نسبت ریسک-پاداش


10
ژوئن

نسبت ریسک به سود در معاملات ارزهای دیجیتال

این روزها که بیت کوین هر لحظه رکورد جدیدی خلق می‌کند و بازار بیش از همیشه برای خریداران خرد جذاب شده است، توجه به مسئله نسبت ریسک به سود در معاملات بسیار اهمینت دارد. نسبت ریسک به سود در معاملات در واقع فرمولی است که شما با به کار گیری آن می‌توانید کف سود و ضرر خود را در هنگام ترید ارز دیجیتال مشخص کنید.

چه اهل معاملات روزانه باشید و چه اهل نوسان گیری چند مفهوم اساسی در مورد بازار وجود دارد که باید آن‌ها را یاد بگیرید و کامل درک کنید. این مفاهیم اساس درک شما از بازار را شکل می‌دهند و پایه‌ای برای هدایت فعالیت‌های تجاری و تصمیمات شما می‌شوند. اگر این مفاهیم را بلد نباشید در نهایت ضرر خواهید کرد. از جمله این مفاهیم نسبت ریسک به سود است.

نسبت ریسک به سود یا نسبت ریسک (Risk) به ریوارد (Reward) روشی است که با استفاده از آن تریدرها تلاش می‌کنند، بیشترین سود ممکن را با کمترین ریسک ممکن به دست بیاورند. شاخص نسبت ریسک به سود نقشه راه شما برای خرید یک ارز دیجیتال یا فروش آن را مشخص می‌کند. این شاخص همچنین محتوای سبد دارایی شما را نیز تعیین می‌کند.

بنا بر تعریف اینوستوپدیا (Investopedia) “نسبت ریسک به پاداش نشان دهنده سود احتمالی یک سرمایه‌گذار در برابر هر دلاری است که سرمایه‌گذاری می‌کند.”

مفهوم کلی نسبت ریسک به سود در معاملات

پیش از این که نسبت ریسک به سود در معاملات را در معاملات ارزهای دیجیتال بررسی کنیم، نگاهی کلی‌تر به این مفهوم و شاخص مهم می‌کنیم.

نسبت ریسک به سود، سود احتمالی یک سرمایه‌گذاری را برای یک سرمایه‌گذار مشخص می‌کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران از نسبت ریسک به سود برای مقایسه نسبت ریسک-پاداش بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری با میزان ریسکی که باید برای به دست آوردن این سود متحمل شوند، استفاده می‌کنند. به مثال پیش رو توجه کنید. یک سرمایه‌گذاری با نسبت ریسک – پاداش ۱ به ۷ نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذار حاضر است با احتساب درآمد ۷ دلاری خود، ۱ دلار ریسک کند. متناوباً، نسبت ریسک – پاداش ۱ به ۳ نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذار در صورت سرمایه‌گذاری ۱ دلار می‌توان انتظار دریافت ۳ دلار را داشته باشد. تریدرها غالباً از این روش برای برنامه ریزی برای معامله‌های خود استفاده می‌کنند.

نسبت ریسک به سود در معاملات چگونه کار می‌کند؟

در بسیاری از موارد استراتژیست‌های بازار نسبت ریسک به پاداش ایده آل برای سرمایه‌گذاری‌های خود را تقریباً ۱ به ۳ یا سه واحد بازده مورد انتظار برای هر واحد ریسکی که کنند ارزیابی می‌کنند. سرمایه‌گذاران می‌توانند ریسک به پاداش را با استفاده از سفارش‌های استاپ لاس (stop-loss) به صورت مستقیم‌تری مدیریت کنند.

استاپ لاس یا حد ضرر یکی از عواملی است که زمان خروج شما را از یک بازار مالی مشخص می‌کند. برای مشخص شدن حد ضرر بهتر است مثالی از بازار سهام بزنیم. فرض کنید شخصی سهامی را در قیمت ۱۰۰ تومان خریده است. او بر اساس اطلاعات خود و تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال تصمیم می‌گیرد این سهام را با رسیدن به قیمت ۱۲۰ تومان بفروشد. این قیمت حد سو است. با این همه خرید و فروش سهام همیشه با سود همراه نیست. در نتیجه شخص برای تصمیم می‌گیرد اگر قیمت سهمش به ۸۰ تومان رسید آن را بفروشد. این عدد حد ضرر است.

بازار ارزهای دیجیتال هم وضعیت مشابهی دارد. شما وقتی بیت کوین را روی ۲۰ هزار دلار می‌خرید تصمیم می‌گیرید در صورت رسیدن به ۱۸ هزار دلار از آن خارج شوید. اما چطور باید حد ضرر را مشخص کرد؟ حد ضرر را سرمایه، میزان ریسک پذیری، اهداف شما و الگوی‌ها تکنیکال معین می‌کنند. به طور مثال اگر شما دنبال خرید و فروش شش ماهه بیت کوین باشد حتی با نصف قیمت شدن هم آن را نمی‌فروشید.

نسبت ریسک به پاداش به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند ریسک خود را برای از دست دادن پول در معاملات مدیریت کنند. اگر یک تریدر نرخ سودی زیر ۵۰ نسبت ریسک-پاداش درصد داشته باشد، در صورت گذر زمان می‌توان متحمل ضرر شود. در این شرایط حتی چند معامله سودآور هم راه گشا نخواهد بود. نسبت ریسک به پاداش تفاوت بین نقطه ورود به ترید و نقطه خروج از آن را مشخص می‌کند. در بسیاری از موارد تریدرها با مشخص کردن حد ضرر اتوماتیک، به کارگزاری خود اجازه فروش یک سهم یا یک ارز خاص را در هنگام رسیدن به حد ضرر می‌دهند.

ریسک کثیف

ریسک کثیف ریسکی پنهان است. اساساً، این خطر توسط وام گیرنده یا سرمایه‌گذار کاملاً درک نشده یا به شکلی از او پنهان شده است. برای درک این موضوع می‌توان به برخی شکایت‌های از ارزهای دیجیتال اشاره کرد. خریدار در حالی که فکر می‌کند نسبت ریسک به سود در معاملات را درست محاسبه کرده از ماجراهای پشت پرده ارز خبر ندارد. این ریسک می‌تواند سرمایه شما را یک شبه نابود کند.

ریسک تمیز

ریسک تمیز یا شفاف ریسکی است که تریدر به طور کامل از آن مطلع است و آن را وارد معادلات مالی خود می‌کند. به عنوان نمونه در دنیای ارزهای دیجیتال برخی مکانیسم‌های وام دهی، استخر کم ریسک و پر ریسک دارند.

ریسک و ریوارد در دنیای ارزهای دیجیتال

در دنیای ارزهای دیجیتال مثل دیگر بازارهای مالی ریسک مساوی با قیمت کالا منهای حد ضرر برابر است. سود هم برابر قیمت ارز منهای حد سود (profit target) است.

آن چنان که گفته شد و دیدید محاسبه نسبت ریسک به ریوارد کاری ساده و بسیار ملموس است. تنها کافی است شما حداکثر ریسک را بر سود خالص خود تقسیم کنید. برای این کار کافی است نقطه ورود خود، میزان سود مد نظر و حد ضرر را تعیین کنید. با تعیین نقطه خروج و ورود به بازار شما می‌توانید نسبت ریسک به سود را محاسبه کنید. هر چه نسبت به دست آمده پایین‌تر باشد، سود به دست آمده برای هر واحد بیشتر خواهد بود.

تعیین همین چند مسئله ساده باعث می‌شود تا سود شما تضمین شده باشد. تریدر حرفه‌ای ارز دیجیتال پیش از ورود خود به هر معامله‌ای این اعداد را مشخص می‌کند و بعد وارد معامله می‌شود. در مقابل مبتدی‌ها ابتدا وارد معامله می‌شوند و بعد به فکر حد ضرر می‌افتند، اما در این کار ناکام می‌مانند. اما چرا؟ چون اسیر هیجانات و موج‌ها و نوسان‌های شدید بازار می‌شوند و در چشم به هم زدنی سرمایه خود را از دست می‌دهند. توجه کنید حد ضرر ابداً نباید به طور تصادفی تنظیم شود. بلکه باید در نقطه‌ای تنظیم شود که نشان دهد پیش بینی اولیه تریدر اشتباه بوده است.

باید بدانید بسیاری از تریدرها چه در بورس و چه بازار ارزهای دیجیتال نسبت ریسک به سود در معاملات را به صورت معکوس انجام می‌دهند و در عوض در عوض نسبت ریوارد به ریسک را محاسبه می‌کنند. شاید فکر کنید این کار محصول یک خطای محاسباتی است، اما این چنین نیست. برخی این روش را کارآمدتر و آسان‌تر ارزیابی می‌کنند. در این روش تنها فرمول ریسک به ریوارد معکوس می‌شود. در صورت کار با این فرمول باید دقت نظر کافی داشته باشید.

یک مشکل دیگر این است که تریدرها نسبت ریسک به پاداش مشخصی به صورت پیش فرض در ذهن دارند. در این وضعیت تریدر توان تحلیل خود را از دست می‌دهد و با یک پیش فرض ذهنی دست به خرید و فروش می‌زند. به عنوان مثال، تردید در ذهن خود به دنبال این است که در نهایت ۵ درصد ریسک کنند تا ۳۰ درصد سود به دست آورد. در این وضعیت تریدر در هر نقطه‌ای که وارد معامله شود حد ضرر ۵ درصدی برای آن تعیین می‌کنند و حد سود را ۳۰ درصد بالاتر قرار می‌دهند. این وضعیت در نگاه اول منطقی به نظر می‌رسد و حتی می‌تواند به صورت شانسی سودزا هم باشد. اما باید توجه داشت در بازار ارزهای دیجیتال این کار می‌تواند یک خطای مرگ‌بار باشد.

محدودیت نوسان قیمت در بورس و فرابورس ایران حداکثر مثبت ۵ درصد و حداقل منفی ۵ درصد است. این به این معناست که شما در یک روز نمی‌توانید بیش از یک مقدار مشخص ضرر کنید. ماجرای بازار ارزهای دیجیتال اما متفاوت است. یک ارز دیجیتال به راحتی می‌تواند در یک روز چند ده درصد سود یا ضرر بدهد. در نتیجه ورود با پیش فرض به بازار می‌تواند سرمایه شما را به باد دهد.

آیا معملاتی با ریسک پایین‌تر بهتر هستند؟

با توصیفاتی که تا اینجا شده است احتمالاً شما هم با خود گفته‌اید که باید نسبت ریسک-پاداش به سراغ ارزهایی با ریسک پایین رفت. در یک نگاه ساده هر چه ریسک کمتر باشد ضرر کمتر است. ضرر کمتر هم می‌تواند نوید دهند سود بیشتر باشد. در نتیجه این طور به نظر می‌رسد معاملاتی که نسبت‌هایی با ریسک پایین ۰.۱ و ۰.۲ دارند بهتر باشند، اما ضرورتاً این چنین نیست.

همچنین شما می‌توانید با قرار دادن حد سود خود در نقطه‌ای دورتر از نقطه‌ای که ارز را در آن خریدید هر معامله‌ای را جذاب‌تر جلوه دهید. اما آیا این حد سود محقق شدنی است؟ تا چه حد امکان دارد ارز دیجیتال منتخب شما پیش از رسیدن به حد ضرر به آن حد سود مورد نظر شما برسد؟

در نتیجه شما باید بین حد سود و ریسک خود نسبتی منطقی و درست برقرار کنید. یک معامله می‌تواند ریسکی به شدت پایین داشته باشد، اما عملاً هیچ‌گاه به حد سود مورد نظر شما نرسد. این برای بازاری که پرچمداری مثل بیت کوین و آلت کوین‌هایی پرسود دارد به معنای ضرر است.

بیشتر معامله‌گران کوتاه‌مدت، نسبت‌های ریسک به پاداش خود را عددی بین ۱.۰ و ۰.۲۵ در نظر می‌گیرند، اما می‌توان اعدادی متفاوت نیز یافت. در نظر داشته باشید چه تریدر کوتاه مدت نوسانی باشید چه بلند مدت نسبت ریسک به پاداش بزرگ‌تر از ۱.۰ چندان مناسب نیست. این عدد به این معنا است که شما همان قدر که احتمال یک سود ۱۰ درصدی را دارید، احتمال یک ضرر ۱۰ درصدی هم دارید. در بازار پر هیجانی مثل ارز دیجیتال ضرورتی وجود ندارد وارد چنین معامله ناخوشایندی شوید.

مثال‌هایی از نسبت به ریسک و سود در بازار ارزهای دیجیتال

نسبت ریسک به سود در معاملات ارزهای دیجیتالی به طور کلی از همان اصول کلی این مفهوم در دیگر بازارهای مالی پیروزی می‌کند. برای درک بهتر این مفهوم در بازار ارزهای دیجیتال مثال زیر را در نظر بگیرید.

یک تریدر ۱۰۰ کوین Alt را با ۲۰ دلار خریداری می‌کند و برای جلوگیری از ضرر و زیان بیش از ۵۰۰ دلار سفارش توقف ضرر را با ۱۵ دلار ثبت می‌کند. این یعنی اگر قیمت هر کوین به زیر ۱۵ دلار رسید صرافی باید کوین‌ها را بفروشد. همچنین فرض کنید این تاجر معتقد است که قیمت Alt طی چند ماه آینده به ۳۰ دلار خواهد رسید. در این حالت، معامله گر حاضر است ۵ دلار برای هر کوین ریسک کند تا سود ۱۰ دلاری آن را به دست آورد. از آنجا که معامله گر می‌خواهد دو برابر مبلغی را که به خطر انداخته است به دست آورد نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۲ است.

شاید یک سرمایه‌گذار ترجیح می‌دهد برای یک سرمایه‌گذاری مشخص نسبت ۱ به ۵ (پنج واحد بازده مورد انتظار برای هر واحد ریسک اضافی) را در نظر بگیرد. این عدد نسبت ریسک به پاداش و استاپ لاس را عوض می‌کند. در این وضعیت سرمایه‌گذار باید آماده ضرر بیشتری هم باشد.

اجازه بدهید کمی مثال معاملاتی بالا را تغییر دهیم. فرض کنید یک سرمایه‌گذار به جای ۱۵ دلار، حد ضرر را ۱۸ دلار تعیین کرده است. اگر حد سود همچنان ۳۰ دلار باشد، آن‌ها حتماً میزان کمتری ضرر می‌کنند. با این همه به خاطر نسبت نزدیک‌تر بودن حد ضرر به قیمت هدف احتمال دریافت نتیجه می‌تواند کمتر باشد.

ریسک بالاتر سود بیشتر؟

معمولاً مردم می‌گویند “هرچه ریسک بیشتر باشد، سود بالقوه نیز بالاتر خواهد بود”. اما شاید جمله دقیق‌تر این باشد که: “هرچه ریسک بیشتر باشد، سود بالقوه بیشتر است و احتمال کم‌تری برای رسیدن به آن سود وجود دارد”. یادآوری و فهم این جمله آن هم در روزهای داغ بازار ارزهای دیجیتال بسیار مهم است. امروز نه تنها شما به سرمایه‌گذاری در اتریوم و بیت کوین تشویق می‌شوید بلکه آلت کوین‌ها هم گزینه‌های جذابی به نظر می‌رسند. دوستان شما تأکید می‌کنند که ریسک کردن بر سر یک آلت کوین خاص ارزش دارد. اما خوب فکر کنید، آیا واقعاً این طور است؟

برای درک کامل این رابطه ، باید بدانید که شخص شما تا چه اندازه تاب و تحمل ریسک کردن را دارد. هنگامی که تصمیم می‌گیرید پول خود را در هر آلت کوینی خطرناک از بیت کوین یا اتریوم سرمایه‌گذاری کنید بدانید که با خطرهای زیر مواجه هستید.

از دست دادن اصل پول: شاید با یکه تازی بیت کوین این حرف را اغراق آمیز بدانید. با این وجود در بازار که هر کس می‌تواند توکن خود را عرضه و اقدام به جذب سرمایه کند، هر ارز دیجیتالی به معنای واقعی کلمه می‌تواند به صفر دلار برسد.

عقب ماندن از تورم: ممکن است ارزش سرمایه‌گذاری‌های شما کندتر از قیمت‌های واقعی باشد. به عبارت دیگر، ممکن است در مقابل دلار آمریکا یا بیت کوین ضرر کنید. همه ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین و اتریوم نیستند.

هزینه‌های جانبی بالا: همه‌ی ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین و اتریوم وضعیت روشنی ندارد. هزینه تراکنش یک ارز دیجیتال می‌تواند رسماً سود شما را با خطر تهدید کند.

در انتها باید بدانید نسبت ریسک به سود در معاملات در ترکیب با سایر نسبت‌های مدیریت ریسک، مانند نسبت برد/باخت (win/loss ratio) محاسبه می‌شوند و شما به هیچ وجه نباید این مسئله را ساده بگیرید. فرمول ریسک به ریوارد ساده است، اما محاسبه عقلانی، به دور از هیجان و دقیق آن دشوار است.

این نوشته در عمومی ارسال شده و با risk vs reward، ریسک به ریوارد، نسبت ریسک نسبت ریسک-پاداش نسبت ریسک-پاداش به سود برچسب گذاری شده است.

نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward) چیست و چگونه از آن استفاده می شود؟

نسبت ریسک به پاداش

در معاملات ارز دیجیتال چند مفهوم اساسی مانند نسبت ریسک به پاداش وجود دارد که باید آنها را درک کنید. این مفاهیم اساس درک شما از بازار را تشکیل می دهند و پایه ای برای هدایت فعالیتهای تجاری و تصمیمات سرمایه گذاری شماست.

اگر به طور فعال در حال انجام معامله هستید ، در رابطه با پاداش احتمالی خود چقدر ریسک می کنید؟ چگونه می توان سود بالقوه را با ضرر احتمالی مقایسه کرد؟ به عبارت دیگر ، نسبت ریسک به پاداش شما چقدر است؟ در این مقاله ، ما نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش را برای معاملات شما توضیح خواهیم داد.

نسبت ریسک به پاداش چیست؟

نسبت ریسک به پاداش (risk/reward) محاسبه می کند که یک معامله گر برای چه میزان پاداش یا سود بالقوه ریسک می کند. به عبارت دیگر ، این نسبت نشان می دهد که پاداش احتمالی هر دلاری که شما در سرمایه گذاری خود روی آن ریسک می کنید ، چقدر است.

محاسبه این نسبت به خودی خود بسیار ساده است. شما حداکثر ریسک خود را بر سود خالص هدف خود تقسیم می کنید. چطوری این کار را انجام میدهید؟ شما مشخص می کنید که چه نقطه ای را برای سود خود در نظر گرفته اید (اگر معاملات شما موفقیت آمیز باشد) و چه نقطه ای را برای ضرر خود در نظر گرفته اید (اگر معاملات شما با ضرر همراه باشد ).

اکنون اهداف ورود و خروج خود را بدست آورده اید ، به این معنی که می توانید نسبت ریسک به پاداش خود را محاسبه کنید. این کار را با تقسیم ریسک بالقوه خود بر پاداش احتمالی انجام می دهید. هرچه نسبت پایین تر باشد ، پاداش بالقوه بیشتری برای ریسک خود دریافت می کنید. بیایید ببینیم که چگونه در عمل کار می کند.

نحوه محاسبه

بیایید فرض کنیم که شما می خواهید در بیت کوین سرمایه گذاری کنید. شما تجزیه و تحلیل خود را انجام می دهید و تعیین می کنید که سود شما ۱۵٪ بالاتر از قیمت ورودی شما خواهد بود. در عین حال باید حد ضرر خود را تعیین کنید. در این حالت ، شما تصمیم می گیرید که نقطه اعتبارسنجی شما ۵٪ از نقطه ورود شما باشد.

شاخص های تجزیه و تحلیل فنی می تواند بسیار مفید باشد. بنابراین ، هدف سود ما ۱۵٪ و ضرر بالقوه ما ۵٪ است. نسبت ریسک به پاداش ما چقدر است؟ نسبت برابر ۰.۳۳ = ۵/۱۵ است. این بدان معناست که برای هر واحد ریسک ، ما بالقوه سه برابر پاداش می گیریم. به عبارت دیگر ، به ازای هر دلار ریسک کردن ، ممکن است سه برابر سود داشته باشیم.

برای کاهش نسبت می توانیم حد ضرر خود را به سرمایه ورودی خود نزدیک کنیم. با این حال ، همانطور که گفتیم نقاط ورود و خروج نباید براساس اعداد دلخواه محاسبه شوند و باید براساس تجزیه و تحلیل ما محاسبه شوند.

توجه داشته باشید که موقعیت هایی با اندازه های مختلف می توانند نسبت خطر به پاداش یکسانی داشته باشند. به عنوان مثال اگر موقعیتی به ارزش ۱۰۰۰۰ دلار داشته باشیم ، طبق درصد سود و ضرر بالا ، خطر از دست دادن 500 دلار احتمال کسب سود بالقوه ۱۵۰۰ دلار را فراهم می کند. این نسبت فقط درصورتی تغییر می کند که موقعیت هدف و حد ضرر خود را تغییر دهیم.

سخن پایانی

ما بررسی کردیم که نسبت ریسک به پاداش چیست و چگونه معامله گران می توانند آن را در برنامه تجارت خود بگنجانند. محاسبه این نسبت در استراتژی مدیریت پول ضروری است.

آنچه که در هنگام ریسک قابل توجه است ، داشتن یک مستند از معاملات است. با مستند کردن معاملات خود ، می توانید تصویر دقیق تری از استراتژی های خود بدست آورید. علاوه بر این ، به طور بالقوه می توانید آنها را با شرایط مختلف بازار تطبیق دهید.

مهندس بختیار آهنی

بختیار آهنی کارشناسی ارشد هوش مصنوعی، ۱۸ سال سابقه برنامه نویسی، هم بنیان گذار کریپتوتانگ و مدیرمسئول پایگاه تحلیلی کارآفرینان کردستان است.

۵ سال هست که تمام تمرکز خود را روی بازار رمزارزها گذاشتم و در حال توسعه کریپتوتانگ و ساخت یک پلتفرم تخصصی برای ارزیابی پروژه های رمزارزی هستم.

ویترین سکوریتی

10
ژوئن

نسبت ریسک به پاداش در معاملات کریپتو چیست و چگونه آن را محاسبه کنیم؟

  • نسبت ریسک به پاداش را چگونه محاسبه می کنید؟
  • نسبت ریسک به پاداش چیست؟
  • نسبت پاداش ریسک بهینه چیست؟

سرمایه گذاری یا تجارت یک مهارت بلند مدت است. چند سال خوب طول می کشد تا تفاوت های ظریف را درک کنید و بر آنها مسلط شوید. در راه، چندین ابزار و تکنیک برای مدیریت، نگهداری و رشد پورتفولیوی خود یاد می گیرید.

مدیریت ریسک یکی از قوی ترین تکنیک های مورد استفاده توسط سرمایه گذاران حرفه ای است. و یکی از ضروری ترین ابزار برای مدیریت ریسک است نسبت ریسک به پاداش. نسبت ریسک به پاداش برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یک تجارت یا سرمایه گذاری ارزش بررسی دارد یا خیر استفاده می شود.

بنابراین، بیایید بیشتر در مورد آن، نحوه محاسبه و نحوه استفاده از آن در استراتژی تجاری یا سرمایه گذاری خود بدانیم.

نسبت ریسک به پاداش چیست؟

نسبت ریسک به پاداش، ضرر احتمالی سرمایه گذاری را با سود بالقوه مقایسه می کند. به عبارت ساده، این معیار است خطر برای سرمایه گذاری با متناظر آن گرفته شده است جایزه.

بیایید با یک مثال این را بفهمیم.

نسبت ریسک به پاداش 1: 3 به این معنی است که یک سرمایه گذار حاضر است برای امکان کسب 3 دلار، 1 دلار سرمایه گذاری را ریسک کند. به طور مشابه، نسبت ریسک به پاداش 1: 5 نشان می دهد که سرمایه گذار حاضر است برای کسب 5 دلار، 1 دلار سرمایه گذاری را به خطر بیندازد.

به طور مشابه، معامله گران همچنین از نسبت ریسک به پاداش برای تصمیم گیری در مورد معاملاتی که می خواهند انجام دهند یا ترک کنند، استفاده می کنند.

چگونه نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کنیم؟

فرمول محاسبه نسبت ریسک به پاداش به شرح زیر است:

نسبت ریسک به پاداش = (زیان احتمالی از سرمایه گذاری) / (سود احتمالی از سرمایه گذاری)

بنابراین، فرض کنید:

  1. شما بیت کوین را به قیمت 40000 دلار خریداری می کنید،
  2. شما 35000 دلار توقف ضرر دارید،
  3. انتظار دارید بیت کوین تا 50000 دلار افزایش یابد.

بنابراین، در صورت کاهش قیمت BTC، استاپ ضرر ایجاد می شود و شما 5000 دلار ضرر خواهید کرد. [$35,000 (Sell Price) – $40,000 (Buy Price)]. از این رو ضرر احتمالی از سرمایه گذاری 5000 دلار است.

علاوه بر این، اگر قیمت BTC افزایش یابد و به 50000 دلار برسد. سپس 10000 دلار به دست خواهید آورد [$50,000 (Sell Price) – $40,000 (Buy Price)]. از این رو، ممکن است سود حاصل از سرمایه گذاری 10000 دلار است.

بنابراین، نسبت ریسک به پاداش در این مورد 1: 2 (5000 دلار / 10000 دلار) است.

چگونه از نسبت ریسک به پاداش برای تجارت / سرمایه گذاری استفاده کنیم؟

دو نوع نسبت ریسک به پاداش وجود دارد:

  • نسبت ریسک به پاداش سرمایه گذار (ریسک مورد انتظار)

این نسبتی است که سرمایه گذار مایل به تحمل آن است. هر سرمایه گذاری یک ریسک ذاتی دارد. این نسبت ریسکی را که یک سرمایه‌گذار برای کسب پاداش سرمایه‌گذاری متحمل می‌شود، توضیح می‌دهد. این نسبت می تواند از سرمایه گذار به سرمایه گذار متفاوت باشد.

  • نسبت ریسک به پاداش سرمایه گذاری (ریسک واقعی)

این ریسک واقعی سرمایه گذاری است. مثال بالا نشان می دهد که چگونه یک نسبت ریسک به پاداش واقعی محاسبه می شود.

بنابراین، اگر ریسک واقعی کمتر از ریسک مورد انتظار باشد، سرمایه گذار سرمایه گذاری را در نظر می گیرد.

با این حال، اگر ریسک واقعی کمتر از ریسک مورد انتظار باشد، سرمایه گذار از سرمایه گذاری صرف نظر می کند.

فرض کنید نسبت ریسک به پاداش جان 1: 2 باشد. او یک پیشنهاد سرمایه گذاری دریافت کرد و در حال فکر کردن به سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری است.

اگر سرمایه‌گذاری دارای نسبت پاداش ریسک 1: 1 (بیشتر از 1:2) باشد، باید پیشنهاد را رد کند.

با این حال، اگر سرمایه گذاری دارای نسبت ریسک به پاداش 1: 3 (کمتر از 1: 2) باشد، او می تواند پیشنهاد را بررسی کند.

مزایا و معایب نسبت ریسک به پاداش

1. سود نسبت ریسک به پاداش

مزیت نسبت ریسک به پاداش این است که به سرمایه گذار یا معامله گر اجازه می دهد ریسک پرتفوی خود را مدیریت کند. یک فرد می تواند خود را از ریسک بیش از حد برای پاداش بسیار کم محافظت کند.

با این حال، یک محدودیت نیز دارد.

2. محدودیت نسبت ریسک به پاداش

نسبت ریسک به پاداش را نمی توان به صورت مجزا مورد استفاده قرار داد. برای تصمیم گیری موفقیت آمیز سرمایه گذاری باید از آن با ابزارها و تکنیک های دیگر استفاده شود.

چندین عامل دیگر نیز باید در نظر گرفته شود، مانند:

  • شرایط فعلی بازار،
  • زمان بندی تجارت
  • سطوح توقف ضرر و سود هدف،
  • تجزیه و تحلیل فنی و بسیاری دیگر

نتیجه گیری – نسبت ریسک به پاداش

بنابراین، به این صورت است که می توانید نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کرده و آن را در استراتژی سرمایه گذاری خود بگنجانید. علاوه بر این، ما درک می کنیم که با یادگیری مدیریت ریسک پرتفوی مناسب، می توانید خود را از دست سوزاندن نجات دهید.

امیدواریم این پست برای شما مفید باشد. اگر می‌خواهید ابزارهای مدیریت ریسک بیشتری را پوشش دهیم، به ما اطلاع دهید. علاوه بر این، نظرات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید.

لطفا توجه داشته باشید که چیزی که در پست نوشته نشده یک توصیه مالی نیست. لطفاً قبل از تصمیم گیری در مورد معامله یا سرمایه گذاری با مشاور مالی خود مشورت کنید.

سوالات متداول (سؤالات متداول)

مدیریت ریسک پورتفولیو چیست؟

مدیریت ریسک پورتفولیو فرآیندی است از اندازه گیری و مدیریت ریسک یک سرمایه گذاری یا سبد معاملاتی

نسبت ریسک به پاداش چیست؟

نسبت ریسک به پاداش، ضرر احتمالی سرمایه گذاری را با سود بالقوه مقایسه می کند. به عبارت ساده، این معیار است خطر برای سرمایه گذاری با متناظر آن گرفته شده است جایزه.

نسبت ریسک به پاداش چگونه محاسبه می شود؟

نسبت ریسک – پاداش = (زیان احتمالی از سرمایه گذاری) / (سود احتمالی از سرمایه گذاری)

سهمیه ریسک-پاداش چگونه استفاده می شود؟

اگر نسبت ریسک به پاداش واقعی نسبت ریسک به پاداش مورد انتظار، پیشنهاد سرمایه گذاری را رد کنید.

Kalki یک نویسنده محتوا با تجربه با بیش از دو سال تجربه در نوشتن در مورد بلاک چین و ارزهای دیجیتال است. اشتیاق او به بیت کوین و ارزهای دیجیتال در اواخر سال 2019 شکوفا شد. پیامدهای فنی و اقتصادی کریپتو چیزی است که او را بیشتر مورد توجه قرار می دهد.

او یک حسابدار و وکیل خبره با بیش از 10 سال تجربه در صنعت فین تک است. او دوست دارد که بخواند، مسافرت کند و با دوچرخه گلوله اش سواری طولانی کند.

مدیریت ریسک چیست؟

مدیریت ریسک یکی از شرط‌های ضروری برای موفقیت در معامله‌گری فعال (Active trading) است و بااین‌وجود اغلب نادیده گرفته می‌شود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همه‌چیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک می‌کند و همچنین می‌تواند معامله‌گران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.

در ادامه به برخی از استراتژی‌های ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، می‌پردازیم.

پایبند بودن به قانون یک درصد

بسیاری از معامله‌گران روزانه از قانون یک درصد پیروی می‌کنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!

این استراتژی در بین سرمایه‌گذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله می‌شوند.

بد نیست بدانید که سرمایه‌گذاران بزرگ‌تر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله می‌کنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگ‌تر خواهد بود.

بهترین راه برای متعادل نگه‌داشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچ‌وقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.

تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)

نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معامله‌گر سهام خود را می‌فروشد و میزان ضرر را به جان می‌خرد. این مسئله اغلب زمانی رخ می‌دهد که روند معامله طبق انتظار یک معامله‌گر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معامله‌گر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمی‌گردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری می‌کند.

به‌عنوان‌مثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معامله‌گران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی می‌کنند.

از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته می‌شود که در آن معامله‌گر سهام خود را می‌فروشد و با کسب سود از معامله خارج می‌شود. معمولاً این نقاط کمک می‌کنند که یک معامله‌گر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.

به‌عنوان‌مثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معامله‌گران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیک‌ترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.

برنامه‌ریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معامله‌گر موفق

معامله‌گران موفق معمولاً این عبارت را نقل می‌کنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامه‌ریزی کنید و اجازه بدهید این برنامه‌ریزی‌ها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامه‌ریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.

مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامه‌ریزی یک معامله‌گر موفق است. یک تریدر موفق می‌داند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.

با دانستن این موارد، شما می‌توانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیین‌شده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.

در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله می‌شوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاه‌پنجاه و با تکیه بر شانس پیش می‌روند. آن‌ها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را می‌گیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدست‌رفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالی‌که اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بی‌پروا می‌کنند.

محاسبه بازده مورد انتظار

تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معامله‌گران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن می‌توان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.

با استفاده از فرمول زیر می‌توان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:

[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)] [(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]

بازده مورد انتظار یک معامله‌گر فعال را می‌توان به کمک این محاسبه به دست آورد. معامله‌گران از این فرمول برای سایر موقعیت‌های معاملاتی استفاده می‌کنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را می‌توان با استفاده از شکست‌های تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معامله‌گران به کمک نسبت ریسک-پاداش تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس می‌زنند.

تنوع‌بخشی و هج بودن (Hedge)

هرگز تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را می‌برید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده می‌کنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایه‌گذاری‌های خود تنوع‌بخشید. تنوع‌بخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف می‌شود. این مسئله نه‌تنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایه‌گذاری‌های بیشتری را در اختیار شما قرار می‌دهد.

همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده می‌شود که معامله‌گر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج می‌شود.

نسبت ریسک به پاداش یا R%

نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایه‌گذاری گفته می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.

یک سرمایه‌گذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایه‌گذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایه‌اش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایه‌گذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.

برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین می‌شود.

معمولاً بازه‌ای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب می‌شود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معامله‌گر هم دارد.

نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیش‌بینی‌شده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار می‌گیرد.

یک معامله‌گر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.

با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:

۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش

اگر نسبت حاصل‌شده عددی بزرگ‌تر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچک‌تر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.

سخن آخر

یک معامله‌گر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهره‌گیری از حد ضرر مؤثر، نه‌تنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل می‌رسد. همین‌طور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش می‌توان، دیدی وسیع‌تر و هوشمندانه‌تری نسبت به معاملاتی که در آن‌ها قدم می‌گذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامه‌ریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شده‌اید.

پاداش انتظاری در بورس‏ تهران

دنیای‌اقتصاد : جدیدترین داده‌ها از صرف ریسک سهام تا حدودی نشان می‌دهد که چرا خریدار چندانی در بورس تهران مشاهده نمی‌شود. آماری که حکایت از رتبه ۱۳۹ایران در میان ۱۹۰کشور مورد بررسی دارد. بازار سهام ایران از صرف ریسک ۶۷/ ۱۰درصدی برخوردار است که می‌گوید: در کنار نابازارسازهای بورس تهران، افزایش ریسک‌های سیستماتیک و انتظارات تورمی، بازده مورد انتظار برای سرمایه‌گذاران بورسی را افزایش داده است و حالا سرمایه‌گذاران تنها در ازای دریافت پاداش بیش از ۳۱درصدی حاضرند وارد بورس تهران شوند.

پاداش انتظاری در بورس‏ تهران

در بازار دارایی‌‌‌ها به ندرت می‌توان سرمایه‌گذاری را یافت که ریسکی بپذیرد و طلب پاداش نکند. هر چند در بازارهای گاوی یا صعودی، برآورد ذهنی از ریسک کاهش یافته و به اصطلاح سرمایه‌گذار وارد فاز جنون شده و بازار را عاری از ریسک تصور می‌کند اما در روزهای رکودی بازارها، شرایط به‌گونه‌‌‌ای متفاوت رقم می‌‌‌خورد. جدیدترین آمارها از صرف ریسک سهام تا حدودی نشان می‌دهد که چرا خریدار چندانی در بورس تهران مشاهده نمی‌شود و بازار توانی برای رشد ندارد.

آماری که حکایت از رتبه ۱۳۹ ایران در میان ۱۹۰ کشور مورد بررسی دارد. بر نسبت ریسک-پاداش اساس آمار و ارقام منتشر شده، بورس تهران از صرف ریسک ۶۷/ ۱۰‌درصدی برخوردار است که نشان می‌دهد در کنار نواقص بازار سرمایه ایران، فزونی یافتن ریسک‌های سیستماتیک طی سال‌های اخیر، نرخ بازده مورد انتظار برای سرمایه‌گذاری در بورسی که با رکودی فرسایشی دست و پنجه نرم می‌کند را افزایش داده است و حالا سرمایه‌گذاران تنها در ازای دریافت پاداش بیش از ۳۱درصدی حاضرند وارد بازار سهام شوند. البته کارشناسان معتقدند منفی بودن نرخ بهره واقعی در ایران و دستوری تعیین شدن آن، عاملی است که محاسبه صرف ریسک سهام را با انحرافاتی مواجه کرده است، با این حال بدون آمار و ارقام نیز می‌توان دریافت که زیان‌‌‌های وارده به سرمایه‌گذاران در کنار رکود فرسایشی ۱۷ ماهه در بازاری که تقریبا هیچ یک از معیارهای یک بازار آزاد را در اختیار ندارد، چه میزان سطح ریسک بازار را افزایش داده که حتی پتانسیل‌‌‌های بنیادی نیز نمی‌توانند به محرکی برای ورود پول‌‌‌ها تبدیل شوند؛ دقیقا همان عاملی که در ماه‌‌‌های نخست سال ۹۹، بورس تهران را در ذهن سرمایه‌گذاران به بازاری بدون ریسک تبدیل کرده بود.

صرف ریسک چیست؟

ریسک یکی از کلیدی‌‌‌ترین مشخصه‌‌‌های شکل‌‌‌گیری تصمیم در حوزه سرمایه‌گذاری، امور مربوط به بازارهای مالی و انواع فعالیت‌های اقتصادی است. آگاهی از ریسک شرکت‌ها و شناخت عوامل موثر بر آن از مباحث مهم بازار سرمایه است که می‌تواند نقش‌به‌سزایی در تصمیم‌گیری‌‌‌ها ایفا کند؛ زیرا بازده سهام شرکت‌ها تابعی از ریسک است و سرمایه‌گذاران به فرآیند پیش‌بینی یا شکل‌‌‌گیری ریسک، توجه خاصی دارند. صرف ریسک (Risk Premium) در اصل میزان بازده اضافی بر بازده بدون ریسک است. به بیانی دیگر، زمانی که در بازار سهام، سرمایه‌گذاری انجام می‌شود بنا به نوع سهم انتخاب شده و ریسک مرتبط با آن، سرمایه‌گذار بازدهی بیشتر را بر اساس ریسک متحمل شده طلب می‌کند. این بازده مورد تقاضا صرف ریسک است. پس به مقدار بازده اضافه شده به بازده بدون ریسک در یک سرمایه‌گذاری (خرید سهم) صرف ریسک گفته می‌شود.

صرف ریسک در حالت ساده، پاداش مطالبه شده از سوی سرمایه‌گذار برای انتقال ثروت از دارایی بدون ریسک به دارایی ریسکی مانند سهام است. اگر نرخ بدون ریسک در ایران را حدود ۲۰‌درصد در نظر بگیریم (که با توجه به تعریف دستوری این نرخ، محاسبات کمی با انحراف مواجه می‌شود)، صرف ریسک ۶۷/ ۱۰درصدی بازار سهام ایران نشان می‌دهد که نرخ بازده مورد انتظار سرمایه‌گذار و آن نرخی که قرار است مبنای ارزشیابی سهام باشد، بیش از ۳۱‌درصد خواهد بود.

انحرافات تعیین ریسک سرمایه‌گذاری در بورس

همان‌طور که اشاره شد، نرخ بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاران برای پذیرش ریسک اضافی، توسط دو متغیر نرخ بازده بدون ریسک (Risk-free Rate) و صرف ریسک سهام (Equity Risk Premium)، به‌‌‌عنوان اجزای تشکیل‌‌‌دهنده نرخ تنزیل برآورد می‌شود. در کشورهایی که از یک بازار اوراق قرضه فعال برخوردارند، نرخ بازده بدون ریسک با انجام تعدیلاتی برابر نرخ اوراق خزانه بلندمدت (معمولا ۱۰ سال) در نظر گرفته شده و ارزشیابی توسط کارشناسان با استفاده از همین نرخ‌ها انجام می‌شود. اما چالش اصلی در ایران، نبود اوراق قرضه فعال است. از این رو کارشناسان مجبورند نرخ بازده بدون ریسک را برابر نرخ مصوب سپرده‌‌‌ بانکی یا نرخ اوراق خزانه در نظر بگیرند که در واقعیت بدون ریسک نیستند و از آنجا که دستوری تعیین می‌شود، قابل اتکا نیز نیستند. در چنین شرایطی کارشناسان توصیه می‌کنند برای محاسبه نرخ بازده بدون ریسک باید به نرخ تورم انتظاری و نرخ رشد مورد انتظار رجوع شود و به این طریق نرخ بازده بدون ریسک را برای ارزشیابی سهام شرکت برآورد کرد. البته باید توجه داشت در نهایت آنچه محاسبه می‌شود بازده بدون ریسک نیست بلکه جایگزین بازده بدون ریسک است.

آمارها چه می‌‌‌گوید؟

جدیدترین آمارها از صرف ریسک سرمایه‌گذاری در کشورهای مختلف در قاره‌‌‌های پنج‌‌‌گانه نشان می‌دهد ایران با صرف ریسک سهام ۶۷/ ۱۰درصدی، رتبه ۱۳۹اُم را در میان ۱۹۰ کشور مورد بررسی در اختیار گرفته است. مناسب‌‌‌ترین صرف ریسک سهام در میان کشورها ۲۴/ ۴درصد بود که ۱۴ کشور در این سطح قرار داشتند. در این خصوص می‌توان استرالیا، کانادا، دانمارک، آلمان، جرزی، لیختن‌‌‌اشتاین، لوکزامبورگ، هلند، نیوزیلند، نروژ، سنگاپور، سوئد، سوئیس و آمریکا را نام برد که در زمره برترین بازارهای سرمایه از منظر صرف ریسک سهام قرار داشتند. ۱۸ کشور اما هم‌‌‌ردیف ایران بودند و با صرف ریسک ۶۷/ ۱۰ درصدی در زمره بورس‌‌‌های پرریسک قرار گرفتند. الجزایر، آنگولا، بلاروس، بوسنی و هرزگوین، کیپ ورد، غنا، گینه بیسائو، ماداگاسکار، مولداوی، مغولستان، نیکاراگوئه، نیجر، پاکستان، سنت وینسنت و گرنادین‌‌‌ها، اسواتینی، تاجیکستان، توگو و اوکراین ۱۸ کشوری هستند که در این خصوص با بازار سهام ایران نقطه اشتراک دارند و ۴۰ کشور در رده‌‌‌های پایین‌‌‌تر قرار می‌‌‌گیرند. بدترین میزان صرف ریسک سهام اما از آن ۴ کشور لبنان، سودان، سوریه و ونزوئلا با ریسک ۵۸/ ۲۴درصدی است.

متهم ردیف اول: ریسک‌های سیستماتیک

ریسک از نظر شرایط وقوع به دو نوع ریسک نظام‌‌‌مند (سیستماتیک) و ریسک ویژه (غیرسیستماتیک) تفکیک می‌شود. ریسک سیستماتیک به شرایط عمومی بازار مربوط است و تعدادی از دارایی‌‌‌ها را متاثر می‌کند. تغییر در نرخ برابری پول ملی در برابر ارزهای خارجی، نرخ تورم، سیاست‌های پولی و مالی، شرایط سیاسی، جنگ یا احتمال وقوع آن، تحریم و حتی برخی اظهارات سیاستمداران از منابع ریسک سیستماتیک هستند، بر ارزش سهام شرکت‌های حاضر در بورس تاثیر می‌‌‌گذارند و سهامداران یا شرکت‌های بازار نقشی در کنترل یا حذف آنها ندارند. در این ریسک، تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی کل بازار را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؛ اما ریسک ویژه که از آن به عنوان غیرسیستماتیک یاد می‌شود، منحصر به یک دارایی خاص است. این میزان از ریسک مختص یک شرکت یا صنعت است و ناشی از عوامل و پدیده‌‌‌هایی مانند اعتصاب کارگری، عملکرد مدیران، رقابت، تغییر سلیقه مصرف‌کنندگان و اعتباردهندگان است.

اما عامل اثرگذار در افزایش صرف ریسک سهام، ریسک‌های سیستماتیک است. در ایران نیز تقریبا تمامی مولفه‌‌‌های افزاینده ریسک‌های سیستماتیک مشاهده می‌شود. تورم بالا، نوسان نرخ ارز، تحریم‌ها، نااطمینانی‌‌‌های سیاسی و اقتصادی، اظهارنظرهای شوک‌‌‌دهنده سیاستگذاران، تصمیمات سیاستی ناگهانی و یک شبه، تهدیدها و تنش‌‌‌های سیاسی و مواردی از این دست همگی یاری‌دهنده افزایش صرف ریسک در بازار سهام هستند. عواملی که قدرت پیش‌بینی را از فعالان بورسی سلب کرده و آنها را به تحمل ریسک بالاتری وادار می‌کنند که در نتیجه پاداش این تحمل ریسک را نیز افزایش می‌دهد.

متهمان ردیف دوم: انتظارات تورمی و نابازار

صرف ریسک بالا در یک بازار را می‌توان حاصل افزایش ریسک‌های سیستماتیک و غیرقابل حذف دانست. با این حال دو عامل رشد اقتصادی بالا و تورم فزاینده (نسبت به سود بدون ریسک‌عرف) می‌تواند سبب افزایش صرف ریسک شود. در ایران عامل دوم یعنی تورم بالا سبب شده تا GDP اسمی بیش از سود بانکی رشد کند و از آنجا که بازار سهام معمولا از روند GDP اسمی پیروی می‌کند، نرخ بازدهی بالاتر داشته و در نتیجه صرف ریسک بالاتری را در محاسبات نشان ‌دهد.

ضمن آنکه انتظارات تورمی بالا مانعی در برابر کاهش نرخ سود خواهد بود. کارشناسان معتقدند برخی نواقص بازار سرمایه از جمله بازار رقابت ناقص، اقتصاد دستوری و ناقرینگی اطلاعاتی سبب شده تا در کنار ریسک‌های بالای سیستماتیک، ایران از این منظر در رتبه‌‌‌های پایینی قرار گیرد چراکه تمامی این مولفه‌‌‌ها سبب شده نااطمینانی‌‌‌ها افزایش یابد و قدرت پیش‌بینی آینده از سرمایه‌گذاران سلب شود. یعنی اگر ریسک را مطابق تعاریف ادبیات مالی عبارت از نوسان حول میانگین یا انحراف معیار از میانگین در نظر بگیریم، سیاست‌های محدود‌کننده معاملاتی یا همان نابازارساز‌‌‌ها (به عنوان نمونه دامنه نوسان، دخالت‌‌‌های دولتی، قیمت‌گذاری دستوری و مواردی از این دست) موجب تشدید غیرضروری نوسانات مثبت و منفی در طول زمان حول میانگین بازدهی شده و از این منظر باعث افزایش نسبت ریسک-پاداش ریسک بازار می‌شود. ضمن اینکه خود این محدودیت‌ها عامل نوسان‌‌‌ساز است که نه‌تنها باعث بیش پرتابی قیمت‌ها در سیکل‌‌‌های صعودی و نزولی می‌شود، بلکه در معاملات روزانه هم این سقف ۵‌درصدی موجب اثرگذاری بر رفتار خرید و فروش معامله‌‌‌گران شده و عملا خود یک عامل نوسان‌‌‌زا (تولید ریسک) است. به عبارت ساده می‌توان گفت این نابازارسازها از آنجا که ریسک نقدشوندگی برای سرمایه‌گذار در شرایط پرتلاطم اقتصادی ایجاد می‌کند، عملا به عنوان فاکتور اضافه ریسک عمل کرده و باعث رشد نرخ تنزیل یا طلب اضافه پاداش در برابر این ریسک نقدشوندگی می‌شود.

در عین حال یکی از فروض بازار رقابت کامل، شفافیت و برابری توزیع اطلاعات است؛ اما عامل اصلی اطلاعات نامتقارن، غیرواقعی بودن فرض‌‌‌های بازار رقابت است. نحوه رفتار سرمایه‌گذاران در بازارهای سرمایه از عوامل مختلفی تاثیر می‌‌‌پذیرد که یکی از این عوامل موضوع عدم‌اطمینان و عدم‌شفافیت اطلاعات مالی است. در رابطه با اطلاعات مالی دو ویژگی معین قابل‌توجه است؛ یکی کیفیت اطلاعات و دیگری توزیع اطلاعات. ازاین‌‌‌رو، ریسک اطلاعات حسابداری را می‌توان در محیط بازار سرمایه به دو جزء تفکیک کرد؛ یکی مربوط به ابهام درباره دقت اطلاعات و دیگری مربوط به توزیع اطلاعات.

اطلاعات مبهم، رابطه ارقام حسابداری و واقعیات اقتصادی را تضعیف کرده و سبب افزایش عدم‌تقارن اطلاعاتی می‌شود. بنابراین وجود محیط اطلاعاتی مطلوب، سبب افزایش توان گزارش‌های مالی در انتقال اطلاعات شرکت و از طرفی موجب توزیع متقارن اطلاعات میان فعالان بازار می‌شود. اگر انتقال اطلاعات به‌‌‌صورت نامتقارن بین افراد صورت گیرد، می‌تواند نتایج متفاوتی را نسبت به موضوع واحد سبب شود. در مجموع اما عدم‌تقارن اطلاعاتی پیامدهای نامطلوب مختلفی از قبیل افزایش ریسک، افزایش هزینه سرمایه، افزایش هزینه‌‌‌های معاملاتی، ضعف بازار، کاهش کارآیی بازار، کاهش نقدشوندگی و کاهش سود حاصل از معاملات در بازار سرمایه را در پی دارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.