ظاهرا سادهترین راه این است که میانگین ساده همه قیمتها را بهدست آوریم. برای توضیح این مفهوم از یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید که در اقتصاد چهار کالا (برای سادگی) وجود داشته باشد و در یک کشور فرضی همین چهار کالا تولید و خرید و فروش شود. راه حل اولیه برای نشان دادن همه قیمتها با یک عدد، محاسبه میانگین قیمتها است.
P۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۴= ۷۹۰۰ریال
P۱۳۹۱= ۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/۴= ۱۳۷۸۷ ریال
P۱۳۹۲= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+ ۵۵۰۰۰/۴= ۲۰۸۲۵ ریال
استفاده از راه حل اولیه میانگین قیمتها، اگر چه میتوان قیمت همه کالاها را با یک عدد نشان داد، اما این روش دچار اشکالاتی است:
اول اینکه در میانگینهای فوق، همه کالاها وزن یکسانی دارند و حال آنکه مقدار مصرف برنج در خانوارها بسیار بیشتر از خاویار است و باید وزن بزرگتری بهخود بگیرد.
دوم این که واحدهای اندازهگیری کالاها باهم همگن نیستند؛ یعنی برخی کالاها را به وزن، برخی را بهصورت عددی و بعضی دیگر را با لیتر اندازهگیری میکنند. در این صورت، باید کاری کرد که کالاها، میانگین واحد پولی نداشته باشند.
حسابداری نوین
**دانش هر فرد نه دارایی اوست نه سرمایه او بلکه بدهی او به جامعه است **
شاخص هاي بورس ونحوه محاسبه آنها
شاخص هاي بورس ونحوه محاسبه آنها
بررسي روند پارامتري مشخص براي يک متغير ، به راحتي وبا در نظر گرفتن تعدا پارامترها در طول زمان امکان پذير است. اما زماني که گروهي ازمتغيرها مورد بررسي قرار گيرند. نماگري مورد نياز است که نشان دهنده سطح عمومي پارامتر براي گروه مورد نظر باشد. به عنوان مثال تغييرات قيمت سهام يک شرکت مشخص به راحتي و با درنظر گرفتن روند قيمت سهم مذبور صورت مي گيرد، اما سطح عمومي قيمت سهام کليه شرکتها در بورس، به وسيله شاخص کل قيمت انجام مي شود. در ادامه به طور مختصر محاسبه انواع شاخص ها در بورس اوراق بهادار تهران را شرح مي دهيم.
اين شاخص نشانگر روند عمومي قيمت شرکتهاي بورسي است وتغييرات سطح عمومي قيمتها را نسبت به تاريخ مبدا نشان مي دهد( تاريخ مبدا در حال حاضر در بورس تهران سال 1369مي باشد ) نحوه محاسبه اين شاخص به صورت زير مي باشد.
: شاخص قيمت بورس تهران
: قيمت شرکت در زمان t
: تعداد سهام منتشره شرکت iام در زمان t
: عدد پايه در زمان َt که در زمان مبدا برابر
: قيمت شرکت iام در زمان مبدا
: تعداد سهام منتشره شرکت iام در زمان مبدا
n: تعداد شرکتهاي مشمول شاخص
شاخص قيمت بورس تهران تمامي شرکتهاي پذيرفته شده در بورس را در بر مي گيرد و در صورتي که نماد شرکتي بسته باشد يا براي مدتي معامله نشود. قيمت آخرين معامله آن در شاخص لحاظ مي گردد.
شرکتهاي پذيرفته شده در بورس تهران در صنايع مختلفي طبقه بندي مي شوند و شاخص قيمت براي هر صنعت به طور جداگانه محاسبه مي شود. فرمول محاسبه آن نيز شبيه شاخص کل قيمت است.
3- شاخص پنجاه شرکت فعال تر
اين شاخص نشان دهنده سطح عمومي قيمت 50 شرکت منتخب بورس است. آنچه در انتخاب 50 شرکت مزبور که در دورههاي سه ماهه معامله صورت ميگيرد بيشترين اهميت را دارد. تعدادهاي روزهاي دادو ستد شرکتها است. يکي از راههاي محاسبه اين شاخص همانند شاخص کل قيمت است.
4- شاخص قيمت و بازده نقدي
تغييرات اين شاخص نشانگر بازده کل بورس است و از تغييرات قيمت و بازده نقدي پرداختي، متاثر ميشود. محاسبه اين شاخص همانند شاخص کل قيمت است و تنها تفاوت ميان آن دو در شيوه تعديل آنها است. براي آگاهي بيشتر از نحوه محاسبه اين شاخص به مقاله« نگاهي تحليلي بر شاخصهاي بورس با رويکردي بر سهام شناور آزاد» تهيه شده و در مرکز تحقيقات و توسعه بازار سرمايه ايران رجوع شود.
5- شاخص بازده نقدي
اين شاخص بيانگر سطح عمومي بازده نقدي پرداختي شرکتها است و مقدار آن از تقسيم پايه شاخص کل قيمت بر پايه شاخص قيمت و بازده نقدي، به دست مي آيد.
با عرض سلام به خدمت بازدید کنندگان محترم
امیدوارم که مطالب این ویلاگ مورد عنایت شما قرار گیرد
با تشکر
سجاد سالاری
کارشناس ارشد حسابداری دانشگاه مازندران
به نام خداي حسابگر و حسابرس ،حسابدار زمين و آسمان و هر آنچه در اوست. هم او که افتتاحيه و اختتاميهي همهي کتابها و حسابها است.
ترازش هميشه موزون است و موجوديهايش همواره در فزون. مطالبات مشکوک الوصولي ندارد، زيرا کسي از قدرت لايزال او نميتواند بگريزد. استهلاک انباشته محاسبه نميکند چون در سيطرهي حسابداري او چيزي بيارزش نميشود. به کسي ماليات نميدهد و از کسي به ناحق چيزي نميگيرد. نه شرکت سهامي است و نه تضامني. هيچ شراکتي با احدي ندارد. خود مالک است و بيرقيب. تلفيق و ادغام و ترکيب در حوزهي شخصيتش پيشبيني شده است. حسابداري تورمي ندارد، زيرا ارزشها در نظرش تغيير ناپذيرند. حسابداريش آنقدر خالص است که دورهي مالي در آن تعريف ناشدني و واحد پولي در آن بيمعنا است. عملکرد او به دورهي محدودي منحصر نيست و ازل تا ابد را در بر ميگيرد. تداومش يک فريضه نيست، بلکه يک اصل و حقيقتي محض است. مديريتش حسابداري و حسابداريش مديريت که بر مدار عدالت استوار است و به مثقال و ذره هم ميرسد و چيزي از قلم نميافتد. فضل و بخشش او بر محور اهميت ميچرخد و سرمايهي بندگان اميدواري به اوست و همان است که رهاييبخش آنان از حساب و کتاب روز جزا خواهد بود .
نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه میشود؟
شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معاملهگران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده میشود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایهگذار میگوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.
نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایهگذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفتزده کند، اما نسبت شارپ میتواند به ما نشان میدهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.
اکثر افراد فعال حوزه مالی میدانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات بهدستآمده از این فرمول چه چیزی را نشان میدهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمیدانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.
نسبت شارپ چیست؟
Sharp Ratio، عددی است که نشان میدهد بازده یک سرمایهگذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
با کمکردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت بهعنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته میشود، محاسبه میشود.
نسبت شارپ به شما کمک میکند تا ببینید در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسکی انجام دادهاید، آیا ریسکی که انجام دادهاید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟
ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری وقتی تعریف میشود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشاندهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت میتواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، میتوانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک میکند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.
این نسبت را میتوان با درنظرگرفتن نتیجه به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابلقبول است.
۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.
۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی میشود.
۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمیرسد.
۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار میرود بازده سبد سهام منفی باشد.
چرا شاخص شارپ مهم است؟
همانطور که شارپ در دیگر بازارها سرمایهگذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب میشود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجاییکه این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه میشود که خود یک واحد اندازهگیری ریسک در سرمایهگذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایهگذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسکهای ممکن نشان میدهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما بهعنوان سرمایهگذار باید از آن مطلع باشید.
تعیین میزان بازده
مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایهگذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایهگذاری خود تجدیدنظر کنید.
مقایسه عملکرد داراییهای مختلف
شاخص شارپ میتواند بهعنوان ابزار مقایسه دو سرمایهگذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما میتوانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسکهای مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آنها مقایسه خواهید کرد.
مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی
نسبت شارپ میتواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دستهبندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک میکند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان میتوانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.
چطور ریسک سرمایهگذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟
شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سوددهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایهگذاری را نشان میدهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایهگذار با متنوع کردن سبد داراییهای خود میتواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابلقبولی کاهش دهد.
در واقع با سرمایهگذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل میکنند، میتوانید نسبت سود و ریسک سرمایهگذاریهای خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.
ازآنجاییکه اعداد و اطلاعاتی که به دست میآید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، میتواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاهکردن به شاخص شارپ میتوان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شدهاند، ارزیابی کنید.
این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژیهای مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده میکنند.در حالت ایدهآل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایهگذاری باشد. بااینحال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمیتوان بهعنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط به بازدهی ۷ درصدی میرسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیبهای زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابتتری دارد. این دو ویژگی میتواند سرمایهگذار را به آینده پربازده رمزارز خوشبینتر کند.
انواع نسبت شارپ
شاخص شارپ بهطورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبتها برای معاملهگران خرد دید بهتری از بازار فراهم میکنند.
۱. نسبت ترینور
در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول بهجای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده میشود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. بهعبارتدیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده میکند، درحالیکه نسبت شارپ از ریسک کل استفاده میکند.
ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان میکند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان میدهد. بتای ۰ نیز نشان میدهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.
بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان میدهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان میدهد. این نوع از داراییها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان میدهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش مییابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث میشود عدد بهدستآمده در بازار معنیدار نباشد.
۲. نسبت سورتینو
در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده میشود. این نسبت با کمکردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایهگذاری به دست میآید.
نحوه محاسبه نسبت سورتینو:
در واقع نسبت سورتینو محاسبهی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته میشود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخشهای نزولی بازار در نظر گرفته میشود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایهگذاری در آن سبد سرمایه مناسبتر خواهد بود.
نسبت سورتینو برای سرمایهگذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاهمدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.
نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟
درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازهگیری انحراف استاندارد میرساند. انحراف استاندارد را میتوان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیشگام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجهبه این موضوع، اکنون این سؤال پیش میآید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟
ما میدانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانهای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی میتوان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایهگذار پیشبینی میکند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایهگذاری روی رمزارز غیرمنطقیتر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، میتوان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایهگذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.
اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را چطور به دست بیاوریم؟
اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر میکنید که چطور میتوان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبالکردن اخبار بازار و جستوجو در اینترنت، بهترین راه برای بهدستآوردن نرخهای بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبالکردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی میتوانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.
برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایهگذاری کردهاید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایهگذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالیکه نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:
در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابلقبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایهگذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:
در این حالت سرمایهگذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.
محدودیتهای نسبت شارپ
هرچقدر که شاخص شارپ میتواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایهگذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیتها و نقصهایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.
اول اینکه نتیجهای که به دست میآورید فقط یک عدد است و بهتنهایی نمیتواند تمام اتفاقها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیشبینی کند.
شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.
همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمیگیرد. اعداد بهدستآمده به سرمایهگذار نشان نمیدهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایهگذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااینوجود، وقتی همزمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه میکند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمیتواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.
برای تصمیمگیری آگاهانه میتوانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایهگذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را میبینید که نشاندهنده عملکرد تعدیلشده ریسک سهساله است. اما اگر افق سرمایهگذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.
در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود بهعنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده میکند. این انحراف معیار معمولاً نشان میدهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نهتنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابلپیشبینی میکنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا میکند.
به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه میشود که این نسبت را برای مدتزمان محدود محاسبه کرده و برای بازههای طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.
شاخص شارپ، ابزاری برای روشنکردن مسیر
تمام شاخصهایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکانهای سرمایهگذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما بهعنوان یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخصهای دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیتهایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامهریزی برای سرمایهگذاری آنها را در نظر بگیرید.
یک نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را میتوان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایهگذاری را تا بیشترین حد ممکن کم میکنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری است.
این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
شاخص کل معیار خوبی برای سنجش وضعیت بازار سرمایه است؟
این روزها دوباره موضوع سبز بودن شاخص کل و قرمزپوشی سبد سهامداران مطرح شده است. بسیاری از سهامداران خرد معترضند که شاخص کل نمی تواند معیار مناسبی برای رکود و رونق بازار سرمایه باشد. این مسئله را با یازده کارشناس بازار سرمایه بررسی کردیم و این پرسش را مطرح کردیم که سنجه مناسب تر برای وضعیت بازار سرمایه چیست؟
به گزارش نبض بورس، این روزها دوباره موضوع سبز بودن شاخص کل و قرمزپوشی سبد سهامداران مطرح شده است. سهامداران خرد معتقدند که شاخص کل نمی تواند بیانگر وضعیت بازار باشد و این شاخص به هیچ عنوان رکود و رونق بازار سرمایه را به خوبی نشان نمی دهد.
در گفتگو با یازده کارشناس بازار سرمایه این پرسش را مطرح کرده ایم که به نظر شما شاخص کل معیار خوبی برای سنجش رکود یا رونق بازار سرمایه هست؟ اگر پاسخ مثبت یا منفی است، چرا؟ در صورت پاسخ منفی، شاخص جایگزین برای سنجش وضعیت بازار سرمایه چه شاخصی می تواند باشد؟
قبل از آنکه پاسخ کارشناسان را ببینیم بد نیست در ابتدا تعریفی از دو شاخص کل و شاخص کل هموزن داشته باشیم.
شاخص کل بورس که به آن شاخص قیمت و بازده نقدی هم می گویند، بیان کننده سطح عمومی قیمت ها و سود نقدی سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس است، در واقع این شاخص بیان کننده میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بورس می باشد. در بررسی شاخص کل باید به این نکته توجه داشت که شرکت های بزرگتر (شرکت های با سرمایه بالاتر و ارزش بازار بیشتر) اثر بیشتری بر رشد و یا ریزش شاخص دارند.
در کنار شاخص کل، شاخص کل هموزن وجود دارد که اندازه شرکت ها در محاسبه آن تاثیری ندارند و وزن همه شرکت ها یکسان در نظر گرفته می شود.
مریم محبی:
پاسخ: خیر. شاخص کل با وزن دهی به برخی سهم های کلان در بازار "شاخص مهندسی شده" را توجیه می نماید. همزمانی مثبت بودن شاخص کل و افزایش تعداد نمادهای قفل در صف فروش، گواه این است که شاخص کل، معیار مناسبی برای سنجش روند بازار نیست. وزن دهی در بازارهای عمیق با نقدینگی بالا مانند بورس نیویورک، شانگهای و یا لندن امکان پذیر است ولیکن پیاده کردن همان الگو در بورس ایران تجربه موفقی نبوده و باید اصلاح شود.
شاخص هم وزن معیار مناسبتری برای سنجش روند بازار است ولیکن پبشنهاد من فرمول نویسی مجدد با شرایط فعلی بازار است. زیرا الگوهای قدیمی، کارایی لازم برای سنجش بازار را ندارند.
سیاوش وکیلی:
پاسخ: شاخص های کل و هموزن هر دو نمایه ای از وضعیت کل بازار را به تصویر می کشند و به تنهایی نمی توانند وضعیت بازدهی سرمایه گذاری افراد را نشان دهند ولیکن برای نگاه به کلیت بازار مفید هستند. این در حالی است که تغییرات شاخص، هم از سوی سهامداران و هم از سوی متولیان و سیاسیون، با بیش واکنشی روبرو است .
جایگزین مناسب به نظر اینجانب طراحی ایندکس بازدهی پرتفوی هر شخص در بازه های زمانی از بدو سرمایه گذاری و نیز بازه های دلخواه توسط شرکتهای نرم افزاری ارائه دهنده پلتفورم ها در سامانه های برخط است که سهامداران بتوانند با یک نگاه قضاوتی کلی به عملکرد شان داشته باشند.
علی عصاری:
پاسخ: محاسبه شاخص کل بر مبنای بزرگ یا کوچک بودن سهم است که طبیعتا هر چه سهم بزرگتر باشد وزن بیشتری را به خود اختصاص می دهد و در شاخص کل تاثیر بیشتری می گذارد. بنابراین نمی تواند مبنای درست و قابل اعتمادی برای پرتفوی اشخاص باشد. از سوی دیگر، شاخص کل هموزن تمامی شرکت ها را به یک اندازه در محاسبه در نظر می گیرد. شرکت ها چه دارای سرمایه زیادی باشند، چه دارای سرمایه اندک داخل شاخص هموزن به یک میزان تاثیرگذارند. بنابراین می توان گفت آنچه سرمایه گذاران در روز تجربه کرده اند می تواند به شاخص کل هموزن نزدیکتر باشد. به همین علت است که اگر شاخص کل هموزن مثبت باشد می توان امید بیشتری به بازار داشت.
فردین آقابزرگی:
پاسخ: در خصوص معیار ارزیابی فضای بازار سرمایه و بورس بر اساس حرکت های شاخص به خصوص شاخص کل باید گفت این شاخص نمی تواند نشان دهنده موفقیت یا عدم موفقیت در بازار سرمایه باشد. مگر اینکه در کنار شاخص کل، سایر شاخص ها از جمله شاخص کل هموزن و شاخص صنعت را نیز مورد بررسی قرار دهیم. سنجه دیگر می تواند بررسی حجم معاملات روزانه در مقایسه با حجم اوراق و یا سایر اوراق بهادار به جز سهام باشد. بررسی مجموع این موارد در کنار بررسی شاخص کل می تواند دید بهتری بدهد.
گفتنی است که این شاخص کل ابزاری است که هر از گاهی برای کنترل یا تنظیم شرایط عمومی در بورس مورد استفاده قرار می گیرد بنابراین نمی تواند به تنهایی سنجه خوبی باشد.
یکی از وظایف بورس و فرابورس، تولید انواع شاخص ها و معیارهای ارزیابی وضعیت عملکرد در بورس ها می باشد. به عبارت بهتر، یکی از وظایف بورس این است که باید با استفاده از داده های موجود، انواع معیارها و سنجه ها را استخراج کند.
پیمان حدادی:
پاسخ: برای سنجش رکود یا رونق بازار نمی توان قیمت را ملاک قرار داد چرا که هم اکنون به عنوان مثال قیمت مسکن بالاست اما در رکود به سر می برد. برای سنجش رکود و رونق حجم یا ارزش معاملات مهم است و در نتیجه شاخص کل نمی تواند معیار خوبی برای رکود یا رونق بازار سرمایه باشد. رکود یا رونق یعنی اینکه چقدر ما حجم معاملات را داریم و یا عمق معاملات چقدر است؟ شاخص کل صرفا تغییرات قیمتی را نشان می دهد و نه تغییرات حجمی را.
من فکر می کنم که شاخصی می تواند طراحی شود که حجم معاملات و ارزش معاملات را با یکدیگر نشان دهد. بر اساس فرمول هایی که برای شرکت های مختلفی می شود طراحی کرد، می تواند در این خصوص مفید باشد.
حسین مریدسادات:
پاسخ: شخصا دیگر به شاخص کل اعتقادی ندارم و اصلا ملاک خوبی برای رشد یا اُفول سبد سرمایه گذاری نیست به این دلیل که شرایط هم اکنون ملاحظه می کنید مثلا شاخص کل سی هزار واحد رشد می کند اما خبری از رشد در سبد سرمایه گذاری نیست. ولی شاخص که اصلاح می کند سبد هم به شدت اصلاح می کند. به نظر من زمان آن رسیده است که این اشتباه محاسباتی در سازمان بورس بر طرف شود.
طاهره جهانی:
پاسخ: به قطع یقین شاخص هم وزن معیار مناسبتری به نسبت شاخص کل بازار سهام می تواند باشد؛ چرا که شاخص کل، وزن بیشتری به شرکتهای بزرگ می دهد و اگر مثلا در یک روز معاملاتی صرفا چند نماد بزرگ خوب معامله شوند اوضاع شاخص کل خوب خواهد بود اما در مقابل شاخص هم وزن به کلیت بازار سهام به یک دید نگاه می کند و کاری با برزگی و یا کوچکی شرکت ندارد بنابراین اینکه با یک سوء تعبیر حال خوب چند شرکت را به کل بازار تعمیم دهیم کار معقولی نبوده و در ذهنیت معامله گران و تصمیم گیرندگان بازار نوعی کج پنداری ایجاد می نماید.
محمد رضوی:
پاسخ: شاخص کل ملاک خوبی برای سنجش وضعیت بازار نیست. به دلیل آنکه هر چقدر نماد بزرگتر باشد تاثیرش بر شاخص کل بیشتر است، بارها مشاهده شده است که مثلا فارس و شستا را با کد به کد حقوقی ها به منظور سبز نگه داشتن شاخص کل، بالا نگه داشته اند. در صعودهای اخیر شاخص کل ملاحظه گردید که این شاخص سبز بود اما شاخص کل هموزن منفی بود.
شاخص کل هموزن ملاک بهتری است چون به نمادها به یک اندازه وزن می دهد.
مهشید داداش زاده:
پاسخ: خیر، اصلا شاخص کل معیار مناسبی نیست. به نظر من فعلا برای بررسی می توانیم بر روی شاخص هم وزن، حساب باز کنیم.
هلن عصمت پناه:
پاسخ: خیر. شاخص ها عمدتا معیارهای رکود یا رونق اقتصادی در بازار سرمایه هستند، جهت اشراف به کلیت بازار و حتی پیش بینی تغییرات احتمالی قیمت ها در آینده. در بازار بورس شاخص کل نماگر همه شركت های بورسی است و نشان از رفتار عمومی تمام فعالین بازار می باشد اما باید با نگاه محتاطانه به آن نگاه کرد. مثلا اگه شما بخواهید وضعیت تحصیلی یک فرد را به صورت کلی نگاه کنید باید معدل دروس آن را ببینید و در کنار آن به یک یا دو تا از دروس مهمش هم باید نگاه جداگانه داشته باشید. پس شاخص در کلیت خودش مهم است ولی نمی تواند به تنهایی بازگو کننده همه اتفاقات باشد، بویژه که بازار ما از عمق کافی برخوردار نیست و به راحتی بازارسازها میتوانند شاخص سازی کنند.
پس می توانیم از کلیت شاخص استفاده کنیم ولی همزمان باید سایر فاکتور ها بازار را هم بشناسیم. نکته دیگر اینکه باید به شاخص کل برای سهام شاخص ساز و به شاخص هم وزن برای سهام کوچکتر، هم زمان، نظر داشته باشیم. نکته سوم اینکه چون بازار ما حجم مبنا و دامنه نوسان دارد لذا واقعیت قیمتها تماما در شاخص تجلی پیدا نمی کند.
پیام الیاس کردی:
پاسخ: خیر. ما از گذشته هم یک سری انتقادات به شاخص کل داشتیم. ما اگر قرار باشد یک نماگر برای بازار داشته باشیم که به ما نشان دهد اوضاع بازار به صورت کلی چگونه است، شاخص کل این را نمی تواند نشان دهد. یکی از انتقادات به شاخص کل، نحوه محاسبه آن بوده است که سود نقدی هم به آن اضافه می شود و این در حالی است که اگر ما انتظار داشته باشیم که بازدهی واقعی شاخص کل مثلا در ده سال گذشته نشان داده شود، این امر محقق نخواهد شد. به عبارت بهتر با این فرمول و روش محاسبه، شاخص کل بیش از آنچه باید رشد می کرده ، رشد کرده است. مثلا در همین چند وقت اخیر حال و روز بازار چندان خوب نبوده است اما هر روز شاخص کل رشد داشته است. پس به نظر می رسد که باید روی شاخص کل تجدیدنظر کنیم. چرا؟ چون شاخص کل در ادبیات سیاسی کشور ما استفاده می شود و برای سیاست گذار محلی از تصمیم گیری شده است. بهتر است از شاخص کل هموزن استفاده شود چون به همه نمادها یک وزن می دهد یا اینکه سود نقدی را از فرمول شاخص کل حداقل خارج کنیم. نمی شود که با مثبت کردن چند سهم بزرگ، در شرایط کلی بازار تغییرات ایجاد کنیم. به عبارت ساده تر، نمی شود چون هوا سرد است برای نشان دادن درجه بالاتر و گرمتر بودن هوا، زیر دماسنج فندک بگیریم.
شاخص قیمت
شاخص قیمت ( Price Index) یکی از اصطلاحات علم اقتصاد و به معنای معیاری که براساس آن، ارزش ثابت از ارزش جاری تمیز داده میشود. دو روش اصلی برای محاسبه شاخص قیمت وجود دارد: شاخص لاسپیرز (Laspeyres) و شاخص پاشه (Paasche). از شاخص قیمتهای رایج میتوان به شاخص قیمت مصرفکننده، شاخص قیمت تولیدکننده، شاخص بهای خرده فروشی، شاخص کل بهای عمدهفروشی و شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی اشاره کرد.
فهرست مندرجات
۱ - تعریف
[ویرایش]
یکی از متغیّرهای مهم در اقتصاد کلان سطح عمومی یا متوسط وزنی قیمتها است؛ که کاربردهای فراوانی دارد. در واقع چون در اقتصاد کلان با تعداد بسیار زیادی از کالاها و خدمات مواجه هستیم، ناچاریم با یک عدد، وضعیت همه قیمتها را بیان نماییم.
اصولا شاخص، کمیّتی است که بهعنوان نماینده کمیّتهای همگن متعدد بهکار میرود و میتواند جهت و میزان تغییر کمیّتهای مورد نظر را در طول زمان نشان دهد.
عدد شاخص، رقمی است که تغییر نسبی قیمتهای کالای مصرفی یا خدمات مشابه را در یک دوره و هر دوره دیگر، بهعنوان دوره مبنا نشان میدهد. معمولا دوره مبنا را به رقم صد ارائه میدهند.
به عبارت کلی شاخص قیمت یعنی «بیان قیمت همه کالاها و خدمات به صورت یکجا، کمی و بدون واحد»
۲ - روشها
[ویرایش]
ظاهرا سادهترین راه این است که میانگین ساده همه قیمتها را بهدست آوریم. برای توضیح این مفهوم از یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید که در اقتصاد چهار کالا (برای سادگی) وجود داشته باشد و در یک کشور فرضی همین چهار کالا تولید و خرید و فروش شود. راه حل اولیه برای نشان دادن همه قیمتها با یک عدد، محاسبه میانگین قیمتها است.
P۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۴= ۷۹۰۰ریال
P۱۳۹۱= ۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/۴= ۱۳۷۸۷ ریال
P۱۳۹۲= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+ ۵۵۰۰۰/۴= ۲۰۸۲۵ ریال
استفاده از راه حل اولیه میانگین قیمتها، اگر چه میتوان قیمت همه کالاها را با یک عدد نشان داد، اما این روش دچار اشکالاتی است:
اول اینکه در میانگینهای فوق، همه کالاها وزن یکسانی دارند و حال آنکه مقدار مصرف برنج در خانوارها بسیار بیشتر از خاویار است و باید وزن بزرگتری بهخود بگیرد.
دوم این که واحدهای اندازهگیری کالاها باهم همگن نیستند؛ یعنی برخی کالاها را به وزن، برخی را بهصورت عددی و بعضی دیگر را با لیتر اندازهگیری میکنند. در این صورت، باید کاری کرد که کالاها، میانگین واحد پولی نداشته باشند.
برای حذف این دو مشکل یک سال را به عنوان «سال پایه» در نظر میگیریم. سال پایه یعنی سالی که در آن کشور، کمتر دچار تغییر و تحول شده باشد. به عبارت دیگر سالی که «تورم حداقل باشد؛ بیکاری کم باشد، رشد اقتصادی بالا باشد». البته بخاطر ایجاد کالاهای جدید و یا تغییر در مصرف برخی کالاها، سالهای پایه هر چند سال تغییر میبابد. با توجه به توضیحات اگر در مثال فرضی سال پایه ۱۳۹۰ باشد داریم:
(شاخص قیمت ۱۳۹۰) P۱۳۹۰ به سال پایه ۱۳۹۰= ۱۰۰+ ۱۵۰۰+ ۱۰۰۰۰+ ۲۰۰۰۰/۱۰۰+ ۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰ =۱
(شاخص قیمت ۱۳۹۱) P۱۳۹۱به سال پایه ۱۳۹۰=۱۵۰+ ۲۰۰۰+ ۱۸۰۰۰+ ۳۵۰۰۰/ ۱۰۰+۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰=۱/۷۴
(شاخص قیمت ۱۳۹۲) P۱۳۹۱ به سال پایه ۱۳۹۰= ۲۰۰+ ۳۱۰۰+ ۲۵۰۰۰+۵۵۰۰۰/ ۱۰۰+۱۵۰۰+۱۰۰۰۰+۲۰۰۰۰=۲/۶۴
عدد ۱. ۷۴ بدین معنی است که به طور متوسط قیمتها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ حدود ۱. ۷۴ برابر شده است. این شاخص قیمت بدست آمده اگرچه دو مشکل قبلی را رفع کرده است اما مشکل دیگری دارد و آن اینکه به همه کالاها یک وزن ثابتی داده است، در حالیکه برخی از کالاها برای ما مهمتر و با اهمیتتر است.
لذا باید وزن بیشتری داده شود و بلعکس. به عنوان نمونه در مثال فرضی وزن برنج و خاویار در شاخص قیمت یکسان در نظر گرفته شد در حالیکه برنج اهمیت بیشتری در رندگی روزمره دارد. برای رفع این مشکل قیمت پیشنهاد شده است کالاها در مقدار آنها ضرب میشود. البته نحوه در نظر گرفتن وزن (مقدار) کالاها باعث شده است که شاخصهای مختلفی بیان گردد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میگردد.
۳ - انواع
[ویرایش]
انواع شاخصهای قیمت عبارت است:
۳.۱ - شاخص لاسپیرز
شاخص لاسپیرز (Laspeyers index) (L t): در این شاخص، سبد مصرفی سال پایه (مقدار کالای سال پایه) به عنوان وزن کالاها در نظر گرفته میشود. جهت محاسبه این شاخص، قیمت کالای مورد نظر در مقدار کالای سال پایه ضرب میشود.
L t =
i =۱، ۲، ۳،. . ،n
در مثال مورد نظر خواهیم داشت:
L ۱۳۹۱ =
مفهوم ۱۶۹: یعنی به طور متوسط قیمتها از ۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ به ۱۶۹ در سال ۱۳۹۱ رسیده است. به عبارت دیگر اگر مصرف کنندگان بخواهند همان مقدار کالای سال ۱۳۹۰ را در سال ۱۳۹۱مصرف کنند، باید ۱. ۶۹ برابر بیشتر پرداخت کنند.
۳.۲ - شاخص پاشه
شاخص پاشه (Paasche index) (P t): در این شاخص، سبد مصرفی سال مورد نظر (مقدار کالای سال مورد نظر) به عنوان وزن کالاها در نظر گرفته میشود. جهت محاسبه این شاخص، قیمت کالای مورد نظر در مقدار کالای سال مورد نظر ضرب میشود.
لذا در مثال مورد نظر خواهیم داشت:
P t =
i =۱، ۲، ۳،. . ،n
P ۱۳۹۱ =
مفهوم ۱۶۹: یعنی به طور متوسط قیمتها از ۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ به ۱۶۹ در سال ۱۳۹۱ رسیده است. به عبارت دیگر اگر مصرفکنندگان بخواهند سبد مصرفی سال ۱۳۹۱ را تهیه کنند در سال پایه (۱۳۹۰) ۱. ۶۹ برابر ارزش دارد.
۳.۲.۱ - مقایسه لاسپیرز و پاشه
۱: اگر فقط قیمت سال مورد نظر را داشته باشیم، میتوانیم شاخص لاسپیرز را محاسبه نماییم؛ بخلاف شاخص پاشه.
۲: تغییر الگوی مصرف بعضی کالاها در سال پایه که هم اکنون استفاده نمیشود در محاسبه شاخص لاسپیرز مشکلاتی را ایجاد میکند؛ چرا که برخی از کالاهایی که در سال پایه استفاده میگردید اکنون دیگر جزء سبد مصرفی خانوارها نیست. در حالی که در محاسبه شاخص لاسپیرز همچنان ترکیب کالاهای قبلی لحاظ میشود. البته برای رفع این مشکل از شاخص پاشه استفاده میشود.
۳: از نظر تئوریک شاخص لاسپیرز افزایش قیمت را بیشتر از حد نشان میدهد. چون در این شاخص، مقدار کالای سال پایه مد نظر است و با افزایش قیمت انسانها از مصرف آن میکاهند اما در این شاخص آن را لحاظ نمیکنیم.
۴: از نظر تئوریک شاخص پاشه کاهش قیمت را بیشتر از حد نشان میدهد. چون در این شاخص، مقدار کالای سال مورد نظر، مدنظر است و با کاهش قیمت انسانها به مصرف آن در سال مورد نظر میافزایند در صورتی که مصرف همین مقدار کالا در سال پایه کمتر است.
۳.۳ - شاخص فیشر
شاخص فیشر (Fisher index) (F) در این روش بر خلاف دو روش قبل که کمیّتها در سالهای پایه و جاری در نظر گرفته میشد، میانگین هندسی شاخصهای لاسپیرز و پاشه را محاسبه میکند. فرمول ریاضی روش فیشر بهصورت زیر است:
P t =
۳.۴ - شاخص مارشال – اجورث
شاخص مارشال – اجورث (Marshall – Edgeworth index) که به صورت زیر محاسبه میشود:
M t =
شاخص مارشال و فیشر به واقیعت نزدیکتر است چون تقریبا میانگین حسابی و هندسی است. اما روش محاسبه آن هزینهبردارتر و سختتر است چون هم باید قیمت و هم مقدار کالاهای سال مورد نظر داشته باشیم.
۴ - کاربردها
[ویرایش]
شاخص قیمتها کاربردهای فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۴.۱ - محاسبه روند قیمتها
بهعنوان یک متغیّر کلان اقتصادی، نشاندهنده چگونگی تغییرات سطح عمومی قیمتها است و بهصورت کمّی، وضعیت قیمتها را در سالهای مختلف باهم مقایسه میکند. این مورد امروزه از نظر هر جامعهای اهمیت خاصی دارد. این کاربرد برای محاسبه یک مقطع زمانی در ایران مناسب است.
۴.۲ - تبدیل متغیّرهای کلان به واقعی
استفاده از شاخص قیمت میتواند متغیرهای کلان اقتصادی (مانند تولیدهای اسمی) را به متغیرهای واقعی تبدیل کند. بدینصورت که متغیّرهای اسمی را به شاخص قیمت تقسیم کرده و متغیر واقعی را بهدست میآوریم.
۴.۳ - محاسبه نرخ تورّم
فرمول شاخص قیمت در یک سال مورد نظر برابر است با نسبت هزینه کل خرید یک دسته کالا در آن سال به هزینه همان دسته کالا در سال پایه است.
۵ - شاخص قیمتهای رایج
۵.۱ - شاخص کل بهای عمدهفروشی
شاخص کل بهای عمدهفروشی نشاندهنده تغییرات قیمت کالاها در سطح تولیدکنندگان و فروشندگان عمده است؛ که از طریق جمعآوری اطلاعات قیمت عمدهفروشی از کارخانهها، عاملان فروش عمده و قیمت کالاهای وارداتی در مرز کشور، محاسبه میشود.
۵.۲ - شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی
شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی معیار سطح عمومی قیمتهای خردهفروشی است؛ یعنی تغییرات قیمت تعداد ثابت و معیّنی از کالاها و خدماتی که توسط خانوارهای شهری مصرف میشود. شاخص بهای کالای مصرفی و نشاندهنده سطح زندگی خانوارها در کالاها و خدمات مصرفی در یک دوره مالی است. درصد تغییرات سالانه این شاخص نرخ تورم را نشان میدهد.
۵.۳ - شاخص قیمت تولیدکننده
شاخص قیمت تولیدکننده معیار سنجشی است از میانگین وزن مواد و کالاهای معیّن که در تولید، مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص، بهعلت پوشش کالاها، شامل مواد خام و کالاهای نیمهساخته است.
شاخص کل (TEDPIX) چیست و چه معنایی در بورس ایران دارد؟
به طور کلی شاخص ها (Index) در بازار بورس پارامترهای قابل ارزیابی ای هستند که تحلیلگران و سرمایه گذارن دنیای بورس برای تحلیل وضعیت بازار به آن ها چشم دوخته اند. شاخص ها می توانند با استفاده از فرمول های گوناگونی به دست بیایند. یکی از مهمترین و در عین حال عمومی ترین این شاخص ها، شاخص کل محسوب میشود که در بورس تهران به TEDPIX معروف است. این شاخص با نام شاخص قیمت و بازده نقدی نیز خوانده نحوه محاسبه شاخص کل می شود. شاخص کل از سال 1369 برای بورس تهران بر اساس فرمول خاصی محاسبه می شود. در محاسبه آن بر اساس تعداد شرکت های ثبت شده در بورس و میزان سهام منتشر شده توسط آن ها و آخرین قیت سهم عرضه شده عمل می شود. از آنجا که شاخص کل یکی از مهمترین پارامترهای ارزیابی وضعیت بازار بورس اوراق بهادار تهران به حساب می آید در این مقاله قصد داریم تا آن را به کسانی که قصد سرمایه گذاری در بازار بورس دارند، معرفی کنیم.
شاخص کل (TEDPIX) چیست و چه معنایی در بورس ایران دارد؟
شاخص کل ( TEDPIX )
در بازارهای بورس جهان شاخص های گوناگونی برای ارزیابی وضعیت بازار وجود دارد. تقریباً می توان گفت هر بازاری یک شاخص مخصوص به خودش را دارد. بنابراین وقتی صحبت از TEDPIX می شود منظور شاخصی است که درباره قیمت ها و بازده سهام در بازار بورس تهران به ما اطلاعات می دهد و نه بورس های دیگر.
به عنوان نمونه شاخص S&P 500 یکی از پارامترهای معتبر جهانی برای بررسی وضعیت بازارهای جهان است. چرا که این شاخص با در نظر گرفتن وضعیت 500 شرکت بسیار بزرگ که در بورس های معتبر آمریکا پذیرفته شده اند، انجام می گیرد.
شرکت هایی نظیر اپل، فیسبوک، آمازون، مایکروسافت، ویزا، جی پی مورگان و . که در مجموع بخش قابل توجهی از اقتصاد جهان را نشان می دهند. همچنین بسیاری شاخص های دیگر نظیر The Nasdaq Composite Index ، The Wilshire 5000 یا The Nasdaq Composite Index نیز برای توضیح وضعیت بازارهای جهانی تعیین کننده اند.
به طورکلی اگر شاخص رو به پایین باشد، نشان دهنده افت قیمت سهام شرکت ها و همچنین پایین آمدن سودآوری است و اگر رو به بالا باشد، سهامداران از سرمایه گذاری شان راضی هستند و سود بیشتری نصیبشان می شود. (1)
با اینکه بورس تهران شاخص های متعددی نظیر شاخص مالی، شاخص صنعت، شاخص 50 شرکت برتر، شاخص 30 شرکت بزرگتر، شاخص بازارهای اول و دوم، شاخص بازده نقدی قیمت و . را دارد با این حال پوشش رسانه ای همیشه بر روی شاخص کل قیمت ها بوده و عموم مردم گوششان بیشتر با این کلمه آشناست. این شاخص از آن جهت اهمیت دارد و رسانه ای شده است که بیانگر وضعیت عمومی بازار است. (2)
با این وجود جالب است بدانید که شاخص کل به تنهایی بیانگر وضعیت دقیق بازار نخواهد بود. مثل فردی که داشتن یا نداشتن تب تنها به عنوان علامتی برای ارزیابی سلامتی یا بیماری اش به کار می رود و برای تشخیص دقیق وضعیت سلامتی او نیاز به در نظر گرفتن سایر علائم بالینی وی نیز خواهد بود.
شاخص های دیگری نظیر شاخص کل قیمت و شاخص قیمت هم وزن نیز وجود دارند. در شاخص هم وزن نرخ رشد یا نزول سهام فارغ از بزرگی و کوچکی شرکت ها محاسبه می شود. در حالی که در شاخص کل قیمت، سهم شرکت ها بنابر بزرگی یا کوچکی شان تأثیر گذار است.
مثلاً موقعیتی پیش می آید که در آن شاخص کل قیمت در حال نزول است، در حالی شاخص هم وزن صعودی است. این علائم وضعیتی را نشان می دهند که در آن سهام شرکت های بزرگ یا اصطلاحاً شاخص ساز در وضعیت نزولی قرار دارند، اما عموم سهام بازار در حالا تجربه افزایش قیمت هستند. برعکس این قضیه نیز امکان پذیر است.
یعنی صعود شاخص کل و سقوط شاخص هم وزن. در این حالت افزایش سهام شرکت های بزرگ دارد جور کل بازاری که کاهش قیمت را تجربه می کند می کشد. بنابراین اگر شما در هر کدام از این وضعیت ها سهامدار شرکت های کوچک یا بزرگ باشید، تصمیمات متفاوتی را باید اتخاذ کنید.
نحوه محاسبه شاخص قیمت و بازده نقدی
شاخص TEDPIX از سال 1369 برای شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس تهران بر اساس فرمول زیر محسابه می شود:
سود سهامدارانی که در بازار بورس سرمایه گذاری می کنند از دو طریق تأمین می شود.
الف) سود نقدی که در مجامع سالانه شرکت ها تصویب می شود.
ب) سودی که از افزایش قیمت سهم به دست می آید.
شاخص TEDPIX هر دو سود را در خود منظور کرده است. پارامترهای منظور شده در فرمول محاسباتی شاخص کل اعداد و ارقام مربوط به قیمت شرکت ها، تعداد سهام منتشر شده شرکت ها و تعداد شرکت های مشمول این شاخص را در خود دارد. بنابراین همانطور که مشخص است بزرگی یا کوچکی شرکت ها در اندازه گیری این شاخص لحاظ می شوند.
بنابراین تغییرات قیمت سهام شرکت هایی که وزن بیشتری در بازار بورس دارند بر محاسبه این شاخص اثر گذارتر هستند. البته باید در نظر داشت که سازمان بورس اوراق بهادار برای شاخص کل نیز محاسبات فارغ از حجم شرکت ها (هم وزن) را ارائه می دهد. اما آنچه در رسانه ها اعلام می شود، عموماً همان TEDPIX نوع اول است.
همانطور که در قسمت قبل توضیح داده شد، شاخص کل قیمت، یکی از پارامترهای ارزیابی وضعیت بازار بورس است که بر اساس تغییر قیمت سهام در بازار جابه جا می شود. این در حالی است که شاخص بازدهی قیمت در بین سهامداران که به «سود نقدی» معروف است بر اساس مقایسه رشد یا نزول سود مصوب مجامع شرکت ها محاسبه می گردد.
در اینجا این نکته بیش از پیش روشن می شود که چرا شاخص TEDPIX برای عموم سهامداران اهمیت خاصی دارد. به خصوص برای سهامدارن خرد که در پی به دست آوردن سود در بازه های زمانی کوتاه مدت تر هستند و به سرمایه گذاری خود به چشم یک آینده نگری بلند مدت نمی نگرند.
این نوع سرمایه گذاران باید توجه داشته باشند که به عنوان مثال سقوط شاخص کل به این معنی خواهد بود که علاوه برکاهش عمومی قیمت سهام، سود سالانه کمتری نیز به آن ها تعلق خواهد گرفت.
بنابراین سهامدار خرد همیشه باید تغییرات شاخص TEDPIX را مد نظر داشته باشد و بر اساس آن انتظارات خود را از بازار بورس مطرح نماید. نمی توان از بازاری که شاخص کل آن طی ماه ها در اکثر روزها ریزش داشته توقع سودآوری خارق العاده ای داشت. البته بخاطر افزایش شاخص کل است که بازار بورس از سوی بخش قابل توجهی از مردم به عنوان محلی برای سپردن سرمایه هایشان در دو سال اخیر در نظر گرفته شده است.
شاخص کل بورس تهران در نیمه ابتدایی سال گذشته با رشد 68 درصد و در نیمه دوم سال با رشد 69.8 درصدی همراه بوده است. بنابراین کارشناسان بر همین مبنا به آینده بورس در سال جاری خوشبین بوده اند و ادامه رشد شاخص کل را گرچه با فراز و نشیب هایی، پیش بینی کرده اند. (3)
عوامل اثرگذار بر شاخص کل ( TEDPIX )
یکی از نحوه محاسبه شاخص کل اهداف تحلیلگران تکنیکال که به برآورد وضعیت بازار در آینده ای نه چندان دور علاقه مند هستند، پیش بینی نوسانات شاخص کل است. از شرایط سیاسی ویژه، بروز جنگ ها، بلایای آسمانی و بیماری های همه گیری نظیر کرونا که بگذریم، چند عامل نسبتاً ساختاری وجود دارند که می توان به آن ها اشاره کرد. عوامل ذکر شده در بالا از آن جهت کنار گذاشته شده اند که گاهی اوقات کاملاً از اختیارات سیستمی خارج هستند و خودشان را به بازار تحمیل می کنند.
1. نرخ ارز
یکی از عواملی که می تواند بر بازار بورس اثر بگذارد نرخ ارز است. اثرگذاری نرخ ارز از جهات متفاوتی خواهد بود. مثلاً برای شرکت هایی که واردات مواد اولیه سهم بسزایی در تولید محصولات شان دارد، افزایش نرخ ارز باعث سخت تر شدن تأمین مواد اولیه می شود؛ در نتیجه ممکن است قیمت سهامشان افت کند. از طرفی افزایش قیمت ارز، کالاهای وارداتی را گران تر خواهد کرد و شرکت هایی نظیر خودروسازان داخلی که اکثر محصولاتشان برای مصرف داخل است، مشتریان بیشتری پیدا خواهند کرد؛ در نتیجه قیمت سهامشان افزایش خواهد یافت.
برای تأثیرگذاری نرخ ارز بر بازار بورس همچنان مدلی مطرح نشده است که نشان دهنده رابطه ای شفاف و روشن با یکدیگر باشند. بطور مثال در سال 97 که قیمت ارز رشد سه برابری را تجربه کرد، بازار بورس یکی از کم بازده ترین بازارهای کشور بود در حالی که در سال 98 و ابتدای سال 99 بازار سهام بیشترین سودآوری را برای سرمایه گذران داشته است. ولی نرخ ارز به عنوان یک پارامتر اقتصادی همواره بر بازارهای مالی و فیزیکی تأثیر داشته است. (4)
2. بازارهای جایگزین
همانطور که می دانیم بورس یک بازار است که سرمایه گذارن می توانند در آن سرمایه گذاری بکنند یا نکنند. قبل از رونق بازار بورس در دو سال اخیر، بخش قابل توجهی از سرمایه های ایرانیان در بانک، خرید و فروش ارز و سکه و طلا و حتی کالاهای مصرفی ای نظیر خودرو و مسکن سرمایه گذاری می شد.
این مسأله علل مختلفی داشت اما یکی از مهمترین آن ها این بود که بورس از نظر سودآوری قابلیت رقابت با موارد مذکور را نداشت؛ منظور از بازارهای جایگزین همین موارد هستند.
تورم، سیاست گذاری های جدید و شرایط کلی اقتصاد می توانند باعث به وجود آمدن جذابیت یا عدم جذابیت در هرکدام از بازارهای بالا شوند. مثلاً اگر نرخ بهره بانکی به نصف کاهش پیدا کند به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ محتمل ترین سناریو این است که مقدار قابل توجهی از سرمایه های نحوه محاسبه شاخص کل عمومی که در بانک ها برای دریافت سود سرمایه گذاری شده اند، به بازار بورس انتقال پیدا خواهند کرد.
از طرفی عموم شرکت های حاضر در بورس از وام گیرندگان سیستم بانکی کشور محسوب می شوند که پایین آوردن نرخ بهره باعث می شود شرکت ها و صنایع، پول کمتری را به عنوان سود به بانک ها بدهند و در نتیجه سهامدارن سود بیشتری دریافت کنند.
3. تورم
نرخ تورم هم یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر روی شاخص سهام است. افزایش تورم نحوه محاسبه شاخص کل باعث به وجود آمدن زنجیره ای می شود که معمولاً به کاهش شاخص کل می انجامد. اولین چیزی که تورم باعث آن می شود، کاهش قدرت خرید مردم است.
زمانی که قدرت خرید کاهش یابد، فروش شرکت ها نیز از مقدار پیش بینی شده به سمت سرازیری حرکت و در نتیجه قیمت سهامشان افت می کند و شاخص کل ( TEDPIX ) را تحت تأثیر خود قرار می دهد. تورم پایین با نوسان کم، بهترین شرایط را برای بازارهای مالی به وجود می آورد.
4. عوامل مرتبط با احساسات و هیجانات عمومی
در تمام تحلیل های اقتصادی، تعدادی عوامل ناشناخته اثرگذار وجود دارند که در بررسی های ساختاری غایب هستند. ویژگی هر سه عامل قبل این بود که به شکلی مکانیکی و دومینو وار می شد حدس زد با تغییر یک عامل چه تأثیرات دیگری به وجود می آید. اما مسائل دیگری نیز وجود دارند که بیشتر مبتنی بر روانشناسی اجتماعی و هیجانات عمومی هستند.
از آنجایی که در کشور ما سابقه مشارکت عمومی در بورس کمتر از بسیاری از کشورهاست، ممکن است این پارامترها تأثیر خود را بیشتر نشان دهند که با گذشت زمان و افزایش آگاهی های اقتصادی، احتمالاً کمتر بروز پیدا کنند.
جمع بندی و نتیجه گیری
شاخص کل بازار بورس اوراق بهادار تهران که TEDPIX خوانده می شود از مهمترین مؤلفه های ارزیابی وضعیت بازار بورس است. این شاخص به متری تبدیل شده است که رسانه ها برای اعلام وضعیت بازار بورس به عموم مردم از آن بهره می گیرند.
گرچه این شاخص اهمیت زیادی دارد، با این حال تحلیل آن به تنهایی ممکن است سهامدارن را به سوی تصمیمات اشتباهی سوق دهد؛ به خصوص سهامدارن خرد که سبد سهامشان برای به دست آوردن سود بیشتر مدام سبک و سنگین می شود.
شناخت و بررسی شاخص های دیگری نظیر شاخص قیمت (وزنی- ارزشی و هم وزن) ، شاخص 30 شرکت بزرگتر و . در کنار شاخص کل ( TEDPIX ) که توسط سازمان بورس ارائه می گردند، می توانند تحلیل های دقیق تری را در اختیارمان قرار دهند.
دیدگاه شما