تحقیقات بازار چیست؟ مراحل و اهمیت تحقیقات بازار
تحقیقات بازار (Market Research) یکی از اصلیترین راههای شناخت بازار است. موفقیت یک کسبوکار در گرو شناخت درست، اصولی و عمیق بازار و درک نیازمندیهای آن است. اما پیش از هر اقدامی باید اطلاعات جامعی در خصوص تحقیقات بازار داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم تا بررسی این موضوع به اطلاعات جامع و کاملی دراینخصوص دست پیدا کنیم.
تحقیقات بازار (market research) چیست؟
در تعریف تحقیقات بازار اختلافنظرهایی وجود دارد. در واقع تمام اساتید این حوزه بر سر اصل تعریف به یک نتیجه رسیدهاند، اما در بیان جزییات آن درگیر اختلافهای جزئی هستند. در این مقاله تلاش میکنیم تا کاملترین تعریف ممکن را ارائه دهیم، اما به هر جهت ممکن است در کتاب یا منبع دیگر تعریف متمایزی از این مقاله بیان شود.
تحقیقات بازار یا Market Research به فرایند جمعآوری، تجزیهوتحلیل دادهها و اطلاعات در خصوص بازار، مشتریان بالقوه، محصولات و خدمات و تاثیر آنها در بازار گفته میشود. در واقع تحقیقات بازار با بررسی رفتار بازار و مشتریان تلاش میکند تا درک درست و عمیقی از نیازها، اندازه و سهم بازار را در اختیار کسبوکارها قرار دهد. هدف اصلی مارکت ریسرچ ارزیابی قابلیتها و پتانسیل خدمات و محصولات در بازار هدف است. این امر به شرکتها و سازمانها کمک میکند تا تارگت مارکت امیدوارکنندهای را کشف کرده و نیازهای پیدا و پنهان مشتریان را درک کنند.
تحقیقات بازاریابی (marketing research) چیست؟
در کنار تعریف تحقیقات بازار ، یک مفهوم دیگر با عنوان تحقیقات بازاریابی (Marketing Research) نیز وجود دارد. همان گونه که از نام این فرایند مشخص است، این مفهوم علاوه بر شناخت بازار ارتباط تنگاتنگی با سیستم بازاریابی و مارکتینگ کسبوکارها دارد.
یکی از معتبرترین منابع برای شناخت و درک تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی، کتاب مدیریت بازاریابی تالیف ۳ استاد ارزشمند، دکتر روستا، دکتر ونوس و دکتر ابراهیمی است. این کتاب در تعریف تحقیقات بازاریابی آورده است: «تحقیقات بازاریابی درگذشته عبارت بود از روش جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات برای کمک به مدیران در اخذ تصمیمات مطلوب بازاریابی.
اما در دهه ۱۹۹۰، تحقیقات بازاریابی یکی از اجزای مکمل مراحل تصمیمگیری تلقی شد. انجمن بازاریابی آمریکا جدیدترین تعریف از تحقیقات بازاریابی را به این شرح عرضه کرده است: تحقیقات بازاریابی عبارت است از فعالیتهایی که ارتباطات لازم را بین مصرفکنندگان، خریداران، عامه مردم و مدیران بازاریابی، از طریق تبادل اطلاعات برقرار میکند.»
در واقع در تحقیقات بازاریابی علاوه بر فرایند تحقیقات بازار، تمام جنبههای استراتژی بازاریابی کسبوکارها نیز بررسی و تعریف میشوند. استفاده از این مفهوم باعث میشود تا کسبوکارها نیازهای مشتریان را درک کرده و به بهترین و کارآمدترین روش برای ارضای این نیازها را شناخته و در آن راستا قدم بردارند.
تفاوت تحقیقات بازاریابی و تحقیقات بازار
تفاوتهای عمدهای بین تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
تحقیقات بازار به شناخت بازار و رفتار مشتری پرداخته درحالیکه تحقیقات بازاریابی ملزم به مطالعه، تجزیهوتحلیل و برنامهریزی برای حل مشکلات بازاریابی در کسبوکار است.
تحقیقات بازار در واقع شاخهای از تحقیقات بازاریابی است، اما تحقیقات بازاریابی جزئی از سیستم اطلاعات بازاریابی است.
تحقیقات بازار روی یک بازار تمرکز کرده و نتایج استخراج شده از آن را نمیتوان به دیگر بازارها تعمیم داد. درصورتیکه تحقیقات بازاریابی ماهیتی عمومی دارد، به این معنی که مطالعات انجام شده در این تحقیق میتواند در حل مشکلات مختلف بازاریابی مفید باشد.
تحقیقات بازار برای تعیین نقش محصول در بازار هدف صورت میپذیرد، درصورتیکه تحقیقات بازاریابی برای اتخاذ تصمیم موثر در فعالیتهای بازاریابی، حفظ و کنترل آن و در نهایت خروجی اقتصادی مناسب انجام میشود.
بازاریابی محتوایی چیست؟ معرفی ۸ نوع بازاریابی محتوا به همراه اهمیت آن
در این مقاله از وبلاگ مدیااد، میخواهیم به معرفی یکی دیگر از روش های بازاریابی دیجیتال، به نام بازاریابی محتوایی (Content Marketing) بپردازیم. بازاریابی محتوا علاوه بر این که زیر مجموعه ایی از روش های نوین بازاریابی دیجیتال است، ولی قدمت آن به سالیان سال برمی گردد، با این تفاوت که هدف و اجرای این نوع بازاریابی در زمان های قدیم با امروز متفاوت است. به همین منظور در این نوشته، بازاریابی محتوایی به روش نوین را تعریف کرده ایم و همچنین انواع رایج این نوع بازاریابی و مراحل اجرای آنها را همراه با اهمیت و ضرورتش را توضیح داده ایم.
بازاریابی محتوای ( Content Marketing) چیست ؟
بازاریابی محتوا را می توان، یک استراتژی طولانی مدت در حوزه دیجیتال مارکتینگ که هدف آن تولید و توزیع محتوای ارزشمند، به منظور ایجاد تعامل قوی با مخاطب است، تعریف کرد.به زبانی ساده تر می توان گفت که، مخاطبان شما بیشتر از قبل نیازمند این هستند که شما به عنوان صاحب یک کسب و کار به آنها توجه کنید و امروزه، کلمات، بیشتر از هر چیزی توجه مخاطبین را به خود جلب میکنند. پس تولید محتوای مفید می تواند پاسخگوی نیاز مشتریان باشد.با توجه به پیشرفت روزمره فضای بازاریابی آنلاین، با مدلهای مختلفی می توان بازاریابی محتوا را اجرا کرد که در ادامه به معرفی این مدلها می پردازیم ولی قبل از معرفی انواع آن بهتر است اهمیت استراتژی فروش ابتدا از اهمیت استفاده از این مدل بازاریابی بگوییم.
اهمیت و ضرورت استفاده از بازاریابی محتوایی
بازاریابی محتوایی یکی از قدیمی ترین و مهم ترین روش های بازاریابی اینترنتی است که کسب و کارها به عنوان تولید کننده محتوا برای برندشان می توانند از محتوای متنی، محتوای بصری، محتوای ویدیویی و محتوای صوتی برای افزایش و جلب اعتماد کاربران استفاده کنند،ولی افزایش اعتبار تنها دلیل و ضرورت استفاده از بازاریابی محتوایی نیست، به همین دلیل برای درک بیشتر اهمیت بازاریابی محتوا، بهتر است موارد زیر که اهمیت این نوع بازاریابی را مشخص می کند را، مطالعه کنید:
- در بازاریابی محتوایی، قابلیت منتشر شدن محتوا ( محتوای ویروسی ) وجود دارد..
- بازاریابی محتوایی بهبهینه سازی سئو سایت از سمت گوگل کمک میکند.
- بازاریابی محتوایی، ترافیک زیادی را به سمت سایت هدایت می کند.
- استفاده از بازاریابی محتوایی، هزینه کمتری نسبت به دیگر روشهای بازاریابی دارد.
- این نوع بازاریابی اعتماد برند را افزایش می دهد .
- ابزارهای زیادی برای تحلیل و گزارش دهی این نوع بازاریابی در دسترس است .
معرفی ۸ نوع بازاریابی محتوایی
بازاریابی محتوا، می تواند ارتباط شما با مشتریانتان را به طرق مختلف گسترش دهد.در بسیاری از موارد تنوع در مدل های محتوایی برای به دست آوردن مشتریان و برقراری ارتباط با آنها در روند فروش و بازاریابی می تواند موثر باشد. در ادامه ۸ نوع بازاریابی محتوایی رایج را برایتان توضیح داده ایم:
۱- استفاده از پست های وبلاگ
برای بسیاری از برندها و کسب و کارها، پست های بلاگ، می تواند قسمت مهمی از بازاریابی محتوایشان باشد.استفاده از وبلاگ می تواند باعث افزایش ترافیک ارگانیک وب سایت، از طریق موتورهای جستجو شود. طبق گزارشات سایت Forbes سایت هایی که از وبلاگ استفاده می کنند حدود ۴۳درصد بیشتر, صفحات سایتشان توسط گوگل ایندکس می شود و این نشان می دهد که احتمال قرار گرفتن در صفحات اول گوگل بیشتر است و کسب و کارهایی که دارای وبلاگ هستند حدود ۹۷ درصد بیشتر دارای لینک های داخلی هستند که این نکته، به نوبه خود یکی از فاکتورهای بهینه سازی سئوی سایت است.
برای استفاده از وبلاگ به منظور بازاریابی محتوا، نیازمند استراتژی هستید که در آن تیترهای لازم برای پستهای وبلاگتان را مشخص کنید، برای این کار میتوانید از سرچ کلمات کلیدی که فکر می کنید کاربران آن ها را سرچ می کنند که به برند شما برسند، شروع کنید و توسط آنها موضوعاتی که مرتبط با کلمات مورد نظر سرچ شده است را به عنوان پست وبلاگ در نظر بگیرید.
۲- استفاده از محتوای ویدیویی
اگر می خواهید همیشه از رقبای خودتان در دنیای دیجیتال مارکتینگ پیشی بگیرید. توجه مخاطبان را به خود جلب کردن و درگیر کردن آنها از موارد مهمی است که نباید از آن غافل شوید. امروزه کاربران، بیشتر از قبل محتوای ویدیویی را مشاهده می کنند که همین باعث می شود که محتوای ویدیویی یکی از بهترین انواع محتوا، برای به دست آوردن مخاطبین هدف و درگیر کردن آنها با برندتان شود. طبق سایت BrightCove، برندهایی که از محتوا های ویدیوی استفاده می کنند، حدود ۵۷ درصد ترافیک ارگانیک سایتشان از سمت موتورهای جستجو بیشتر خواهد شد.اگر بخواهید از قدرت ویدیو در جلب توجه مخاطبین تان استفاده کنید این را باید در نظر داشته باشید که چه نوع محتوا و موضوعی مناسب آنها است و این به صورت خودکار به سفر مشتری شما مربوط می شود. ویدیو های کوتاه و قابل توجه بیشتر برای ارائه اطلاعات مفید و افزایش آگاهی برندتان موثر هستند و ویدیو های آموزشی هم برای تاثیر گذاشتن بر تصمیم خرید از سمت مشتری مناسب است.
۳- محتوای اینفوگرافیک
اینفوگرافیک ها می توانند به کسب و کارها، در زمینه آموزش و دادن اطلاعات مفید به مخاطبین، کمک شایانی بکنند. بازدید کنندگان با مشاهده محتوای بصری مربوط به موضوعی خاص، از آن محصول یا سرویس درک بیشتری را پیدا میکنند و در نتیجه اعتماد آنها بیشتر خواهد شد .اگر شما به عنوان صاحب کسب و کار میخواهید از محتوای اینفوگرافیکی برای جلب توجه مخاطبین استفاده کنید، بهتر است بدانید چه موضوعاتی مناسب برای این نوع بازاریابی است. بنابراین هر اطلاعاتی که در محتوای بصری مفید واقع شود، می تواند اینفوگرافیک عالی ای را بسازد.
۴-محتوای مطالعه موردی (Case Study)
یکی دیگر از انواع محتوای ارزشمند بازاریابی محتوا ، استفاده از محتوای مطالعه موردی است، در واقع مطالعه موردی، محتوای آموزش است که نشان می دهد کسب و کار شما چگونه می تواند به نیاز مشتری پاسخ دهد.مخاطبین به این دلیل این نوع محتوا را دوست دارند که به سادگی به کاربر نشان می دهد که چقدر برند شما به کسب و کار و یا زندگی آنها ارزش می دهد.
مواردی مانند: خلاصه یک موضوع خاص، توضیح یک راه حل، بیان یک مشکل که مخاطبین شما با آن درگیر هستند، محتواهای آموزشی و … می توانند در دسته ی این نوع محتوا قرار بگیرند. برای استفاده از این نوع محتوا باید این را در نظر داشته باشید که برای چه دسته از مخاطبینتان می خواهید تولید محتوا کنید و بهتر است برای کسانی باشد که سرویس و محصول شما تا به الان برایشان مفید بوده است. شما می توانید این مطالعات موردی را در وبلاگ، ایبوک، پست های شبکه های اجتماعی، و … قرار دهید.
۵- محتوای ایبوک یا کتاب الکترونیکی
ای بوک ها هم یک نوع از روش های بازاریابی محتوا به صورت طولانی هستند که می توانند به مخاطبین شما ارزش بدهند. در استفاده از این نوع محتوا باید این نکته را در نظر داشته باشید که مخاطب به دنبال محتوای ۵ الی ۱۰ صفحه ایی که فقط در آن تبلیغ استفاده شده است، نیست، هدف استفاده از ایبوک باید ارائه اطلاعات مفید به کاربر باشد، طوری که کاربر با شما به گونه ایی ارتباط برقرار کند که علاوه بر استفاده از اطلاعاتی که دادید، بتواند به برند شما اعتماد کند. در استفاده از محتوای ایبوک به دلیل اینکه کاربر برای استفاده از آن باید قسمتی از اطلاعات شخصی خود مانند ایمیل، را وارد کند پس می توان گفت که این نوع محتوا ،برای به دست آوردن سرنخ مشتریان (Lead) بسیار مناسب است.
استفاده از ایبوک ها به منظور بازاریابی محتوایی نسبت به روش های قبل هزینه زیادی لازم دارد ولی با سرنخی که توسط این نوع محتوا تولید می شود نرخ بازگشت سرمایه ی تقریبا مشخصی را می تواند به شما دهد.
۶- استفاده از محتوای مقالات سفید
مقالات سفید، بسیار شبیه ایبوک ها هستند با این تفاوت که ایبوک ها مطالبی طولانی هستند که در قالب کتاب هستند ولی نوشته های سفید کوتاهتر و جزیی تر از اهمیت استراتژی فروش ایبوک ها هستند ولی مانند ایبوک ها اطلاعات مفیدی در زمینه یک محصول و یا برند خاصی می دهند. مزیتی که این نوع تولید محتوا نسبت به ایبوک ها دارند این است که اطلاعات را به صورت جزیی تر و متراکم در اختیار کاربران می دهند و اگر به صورت مستقیم در راستای فروش محصول استفاده شوند بسیار ارزشمند هستند، البته این نکته قابل ذکر است استفاده از این نوع محتوا نیازمند هزینه و زمان زیادی است.
۷- بازاریابی محتوایی با متن های مصاحبه
استفاده از متن های مصاحبه ایی که با برندتان و یا حتی مشتریانتان انجام شده باشد، یکی دیگر از روش های بازاریابی محتوایی است که می تواند محتوای با ارزشی را تولید کند که با خواندن آن نیاز و سوال مشتریان حل شود. برای استفاده از محتوای مصاحبه ،روش های مختلفی مانند موارد زیر وجود دارد که میتوانید از آنها برای بازاریابی محتوایتان استفاده کنید.
- قراردادن ویدیوهای آنلاین مانند وبینارها دروبسایت یا وبلاگ.
- ضبط کردن ویدیوهای مصاحبه و قرار دادن آنها در سایت هایی مانند آپارات، یوتیوب و …
- استفاده از مصاحبه های متنی در محتوای وبلاگ.
- پیدا کردن موقعیت هایی که بتواند از شما محتوای مصاحبه ایی تولید کند.
۸- پست های شبکه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام ،توییتر و لینکدین به کسب و کارتان در برقراری تعامل با مخاطب کمک بزرگی خواهد. محتوای شبکه های اجتماعی نقش مهمی را در ایجاد Engagement با کاربران را ایفا می کند، اینکه چگونه از پست های شبکه های اجتماعی در استراتژی تولید محتوای برندتان استفاده کنید به این بستگی دارد که هدف شما از تولید محتوا چیست.استفاده از پست های شبکه های اجتماعی به کاربران امکان آشنایی با محصول جدید برندتان را می دهد و آنها را می تواند از تخفیف ها و پروموشن های جدید باخبر کند که خود این موارد باعث ایجاد سرنخ های جدید می شود.
برای استفاده از شبکه های اجتماعی به منظور بازاریابی محتوا بهتر است از لحن مکالمه عامیانه با مخاطبین استفاده کنید و این را در نظر داشته باشید که از محتواهای آموزشی و غیرآموزشی مانند پروموشن ها در کانالهای شبکه اجتماعی تان استفاده کنید.
مراحل کلی برای شروع بازاریابی محتوایی
شما به عنوان یک دیجیتال مارکتر، پیش از شروع بازاریابی محتوایی برای کسب و کارتان، مراحلی را باید در نظر داشته باشید که روند بازاریابی محتوایتان به خوبی پیش برود. این مراحل را به ۵ قسمت اصلی تقسیم کرده ایم که در زیر توضیحاتی را از این مراحل را آورده ایم:
مشخص کردن هدف تولید محتوا
دانستن اطلاعاتی از هدفتان، برای شما و تیم تولید محتوای تان در روند تولید محتوای مناسب کسب و کارتان بسیار موثر است.این اهداف میتواند شامل افزایش ترافیک وب سایت، عضو شدن در خبرنامه ایمیلی شما، افزایش آکاهی نسبت به برندتان و …. باشد، پس بهتر است قبل از شروع بازاریابی محتوایی، نوع هدفتان را مشخص کنید.
مشخص کردن مخاطبین هدف
اجرای بازاریابی محتوای قوی، مستلزم در نظر داشتن این دو نکته است: دانستن لحن برند، و آگاهی از مخاطبین هدف.
برای مثال اگر میخواهید مخاطبین جوان جذب کنید بهتر است از شبکه های اجتماعی و با لحن عامیانه تر صحبت کنید و بالعکس اگر می خواهید مخاطبین مسن تر را جذب کنید بهتر است در لحن برندتان اعتبار و اطمینان را در نظر داشته باشید.ابزارهایی مانند ابزار تحلیلی گوگل آنالتیکس می تواند از رفتار مخاطبین شما اطلاعاتی بدهد که بهتر بتوانید لحن برند متناسب با مخاطبین تان را مشخص کنید.
انتخاب نوع محتوا
پس از آن دو مرحله قبل، تعیین هدف و نوع مخاطبین هدفتان، به مرحله انتخاب نوع محتوا می رسید که مهمترین نکته در بازاریابی محتوایی، انتخاب نوع محتوا است که از روش هایی که در قسمت انواع بازاریابی محتوا توضیح دادیم می توانید استفاده کنید . محتوا هایی مانند محتوای ویدیوی، اینفوگرافیک ها ، بلاگ ها و … که توضیح آن را به صورت کامل در بالا توضیح دادیم.
ارتقای پیوسته محتوا
پس از آنکه این مسیر را برای بازاریابی محتوایتان پیش رفتید، باید برای انتشار محتوای موردنظر به روشهایی که گفته شده است، ترتیب و نظم خاصی را در نظر بگیرید برای مثال انتشار ۳ پست بلاگ در هفته یا انتشار خبرنامه ایمیلی در اوایل هفته، به طور پیوسته. برای ایجاد این نظم و پیوستگی می توانید از یک تقویم تولید محتوا استفاده کنید که این تولید محتوای منظم و با کیفیت می تواند به اعتبارسنجی برندتان کمک بزرگی کند.
در این مقاله سعی بر این شد که به بررسی تعریف بازاریابی محتوا، معرفی انواع آن و اهمیت بازاریابی محتوا، بپردازیم. در مقالات بعدی حتما به بررسی کامل و جامع طراحی استراتژی بازاریابی محتوا می پردازیم،اگر این مطلب را خواندید و نکته ایی علاوه بر توضیحاتی که دادیم به ذهنتان رسید، با گذاشتن کامنت در همین بخش از بلاگ مدیااد با ما در میان بگذارید.
شما میتوانید با ثبتنام و ورود به پنل مدیااد با قابلیتهای پنل مدیااد آشنا شده و کمپینهای تبلیغاتی خود را امروز شروع کنید.
استراتژی محتوا و نقشه سفر مشتری برای حرفه ای شدن
تقاضا برای محتوا هرگز بیشتر از این نبوده است. شرکتها در تمام صنایع متوجه شدهاند که محتوای تاثیرگذار راهی برای ارتباط با خوانندگانی است که مشتری احتمالی آنها هم هستند.
این روزها شرکتها، آژانسها و بازاریابان از همه نوع دارند به طور گروهی به انقلاب بازاریابی محتوایی میپیوندند. اما ایجاد محتوای درست در زمان و مکان مناسب یک چالش بزرگ است.
سوال اینجاست: تمام این محتوای عالی که انگیزهای برای موفقیت در بازاریابی محتواست، از کجا میآید؟ چگونه میخواهیم انقلاب بازاریابی محتوا را تقویت کنیم؟
پاسخ، استراتژی محتوا است. استراتژی محتوا فرآیند برنامهریزی، توسعه و مدیریت محتوا برای رسیدن به اهداف برنامه ریزی شده است. استراتژیستهای محتوا بر روی افراد و فرآیند تمرکز میکنند. درک وضعیت ذهنی، آرزوها، الهامات و رفتارشناسی مردم به او کمک میکند تا آینده را پیشبینی کند و میزان تبدیل و فروش را افزایش دهد.
تعریف فرآیند تولید محتوا به ما اجازه میدهد تا با روشی سیستماتیک به اهداف دست یابیم. به این ترتیب ما در مراحل قبل از تولید محتوا بیشتر درگیر فرآیند تولید محتوا هستیم.
ظهور ضرورتی به نام بازاریابی محتوا
در قسمت گذشته درباره انقلاب بازاریابی محتوا در دنیای دیجیتال صحبت کردیم و به ضرورت تقویت این انقلاب از طریق تولید محتوای ارزشمند اشاره کردیم.
اما چرا باید طرفدار انقلاب بازاریابی محتوا باشیم؟
سوختی که بازاریابی محتوا را به سرعت به جلو جرکت میدهد ذات برد-برد آن است. در بازاریابی محتوا یک شرکت کارآفرین با ارائه اطلاعات مورد نیاز کاربر تولید ارزش میکند و در مراحل مختلف خرید او را در مسیر تصمیم گیری برای خرید هدایت میکند. با این کار هم شرکت شانس درآمدزایی خود را افزایش میدهد و هم باعث میشویم خریدار احتمالی، چه خرید بکند و چه نکند، اطلاعاتی ارزنده کسب کند.
اما شاید بپرسید اگر خریدار خریدی انجام ندهد چه چیزی نصیب شرکت میشود؟ شرکت تصویر خوبی از برند خود به عنوان یک منبع ارزشمند در ذهن خواننده میکشد.
اما چرا فقط از راه استراتژی محتوا میتوانیم اهمیت استراتژی فروش این انقلاب را تقویت کنیم؟
از زمان راهاندازی اولین مرورگر وب در سال ۱۹۹۰ ما بیشتر از گذشته قادر به پیدا کردن محتوایی که میخواهیم و فیلتر کردن محتوایی که نمیخواهیم بودهایم. شرکتها برای اینکه با مخاطب خود در ارتباط باشند باید در لیست خواستههای آن ها به عنوان اطلاعات، سرگرمی و اخباری که برای مشتریها ضروری است قرار بگیرند. در غیر اینصورت آنها به جای پیروز شدن قربانی فیلترینگ محتوایی میشوند.
اگر نگاهی به تاریخچه بازاریابی محتوا بیندازید خواهید دید که این صنعت جدید به رهبری گوگل و موسسه بازاریابی محتوا (Content Marketing Institute) با چه سرعتی به جریان اصلی زندگی مردم وارد شده است. اکنون برندها وظیفه دارند تقاضاهای خریداران برای محتوای شخصی و بسیار مفید را برآورده سازند.
قدم گذاشتن در این مسیر فقط به کمک داشتن یک استراتژی محتوا امکان پذیر است.
اهمیت استراتژی محتوا
بازاریابی محتوا راه طولانی را طی کردهاست و در این مدت شاخ و برگ زیادی گرفته است. به طور کل بازاریابی محتوا به عنوان هنر گوش دادن به نیازها و خواستههای مشتری، و علم تحویل آن به آنها به روشی جذاب تعریف میشود.
در مرحله اول اگر قرار است بخش بازاریابی موفق شود محتوا باید در اولویت قرار گیرد. در مرحله دوم چالش پیش روی بازاریابی محتوا این است که بتوانید بازده مورد نظر خود را از این روش به دست آورید. اینجاست که استراتژیستهای محتوا دست به کار میشوند.
یک استراتژیست محتوا مثل یک راننده در راه بازاریابی محتوا با پشتکار در جهت درست از بازاریابی محتوا برای رسیدن به اهداف استفاده میکند. همانطور که از آمار زیر مشخص است با افزایش محبوبیت بازاریابی محتوا، نیاز به استراتژیستهای محتوای هوشمند در حال افزایش است:
- ۸۸ درصد بازاریابان B ۲B در آمریکای شمالی از بازاریابی محتوا محتوا استفاده میکنند.
- ۷۶ درصد از بازاریابان دارند سرمایه بیشتری در بازاریابی محتوا صرف میکنند.
- ٦٠ درصد از بازاریابان حداقل هر روز ١ محتوا را تولید میکنند.
- تنها ۳٠ درصد از بازاریابان به این امر اذعان دارند که شرکتشان در بازاریابی محتوا موفق عمل میکند.
اینطور به نظر میرسد که استراتژی محتوا نسبتا ناشناخته باقی مانده است.
یک استراتژیست محتوا یک پیشگام است و در انقلاب رو به رشد بازاریابی محتوا سهم زیادی دارد. این روزها که تعداد کانالهای بازاریابی در حال افزایش است و کانالها به هم ریخته شدهاند احساس نیاز به یک استراتژیست محتوا برای پیروز شدن در جنگ کلمات بیشتر از هر موقع دیگری احساس میشود.
این دوره یک نقشه راه به استراتژیستهای محتوا ارائه میدهد تا در جنگ کلمات در وب برنده شوند.
ابتدا به سه چالش بزرگ پیش روی یک استراتژیست محتوا نگاهی بیندازیم:
استراتژی دیجیتال مارکتینگ در کسبوکارها
استراتژی دیجیتال مارکتینگ مجموعهای از اقدامات است که کسبوکارها برای موفقیت در برنامهی بازاریابی خود در نظر میگیرند. این استراتژی میتواند برای هر کسبوکاری و در هر صنعتی به کار رود. فارغ از این که سازمان شما چه چیزی را میفروشد، استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما شامل ایجاد پرسونای خریداران برای شناسایی نیازهای مخاطبان و ایجاد محتوای آنلاین با ارزش برای آنها میشود. با وجود این باید دقت داشت که هر کسبوکاری استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ مخصوص به خود را دارد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای شرکتهای B2B (فروش سازمانی)
اگر سازمانی به ارائهی محصولات و خدمات به کسبوکارها میپردازد (سازمان B2B)، استراتژی دیجیتال مارکتینگ این سازمان حول ایجاد سرنخهای فروش (لید) آنلاین متمرکز هستند. نتیجهی این تلاشها هدایت افراد به سمت تماس با نیروهای فروش است. به همین دلیل هدف اصلی استراتژی دیجیتال مارکتینگ سازمان جذب باکیفیتترین سرنخهای فروش برای کارکنان بخش فروش از طریق وبسایت و کانالهای دیجیتال پشتیبان میباشد.
سوای وبسایت، احتمالا مدیران بازاریابی و دیجیتال مارکترهای چنین کسبوکارهایی باید تمرکز خود را بر کانالهای ویژهی کسبوکار نظیر شبکهی اجتماعی لینکدین قرار دهند، محلی که مشتریان احتمالی بیشتری زمان خود را در آن صرف میکنند.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای شرکتهای B2C (فروش به مصرفکننده)
اگر شرکت شما به ارائه خدمات و محصولات به مشتریان عادی (مصرفکننده) میپردازد (B2C)، بسته به این که محصولات یا خدمات چه قیمتی دارند، استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما احتمالا جذب افراد به وبسایت و تبدیل آنها به مشتری (بدون نیاز به تماس با نیروهای فروش) خواهد بود.
به همین دلیل، شما به میزان کمتری بر سرنخهای فروش (لیدها) تمرکز میکنید و بیشتر تمرکز خود را بر ایجاد سفر مشتری بهینه قرار میدهید، به طوری که سرعت تبدیل افرادی را که از وبسایت شما بازدید میکند و به خرید میپردازد کاهش دهید. این موضوع احتمالا اغلب بدان معنی است که ویژگیهای محصولات و خدمات شما در محتوا وزن بیشتری نسبت به کسبوکارهای B2B خواهد داشت و به دعوت به اقدام (Call to Action) قویتری نیاز خواهید داشت.
برای کسبوکارهای B2C استفاده از کانالهایی نظیر اینستاگرام و تلگرام در استراتژی دیجیتال مارکتینگ میتواند ارزش بیشتری از پلتفرمهایی نظیر لینکدین داشته باشد.
پیگیری استراتژی دیجیتال مارکتینگ در سازمان چه نقش و اهمیتی دارد؟
برخلاف بازاریابی سنتی، دیجیتال مارکتینگ فرصت بررسی دقیق نتایج را به همراه دارد. اگر پیش از این در روزنامه تبلیغ کرده باشید، حتما میدانید که تخمین این که چند اهمیت استراتژی فروش نفر به تبلیغ شما دقت کردهاند، چه موضوع دشواری خواهد بود. در این شرایط مشخص نیست که فروشهای به وجود آمده به واسطه چه چیزی بودهاند.
ولی با رهگیری استراتژی دیجیتال مارکتینگ، شما میتوانید به اندازهگیری نرخ بازگشت سرمایهی تمامی اقدامات بازاریابی خود بپردازید. در این جا با مثال به بررسی این موضوع پرداختهایم:
ترافیک وبسایت
در دیجیتال مارکتینگ، شما با کمک نرمافزارهای تحلیل دیجیتالی که در اختیار دارید متوجه تعداد افرادی میشوید که صفحهی اصلی وبسایت شما را مشاهده میکنند. همچنین میتوانید تعداد صفحاتی را ببینید که افراد مشاهده کردهاند، نوع ابزارهای دیجیتالی که استفاده کردند و موقعیت جغرافیاییای که به آن تعلق دارند، همه اینها در کنار اطلاعات تحلیلی دیجیتال در اختیار شما قرار میگیرند.
استفاده از دادهها به شما امکان اولویتبندی کانالهای بازاریابی برای صرف بودجه و زمان را میدهد. برای مثال، اگر تنها ده درصد از ترافیک شما از سرچ ارگانیک بدست میآید، در استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود احتمالا نیاز به صرف زمان بیشتری برای سئو خواهید داشت تا درصد را افزایش دهید.
در بازاریابی آفلاین، درک این موضوع که افراد پیش از انجام خرید یا تماس چه تعاملی با برند شما دارند بسیار دشوار است. با داشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ، شما میتوانید الگوها و روندهای ایجادشده در رفتار افراد را پیش از رسیدن به مرحله آخر سفر مشتری تحت نظر بگیرید. این بدان معنی است که میتوانید تصمیمات دقیقتری در مورد نحوهی جذب آنها به وبسایت بگیرید.
عملکرد محتوا و خلق سرنخهای فروش (لید)
تصور کنید که یک بروشور محصول آماده کردهاید و آن را برای افراد یک منطقه ارسال کردهاید (بازاریابی آفلاین). مشکلی که خواهید داشت این است که مشخص نیست چند نفر بروشور شما را برداشتهاند و چند نفر آن را به درون سطل زباله پرتاب کردهاند.
اکنون تصور کنید که این بروشور را در وبسایت خود منتشر میکنید. شما میتوانید به طور دقیق تعداد افرادی که این صفحه را مشاهده کردهاند متوجه شوید و میتوانید اطلاعات تماس کسانی را که آن را دانلود کردهاند دریافت کنید. نهتنها میتوانید مشخص کنید که چند نفر با محتوای شما در تعامل هستند، بلکه میتوانید سرنخهای فروش باکیفیتی را از طریق اطلاعات کسانی ایجاد کنید که بروشور را دانلود کردهاند.
در استراتژی دیجیتال مارکتینگ تولید چه نوعی از محتوای دیجیتال ضرورت دارد؟
نوع محتوایی که تولید میکنید به نیازهای مخاطبان هدف شما در مراحل مختلف سفر مشتری (Customer Journey) بستگی دارد. باید کار را با ایجاد پرسونای مشتریان آغاز کنید تا قادر به شناسایی اهداف مخاطبان خود و چالشهای ارتباط آنها با کسبوکار خود باشید. در سطح پایه، محتوای آنلاین شما باید با هدف کمک به آنها برای دستیابی به اهداف و غلبه بر مشکلات تنظیم شوند.
در گام بعدی شما باید به زمانی فکر کنید که مشتریان بیشترین تمایل به استفاده از این محتوا را دارند. به این نوع از تخصیص مشتری به محتوا، نگاشت (Mapping) گفته میشود. با نگاشت محتوا، هدف اصلی هدفگیری محتوا بر اساس موارد زیر مشخص میشود:
- براساس ویژگیهای افرادی که از محتوا استفاده میکنند (این جا پرسونای مشتریان استفاده میشود).
- فرد هدف قرار داده شده در چه مرحلهای از فرآیند خرید خود قرار دارد (برای مثال مرحلهی چرخهی عمر مشتری اساس کار قرار میگیرد).
از نظر شکل محتوا، چیزهایی مختلفی وجود دارند که قابل امتحان هستند. در اینجا به بعضی از گزینههایی میپردازیم که ما برای مراحل مختلف سفر مشتریان پیشنهاد میکنیم:
مرحله آگاهی
- پستهای بلاگ: این پستها برای افزایش ترافیک ارگانیک مناسب هستند و باید با سئو و استراتژی شناسایی کلمات کلیدی همراه شوند.
- اینفوگرافیها: این اطلاعات به شدت قابل اشتراکگذاری هستند، به طوری که شانس کسبوکار برای پیدا شدن از طریق شبکههای اجتماعی (زمانی که به اشتراک گذاشته میشوند) را افزایش میدهند.
- ویدئوهای کوتاه: ویدئوهای کوتاه نیز بسیار قابل اشتراکگذاری هستند و میتوانند به برندها در یافتن مخاطبان جدید در پلتفرمهایی نظیر یوتیوب و آپارات کمک کنند.
مرحله بررسی
- ایبوکها: این ابزار برای خلق سرنخ فروش (لید) مناسب است، زیرا به طور کلی جامعتر از پستهای بلاگ یا اینفوگرافی هستند. این یعنی افراد به احتمال بیشتری حاضر به ارائهی اطلاعات تماس خود برای دریافت آنها هستند.
- گزارشهای پژوهشی: این محتوا نیز جزء محتواهای باارزش به حساب میآید و برای خلق موقعیتهای فروش مناسب است. اینگونه از گزارشها میتواند برای کمک اهمیت استراتژی فروش به مرحلهی آگاهی نیز مفید باشند، زیرا در بعضی موارد توسط رسانهها و خبرگزاریهای صنعت نیز دیده میشوند.
- وبینارها: از آنجایی که وبینارها جزئیات زیادی دارند و یکی از بهترین شکلهای تعاملی محتوای ویدئویی محسوب میشوند، نسبت به شکلهای دیگر محتوا اطلاعات بهتری را برای تصمیمگیری در اختیار مشتریان احتمالی قرار میدهند.
مرحله تصمیم
- نمونههای موردی: در اختیار گذاشتن نمونههای دقیق (اطلاعاتی از نیازهایی که توسط محصول یا خدمت سازمان برطرف شدهاند) در وبسایت میتواند به افرادی که قصد خرید دارند کمک زیادی کند، زیرا این اطلاعات به شما کمک میکنند بر تصمیم نهایی مشتریان خود تاثیر بگذارید.
- اعلام رضایت مشتریان: اگر نمونههای موردی برای کسبوکار شما مناسب نیستند، در اختیار گذاشتن رضایتنامههای کوتاه (متنهای کوتاهی که در وبسایت نمایش داده میشوند) جایگزین مناسبی هستند. برای برندهای B2C باید به شکل دیگری به اعلام رضایت مشتریان پرداخته شود. اگر برند فروش لباس هستید، این موضوع میتواند به صورت انتخاب عکسهای مشتریان در شبکههای اجتماعی و نمایش استایل مشتریان در لباسهای خود باشد.
مشاهدهی نتایج حاصل از استراتژی دیجیتال مارکتینگ به چه مدت زمانی نیاز دارد؟
در دیجیتال مارکتینگ، مشاهدهی نتایج معمولا سریعتر از بازاریابی اهمیت استراتژی فروش آفلاین رخ میدهد، زیرا محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه سادهتر است. با این وجود، این موضوع در نهایت به مقیاس و کارآمدی استراتژی دیجیتال مارکتینگ بستگی دارد.
اگر زمان خود را صرف ایجاد پرسونای جامع مشتریان برای شناسایی نیازهای مخاطبان خود کنید و کمپینهای باکیفیتی طراحی نمایید، میتوانید نتایج قدرتمندی را در مدت شش ماه بهدست آورید.
اگر به سراغ بازاریابی غیررایگان و پولی به عنوان بخشی از استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود بروید، مشاهده نتایج سریعتر نیز خواهد بود. توجه داشته باشید که بیشتر فعالان این حوزه پیشنهاد میکنند ابتدا به ایجاد مخاطبان ارگانیک به وسیله محتوا، سئو و شبکههای اجتماعی خود بپردازید تا بتوانید موفقیت پایدار و طولانیمدتی بهدست آورید.
آیا برای موفقیت استراتژی دیجیتال مارکتینگ به بودجه بزرگی نیاز است؟
مشابه هر مسئلهی دیگری، بودجه نیز به عناصر موجود در استراتژی دیجیتال مارکتینگ و کسبوکار بستگی دارد. اگر تمرکز خود را بر تکنیکهای درونگرا نظیر سئو، شبکههای اجتماعی و خلق محتوا برای وبسایت قرار دادهاید، خبر خوب این است که بودجهی زیادی نیاز نخواهید داشت. در روشهای بازاریابی درونگرا، تمرکز اصلی بر خلق محتوای باکیفیتی است که مخاطبان به آن علاقه دارند، موضوعی که تنها به زمان و توانایی کارکنان شما نیاز خواهد داشت. اگر سازمان کوچکی دارید و وبسایت خود را آماده نکردهاید میتوانید از سیستمهای مدیریت محتوای موجود نظیر وردپرس استفاده کنید و با کمترین هزینه کار را آغاز کنید.
با تکنیکهای برونگرا نظیر تبلیغات آنلاین و خرید فهرستهای ایمیل، قطعا هزینههای بیشتری به وجود خواهند آمد. هزینهای که ایجاد میشود به نوع پوششی بستگی دارد که شما میخواهید در نتیجهی تبلیغات خود به دست آورید. برای مثال، جهت استفاده از تبلیغات گوگل ادوردز، شما به تعیین مبلغ پیشنهادی خود در قیاس با شرکتهای دیگر میپردازید تا برای یک کلمه کلیدی در بالای نتایج جستجوی گوگل قرار بگیرید. بسته به میزان رقابت در کلمات کلیدی، این موضوع میتواند کمهزینه و یا بسیار گرانقیمت باشد، موضوعی که ایجاد ترافیک ارگانیک را به ایدهی قابل قبولی برای بسیاری از کسبوکارها تبدیل میکند.
بازاریابی موبایلی چه جایگاهی در استراتژی دیجیتال مارکتینگ دارد؟
عنصر کلیدی دیگری که در استراتژی دیجیتال مارکتینگ وجود دارد، بازاریابی موبایلی است. در حقیقت، اکنون تلفنهای هوشمند ۶۹ درصد زمان افراد در فضای مجازی را به خود اختصاص میدهند. در حالی که رسانههای دیجیتال در کامپیوترهای شخصی تنها کمتر از نیمی از استفاده کاربران را به خود اختصاص میدهد.
این بدان معنی است که بهینهسازی تبلیغات دیجیتال، صفحات وب، تصاویر شبکههای اجتماعی و داراییهای دیجیتال دیگر برای دستگاههای موبایل اهمیت زیادی دارد. اگر کسبوکار شما یک اپلیکیشن موبایلی دارد که به کاربران اجازهی تعامل با برند یا خرید محصولات را میدهد، این اپلیکیشن نیز زیر چتر استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما جای میگیرد.
دقت به تجربهی کسانی که از موبایل برای ارتباط با شرکت استفاده میکنند اهمیت زیادی دارد. این بدان معنی است که وبسایت شرکت باید طراحی رسپانسیو (مناسب برای موبایلهای مختلف) داشته باشد، تا کاربران موبایل تجربه مناسبی از مشاهده وبسایت داشته باشند. در واقع باید اندازه فرمهای آنلاین نیز کوتاهتر شوند تا تجربه کاربران موبایلی بهبود پیدا کند. تصاویر شبکههای اجتماعی نیز باید برای کاربران موبایل طراحی شوند، زیرا ابعاد این تصاویر در تلفنهای همراه کوچکتر دیده میشوند.
در حال حاضر راههای زیادی برای بهینهسازی داراییهای دیجیتال مارکتینگ برای کاربران موبایل وجود دارند و دقت به این موضوع در پیادهسازی هر استراتژی دیجیتال مارکتینگی اهمیت دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، شما تجربهای برای مخاطبان خود فراهم میکنید که آنها را جذب میکند و در نهایت خروجیهای بهتری از کمپینهای خود به دست میآورید.
اهمیت دانستن اهداف تبلیغات در بازاریابی و تاثیر آن بر فروش محصولات
بحث اهداف تبلیغات در بازاریابی و تاثیر آن روی فروش شرکتها بر کسی پوشیده نیست. امروزه توليد و ارائه كالا به تنهايي كافي نيست. حتی اگر محصولی که توسط یک شرکت ارائه میگردد دارای سطح کیفی بالایی باشد، بازهم لازم است به طریقی وجود چنین محصولی را اهمیت استراتژی فروش به اطلاح مردم رساند. مسئله دیگری که بر اهمیت تبلیغات تأکید دارد، بحث رقابتی بودن بازار کسب و کار است. امروزه شاهد تعدد کسب و کارهای مختلف در حوزههای گوناگون هستیم. در این میان میتوان به جرئت گفت تبلیغات خلاقانه و هدفمند، کلید موفقت در این رقابت تنگاتگ میباشد. تبليغ بخشی از بازاريابی موفقيتآميز به حساب میآيد و شركتهای موفق، به موازات ارتقای کیفیت محصولات خود، به دنبال طراحی و به كارگيری سيستمهای بازاريابی پويا و مؤثر میباشند.
يكي از جنبههایی كه به كمک آن میتوانید ديدگاه مشتريان را نسبت به کسب و کارتان تغییر دهید، شيوههای تبليغاتی شماست که لازمه آن، آشنایی با انواع سبکهای تبلیغات (مثلاً تبلیغات اینترنتی ، تبلیغات محیطی ، تبلیغات رسانهای و …) است. براي انجام تبليغات، ابزارها و روشهای مختلفي وجود دارد. شناخت عمیق ابزارهای تبلیغات، بخشی از فرآیند مدیریت تبلیغات به شمار میرود. امروزه با ظهور اینترنت، شیوههای تبلیغاتی دستخوش تغییرات فرآوانی شده است. اینترنت بخشی از زندگی مردم شده و تبلیغات اینترنتی به شدت در میان کسب و کارها فراگیر شده در نتیجه روشهای سنتی تبلیغات تأثیر چندانی بر روی انتخاب مردم ندارند. به همین علت بازاریابی دیجیتال به عنوان یک رویکرد جدید، در حال گسترش و پشت سر گذاشتن سایر شیوههای بازاریابی میباشد.
تفاوت تبلیغات و بازاریابی چیست؟
شاید در نگاه اول تبلیغات و بازاریابی دو موضوع یکسان به شمار روند. اما واقعیت این است که اهداف تبلیغات و اهداف بازاریابی کاملاً باهم متفاوتند.
تبلیغات مجموعه اقداماتی است که برای معرفی محصولات به مردم مورد استفاده قرار میگیرد. مثلاً استفاده از یک بیلبورد یا تبلیغ تلوزیونی و یا پرداخت پول به یک سایت اینترنتی پرطرفدار برای قراردادن یک بنر تبلیغاتی در سایت. یک نمونه دیگر از تبلیغات هم که امروزه طرفداران خاص خود را دارد، هماهنگی با تعدادی از اینفلوئنسرها در شبکههای اجتماعی (مثلاً اینستاگرام) برای معرفی محصولات به مخاطبانشان است. پس میتوان نتیجه گرفت که تبليغات بيشتر بر جنبه تأثير رواني، يعني “ترجيح دادن برند” تكيه دارد.
بازاریابی، اجرای فعالیتهایی در فضای کسب و کار است که جریان کالا و خدمات را از تولیدکننده به سمت مصرفکننده هدایت میکند. درواقع میتوان بازاریابی را فرآیند برنامهریزی و اجرای فعالیتهای مربوط به شکلگیری، قیمتگذاری، ترویج و توزیع ایدهها، کالاها و خدمات دانست (برگرفته از انجمن بازاریابی آمریکا). با این تعریف میتوان فهمید که بازاریابی حوزه بسیار وسیعتری نسبت به تبلیغات است.
مهمترین نکته تعاریف فوق این است که تبلیغات خود شاخهای از بازاریابی به حساب میآید. ممکن است سیاست بازاریابی یک شرکت مبتنی بر تبلیغات نباشد. در این صورت میتوان از سایر جنبههای بازاریابی مانند استراتژی محتوا ، سئو و … برای پیشرفت کسب و کار استفاده نمود.
تعیین اهداف تبلیغات در بازاریابی
به طور کلی اهداف تبلیغات را میتوان به سه بخش تقسیمبندی کرد:
بخش اول: اهداف اطلاعرسانی
آگاه کردن مشتری از محصول شرکت، اولین هدف تبلیغات در هر کسب و کاری به شمار میرود. این آگاهسازی میتواند شامل موارد زیر باشد:
- پیشنهاد استفاده از محصول جدید، ضمن بیان موارد استفاده از تولیدات
- آگاه کردن بازار از تغییر قیمت
- آگاه کردن مشتری از قیمت های جدید
- آگاه کردن مشتری در زمینه طرز کار تولیدات
- توصیف و تشریح خدمات موجود برای تولیدات
- تصحیح برداشتهای غلط مشتریان
- کاهش ترس مشتریان
- ایجاد تصویری مناسب برای شرکت
بخش دوم: اهداف ترغیب مشتریان
در این بخش باید با ذکر مزایای محصول، مردم را ترغیب به استفاده از آن محصول کرد. استفاده از جلوههای بصری در این مرحله میتواند بسیار مفید باشد. سایر اقداماتی که در پروسه ترغیب مشتری باید انجام داد به شرح زیر است:
- ایجاد ترجیحات نسبت به محصولات و خدمات شرکت، نزد مشتریان
- تشویق و ترغیب مشتری برای خرید تولیدات و استفاده از خدمات شرکت به جای رقبا
- تغییر و تصحیح ادراک مشتری نسبت به ویژگیهای محصول
- تشویق مشتری برای اتخاذ تصمیمات فوری در خرید
- تشویق مشتری برای برقراری تماس تلفنی با بخش فروش و بازاریابی شرکت
بخش سوم: اهداف یادآوری
این بخش یکی از مهمترین اهمیت استراتژی فروش بخشهای تبلیغات بشمار میرود که در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. بسیاری از کسب و کارها پس از معرفی محصول و کسب فروش مناسب، فکر میکنند که جایگاه خود را در بازار بدست آوردهاند؛ اما از این مسئله غافل هستند که بازار رقابتی هر روز در حال معرفی محصولات جدید است. یک مثاال خوب برای این موضوع شرکت ایرانسل است. شرکت ایرانسل با وجود فروش و جایگاه ویژهای که در میان مردم دارد، اما همچنان به شیوههای مختلف اقدام به تبلیغات میکند. اما آیا واقعا این شرکت نیازی بهاین حجم از تبلیغات دارد؟! جواب بله است!! بله، قطعاً نیاز به تبلیغات دارد!!
سایر نکاتی که در پروسه هدفگذاری برای یادآوری محصولات حائز اهمیت هستند، به شرح زیر است:
- یادآوری به مشتری در این مورد که ممکن است محصول و خدمات در آینده مورد نیاز باشد
- یادآوری به مشتری در این مورد که محصولات و خدمات را باید از کجا خریداری کند
- یادآوری محصول در ذهن مشتری، هنگامی که عرضه در خارج از فصل استفاده رخ داده باشد
- حفظ و نگهداری جایگاه تولیدات در ذهن مشتری
مزایای نوشتن اهداف تبلیغات
افراد وقتی كه ايده روشنی از اينكه چه میخواهند انجام دهند، دارند، كار خود را بهتر انجام میدهند. تبليغات نامرئیترين نيروی فروش است و ترسيــم اهداف تبلیغات در بازاریابی به قابل لمس بودن آن كمک میكند. از آنجاییکه تبليغات بسيار تخصصی شده، داشتن هدف مشخص در انتخاب مسير كمک فراوانی میكند. وقتی اهداف، مورد توافق همه قرار میگيرد، از به هدر رفتن سرمايه و نيرو میكاهد.
يكي از اهداف تبليغ خلق تصوير برند يا گرايش مطلوب عاطفي به سوی كالاست. انتخاب نام برند، شیوه معرفی محصولات و رسانه انتخابی برای معرفی محصول، همه و همه عوامل مهمی هستند که در شکلگیری تصور مخاطبان از محصول نقش کلیدی دارند. در نهایت و از همه مهمتر این که اهداف، فعالیتهای تبلیغی را مجبور می سازند تا به یک درک عمیقتری از فرآیندهای اساسی و مشکلات خاص برسند.
دیدگاه شما