی و یا تو خالی نمایش داده می شوند و کندل های نزولی بریش کندل (Bearish Candle)و با رنگ مشکی،قرمز،قهوه ای و یا تو پر نشان داده می شوند.شکل زیر نمای کلی نمودارشمعی یا کندل استیک را نشان می دهد.
اصول استفاده از ساپورت و رزیستنس(Support & Resistances)
اولین قدم برای تشخیص نقاط بازگشت قیمت (S&R)مکان هایی روی نمودار می باشدکه در گذشته معامله گران نسبت به آن قیمت ها عکس العمل نشان داده اند، که این نقاط معروف به ساپورت و رزیستنس چشمی می باشند.به همین دلیل بعد از دوبار برخورد قیمت به سطح قیمتی خاص زمانی که بار سوم قیمت به این سطوح می رسد، حجم زیادی از معاملات خرید به فروش و بالعکس تبدیل می شودو به همین دلیل بازاردر جهت معکوس حرکت می کند.در زمان تشخیص ساپورت و رزیستنس می توان با مد نظر قرار دادن قوی بودن این سطوح،انتظار داشت قیمت در هنگام برخورد با آن ها در خلاف جهت روند قبلی حرکت کند و معامله در جهت خلاف روند قبلی باید انحام شود.با شناسایی و به کار گیری محدوده های حمایت و مقاومت یک معامله گر می تواند بدرستی معاملات خود را مدیریت کند.به معامله گران توصیه می شود که در زمان شکسته شدن یک (S or R) ،تا زمان بسته شدن کندل صبر نمایند و با رد شدن قیمت وارد معامله نشوند.چون امکان بازگشت قیمت به سطح ساپورت یاا رزیستنس بسیار زیاد است.یکی دیگر از روش های کاربردی دیگر برای استفاده از (S or R) تایید گرفتن از نمودار های بلند مدت (تایم فریم بالاتر) می باشد.چون بسیاری از سیگنال های خطا فیلتر شده و از معاملات اشتباه جلوگیری می شود.
*محدوده ی S&R Zone
محدوده های ساپورت و رزیستنس خطوطی نزدیک به هم هستند که نقش ساپورت و رزیستنس را بازی می کنند.قیمت در نمودار های روزانه و پایین تر با اختلاف چند پیپ و در نمودار های هفتگی و ماهانه با اختلاف چند ده پیپ نسبت به محدوده های ساپورت و رزیستنس عکس العمل نشان می دهد که روند صعودی قیمت با هر بار رسیدن به این محدوده ها تبدیل به روندی نزولی می گردد.
*اصول استفاده از گپ ها و کاربرد آن ها در S&R
گپ در اصطلاح به شکاف قیمت در بین دوبازه زمانی (دو کندل) در نمودار گفته می شود.در فاصله ی گپ عموما معامله ای انجام نمی گیرد و عرضه و تقاضا در نقطه ی انتهای گپ برای ارائه قیمت جدید به توازن خواهد رسید.با اینکه عموما در بازار مبادلات ارز به علت 24 ساعته بودن و پیوستگی قیمت ها گپ های بسبار کمی مشاهده می شود،امابه علت وجودگپ ها در مباحث ساپورت و رزیستنس به توضیح این موضوع می پردازیم.گپ ها کلا به سه دسته
1)Brekaway Gap
2)Measuring Gap
3)Exhaustion Gap
تقسیم می شوند.
1)گپ شکست بعد از یک روند خنثی برای ایجاد یک روند بلند مدت در خلاف جهت روند قبلی ایجاد می گردد.در اغلب موارد قیمت،گپ ایجاد شده را کاملا پر نمی کند.که گپ نشان دهنده ی آغازیک روندبلندمدت خواهدبود.
2)گپ امتداد معمولا در میانه ی یک روند اتفاق می افتد و از گپ شکست بزرگتر می باشد که در اغلب موارد قیمت ،این گپ را کاملا پر نمی کند.با اندازه گیری فاصله ی ابتدای روند تا گپ امتداد،می توان انتظار همین فاصله را از گپ امتداد تا پایان روند داشت.
3)گپ خستگی در پایان روند ایجاد می شود.قیمت پس از ایجاد گپ خستگی خیلی زود گپ را پر می کند.در نقطه مقابل گپ خستگی و در روند معکوس عموما گپی خلاف گپ خستگی در قسمتی از آن ایجاد می گردد که تاییدی برروند گپ خستگی و روند جدید است که می توان الگوی جزیره ای قیمت را تشکیل دهد.
گپ ها در اکثر موارد ساپورت و رزیستنس های بسیار قوی ای هستندو نقاط باز شدن گپ ها برای معامله گران نقاطی هم تراز ساپورت ورزیستنس های قوی می باشند.با اینکه در مبادلات ارزی گپ های بسیار کمی داریم ،اعلام خبر های فرار و فاصله بسته بودن بازار در روزهای شنبه و یکشنبه گپ هایی به وجود می آید که با توجه به شرایط بالا می توان از آن ها استفاده کرد .
منابع و ماخذ:
تحلیل تکنیکال بازار سرمایه اثر جان مورفی
کتاب آموزش فارکس دکتر سلمان امین.
هفت گام با فارکس
نمودار ها و کندل ها
همه افرادی که از تحلیل تکنیکال برای بررسی بازارهای مالی استفاده میکنند، هر ساعت یا هر روز، قیمتها را بررسی و نمودار این تغییرات را ترسیم میکنند. نمودارها در تحلیل تکنیکال دو بعدی هستند. معمولا محور افقی را زمان و معمولا محور عمودی را قیمت تشکیل میدهد.
نمودارها دارای انواع مختلفی هستند:
میتوانند در بازههای زمانی مختلفی ترسیم شوند که این بازه از یک دقیقه شروع شده و تا ماهیانه ادامه دارد.
میتوانند ساده یا لگاریتمی باشند.(تفاوت نمودارهای ساده و لگاریتمی این است که نمودارهای لگاریتمی درصد تغییرات را به دقت نشان میدهند، اما در نمودارهای حسابی یا ساده این مورد وجود ندارد.)
یک نمونه از نموداری ساده مانند شکل بالا می باشد. اين نمودار نمايشي از تغييرات قيمت يک سهام در يک دوره 6 ماهه است . قسمت پايين نمودار، خطي که بصورت افقی ادامه یافته است(x) نشان دهنده تاريخ و يا مقياس زماني است. سمت راست نمودار، خط عمودي (y) قیمت سهام را نشان می دهد. با مشاهده نمودار مي بينيم که در آذر ماه سال گذشته قيمت اين سهام 7100 ريال بوده است، در حاليکه در ارديبهشت سال جاري قيمت آن در حدود 8500 ريال بوده است. اين مشاهدات به ما مي گويد که قيمت اين سهام بين آذر 89 و ارديبهشت 90 افزايش پیدا کرده است.
براساس توافق قيمت سهم و حجم معاملات بر روي محور عمودي و زمان بر روي محور افقي نشان داده مي شود. در محور زمان تقسيم بندي مي تواند از بازه 15 دقيقه تا ده ساله متغير باشد که بر همین حسب بازه کاربرد دارند اعم از تحليل هاي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت.
پرکاربرد ترين و معروف ترين نمودارها، عبارتند از: نمودار خطي، نمودار ميله اي و نمودار شمعي
Line Chart نمودار خطي
در تحلیل تکنیکال نمودارهاي خطي هيچ اطلاعات تصويري از بازه تجاري نقاط منحصر به فرد مانند بالاترين قيمت، پايين ترين قيمت يا قيمت ابتدا به ما نمي دهد. ساده ترين نوع نموداردر تحلیل تکنیکال، نمودار خطي مي باشد که از به هم پيوستن قيمت هاي بسته شدن (close) روزانه يک سهم در طي يک دوره معين شکل مي گيرد. با این اتصال ما مي توانيم حرکت کلي قيمت سهم يک بازه زماني مشخص را مشاهده کنيم. به هر حال، قيمت نهايي اغلب در مقايسه با قيمت هاي بالا و پايين در يک روز در داده هاي بازار سهام، مهمترين قيمت است و به همين دليل، تنها کميتي است که در اين نمودار مورد استفاده قرار مي گيرد .
سادگي نمودار خطی نکته مثبت اين نمودار در تحلیل تکنیکال است. اين نمودار در هم ريخته نيست و ديد خوبي از نوسانات قيمت سهم را نمايش مي دهد.
نکته منفي اين نمودار در تحلیل تکنیکال اين است که تحليل گر نوسانات سهم در يک دوره خاص را نمي تواند مشاهده کند. مثلا اين نمودار قابليت نمايش قيمت هاي باز شدن، پايين و بالای يک روز سهم را ندارد. اتصال اين خطها مي تواند به تحلیلگر در تحلیل تکنیکال کمک کند حرکت کلي قيمت براي سهام يک شرکت را در يک زمان معين مشاهده نمايد.
Candlesticks نمودار شمعي
هر دو نمودار ميله اي و شمعي به جهت نمايش تغييرات قيمت در يک بازه زماني با هم برابرند، اما مزيت نمودار شمعي اين است که از تغييرات روند قيمتي از لحاظ بصري به سرعت و سادگي قابل تشخيص مي باشد.
نمودار شمعی یا کندلی پرطرفدارترین و پرکاربرد ترین نوع نمودار تحلیل تکنیکال است.این نمودار نیز اطلاعاتی از قبیل قیمت باز شدن، بسته شدن و دامنه نوسان قیمتی در بازه زمانی مورد نظر را نشان میدهد.
نمودار شمعی با کمک کندل ها در تحلیل تکنیکال بسیار برای تحلیلگران مفید و موثر واقع شده است.
در تحلیل تکنیکال نمودارهاي شمعي همان اطلاعات نمودارهاي ميله اي را به ما مي دهند، اما در قالب گرافيکي. نمودار شمعي از دو بخش بدنه اصلي و سايه تشکيل شده. بدنه اصلي شمع نشان دهنده قيمت آغاز و پايان معامله است و بخش ديگر شامل دو خط است که به سايه مشهور شده است. خط بالايي را سايه بالايي و خط پاييني را سايه پاييني مي گويند. از اين رو دامنه نوسانات سهم در طول دوره زماني مورد داد و ستد توسط سايه ها نمايش داده مي شود.
اگر قیمت باز شدن کندل(شمع) پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد به عبارتی با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل تو خالی یا سفید است. اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن توپر یا مشکی خواهد بود. البته در نرم افزارهای مختلف، می توانید رنگ مورد دلخواه خودتان را بر روی کندل ها انتخاب کنید. اما رنگ های مرسوم آنها مشکی و سفید است. قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمت های باز و بسته شدن قرار می گیرد سایه( shadow ) نامیده میشود.
در تحلیل تکنیکال نمودارهاي شمعي با استفاده از قيمتهاي باز شدن، بسته شدن و سقف و کف شکل مي گيرند .نمودارهاي شمعي بهتر از بقيه نيستند، بلکه فقط واضح ترند.منظور از واضح تر آن است که با اين نمودارها قيمتهاي بالا و پايين روز به سرعت و سادگي تشخيص داده مي شود.هنگامي که قيمت صعودي باشد، بدنه شمع سفيد و هنگامي که قيمت نزولي باشد بدنه شمع سياه مي باشد. گاهي اوقات به جاي نمايش سياه و سفيد شمع هاي ژاپني آن ها را به صورت رنگي نشان مي دهيم. براي اين کار ما به راحتي سفيد را با سبز و سياه را با قرمز جايگزين کرديم . اين بدان معناست که اگر قيمت بسته شدن از باز شدن بيشتر باشد بلوك سبز رنگ است و اگر قيمت بسته شدن از باز شدن کمتر باشد بلوك قرمز رنگ است.
اشکال مختلف کندل ها در نمودار شمعی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال؛
اگر قيمت بسته شدن بالاتر از قيمت باز شدن باشد، يک شمع توخالي يا سفيد کشيده مي شود . .
اگر قيمت بسته شدن پايين تر از قيمت باز شدن باشد يک شمع تو پر يا سياه کشيده مي شود . .
قسمت توخالي يا رنگ شده شمع ” بدنه اصلي ” يا بدنه ناميده مي شود . .
خطوط باريک واقع در بالا و پايين بدنه قيمت سقف و کف را نشان مي دهند و فیتیله ها ناميده مي شوند . .
بالاترين نقطه فیتیله بالايي ” سقف ” است . .
پايين ترين نقطه فیتیله پاييني ” کف ” است . .
اين گونه تصور کنيد که قيمت سهم در يک روز خاص با بازه زمانی چارت قیمت قيمت 4000 ريال بازگشايي مي شود و در قيمت 3600 ريال بسته مي شود. در طي روز سهام شرکت بين 3400 تا 4300 ريال در نوسان بوده است.بدنه شمع توپر است زيرا قيمت بسته شدن از قيمت باز شدن پايين تر است و بيانگر فشار فروشندگان است.( 1 )
اما در شکل شماره ( 2) قيمت بازگشايي سهم 3600 ريال و قيمت بسته شدن 4000 ريال بوده است.بدنه شمع بايستي تو خالي باشد زيرا قيمت بسته شدن سهم از قيمت بازگشايي آن بالاتر بوده است و بيانگر فشار خريداران است.
شمع سفيد بلند نشان دهنده فشار زياد خريداران است . هرچه قدر بدنه شمع بلند تر باشد، قيمت بسته شدن به سمت بالا از قيمت باز شدن بيشتر فاصله مي گيرد. اين امر نشان دهنده آن است که قيمت به طور قابل توجهي افزايش يافته است . به عبارتي گاوها، خرس ها را از ميدان به در کرده اند .شمع بلند مشکي ( توپر) نشان دهنده فشار زياد فروشندگان است. هرچقدر شمع مشکي بلندتر باشد، قيمت بسته شدن به سمت پايين از قيمت باز شدن بيشتر فاصله مي گيرد . اين امر نشان دهنده اين است که قيمتها به ميزان زيادي افت کرده اند و به عبارتي خرس ها با شکستن شاخ گاوها آنها را از ميدان به در کرده اند.
فیتیله هاي بلندتر و کوتاه تر در شمعها شواهد خوبي را در مورد معاملات انجام شده ارائه مي دهند . شمع هايي با فیتیله بلند نشان دهنده اين است که معامله گران از نقاط باز شدن و بسته شدن قيمت به خوبي دور شده اند. شمعهايي با فیتیله کوتاه نشان دهنده اين است که بيشتر معاملات حول و حوش نقاط بسته شدن و باز شدن قيمت صورت گرفته اند .
در تحلیل تکنیکال اگر فیتیله بالايي شمعي بلند و فیتیله پاييني آن کوتاه باشد نشان دهنده اين است که خريداران در ابتدا قيمت را بسيار بالا برده اند ولي بنا به دلايلي فروشندگان وارد شده اند و قيمت را دوباره نزديک به قيمت باز شدن، برگردانده اند.
اگر فیتیله پاييني شمعي بلند و فیتیله بالايي آن کوتاه باشد نشان دهنده اين است که فروشندگان ابتدا قيمت را به طور قابل توجهي پايين آورده اند ولي بنا به دلايلي خريداران آمده اند و دوباره قيمتها را نزديک به قيمت باز شدن برگردانده اند .
انواع چارت فارکس و نحوه استفاده از آنها
برای مطالعه نحوه حرکت قیمت یک جفت ارز، باید به نوعی به رفتار تاریخی و فعلی قیمت آن نگاه کنید. یک چارت فارکس یا نمودار قیمت، اولین ابزاری است که هر تریدری که از تحلیل تکنیکال استفاده میکند باید آن را یاد بگیرد. نمودار یا چارت فارکس صرفاً نمایشی بصری از قیمت یک جفت ارز در یک دوره زمانی معین است.
نمودار قیمتی یا چارت فارکس
نمودار قیمتی فعالیت معاملاتی را به تصویر میکشد که در طول یک دوره معاملاتی (برای مثال 10 دقیقه، 4 ساعت، یک روز یا یک هفته) انجام میشود. هر دارایی مالی با دادههای قیمت در یک دوره زمانی میتواند برای تشکیل نمودار و تجزیه و تحلیل استفاده شود.
تغییرات قیمت مجموعهای از رویدادها عمدتاً تصادفی هستند، بنابراین وظیفه ما به عنوان تریدر مدیریت ریسک و ارزیابی احتمالات است، این جایی است که نمودار میتواند به کمک ما بیاید.
معمولاً نمودارها کاربر پسند و بصری هستند؛ در نتیجه درک نحوه ارائه حرکات قیمت در طول زمان بسیار آسان است. با نمودار، به راحتی میتوان حرکات، الگوها و گرایشهای جفت ارز را شناسایی و تحلیل کرد.
در نمودار، محور y (محور عمودی) نشان دهنده مقیاس قیمت و محور x (محور افقی) نشان دهنده مقیاس زمانی است. در چارت قیمتی، قیمتها از چپ به راست در محور x رسم شدهاند.
نمودار قیمتی چه چیزی را نشان میدهد؟
نمودار قیمت تغییرات عرضه و تقاضا را نشان میدهد. نمودار، تمامی معاملات خرید و فروش یک جفت ارز را در هر لحظه جمع میکند. چارت فارکس تمام اخبار شناخته شده و همچنین انتظارات فعلی تریدرها از اخبار آینده را در بر میگیرد. چه فعالیت انسان باشد چه الگوریتم، نمودارها همه فعالیتهای میلیونها شرکت کننده در بازار را با هم ترکیب میکنند.
انواع مختلف نمودار قیمتی
بیایید به سه نوع از محبوب ترین نمودارهای قیمت نگاهی بیندازیم:
- نمودار خطی (Line Chart)
- نمودار میلهای (Bar Chart)
- نمودار شمعی یا کندل استیک (Candlestick Chart)
در ادامه این مقاله به بررسی هرکدام از این موارد و نمودارهای فارکس آنها میپردازیم.
نمودار خطی (Line Chart)
یک نمودار خطی ساده را با اتصال قیمتهای پایانی به یکدیگر ترسیم میکنند. وقتی این نقاط با خطوط به یکدیگر متصل میشوند، میتوان حرکت کلی قیمت یک جفت ارز را در یک دوره زمانی مشاهده کرد.
پیروی از این نوع نمودار قیمتی ساده است و حتی درک آن برای تریدرهای تازه کار نیز مشکل نخواهد بود؛ اما نمودار خطی معمولاً جزئیات زیادی در مورد رفتار قیمت یک دوره زمانی به تریدر ارائه نمیدهد.
تنها چیزی که این نوع نمودار نشان میدهد این است که قیمت در پایان دوره در X بسته شده است. شما دلیل رخ دادن این اتفاق را نمیدانید؛ اما به تریدر کمک میکند تا راحت تر متوجه روندها شود و قیمت پایانی را از یک دوره به دوره دیگر به صورت بصری مقایسه کند. از این نوع نمودار بیشتر برای دریافت یک نمای کلی از بازار استفاده میشود.
در اینجا نمونهای از نمودار خطی جفت ارز EUR / USD را مشاهده میکنید.
نمودار میله ای (Bar Chart)
نمودار میله ای کمی پیچیده تر از نمودار خطی است. این نمودار قیمتهای باز و بسته شدن و همچنین اوجها و کف قیمتی را نیز نشان میدهد. نمودار میله ای به تریدر کمک میکند تا محدوده قیمت هر دوره را ببیند.
اندازه میلهها ممکن است از یک میله به میله دیگر یا در محدودهای از میلهها افزایش یا کاهش داشته باشد.
قسمت پایین میله عمودی نشان دهنده کمترین قیمت معامله شده برای آن دوره زمانی است، در حالی که بالای میله نشان دهنده بیشترین قیمت پرداخت شده است. نوار عمودی خود محدوده معاملات جفت ارز را به طور کلی نشان میدهد.
به نسبتی که نوسانات قیمت نوسان داشته باشد، میلهها نیز بزرگتر میشوند. با آرام تر شدن نوسانات قیمت، میلهها نیز کوچک تر میشوند. تغییرات موجود در اندازه یک میله به دلیل نحوه ساخت هر میله است.
ارتفاع عمودی میله نشان دهنده محدوده بین قیمت بالا و پایین در بازه زمانی میله است. میله قیمت همچنین قیمتهای باز و بسته شدن دوره را با خطوط افقی متصل نشان میدهد.
خط ایجاد شده در سمت چپ، قیمت باز شدن را نشان میدهد و خط ایجاد شده در سمت راست نیز نشان دهنده قیمت بسته شدن است.
در اینجا نمونهای از نمودار میله ای جفت ارز EUR / USD را مشاهده میکنید.
یک میله در این نمودار صرفاً یک بخش از زمان است، خواه یک روز، یک هفته یا یک ساعت باشد.
نمودارهای میله ای را نمودارهای “OHLC” نیز نامیده مینامند؛ زیرا آنها قیمت باز شدن (Open)، اوج قیمتی (High) ، کف قیمتی (Low) و قیمت بسته شدن (Close) را برای آن یک جفت ارز خاص نشان میدهند.
نمودار شمعی یا کندل استیک (Candlestick Chart)
نمودار کندل استیک در واقع همان نمودار میلهای است که دچار تغییراتی شده است. نمودارهای کندل استیک اطلاعات قیمتی مشابه نمودار میلهای را نشان میدهند اما در قالبی گرافیکی و زیباتر. بسیاری از تریدرها این نمودار را دوست دارند و از آن برای بررسی یک دارایی مالی استفاده میکنند؛ زیرا نه تنها زیباتر است، بلکه درک آن نیز آسان تر است.
در نمودار شمعی یا کندل استیک، بلوک (یا بدنه) بزرگتر در وسط، محدوده بین قیمتهای باز و بسته شدن را نشان میدهد. کندل استیک بدنه را با رنگهای مختلف نشان میدهد تا صعودی و نزولی بودن و تاثیر آن بر تریدر را بهتر نشان دهد.
معمولا در نمودارهای کندل استیک، اگر قیمت بالاتر از نقطه باز شدن قیمت بسته شود، کندل سبز میشود. متقابلا اگر قیمت در بالاتر از نقطه باز شدن قیمت بسته شود، کندل قرمز میشود. البته از کندلهای سیاه و سفید نیز استفاده میشود.
از آنجایی که تریدرها معمولا زمان زیادی را صرف تماشا و بررسی نمودار میکنند، استفاده از نمودار رنگی ساده تر است.
در اینجا نمونهای از نمودار کندل استیک جفت ارز EUR / USD را مشاهده میکنید.
تریدرها معمولا به علت جلوه بصری بیشتر از نمودار کندل استیک استفاده میکنند؛ زیرا دقیقاً همین اطلاعات در نمودار میله ای OHLC نیز وجود دارد.
جمع بندی
انواع مختلفی از نمودارهای قیمت وجود دارد که تریدرها میتوانند از آنها برای نظارت بر بازار فارکس استفاده کنند.
با بررسی نمودارهای قیمت، همه چیز را ساده نگه دارید. وقتی نمودار مورد علاقه خود را پیدا کردید، به دنبال اطلاعات کافی در نمودار باشید تا تصمیمات معاملاتی خوبی بگیرید. اما مراقب باشید زیرا کسب اطلاعات سنگین و زیاد ممکن است شما را خسته کرده و بر روی عملکرد شما در معاملات تاثیر داشته باشد.
نمودار لگاریتمی یا نمودار حسابی؟
بطور کلی دو نوع نمودار جهت نمایش قیمت یک دارایی وجود دارد. این دو نوع شامل نمودار حسابی (نمودار خطی) و نمودار لگاریتمی است.
با اینکه اغلب معامله گران از نحوه تنظیم مقیاس قیمت آگاهی ندارند اما هر معامله گر بایستی برخی نکات کلیدی را بداند.
نمودارهای مقیاس حسابی (خطی) و مقیاس لگاریتمی
نمودارهای قیمتی سهام (یا داراییهای دیگر) در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال دارای دو محور هستند:
- محور x (افقی) برای نمایش زمان
- محور y (عمودی) برای نمایش قیمت
تفاوت بین نمودار لگاریتمی و نمودار حسابی را می توان در محور عمودی نمودار قیمت که محور y ها نام دارد مشاهده کرد.
۱- مقیاس خطی (حسابی)
یک نمودار حسابی، قیمت را با فواصل مساوی بر روی محور y ها نشان می دهد.
در نمودار معمولی (حسابی) محورعمودی که محور قیمت است بر اساس قیمت، به بازههای مساوی تقسیم شده است
۲- مقیاس لگاریتمی (درصدی)
از سوی دیگر، در یک نمودار لگاریتمی، فاصله قیمت بر روی محور عمودی بصورت درصدی نمایش داده می شود.
و فواصل یکسان قیمتی در محور عمودی با یکدیگر برابر نیستند.
چرا در نمودار لگاریتمی فواصل قیمتی یکسان برابر نیستند؟
در تصاویر بالا متوجه شدید که بر خلاف نمودار حسابی یا ساده، در نمودار لگاریتمی فواصل یکسان قیمتی با هم برابر نیستند.
فرض کنید شما سهمی را 1000 تومان خریدهاید و 2000 تومان فروختهاید.
در این معامله چند درصد سود کردهاید؟ بله دقیقا درست است، 100 درصد.
حال فرض کنید همان سهم را 2000 خریدهاید و 3000 تومان فروختهاید،
در این معامله چند درصد سود کردهاید؟ بله درست است، 50 درصد!
می بینید که در هر دو معامله شما 1000 تومان سود کردید
ولی در معامله اول 100 درصد و در معامله دوم 50 درصد سود کردید.
در واقع هرچقد قیمت بالاتر رود، فواصل یکسان قیمتی، به لحاظ درصدی سود کمتری به شما خواهد داد.
این داستان دلیل اختلاف فواصل قیمتی در نمودار لگاریتمی است.
در واقع نمودار لگاریتمی هرچقدر که قیمت افزایش میابد، فواصل را کم میکند و به لحاظ درصد آن را تعیین میکند.
برای مثال در یک نمودار لگاریتمی فاصله 1000 تومان تا 2000 تومان برابر است با فاصله 2000 تومان تا 4000 تومان.
زیرا در هر دو مورد 100درصد تغییر قیمت ایجاد شده.
نمودار لگاریتمی بهتر است یا نمودار حسابی (نمودار خطی)؟
در واقع پاسخ به این سوال بسیار سخت است اما اکثر تحلیلگرها از نمودار لگاریتمی در تحلیلهایشان استفاده میکنند
چراکه این نوع نمودار با در نظر گرفتن درصد تغییرات قیمت، واقعیت حرکات چارت را بهتر نشان میدهد.
هر کدام از انواع نمودارها دارای مزایا و معایب خود هستند.
اینکه استفاده از نمودار لگاریتمی بهتر است یا نمودار معمولی، تا حد زیادی بستگی به نوع تحلیل و بازه زمانی تحلیلگر دارد.
هرگاه در امواج، حرکتی سریع و پرشتاب مشاهده کردید که این تغییرات قیمت بیش از ۱۰۰ درصد باشد
باید برای تحلیل از نمودار مقیاس لگاریتمی استفاده کنید.
در واقع برای تحلیل بازه های زمانی میان مدت و بلند مدت باید از نمودار مقیاس لگاریتمی استفاده کنید
اما دقت شود که در بازه های زمانی کوتاه مدت و کوچک که درصد تغییرات قیمت معمولا زیر ۱۰۰ درصد می باشد
اختلاف بین قیمت ها چندان زیاد نیست بنابراین نمودار مقیاس لگاریتمی با حسابی اختلاف چندانی نخواهد داشت
و در این صورت استفاده از نمودار مقیاس حسابی مشکلی برای تحلیل و ترسیم ابزارها ایجاد نخواهد کرد.
پس نتیجه میگیریم که معامله گرانی که به دنبال نوسانات کوتاه مدت هستند و یا محدوده های قیمتی را بررسی می کنند
از نمودار حسابی یا همان نمودار معمولی استفاده می کنند.
اما چارتیست هایی که تاریخچه قیمت را در بلندمت بررسی می کنند نمودار لگاریتمی را ترجیح می دهند.
همچنین زمانیکه قیمت، بالا و پایین های قابل توجهی را تجربه کرده است استفاده از نمودار لگاریتمی گزینه بهتری است.
نحوه دسترسی به نمودار لگاریتمی نمادهای بورسی
به طور کلی میتوانید چارت نمودار سهام بورسی را در پلتفرمهای مختلفی مشاهده کنید.
در بیشتر نرم افزارهای تحلیل تکنیکال (چه نرم افزارهای آفلاین چه نرم افزارهای تحت وب) این امکان وجود دارد
که سبکهای مختلف نمودار را به نمایش بگذارند.
نمودار لگاریتمی در تریدینگ ویو
برای مثال در نرم افزار تحت وب تریدینگ ویو میتوانید به سادگی با انتخاب گزینه لگاریتمی (در پایین چارت) مقیاس نمودار را تغییر دهید.
در تصویر زیر آیگون لگاریتمی کردن نمودار مشخص شده است (log مخفف کلمه logarithmic به معنی لگاریتمی است).
نمودار لگاریتمی در مفید تریدر
برای اینکه یک نمودار را در پلتفرم مفید تریدر بصورت لگاریتمی مشاهده کنید
کافی است از پنجره Navigator بر روی LogarithmicScale دو بار کلیک کرده و آنرا فعال کنید.
سپس می توانید از گوشه بالا سمت چپ نمودار نسبت به فعال یا غیر فعال کردن آن اقدام نمایید.
ابزار فیبوناچی و مقیاس لگاریتمی
یکی از ابزارهای کاربردی در تحلیل تکنیکال ابزارهای فیبوناچی قیمت است
که معامله گران برای بدست آوردن نقاط حمایتی و پیداکردن اهداف قیمتی از این ابزار مهم استفاده می نمایند.
همان گونه که گفته شد برای تغییرات قیمت بالای ۱۰۰درصد و نمودارهای میان مدت به بالا باید از نمودار مقیاس لگاریتمی استفاده شود
بیشتر نرم افزارهای تحلیلی که ابزار فیبوناچی را در منوی ابزارهای خود قرار داده اند
محاسبات این ابزار کاملا بصورت حسابی برنامه نویسی شده است
و زمانی که شما نمودار را در حالت مقیاس لگاریتمی قرار می دهید ابزار فیبوناچی نمی تواند به صورت درصدی بازگشت قیمت را محاسبه کند
و چیزی که نمایش می دهد کاملا بصورت حسابی است.
در نتیجه شما نمیتوانید در مقیاس لوگاریتمی در تریدینگ ویو فیبو رسم کرده و نتیجه درستی دریافت کنید.
در نرم افزار تحلیلی متاتریدر۵ ( مفیدتریدر ۵) ابزار فیبوناچی این نرم افزار قابلیت محاسبه فیبوناچی بصورت درصدی در نمودار مقیاس لگاریتمی را دارد
و در نمودار مقیاس حسابی هم بصورت حسابی محاسبه می کند.
به فیبو ریترسمینت در دو نمودار حسابی و لگاریتمی برای نمادبرکت رسم شده.
در هر دو نمودار فیبو بین دو نقطه یکسان کشیده شده
همان طور که مشاهده میکنید در تاریخ 2021.10.03 نمودار حسابی به سطح 61.8 درصد فیبو واکنش داده
در حالیکه نمودار لگاریتمی به سطح 70 درصد واکنش داده
در واقع میزان رشد و اصلاح در سطوح فیبوناچی در دو نمودار با توجه به نوع آن متفاوت خواهد بود.
در این مقاله به بررسی دلایل استفاده از نمودار های حسابی و لگاریتمی پرداخته شد
امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد.
سوالات خود را در بخش نظرات مقاله با ما در میان بگذارید تا در مقالات بعدی به آنها پاسخ دهیم.
خط روند (Trendline) چیست؟
خط روند، خطی است که بالای قله ها یا پایین کف ها کشیده میشود تا جهت روند فعلی قیمت(نزولی یا صعودی) را مشخص کند. خطوط روند، نمایش بصری نقاط مقاومت و حمایت در یک بازه زمانی معین هستند. آنها جهت و سرعت قیمت و همچنین الگوها در دوره های انقباض قیمت را نشان میدهند.
نکات کلیدی:
- یک خط روندِ تنها، میتواند به یک چارت اعمال شود تا تصویر روشنتری از روند بدهد.
- دو خط روند میتوانند به قله ها و کف ها اعمال شوند، تا تشکیل یک کانال بدهند.
- دوره زمانی مورد تحلیل و نقاطی که برای ساخت خط روند استفاده میشوند از تحلیلگری به تحلیلگر دیگر متفاوت است.
خط روند به شما چه میگوید؟
خط روند از مهم ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است. به جای نگاه به عملکرد گذشته کسب و کار و سایر اطلاعات فاندامنتال، تحلیل گران تکنیکال در تکنیک پرایس اکشن(حرکات قیمت)، به روندها توجه میکنند. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند جهت کنونی قیمت بازار را تشخیص دهند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند که روند دوست شماست و شناسایی روند اولین قدم در یک معامله خوب است.
برای ایجاد خط روند، تحلیلگر می بایست حداقل دو نقطه در چارت قیمت داشته باشد. بعضی تحلیلگران دوست دارند از نمودار در بازه زمانی یک یا ۵ دقیقه ای استفاده کنند. بعضی به نمودارهای روزانه یا هفتگی نگاه میکنند. برخی تحلیلگران زمان را به طور کامل کنار میگذارند و به جای بازه زمانی، بر اساس بازه های Tick (حداقل میزان ممکن معامله یک سرمایه یا سهام) روندها را بررسی میکنند. چیزی که محبوبیت و استفاده از خطوط روند را فراگیر کرده است، این است که میتوانند فارغ از زمان به شناسایی روند ها کمک کنند.
اگر سهام کمپانی A به قیمت ۳۵ دلار در حال معامله است و ظرف دو روز به ۴۰ دلار و ظرف سه روز به ۴۵ دلار برسد، تحلیلگر سه نقطه برای رسم خط روند در نمودار دارد. با شروع از ۳۵ و عبور از ۴۰ و سپس ۴۵ دلار، خط رسم شده روند صعودی و شیب مثبت دارد، بنابراین به تحلیلگر میگوید که در جهت روند خرید کند. اگر سهام کمپانی A از ۳۵ دلار به ۲۵ دلار سقوط کند، خط روند شیب منفی دارد و تحلیلگر باید در جهت روند بفروشد.
نمونه ای از نحوه استفاده از خط روند
استفاده از خطوط روند نسبتا آسان است. تریدر باید فقط نقاط باز شدن و بسته شدن قیمت و قله وکف قیمت را در نمودار استفاده کند. در تصویر زیر اطلاعات راسل ۲۰۰۰ را در یک نمودار شمعی میبینیم که خط روند به ۳ کف موجود در طی بازه دو ماهه اعمال شده است.
خط روند نشان میدهد، روند صعودی در راسل ۲۰۰۰ وجود دارد و حمایتی جهت ورود به معامله است. در این مثال، معاملهگر ممکن است یک پوزیشن لانگ در نزدیکی خط روند بگیرد. اگر حرکات قیمت(پرایس اکشن)، خط روند را به سمت پایین بشکند، معاملهگر میتواند آن را سیگنالی برای بستن پوزیشن در نظر بگیرد. این موضوع به تریدر کمک میکند که وقتی روند شروع به ضعیف شدن میکند، از بازار خارج شود.
خطوط روند، وابسته به بازه زمانی هستند. در مثال بالا، لازم نیست تریدر خط روند را به طور مداوم بررسی و رسم مجدد کند. اما در بازه های چند دقیقه ای، ممکن است لازم باشد خطوط روند و معامله ها به طور مدوام بازبینی شوند.
تفاوت بین خط روند و کانال
بیش از یک خط روند میتواند به نمودار اعمال شود. معامله گران معمولا یک خط روند را که قله های یک بازه زمانی را به یک دیگر وصل میکند و یک خط روند که کف ها را به هم وصل میکند استفاده میکنند تا یک کانال بسازند. کانال نمایشی بصری از حمایت و مقاومت بازه زمانی مورد تحلیل ارائه میدهد. مشابه خط روند، تحلیلگران در حرکات قیمت به دنبال یک شکسته شدن(بازه زمانی چارت قیمت خروج) از کانال می گردند. آنها ممکن است این شکسته شدن و خروج قیمت از کانال را به عنوان نقطه شروع یا خروج، بسته به نوع معامله شان استفاده کنند.
محدودیت های خط روند
محدودیت های خط روند، مانند تمام ابزارهای نمودار این است که باید با بدست آمدن دادههای قیمتی جدید بازبینی شوند. یک خط روند گاهی برای زمانی طولانی باقی میماند، اما در نهایت حرکات قیمت به اندازه ای منحرف خواهد شد که آپدیت خط روند ضروری شود. علاوه براین، تریدرها نقاط مختلفی را برای اتصال و کشیدن خط روند انتخاب میکنند. برای مثال، بعضی کف(lowest low) را انتخاب میکنند، در حالیکه بعضی ممکن است پایین ترین قیمت بسته شدن برای یک دوره زمانی را انتخاب کنند. در آخر خطوط روندی که به بازه های زمانی کوچک اعمال میشوند ممکن است به حجم معاملات حساس باشند. خط روندی که بر حجم کمی پیاده شده است ممکن است به راحتی با افزایش حجم شکسته شود.
اصطلاحات مرتبط:
کانال افقی: خطوط روندی هستند که قله و کف های بی ثبات را به هم وصل کنند تا نشان دهند قیمت بین مقاومت و حمایت قرار دارد.
Swing low (نوسان پایین): در تحلیل تکنیکال به کفهایی که قیمت یک دارایی یا اندیکاتور(شاخص) پیدا میکند، میگویند.
حمایت: حمایت به سطحی اشاره میکند که قیمت یک دارایی به سختی میتواند از آن کمتر شود(در یک بازه زمانی مشخص).
مقاومت: به سطحی اشاره میکند که قیمت دارایی به سختی میتواند بازه زمانی چارت قیمت از آن بیشتر شود(در یک بازه زمانی مشخص).
کانال نزولی: با اتصال قیمت های lower highبه یکدیگر و lower low به یکدیگر که خطوط روند موازی میسازند، رسم میشود تا یک روند نزولی را نمایش دهد.
Equivolume (حجم-قیمت): نمودارهای equivolume اطلاعات قیمت و حجم را در تمامی نقاط ترکیب میکنند و به صورت میلههای مستطیلی نمایش میدهند.
دیدگاه شما