اگرچه استراتژی هجینگ ریسک را به قیمت سود کاهش می دهد، اما می تواند ابزار ارزشمندی برای محافظت از سود و جلوگیری از ضرر در معاملات فارکس باشد.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)] [(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ریسک را هج کنید ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
آربیتراژ Arbitrage در ارزهای دیجیتال چیست؟
آربیتراژ یک اصطلاح اقتصادی است و به معنی کسب سود از تفاوت قیمت یک دارایی بین دو یا چند بازار مالی در یک بازه ی زمانی مشخص، و به صورت همزمان است. آربیتراژ در کنار سایر روش های تحلیل و خرید و فروش رمز ارزها قرار می گیرد. آربیتراژ یکی از کم ریسک ترین روش های معامله است که روش های مختلفی نیز دارد. در این مقاله از تترایران سعی داریم که به طور کامل به آربیتراژ در ارز دیجیتال بپردازیم و حتی خطرات احتمالی آن را بیان کنیم.
آربیتراژ (Arbitrage) چیست؟
معنا و مفهوم آربیتراژ، عمل خرید و فروش هم زمان یک دارایی برای کسب سود از تفاوت قیمت ها در بازار است و نوعی معامله است که از اختلاف قیمت در بازار ها بهره می برد. منظور از این معامله، خرید و فروش دارایی های یکسان و مشابهی مانند بیت کوین در صرافی های گوناگون است. قاعدتا قیمت بیت کوین در تمام صرافی ها باید یکسان باشد پس هرگونه اختلاف قیمتی در صرافی ها فرصتی برای آربیتراژ است. آربیتراژ یک استراتژی بسیار رایج و تقریبا بدون ریسک است. طبق تعریف اینوستوپدیا (Investopedia)، آربیتراژ از ناکارآمدی های اجتناب ناپذیر در بازارها استفاده می کند به معنای دیگر چنان چه بازارها آرام و کارآمد باشند آربیتراژ وجود نخواهد داشت. شما با کمک گرفتن از سایت کوین مارکت کپ، می توانید به راحتی به لیستی از صرافی ها دسترسی داشته باشید و با کمترین ریسک آربیتراژ انجام دهید. برای استفاه از این سایت مرجع تحلیل فاندامنتال می توانید مقاله آموزش کامل سایت کوین مارکت کپ را بخوانید. در واقع آربیتراژ زمانی اتفاق می افتد که یک دارایی در یک بازار خریداری و به طور همزمان در یک بازار دیگر به فروش برسد. سود آربیتراژی در تمام دنیای تجارت مشهود و قابل استفاده است. در تمامی کالا های عرضه شده در سطح کشور می توانید نوعی از این سود را بیابید، برای مثال شما هر باری که میوه و یا سبزیجات می خرید، این چرخه ی سود آربیتراژی را خاتمه می دهید به این معنا که در ابتدا شخصی این محصول را از تولید کننده یعنی باغدار می خرد، سپس با سودی آن را به میدان توزیع محصول می برد و سپس به مغازه دار و از طریق آن به ما می رسد. در این جا بهترین حالت توزیع میوه و سبزیجات را مشاهده کردید که سه نفر سود حاصل از آربیتراژ را کسب کردند.
آربیتراژ در ارز دیجیتال
مفهوم معامله آربیتراژ (Arbitrage) در دنیای ارزهای دیجیتال تغییر چندانی نمی کند و تنها دارایی معامله شونده تغییر می کند. آربیتراژ در ارز دیجیتال به کسب سود از اختلاف قیمت یک ارزدیجیتال بین دو یا چند صرافی گفته می شود. در واقع یک تریدر باید ارز دیجیتال مد نظر خود را از یک صرافی بخرد و در صرافی با قیمت بالاتر بفروشد. البته یک معامله گر با استراتژی آربیتراژ یا به اصطلاح یک آربیتراژر، چالش هایی نیز دارد که از جمله ی آن ها می توان به ترید سریع اشاره کرد. البته که آن ها برای سود مناسب به سرمایه ی زیادی نیز نیاز دارند.
انواع سود آربیتراژی در ارز دیجیتال
برای کسب سود آربیتراژی از ارز دیجیتال سه نوع روش وجود دارد:
آربیتراژ ساده (Simple Arbitrage): قطعا یک ارز دیجیتال در چند صرافی موجود است و امکان خرید و فروش آن وجود دارد. در این زمان که یک ارز دیجیتال در بیشتر از یک صرافی مبادله می شود، می توان سود آربیتراژی ساده کسب کرد.
آربیتراژ مثلثی (Triangle Arbitrage): همانطور که از نامش پیداست، زمانی رخ می دهد که اختلاف قیمت بین سه ارز خارجی شکل می گیرد. در این نوع آربیتراژ، معامه گرها سه نوع ارز انتخاب می کنند. برای مثال، یک تریدر با دلار بیت کوین می خرد، سپس آن را در ازای دریافت یورو می فروشد و در نهایت با یوروی دریافتی دلار می خرد. او با مبادله این سه ارز به سود آربیتراژی دست می یابد.
آربیتراژ فاندینگ ریت (Funding Rate): آربیتراژ فاندینگ ریت نوع دیگری از روش کسب سود محسوب می شود. فاندینگ ریت (مثبت) زمانی رخ می دهد که مقدار معامله های لانگ بیشتر از معامله های شرت است. به این شکل که کارمزد از معامله های لانگ دریافت می شود و به پوزیشن های شرت پرداخت می شود.
آربیتراژ پوشش نرخ بهره (Price Convergence Arbutrage): قیمت ارزهای دیجیتال در صرافی ها مختلف است، در نتیجه آربیتراژ به سمت همگرایی می رود. به عنوان مثال، اگر صرافی بایننس اتریوم را ارزان تر از صرافی کوکوین بفروشد، مسلما افرادی که به دنبال سود آربیتراژی هستند، از صرافی بایننس خریداری می کنند و در صرافی کوکوین می فروشند که در نتیجه آربیتراژ پوشش نرخ بهره روی می دهد. تحت تاثیر این موارد، بازار به سوی همگرایی و یکسان سازی قیمت ها می رود.
ریسک های آربیتراژ (Arbitrage)
در این مقاله اشاره کردیم که استراتژی آربیتراژ عمدتا کم خطر و کم ریسک است، اما ریسک آن صفر نیست. در واقع بزرگ ترین ریسک و خطر موجود در آربیتراژ (Arbitrage)، خطر اجرای آن است. در این استراتژی سرعت بسیار مهم است و چنان چه قبل از انجام معامله قیمت تغییر کند، بازدهی و سود شما صفر می شود. خطر دیگری که شما را در استراتژی آربیتراژ تهدید می کند، خطر نقدینگی است. این ریسک زمانی اتفاق می افتد که لیکوئیدیتی کافی و لازم را برای ورود و خروج به بازارهای مالی نداشته باشید. شما باید از بابت نقد شوندگی بازار اطمینان حاصل کنید. ریسک بدیهی و دیگری که وجود دارد، نوسان و افت قیمت بیت کوین است، در این زمان بازار ممکن است علاوه بر سود شما، اصل پول را نیز بگیرد.
مشکل استراتژی آربیتراژ
آربیتراژ علی رغم این که یک معامله کم ریسک محسوب می شود ولی مشکلاتی نیز دارد. موضوعی که در آن مطرح می شود، کارمزد ارز های دیجیتال است. در بعضی مواقع کارمزد شبکه ی بیت کوین به قدری زیاد می شود که شما نه تنها سودی به دست نمی آورید بلکه ضرر نیز می کنید. همان طور که می دانید برای تایید تراکنش های بیت کوین به زمان زیادی نیاز است که بعد از سپری شدن این زمان ممکن است قیمت ها تغییر کرده باشند و شما سود را کسب نکرده باشید.
ربات های آربیتراژ در ارز دیجیتال
تعدادی ربات وجود دارند که اختلاف قیمت ها را در صرافی ها بررسی می کنند و به کاربر پیشنهاد خرید و یا فروش می دهند. در این زمینه ربات های مختلفی وجود دارند مانند، ربات بین اکسچنجی که اختلاف قیمت در اکسچنج های مختلف بررسی می شود و ربات بین داریی ها که اختلاف قیمت یک دارایی خاص را در یک اکسچنج بررسی می کند. البته این ربات ها مزایا و معایب خاص خود را دارند و نمی توان به طور کامل به آ ن ها اعتماد کرد.
سخن پایانی
آربیتراژ در ارز دیجیتال یک روش کسب سود، بسیار مناسب است و شما با مطالعه ی این مقاله توانستید به خوبی با آن آشنا شوید. این استراتژی یک فرصت مناسب برای تریدرها و معامله گران محسوب می شود و شما با سرمایه ی مناسب می توانید به سود های بسیار خوبی دست یابید. اما همان طور که اشاره کردیم نباید از ریسک ها و خطرات آن غافل شوید.
ارزش مفهومی یا Notional Value چیست؟
همانطور که می دانید سرمایه گذاران ریسک زیادی را برای انجام. معاملات خود می پذیرند که برای اندازه گیری و مدیریت آنها از راه و روش های مختلفی استفاده می کنند. ارزش مفهومی اصطلاحی است که اغلب برای ارزش گذاری دارایی پایه در تجارت انواع دارایی ها از جمله دیجیتال یا فیات استفاده می شود. ارزش مفهومی یا Notional Value می تواند ارزش کل یک دارایی، مقدار ارزشی که یک دارایی کنترل می کند یا مبلغ توافق شده در یک قرارداد باشد. این اصطلاح هنگام توصیف قراردادهای مربوط در بازارهایی آتی و مشتقه که معاملات اختیاری هستند، استفاده می شود.
درک ارزش مفهومی
در اصطلاح بازار، Notional Value کل مبلغ پایه یک معامله محسوب می شود. همچنین ارزش مفهومی قراردادها به دلیل مفهومی به نام لوریج بسیار بالاتر از ارزش بازار (Market Value) است. لوریج به کاربران این امکان را می دهد که از مقدار کمی پول و پس انداز برای کنترل تئوری مقدار بسیار بیشتری استفاده کند. بنابراین، ارزش مفهومی به تمایز ارزش کل یک معامله از هزینه (یا ارزش بازار) انجام معامله کمک می کند، همچنین می توان گفت یک تمایز واضح وجود دارد: Notional Value ارزش کل معامله را به حساب می آورد، در حالی که ارزش بازار قیمت است. که در آن موقعیت را می توان در بازار خرید یا فروخت. مقدار لوریج استفاده شده را می توان با تقسیم ارزش مفهومی بر ارزش بازار محاسبه کرد.
لوریج = ارزش مفهومی ÷ ارزش بازار
یک قرارداد دارای یک اندازه منحصر به فرد و استاندارد است که می تواند بر اساس عواملی مانند وزن، حجم یا . چند برابر باشد. به عنوان مثال، یک واحد قرارداد آتی COMEX Gold (GC) 100 اونس تروی است و یک قرارداد آتی شاخص E-mini S&P 500 دارای ضریب 50 دلاری است.
ارزش مفهومی اولی 100 برابر قیمت بازار طلا است در حالی که Notional Value دومی 50 دلار برابر قیمت بازار شاخص S&P 500 است.
ارزش مفهومی = اندازه قرارداد * قیمت پایه
اگر شخصی یک قرارداد E-mini S&P 500 را با قیمت 2800 خریداری کند، آن قرارداد آتی تکی 140000 دلار (50 در 2800 دلار) قیمت گذاری می شود. بنابراین در کل، 140,000 دلار Notional Value آن قرارداد اساسی است. با این حال، شخصی که این قرارداد را خریداری می کند، ملزم به پرداخت 140000 دلار در هنگام معامله نیست.
در عوض، آنها فقط باید مبلغی به نام پیش پرداخت اولیه (ارزش بازار) قرار دهند که معمولاً کسری از مبلغ فرضی است. به این معنی که لوریج مورد استفاده، مبلغ فرضی تقسیم بر قیمت خرید قرارداد خواهد بود. اگر قیمت (پیش پرداخت اولیه) برای یک قرارداد 10000 دلار بود، معامله گر می توانست از لوریج 14 برابری (140000/10000) استفاده کند.
ارزش مفهومی در ارزیابی ریسک پر محتوای جدایی ناپذیر است که می تواند هنگام تعیین و تایید نسبت ها و هطر هایی که معامله را تهدید می کند برای جبران آن ریسک ها بسیار مفید باشد. به عنوان مثال، یک صندوق دارای 1,000,000 دلار در معرض دید طولانی در بازار سهام ایالات متحده است و مدیر صندوق می خواهد با استفاده از قراردادهای آتی E-mini S&P 500 این ریسک را جبران کند. آنها باید مقدار تقریباً معادل قراردادهای آتی S&P 500 را بفروشند تا ریسک قرار گرفتن در معرض بازار خود را کاهش دهند. با استفاده از مثال بالا، Notional Value هر قرارداد جدید E-mini S&P 500 140,000 دلار و ارزش بازار به 10,000 دلار می رسد.
نسبت هج = ریسک مواجهه نقدی ÷ ارزش مفهومی دارایی پایه مرتبط
نسبت هج = 1,000,000 دلار ÷ 140,000 دلار = 7.14
بنابراین، مدیر صندوق تقریباً 7 قرارداد E-mini S&P 500 را می فروشد تا به طور مؤثر موقعیت نقدی (ارز دیجیتال یا ارز فیزیکی) خود را که قصد داد، طولانی مدت روی آن سرمایه گذاری کند در برابر ریسک بازار از آن محافظت شود. بنابراین ارزش بازار (هزینه) 70000 دلار خواهد بود.
در حالی که Notional Value را می توان در معاملات جدید و سهام (کل ارزش موقعیت سهام) به روش هایی که در بالا توضیح دادیم استفاده کرد، ارزش مفهومی برای مبادله هایی از حمله بهره برداری، معاوضه در تجارت های بزرگ، اختیارات سهام و مشتقات ارز خارجی نظیر دلار نیز اعمال می شود.
خلاصه ای از ارزش مفهومی یا Notional Value
ارزش مفهومی اصطلاحی است که اغلب برای ارزش گذاری دارایی پایه و ثابت در تجارت ارز ها استفاده می شود.
ارزش مفهومی قراردادهای مشتقه به دلیل مفهومی به نام لوریج بسیار بالاتر از ارزش بازار است.
ارزش مفهومی در ارزیابی ریسک پرتفوی جدایی ناپذیر است، که می تواند هنگام تعیین نسبت های پوششی برای جبران آن ریسک بسیار مفید باشد.
مبادله نرخ بهره
در مبادلات نرخ بهره، ارزش مفهومی، ارزش مشخصی است که بر اساس آن پرداخت های نرخ بهره مبادله می شود. ارزش مفهومی در این مبادلات برای به دست آوردن میزان سود معوق و منطقی استفاده می شود. به طور معمول، ارزش مفهومی در این نوع قراردادها در طول مدت قرارداد ثابت است.
مبادلات بازده کل
مبادلات بازده کل شامل طرفی است که یک نرخ شناور یا ثابت ضرب در مقدار ارزش مفهومی به اضافه کاهش ارزش مفهومی می پردازد. این با پرداخت توسط طرف مقابل در معامله، مبادله می شود که ارزش واقعی را پرداخت می کند.
گزینه های سهام
مقدار مفهومی در یک گزینه به مقداری که معامله کنترل می کند اشاره دارد. به عنوان مثال، ABC با قیمت 20 دلار با یک گزینه خاص ABC به قیمت 1.50 دلار معامله می شود. یک سهامدار، 100 سهم اساسی را قیمت گذاری می کند. یک معامله گر این گزینه را به قیمت 1.50 در 100 = 150 دلار خریداری می کند.
ارزش مفهومی گزینه 20 x 100 = 2000 دلار است. خرید قرارداد سهام اختیاری به طور بالقوه به معامله گر امکان کنترل بیش از صد سهم از سهام را به قیمت 150 دلار می دهد در حالی که سهام را به طور کامل به قیمت 2000 دلار خریداری می کند.
ارزش مفهومی قرارداد سهام اختیاری، ارزش سهامی است که کنترل می شود تا بهای تمام شده معامله را محاسبه کنند.
مبادله ارز خارجی و مشتقات ارز خارجی
مشتقات ارزی مانند فوروارد و اختیار معامله دارای دو ارزش مفهومی هستند. از آنجایی که این تراکنش ها شامل دو ارز می شوند، هر دو مقادیر فرضی جداگانه ای دریافت می کنند. برای مثال، اگر در زمان معامله، نرخ مبادله بین پوند بریتانیا (GBP) و دلار آمریکا (USD) 1.5 باشد، آنگاه 1،000،000 دلار آمریکا معادل 666،667 پوند است.
تفاوت ارزش مفهومی در مقابل ارزش بازار
یک مرور کلی بر معنا و مفهوم این ارزش ها می کنیم:
ارزش مفهومی و ارزش بازار هر دو ارزش یک اوراق بهادار را توصیف می کنند. ارزش مفهومی بیانگر این است که یک اوراق بهادار از نظر تئوری چه مقدار ارزش کل را کنترل می کند - به عنوان مثال از طریق قراردادهای مشتقه یا تعهداتی بدهی که در قرارداد نوشته شده. از سوی دیگر، ارزش بازار، قیمت اوراق بهاداری جدید است که می توان آن را در بورس یا از طریق یک کارگزار خرید و فروش کرد.
ارزش بازار: همچنین برای اشاره به ارزش بازار یک شرکت سهامی عام استفاده می شود و با ضرب تعداد سهام موجود در قیمت فعلی سهم تعیین می شود.
مفهوم کلی ارزش مفهومی و ارزش بازار
ارزش مفهومی کل ارزش است که توسط یک موقعیت یا تعهد کنترل می شود. به عنوان مثال، چه مقدار ارزش توسط یک قرارداد مشتقه نشان داده می شود.
ارزش بازار قیمت یک اوراق بهادار است که توسط خریداران و فروشندگان در بازار از طریق عرضه و تقاضا تعیین می شود.
به عنوان مثال، یک اختیار خرید که نماینده 100 سهم از سهام XYZ با قیمت عملیاتی 40 دلار است، ممکن است در بازار با قیمت 1.20 دلار در هر قرارداد معامله شود (100 x 1.20 = ارزش بازار 120 دلار)، اما ارزش مفهومی 4000 دلار (100 x 40 دلار) را نشان می دهد.
کارایی ارزش مفهومی
ارزش مفهومی کل دارایی پایه یک اوراق بهادار به قیمت لحظه ای آن است. ارزش مفهومی بین مقدار پول سرمایه گذاری شده و مقدار پول مرتبط با کل معامله تمایز قائل می شود. ارزش مفهومی با ضرب واحدهای یک قرارداد در قیمت لحظه ای محاسبه می شود.
به عنوان مثال، فرض کنید یک سرمایه گذار می خواهد در یک قرارداد آتی طلا بخرد. هزینه قرارداد آتی برای خریدار 100 تروی طلا است. اگر قراردادهای آتی طلا با قیمت 1300 دلار معامله شوند، ارزش یک قرارداد آتی طلا 130000 دلار می باشد.
ارزش مفهومی را می توان در معاملات آتی و سهام استفاده کرد. اما بیشتر به پنج روش زیر دیده و استفاده می شود: از طریق مبادله نرخ بهره، مبادلات با بازده کل، گزینه های سهام، مبادله ارز خارجی و مشتقات ارز خارجی، و صندوق های قابل معامله در مبادله (ETF).
ارزش مفهومی در مبادله نرخ بهره، برای به دست آوردن میزان بهره استفاده می شود. در مبادله بازده کل، از این روش به عنوان بخشی از چندین محاسبات که نرخ مبادله را تعیین می کند، استفاده می شود. در اختیارات سهام، ارزش مفهومی به ارزشی اشاره دارد که سهام را کنترل می کند. با مبادلات ارز خارجی و مشتقات ارز خارجی، ارزش مفهومی برای ارزش گذاری ارزها استفاده می شود.
ارزش بازار یک شرکت کمک و نشانه خوبی برای برداشت سرمایه گذاران از چشم انداز تجاری آن است. دامنه ارزش های بازار در بازار بسیار زیاد است و از کمتر از 1 میلیون دلار برای کوچکترین شرکت ها تا صدها میلیارد برای بزرگترین و موفق ترین شرکت های جهان متغیر می باشد.
همچنین ارزش بازار می تواند در طول دوره های زمانی متفاوت بسیار نوسان داشته باشد و به طور قابل توجهی تحت تأثیر چرخه کسب و کار باشد. این ارزش ها ممکن است در طول بازارهای نزولی که همراه با رکود هستند، سقوط کند و اغلب در طول بازارهای صعودی که یکی از ویژگی های توسعه اقتصادی است، افزایش یابند.
ارزش مفهومی در مقابل ارزش ذاتی
ارزش مفهومی و ارزش ذاتی دو معیار متفاوت ارزش هستند که معامله گران و سرمایه گذاران مشتقات اغلب از آنها استفاده می کنند، اما هر اصطلاح چیزهای بسیار متفاوتی را توصیف می کند. که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
ارزش مفهومی Notional Value
ارزش دارایی های اساسی را توصیف می کند.
تحت تأثیر تغییرات قیمت دارایی پایه قرار می گیرد.
اغلب برای اندازه گیری حجم معاملات مشتقات استفاده می شود.
برای اتخاذ تصمیمات پوششی استفاده می شود.
ارزش ذاتی Intrinsic Value
سود دریافتی از اجرای قرارداد مشتقه در آن لحظه را توصیف می کند.
تحت تأثیر تغییرات قیمت دارایی پایه قرار می گیرد.
برای اندازه گیری حجم تجارت مفید نیست.
ارزش مفهومی بر ارزش دارایی های اساسی درگیر در قرارداد مشتقه متمرکز است. ارزش ذاتی با ارزش دارایی پایه مرتبط است، اما تنها به این صورت است که سودی را که سرمایه گذار می تواند با اجرای قرارداد به دست آورد، اندازه گیری می کند.
به عنوان مثال، یک قرارداد اختیار معامله معمولاً شامل 100 سهم از یک سهام است. اگر XYZ با قیمت 10 دلار معامله می شود، یک قرارداد برای XYZ دارای ارزش فرضی 1000 دلار است زیرا سهام XYZ به ارزش 1000 دلار را کنترل می کند.
اگر یک سرمایه گذار دارای اختیار خرید در XYZ با قیمت عملیاتی 11 دلار باشد، ارزش ذاتی آن قرارداد 100 دلار است زیرا آنها می توانند از قرارداد برای خرید سهام با 100 دلار تخفیف نسبت به قیمت بازار خود استفاده کنند.
معنی آن برای سرمایه گذاران فردی
اکثر سرمایه گذاران فردی احتمالاً در مقادیر زیادی و بالایی سرمایه گذاری نمی کنند که احساس کنند نیاز به پوشش و محافظت قابل توجهی از وجه سرمایه گذاری شده خود دارند. با این حال، اگر در حال معامله گزینه ها یا سایر مشتقات هستید، ارزش مفهومی ممکن است مفید باشد زیرا می تواند به شما در اندازه گیری حجم معامله کمک کند.
هر چه ارزش واقعی معامله در یک بازار مشتقه خاص بیشتر باشد، حجم معاملات آن قراردادها بیشتر خواهد بود. همچنین اگر می خواهید مشتقات با نقدینگی بالا معامله کنید، نگاه کردن به ارزش مفهومی می تواند به شما در یافتن گزینه ها، معاملات آتی و سایر مشتقات برای معامله کمک کند.
کلام آخر
ارزش بازار و ارزش مفهومی هر کدام مباحث و مبالغ متفاوتی را نشان می دهند که درک آن برای سرمایه گذاران مهم است. می توان گفت ارزش مفهومی این است که چقدر ارزش توسط یک تعهد یا قرارداد نشان داده می شود - به عنوان مثال، یک قرارداد اختیاری که 1000 بوشل گندم را کنترل می کند یا یک اوراق قرضه شرکتی با ارزش اسمی در سررسید 1000 دلار می باشد. با این حال، ارزش بازار این تعهد و معاملات به دلیل عرضه و تقاضا و شرایط حاکم بر بازار متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، اگر قرارداد اختیار معامله بسیار دور تر از مقدار پولی که باید پرداخت شود باشد، ارزش بازار آن ممکن است نزدیک به صفر باشد، یا اگر نرخ بهره به طور قابل توجهی افزایش یابد، ارزش بازار اوراق قرضه کمتر از 1000 دلار خواهد بود.
ارزش مفهومی : ارزش دارایی های کنترل شده توسط قرارداد مشتقه را اندازه گیری می کند.
می توان گفت ارزش مفهومی برابر است با واحد قرارداد ضرب در مقدار یک واحد.
محاسبات ارزش فرضی ممکن است برای انواع مختلف قراردادها بر اساس اوراق بهادار اساسی متفاوت باشد.
ارزش تصوری را می توان برای محاسبه حجم تجارت یا تعیین تعداد قراردادهای خرید برای اهداف پوشش استفاده کرد.
استراتژی هجینگ در فارکس و روش اجرای این استراتژی فارکس
استراتژی هجینگ در فارکس به منظور پوشش ریسک یک معامله با باز کردن یک معامله موازی دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. سرمایهگذاران از همه بازارهای مالی از هجینگ به عنوان یک استراتژی برای محافظت از یک موقعیت در برابر تغییرات نامطلوب قیمت استفاده میکنند. به طور معمول، هجینگ شامل باز کردن یک موقعیت ثانوی است که احتمالاً همبستگی منفی با دارایی یا پوزیشن اولیه دارد، به این معنی که اگر قیمت دارایی اولیه حرکت نامطلوبی داشته باشد، پوزیشن یا داریی دوم یک حرکت مکمل و مخالف را تجربه خواهد کرد که آنها را جبران میکند.
در معاملات فارکس، سرمایهگذاران میتوانند از یک جفت ثاونی بهعنوان پوششی برای موقعیتی که تمایلی به بستن آن ندارند، استفاده کنند. اگرچه استراتژی هجینگ ریسک را به قیمت سود کاهش می دهد، اما می تواند ابزار ارزشمندی برای محافظت از سود و جلوگیری از ضرر در معاملات فارکس باشد.
اگرچه استراتژی هجینگ ریسک را به قیمت سود کاهش می دهد، اما می تواند ابزار ارزشمندی برای محافظت از سود و جلوگیری از ضرر در معاملات فارکس باشد.
قبلا در پست “9 استراتژی معاملات فارکس | استراتژی فارکس خود را پیدا کنید” در مورد استراتژی های مختلف معامله گری در بازار فارکس صحبت کرده بودیم. اما در اینجا به اختصار در مورد استراتژی هجینگ در فارکس که یکی از کاربردری ترین استراتژی های فارکس است صحبت خواهیم کرد.
مبانی استراتژی هجینگ در فارکس
به نقل از valutrades، استراتژی هجینگ در فارکس شامل باز کردن یک موقعیت در یک جفت ارز ثانویه است که حرکات آن با نوسانات احتمالی یک جفت ارز دیگر مخالف استد. با فرض یکسان بودن اندازههای این موقعیتها و اینکه حرکتهای قیمت همبستگی معکوس دارند، تغییرات قیمت در این موقعیتها میتواند در زمانی که هر دو باز هستند، یکدیگر را خنثی کنند.
اگرچه این امر سود بالقوه را در طول دوره هجینگ حذف می کند، اما خطر زیان را نیز محدود می کند.
سادهترین شکل هجینگ در فارکس، استراتژی هجینگ مستقیم است که در آن معاملهگران موقعیت خرید و فروش را روی همان جفت ارز باز میکنند تا سودی که به دست آوردهاند را حفظ کنند و یا از ضررهای بیشتر جلوگیری کنند. معامله گران ممکن است رویکردهای پیچیده تری را برای هجینگ اتخاذ کنند که از همبستگی های شناخته شده بین دو جفت ارز نشات میگیرد.
روش استفاده از استراتژی هجینگ در فارکس
فرآیند هجینگ در فارکس ساده است. با یک موقعیت باز موجود شروع می شود – معمولاً یک موقعیت بلند مدت – که شما در آن معامله اولیه، حرکتی را در جهتی خاص پیش بینی می کنید. یک پوشش ریسک یا هج با باز کردن موقعیتی ایجاد میشود که برخلاف حرکت مورد انتظار شما در جفت ارز اولیه است و به شما این امکان را میدهد که در صورت حرکت بازار در خلاف انتظارات شما، موقعیت باز را در معامله اصلی بدون متضرر شدن حفظ کنید.
اغلب، این پوشش برای حفظ درآمدهایی که قبلاً به دست آورده اید استفاده می شود. نمودار NOK/JPY زیر وضعیتی را نشان میدهد که در آن یک معاملهگر ممکن است بخواهد از استراتژی هجینگ استفاده کند. به عنوان مثال، اگر معامله گر یک موقعیت خرید نزدیک به قیمت پایین آن نمودار باز کرده باشد و در روزهای بعدی سود قابل توجهی کسب کرده است، او ممکن است برای محافظت در برابر هرگونه ضرر احتمالی، یک موقعیت فروش روی همان جفت ارز باز کند.
اگرچه معاملهگر میتواند به سادگی موقعیت خود را ببندد و درآمد خود را نقد کند، اما ممکن است علاقه مند به حفظ موقعیت باز باشد تا ببیند الگوهای شمع یا نمودار و شاخصهای تحلیل تکنیکال در طول زمان چگونه تکامل مییابند.
در این مورد، می توان از هجینگ برای خنثی کردن سود یا زیان احتمالی استفاده کرد زیرا معامله گر آن موقعیت را حفظ می کند تا اطلاعات بیشتری را جمع آوری کند. حتی اگر قیمت به شدت کاهش یابد، آنها میتوانند تمام درآمدهایی را که از آن رشد اولیه به دست آوردهاند، نقد کنند.
با تحلیل تکنیکال فارکس به صورت روزانه همراه شوید : تحلیل تکنیکال فارکس
مزایای هجینگ در فارکس
همانند استراتژی هجینگ در بازار سهام، هجینگ در فارکس نیز چندین مزیت کلیدی را به همراه دارد که معامله گران با تجربه می توانند حساب های خود را تثبیت کنند و موقعیت های باز خود را باز نگاه دارند. آن مزایا عبارتند از:
شما کنترل بهتری بر نسبت ریسک به پاداش دارید. یک استراتژی هجینگ موازنه ارزشمندی را در برابر سایر موقعیت های شما فراهم می کند و می تواند یک ثبات را حتی اگر موقعیت های دیگر در جهت مخالف حرکت کنند برای شما به ارمغان بیاورد.
این استراتژی تنوع دارایی های شما را بهبود می بخشد. هجینگ، موقعیتهای باز شما را گسترش میدهد تا ریسک ضربه زدن یک متغیر یا رویداد خبری به موقعیتهای شما در کل کاهش یابد.
به عنوان یک بیمه یا تضمین در برابر نوسانات غیرقابل پیش بینی قیمت عمل می کند. اگر حرکات یا نوسانات ناگهانی قیمت رخ دهد، موقعیت محافظت شده شما می تواند به حفظ ارزش کلی حسابتان کمک کند و در آن موقعیت سود ایجاد کند که می تواند موجودی حساب شما را تا زمانی که ارزش موقعیت های دیگر افزایش یابد، تثبیت کند.
معایب احتمالی هجینگ در فارکس
در حالی که هجینگ در فارکس می تواند یک استراتژی بسیار ارزشمند باشد، اما با ریسک قابل توجهی همراه است و اگر مراقب نحوه استفاده از هجینگ نباشید، می تواند سود را از بین ببرد. محتمل ترین معایب استفاده از استراتژی هجینگ در فارکس شامل موارد زیر است:
پتانسیل سود شما احتمالا کاهش می یابد. در حالی که هجینگ ریسک شما را کاهش می دهد ولی پتانسیل سود معاملات را نیز کاهش می دهد. این به این دلیل است که در مواردی که سود برای موقعیتهای باز اولیه شما همچنان افزایش مییابد، احتمالاً ارزش موقعیت محافظت شده شما کاهش مییابد.
شما ممکن است فاقد تخصص لازم برای استفاده از ابزار هجینگ برای منافع مالی خود باشید. به دلیل پیچیدگی ایجاد و زمانبندی هجها، بسیاری از معاملهگران مبتدی فارکس آشنایی و تخصص بازار را برای اجرای صحیح هجینگ به گونهای که ارزش آنها را به حداکثر برسانند، ندارند.
این امکان وجود دارد که در صورت نوسان ناگهانی، هج شما نیز ضرر کند. اگرچه ممکن است این یک رویداد غیرمعمول باشد. هج ها، به ویژه یک استراتژی هجینگ پیچیده، که به طور مستقیم با سایر موقعیت های شما مرتبط نیستند – تضمین نمیکند که ارزش آنها با از دست دادن ارزش سایر موقعیت ها افزایش یابد.
این به این دلیل است که متغیرها و رویدادهایی که باعث این حرکتهای قیمتی میشوند را نمیتوان به طور کامل پیشبینی کرد، به این معنی که تأثیر نوسانات، روی موقعیت پوشش داده شده به طور کامل قابل شناسایی نیست. این میتواند منجر به زیانهای بیشتری نسبت به وقتیکه شما اصلاً موقعیت خود را هج نمیکردید، شود.
تماشا کنید: آموزش رایگان فارکس
استراتژی هجینگ پیچیده در فارکس
از آنجایی که استراتژی هجینگ پیچیده همانند استراتژی هجینگ مستقیم نیستند، برای اجرای مؤثر آنها به کمی تجربه معاملاتی بیشتری نیاز دارند. پیاده سازی یک استراتژی هجینگ پیچیده در فارکس نیاز برای افراد حرفه ای تر پیشنهاد میشود. زیرا این رویکرد شامل باز کردن موقعیت در دو جفت ارز متفاوت است که ممکن است حرکت قیمت آنها با یکدیگر همبستگی داشته باشند.
معاملهگران میتوانند از یک ماتریس همبستگی برای شناسایی جفتهای فارکس که همبستگی منفی قوی دارند، استفاده کنند، به این معنی که وقتی قیمت یک جفت افزایش مییابد، جفت دیگر کاهش مییابد.
برای مثال، ترکیبهای USD/CHF و EUR/USD به دلیل همبستگی منفی قوی، گزینههای خوبی برای هجینگ هستند. معامله گران با باز کردن یک موقعیت خرید در USD/CHF و یک موقعیت شورت در EUR/USD، می توانند موقعیت خود را در USD پوشش دهند تا ریسک معاملاتی را به حداقل برسانند.
معامله در آپشن های فارکس نیز فرصت های هجینگ ایجاد می کند که در شرایط خاص می تواند موثر باشد. معامله آپشن ها نیاز به یک معامله گر باتجربه دارد تا بتواند این فرصت های کوچک را شناسایی کند که در آن پوشش های استراتژی هجینگ پیچیده می توانند در به حداکثر رساندن سود و در عین حال به حداقل رساندن ریسک کمک کنند.
چه زمانی باید پوشش ریسک را در نظر گرفت
هر زمانی که به دنبال حفظ موقعیت باز در یک جفت و در عین حال جبران بخشی از ریسک خود در آن موقعیت هستید، استراتژی هجینگ مفید است.
زمانی که از رویدادها و عوامل خاصی که میتوانند باعث نوسان قیمتها شوند مطمئن نیستید، یک هجینگ کوتاهمدت میتواند راهی عالی برای محافظت از سود باشد. این عدم قطعیت میتواند از احتمال خرید بیش از حد دارایی گرفته تا نگرانی در مورد اینکه بیثباتی سیاسی یا اقتصادی میتواند باعث کاهش ارزش برخی جفتهای فارکس شود، متغیر باشد، بهویژه زمانی که شما موقعیت خرید آن جفتها را باز کردهاید.
در نمودار USD/JPY نشان داده شده در زیر، در طی یک دوره تثبیت قیمت، پتانسیل شکست یا بریک اوت نمایان میشود که می تواند در هر جهت پیش برود. اگر در حال حاضر یک موقعیت باز شورت در این جفت ارز دارید و امیدوار هستید که کاهش قیمت از خط مقاومت عبور کند، ممکن است با هدف هجینگ یک موقعیت لانگ یا خرید در آن باز کنید و بازگشت از خط روند به سمت بالاترین سطح قبلی را هدف قرار دهید.
اگر این هج را باز کنید و قیمت از خط روند به سمت پایین عبور کند، همیشه میتوانید موقعیت دوم (هجینگ) خود را ببندید و به سودهای کوتاه موفق خود ادامه دهید. اما اگر اشتباه میکنید و روند تغییر مسیر داد، میتوانید هر دو موقعیت را ببندید و همچنان درآمد خود را از تغییر قیمت قبلی نقد کنید.
معامله گران اغلب برای محافظت در برابر نوسانات کوتاه مدت اخبار اقتصادی یا شکاف های بازار در تعطیلات آخر هفته از هج کردن استفاده می کنند. معامله گران باید در نظر داشته باشند که از آنجایی که هجینگ ریسک معاملات را کاهش می دهد، سود بالقوه را نیز کاهش می دهد.
به دلیل بازده کم ایجاد شده توسط هج کردن، این استراتژی برای معامله گرانی که به طور تمام وقت در بازار فارکس کار می کنند یا حسابی دارند که به اندازه کافی بزرگ است که از طریق سودهای با درصد محدود، سودهای پولی زیادی ایجاد کند، بهترین کارایی را دارد.
بخوانید و تماشا کنید: نحوه ورود به فارکس
خروج از استراتژی هجینگ
هنگامی که از یک استراتژی هجینگ مستقیم یا پیچیده خارج می شوید و موقعیت اولیه خود را باز نگه می دارید، فقط باید موقعیت دوم را ببندید. با این حال، زمانی که هر دو طرف یک استراتژی هجینگ را می بندید، می خواهید این موقعیت ها را به طور همزمان ببندید تا از ضررهای احتمالی که در صورت وجود شکاف وجود دارد، جلوگیری کنید.
مهم است که موقعیتهای محافظت شده خود را دنبال کنید تا بتوانید موقعیتهای مناسب را در زمان مناسب برای تکمیل اجرای این استراتژی ببندید. نادیده گرفتن یک موقعیت باز در این فرآیند می تواند کل استراتژی هجینگ شما را از مسیر خارج کند – و به طور بالقوه حساب معاملاتی شما را وارد ضررهای شدید وارد کند.
خطرات بالقوه هنگام هج کردن
اگرچه استراتژی هجینگ در فارکس معمولاً برای محدود کردن ریسک برای معاملهگران استفاده میشود، اجرای ضعیف این استراتژی میتواند برای حساب معاملاتی شما فاجعهبار باشد.
به دلیل پیچیدگی هجینگ در فارکس، معامله گران – حتی معامله گران با تجربه – هرگز نمی توانند به طور کامل اطمینان داشته باشند که پوشش آنها با ضررهای احتمالی مقابله می کند. حتی با یک استراتژی هجینگ خوب طراحی شده، ممکن است هر دو طرف ضرر کنند. عواملی مانند کمیسیون ریسک را هج کنید و سوآپ نیز باید به دقت در نظر گرفته شوند.
معامله گران تا زمانی که درک قوی از نوسانات بازار و نحوه زمان بندی معاملات برای سرمایه گذاری بر نوسانات قیمت نداشته باشند، نباید از استراتژی های هجینگ پیچیده استفاده کنند. زمانبندی ضعیف و تصمیمهای پیچیده جفتسازی میتواند منجر به ضررهای سریع در مدت زمان کوتاهی شود.
معامله گران باتجربه می توانند از دانش و تجربه خود در مورد نوسانات بازار، عوامل موثر بر این تغییرات قیمت و آشنایی قوی با ماتریس همبستگی فارکس برای محافظت از سود خود و ادامه ایجاد درآمد از طریق استفاده از هجینگ به موقع در معاملات فارکس استفاده کنند.
هجینگ (Hedging) در فارکس چیست و چگونه ازآن استفاده کنیم؟
هجینگ در فارکس به معنای باز کردن چندین پوزیشن برای جبران ریسک در معاملات است. بازارها میتوانند تحت تأثیر شرایط نامطلوب مانند تغییر در نرخ بهره یا تورم قرار بگیرند. بنابراین افرادی که معاملات باز دارند سعی میکنند با باز کردن معاملات جدید از معاملات قبلی خود محافظت کنند. این عمل از آن دسته از روشهایی است که به شما کمک میکند تا با کاهش ریسک از سودهای خود محافظت کنید. اما در ابتدای مسیر ممکن است کل سرمایهتان را از دست بدهید. پس باید به طور کامل به آن مسلط شوید. در این مقاله قصد داریم مفهوم Hedging را به طور کامل با هم بررسی کنیم.
هجینگ (Hedging) در فارکس چیست؟
Hedging یا هدجینگ که برای راحتی تلفظ هجینگ نامیده میشود. هج کردن در فرهنگ فارسی به معنای پوشش دادن و محافظت است. این مفهوم در بازار مالی نوعی استراتژی پوشش ریسک به حساب میآید. در واقع این روش به منظور جلوگیری از رویدادهای غیر منتظره در بازار Forex استفاده میشود. این استراتژی در همه بازارهای مالی میتواند به کار برود. اما در فارکس با توجه به زیاد بودن عوامل تاثیرگذار بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. این Strategy در معاملات مشتقه، باینری آپشن و فیوچرز کمک کننده خواهد بود.
در این معاملات شما دو معامله در خلاف جهت هم باز میکنید مثلا روی GBP/USD دست به خرید و فروش همزمان میزنید.
فارکس به عنوان بازاری که حجم زیادی سرمایه در آن گردش میکند دارای نوسانات و حواشی زیادی است که به شدت بر روی قیمت تاثیر میگذارد. بنابراین اکثر بروکرها این امکان را در اختیار تریدرها قرار میدهند که بتوانند دو معامله در خلاف جهت هم داشته باشند. به ریسک را هج کنید عنوان مثال اگر معامله اول که در جهت خرید است دچار ضرر شود میتوانید با باز کردن معامله در جهت عکس از ضرر بیشتر جلوگیری کنید. این کار حکم ایجاد حفاظ را دارد یعی این که شما با وجود این که معامله اول خود را نبسته اید پوزیشن دیگری باز میکنید و اگر معامله اول شما با ضرر بسته شد از معامله دوم سود خوبی خواهید گرفت.
چگونه از Hedging استفاده کنیم؟
اگر سابقه حضور در بازار فارکس را دارید قاعدتاً باید بدانید که توجه به همبستگی ارزها (Correlation) چه مثبت و چه منفی همواره فاکتور مهمی در معاملات است. هنگامی که دو ارز با یکدیگر هم بستگی مثبت داشته باشند به این معنی است که تغییرات قیمتی آنها در جهت هم است. در Correlation منفی حرکات جفت ارز در جهت مخالف است.
هنگامی که معامله شما وارد ضرر شده باشد، دو راه برای کنترل این ضرر دارید. اول این که یک معامله مخالف جهت همان پوزیشنی که دارید باز کنید و دومین حالت باز کردن معامله بر روی یک جفت ارز دیگر با توجه به همبستگی با سایر جفت ارزها است.
انواع روشهای هجینگ بطور کل
برای انجام هجینگ راههای متفاوتی وجود دارد که عبارتند از:
قرارداد فیوچرز
در این روش هجینگ با استفاده از یک قرارداد استاندارد صورت میگیرد. شما در قرارداد مشخص میکنید در یک تاریخ مشخص خرید یا فروش یک دارایی را با قیمت مشخص انجام دهید. در این مورد میتوانید فقط تعداد مشخصی از یک دارایی را مورد معامله قرار دهید. برای مثال در قرارداد ثبت شده است که 100 بشکه نفت را با قیمت مشخص خرید یا فروش میکنید. شما 100 بشکه را معامله میکنید ولی اگر بخواهید بیشتر از آن تعداد معامله کنید، قیمت ها به نرخ همان روز محاسبه میشوند.
قرارداد فوروارد (Forward)
محبوبترین روش هجینگ در میان معاملات مشتقه است. در این مورد شما با شرکت مورد نظر قرارداد میبندید که تا یک تاریخ مشخص و با یک قیمت از پیش تعیینشده یک دارایی را بخرید یا بفروشید. مثلا تا 6 ماه حق فروش بشکههای نفت با قیمت 65 دلار را دارید و در این مدت حتی اگر قیمت 50 دلار هم باشد شما با همان قیمت 60 دلار کار خواهید داشت. تفاوت این حالت با روش قبل در مشخص بودن تعداد است و داشتن قرار استاندارد است.
بازارهای مالی
در این روش میتوانید داراییهای مالی ریسک را هج کنید را در مدت زمان کمتر از یک سال مورد معامله قرار دهید. به این صورت که این پوزیشن میتواند خرید یا فروش باشد.
سخن پایانی
هجینگ یکی از روشهای کاهش ریسک در معاملات است که توسط صندوقهای سرمایه گذاری، تریدرها و شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد و روز به روز هم به محبوبیت آن اضافه میشود. اما استفاده از این روش میتواند در ابتدا برای افراد مبتدی مشکلات زیادی به وجود بیاورد و آنها مجبور شوند کل سرمایه خود را از دست بدهند. پس اگر اطلاعات کافی در این زمینه ندارید سعی کنید از این کار دوری کنید زیرا مخصوص افراد با تجربه است.
بهترین کار این است که ابتدا این استراتژی را در فضای دمو پیادهسازی کنید و به خوبی به آن مسلط شوید. اگر در این مورد نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید میتوانید از بخش دیدگاهها آن را با ما در میان بگذارید، کارشناسان ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهند بود.
دیدگاه شما