معامله بر اساس احساسات


چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار

مقاله درک مالی رفتاری و قدرت جمع در حرکات بازار

درگیری بی وقفه بازار سهام در طول روز بین گاوها و خرس ها همان چیزی است که نهایتا صعود یا نزول بازار را رقم می زند. صرف نظر از سبک تحلیل یا سیستم مورد استفاده معامله گران، هدف اصلی از تلاش های تجاری همه معامله گران درک میزان کنترل گاوها یا خرس ها در بازه های زمانی مشخص و پیش بینی این مسئله است که کدام یک قدرت را در آینده دور یا نزدیک در دست می گیرد.

دانشی را که به طور خاص به جهت‌ گیری‌ های رفتاری انسانها در بازارهای مالی می پردازد مالی رفتاری گفته می شود. این دانش به بررسی فاکتورهایی مانند ترس، احساسات، خطاهای فکری و ذهنی، جهت‌گیری‌ ها و سوگیری های رفتاری و … که در روندهای بازار تأثیرگذار است را بررسی می‌کند.

در این مقاله تمرکز ما روی حرکت جمعی یا همان حرکت گله ای می باشد و شما را با ریسک های این مدل از رفتارهای جمعی آشنا می کنیم. متأسفانه، تمایل طبیعی معامله گران به “دنبال رو جمع شدن” اغلب مانع از درک آن ها از میزان اهمیت کنترل گاو ها و خرس ها در حرکات بازار می شود. در اینجا قصد داریم نگاهی بیاندازیم به اینکه چگونه روانشناسی بازار و امور مالی رفتاری به صورت جمعی بازارهای صعودی و نزولی را به پیش می برد.

مطالب کلیدی این مبحث

در حالی که معامله گران معمولاً خودشان را درجایگاه یک تصمیم گیرنده ی مستقل و بی غرض می بینند، اما همه آنها اغلب تحت تاثیر و وسوسه پنهانی روانشناسی جامع تر بازار قرار دارند.

رفتار جمعی در بازارها از قرن ها قبل شناخته شده است، حباب های اقتصادی مختلف مانند حباب گل لاله معروف هلندی علت آن قدرت جمع بود. (مترجم: جنون گل لاله به دوره‌ای در عصر طلایی هلند مابین سال‌های ۱۶۳۴ تا سال ۱۶۳۷ میلادی گفته می‌شود که قیمت برای پیاز گل لاله که تازه معرفی شده بود به سطح فوق‌العاده بالا افزایش پیدا کرد و سپس به ‌طور ناگهانی سقوط کرد جنون گل لاله اولین حادثهٔ حباب اقتصادی و یکی از سه حباب اقتصادی بزرگ در تاریخ معاصر اروپا به‌شمار می‌آید).

رفتار گروهی (گله ای) می تواند باعث ایجاد خرید و فروش های زیاد و بی اساس در بازار شود که اغلب فاقد پشتوانه بنیادی درتوجیه حرکت قیمت هستند.

جنون جمعی در مالی رفتاری

بازار از یک نظر، جمع بی نظم افرادی است که تنها هدف مشترک آنها تعیین وضعیت اقتصادی آینده یا تشخیص معامله بر اساس احساسات تعادل قدرت بین خوش بین ها (گاوها) و بدبین ها (خرس ها) است و به این وسیله از معاملات انجام شده امروز که در آینده نتیجه می دهد سود کسب کنند. با این حال، مهم است که بفهمیم جمع متشکل از افراد مختلفی است که هر یک مستعد احساسات رقابتی و متضاد هستند. خوش بینی و بدبینی، امید و ترس همه این احساسات می تواند در یک معامله گر در زمان های مختلف یا در چندین معامله گر یا گروه به طور همزمان وجود داشته باشد.

در هرمعامله ای، هدف اصلی این است که مفهوم این احساسات آنی جمع را درک کنیم، در نتیجه روانشناسی جمعی بازار را ارزیابی کنیم.

کتاب مشهور چارلز مک کی با نام، “توهمات غیرعادی عموم و جنون جمعی”، شاید تنها کتابی است که بیشترین بحث را راجع به این پدیده دارد. از حباب گل لاله هلندی در قرن هفدهم گرفته تا بیشترین حباب های اقتصادی آن زمان را بررسی می کند.

و موضوع آن یک داستان آشنا است: بازار پایدار صعودی در برخی کالاها، ارز یا سهام باعث می شود که عموم مردم باور کنند که این روند پایانی ندارد. این تفکر خوش بینانه بقدری افزایش و گسترش پیدا می کند که تبدیل به نوعی سرخوشی بیش از حد و جنون در جمع می گردد، در حالی که وام دهندگان نیز هیزم به این آتش می ریزند.

سرانجام، ترس در سرمایه گذاران رخنه می کند چون بنظر آنها بازار به اندازه تصور اولیه قوی نیست. مطمعنا، هنگامی که ترس به وحشت فروش تبدیل می شود، بازار خود به خود فرو می ریزد، مارپیچی خطرناک ایجاد می کند که بازار را به نقطه ای کمتر از قبل از شروع شیدایی می رساند و بهبود آن سالها طول می کشد.

درک رفتار گله ای (گروهی) در مالی رفتاری

رفتار گله ای بیانگر رفتاریست که افراد در یک جمع بدون تفکر و بدون برنامه ریزی قبلی انجام می دهند و صرفا از عملکرد گروه تبعیت می کنند در اقتصاد چنین رفتاری بسیار دیده می شود. در این مواقع افراد معمولاً آرام و منطقی وقتی آشکار می شود که اطرافیانشان به طور جمعی در حال انجام رفتار خاصی هستند آنها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند. کسانی که رفتار انسانی را بررسی می کنند، بارها دریافته اند که ترس از دست دادن فرصت برای گرفتن سود در افراد، بیشتر و ماندنی تر از ترس ضرر کردن است. در سطح بنیادی، این ترس جاماندن یا شکست زمانی که دوستان، اقوام و همسایگانشان سود کلان می برند، باعث وسوسه ی شدید انبوه مردم می شود.

ماتی رفتاری حرک گله ای فراچارت

ذاتاً، انسانها می خواهند بخشی از جامعه افرادی باشند که دارای هنجارهای مشترک فرهنگی و اقتصادی هستند. با این وجود، افراد هنوز هم فردیت خود را قدر می دانند و نسبت به رفاه خود حس مسئولیت دارند. گاهی اوقات معامله گران فریب رفتار توده را می خورند مثلا در بالاترین نقطه یک رالی صعودی اقدام به خرید می کنند و یا اینکه در پایین ترین نقطه بازار پیاده می شوند. امور مالی رفتاری این گونه حرکات را ناشی از گرایش طبیعی انسان به تأثیرپذیری از اجتماع می داند که علت آن ترس تنها ماندن یا ترس از دست دادن است.

یکی دیگر از عوامل محرک رفتار جمعی، تمایل ما به جستجوی رهبری است که بیان کننده میانگین نظر جمع باشد (چون فکر می کنیم اکثریت رفتار درستی دارند) یا در قالب چند نفر اصلی که بنظر می رسد به واسطه توانایی عجیب شان در پیش بینی آینده رفتار جمع را هدایت می کنند.

در زمان عدم اطمینان (و چه چیزی نامطمئن تر از انبوه انتخاب هایی که در عالم معامله گری روبه روی ماست)، ما به رهبری قدرتمند برای راهنمایی رفتارمان و ارائه الگوهایی برای دنبال کردن متکی هستیم. رهبرهای به ظاهر دانای کل بازار از نمونه مواردی هستند که ادعا می کنند به عنوان رهبر همه چیزدان جمع در همه حال ایستادگی می کنند، اما سرانجام که جزر و مد جنون خرید و فروش به پایان می رسد، زود تر از بقیه فرو می ریزند.

انتخاب راه درست

با توجه به قدرت غافلگیر کننده جمع و تمایل به ادامه روند برای مدت زمان طولانی، یک معامله گر منطقی با یک معما روبرو است: آیا آنها موج توده مردم را دنبال کنند یا از بازی جمع خارج شوند با این فرضیه که تصمیمات فردی و تحلیل هایشان بر جنون جمع پیروز خواهد شد؟ راه حل این مشکل در واقع کاملاً ساده است: وقتی نظرجمعی با تحلیل شما مطابقت پیدا کرد جمع را دنبال کنید، و وقتی نظر جمع برخلاف تحلیل شما شد، از بازار خارج شوید! هم پیروی از جمعیت و هم بیرون رفتن، چالش های منحصر به فرد خود را می طلبند.

خطرات دنبال رو جمع بودن

کلید موفقیت پایدار در معامله گری، ایجاد یک سیستم مستقل فردی است که ویژگی های مثبت تحلیل پژوهشی، غیرعاطفی ، عقلانی را با اجرای اصولی و منظم ارائه دهد. این انتخاب، به علاقه خاص هر معامله گر به نمودار و تحلیل تکنیکال بستگی خواهد داشت. اگر واقعیت بازار با اصول سیستم معامله گر هم سو باشد، برای او معامله به یک حرفه موفق و سودآور تبدیل می شود.

بنابراین موقعیت ایده آل برای هر معامله گر آن است که هماهنگی زیبا بین حرکت جمعی بازار و سیستم تحلیلی شخصی اش برای کسب سود ایجاد کند. یعنی زمانی که افکار عموم سیستم تحلیلی شما را تأیید کرده اند و احتمالاً همان موقعیتی است که بالاترین سود شما در کوتاه مدت بدست می آید.

اما با این حال در میان مدت و بلند مدت می تواند نابود کننده نیز باشد. زیرا با تأیید تحلیلش، معامله گر یک احساس کاذب امنیت پیدا می کند. سپس معامله گر با زیرکی و سرسختانه به خرد جمع می پیوندد، از سیستم فردی اش دور می شود و اعتبار زیادی به تصمیمات دیگران می دهد. به ناچار، زمانی پیش خواهد آمد که رفتار جمعی از جهتی که سیستم تحلیلی معامله گر ارائه می دهد، متفاوت می شود و این درست زمانی است که معامله گر باید توقف کند و پوزیشن معاملاتیش را ببندد. مثل همیشه، دور شدن از سیستم ممکن است برای مدتی مثمر ثمر باشد، اما در دراز مدت، این رویکرد فردی، منظم و تحلیلی است که بر پیروی کورکورانه از اطرافیان پیروز می شود.

حرکت مخالف جمع

یک معامله گر بهترین تصمیم ها را زمانی می گیرد که یک برنامه مکتوبی داشته باشند که دقیقاً شرایط ورود و خروج را مشخص کند. این شرایط ممکن است کاملا از خرد جمعی نشات گرفته شود و یا ممکن است بدون توجه به جهت حرکت جمع باشد. و مواقعی پیش می آید که سیستم معامله گر سیگنالی را صادر می کند که دقیقاً مخالف جهت حرکت جمع باشد. در این وضعیت اخیر است که یک معامله گر باید بسیار محتاط باشد.

تا حدی، جمع هرگز در کوتاه مدت اشتباه نمی کنند. محتاط بودن، یا داشتن تفکر خلاف جمع، استراتژی بسیار بهتری نسبت به تسلیم شدن در برابر ذهنیت لمینگی است (فراچارت: انگلیسی lemmings، لمینگ یا رفتار لمینگی اصطلاحی منتقدانه به سرمایه گذاری است که ذهنیتی به اصطلاح جوگیرانه دارد و بدون تحلیل شخصی اقدام به سرمایه گذاری می کند که اغلب منجر به ضرر می گردد)، به ویژه هنگامی که به نظر می رسد شور و نشاط غیر منطقی بازار را فرا گرفته است. خوش بینی شدید با اوج بازار همزمان است و بدبینی شدید در پایین ترین حد بازار عموما دیده می شود. نکته واضح این است که این افراط ها در بازار تنها پس از اتفاق افتادن قابل شناسایی است. به عبارت دیگر، ادراک ماموقع است.

معامله گر زیرک و دانا می داند که زمان فروش وقتی است که قیمت ها بسیار بالاتر از بنیاد است و زمان خرید وقتی است که قیمت ها بسیار پایین تر از حد منطقی است. خوشبینی شدید را باید در یک مسیر نزولی مشاهده کرد و بدبینی شدید باید در مسیر صعودی دیده شود، که برعکس طرز فکر جمع است.

وقتی جمع در جهتی حرکت می کند که مغایر با سیستم معامله گر است، بهترین تصمیم خارج شدن است! به عبارت دیگر، معامله گر باید چه با سود چه با ضرر خارج شود و در حاشیه منتظر بماند تا زمانی که سیگنال مثبتی دوباره توسط سیستم صادر شود.

ما نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم

اگرچه ضروری است، اما دقت زیاد در بازار نمی تواند شما را از معامله بر اساس احساسات همه چیز نجات دهد. مطالعات نشان داده است که سرمایه گذاران بیشتر تحت تأثیر رویدادهای جاری مانند اخبار بازار، رویدادهای سیاسی ، درآمد و غیره قرار دارند و سرمایه گذاری بلند مدت و بنیاد اقتصادی را نادیده می گیرند.

بعلاوه، اگر حرکتی در یک جهت شروع شود، با گذر زمان و شتاب گرفتن سرمایه گذاران بیشتری را جذب می کند. تأثیر چنین رفتار لمینگی در سالهای اخیر بیشتر شده است که دلیل آن انبوه اخبار هیجان انگیز مالی، اقتصادی و سایر مواردی است که معامله بر اساس احساسات حساسیت سرمایه گذاران محتاط را برمی انگیزاند. گسترش رسانه های اجتماعی به طور حتم بر روانشناسی سرمایه گذاران تأثیر می گذارد و باعث خلق این لمینگ می شود.

چند سوال متداول در رفتار جمعی

◼ روانشناسی توده و رفتار جمعی در بازارها به چه معناست؟

زمانی که به مردم حرص و ترس غلبه می کند این حس در بازار شیوع پیدا می کند و هم زمان واکنش های عجله ای و بیش از حد ممکن است رخ دهد که قیمت های واقعی را بهم می ریزد. به دلیل طمع، حباب های قیمتی حتی فراتر از بنیاد بالا می روند. و بخاطر ترس، فشار فروش می تواند به درازا بکشد و قیمت ها را تا جایی که ممکن است کاهش پیدا می کند.

◼ چگونه می شود از قربانی جنون جمع شدن جلوگیری کرد؟

بهترین راه این است که تصمیمات سرمایه گذاری را بر اساس معیارهای بی غرض و صحیح بگیرید و اجازه ندهید احساسات بر شما غلبه کنند. روش دیگر اتخاذ یک استراتژی خلاف گرایی است که طبق این استراتژی وقتی بقیه وحشت دارند خرید کنید – سهام را در حالی که همه “به حراج” گذاشته اند بردارید و وقتی سرخوشی به حباب تبدیل شد بفروشید. در پایان، این در ذات انسان است که بخشی از جمع باشد و برای همین مقاومت دربرابر تمایل به انحراف از برنامه سخت است. مشاوران سرمایه گذاری راه های خوبی برای دور نگه داشتن شما از دست زدن های بی مورد به سرمایه گذاری هایتان ارائه می دهند.

◼ آیا روانشناسی خرد جمعی در بازارها موضوع جدیدی است؟

خیر. “جنون جمع” در بازارها قرن ها قبل به اثبات رسیده ، و این حباب های سوداگرانه و شیدایی های بازار در طول تاریخ مشاهده شده است.

سخن آخر

تجسم کنید، آن لحظه ای را که یک فرصت مطمئن سود گرفتن را از دست داده اید، از لحاظ روانی سخت ترین و دردناک ترین وضعیتی است که در شغل معامله گری خود با آن روبرو خواهید شد. در واقع، حس سود از دست رفته بسیار بیشتر از ضرر کردن می تواند سخت باشد. این شاید پارادوکس نهایی معامله گری باشد، آنقدر که غریزه ذاتی انسان و تمایل او به همرنگ جماعت شدن وضعیتی است که بسیاری از معامله گران را به نابودی مالی کشانده است. هرگز با قدرت جمع مبارزه نکنید، اما همیشه از نحوه ارتباط تصمیمات شخصیتان به قدرت کسانی که اطرافتان هستند آگاه باشید.

انتشار : سایت فراچارت / مترجم: سمانه رحیمی / منبع: Investopedia

معامله بر اساس احساسات

تحلیل طلا

تحلیل طلا

تحلیل طلا

تحلیل طلا

تحلیل یورودلار

تحلیل یورودلار

تحلیل یورودلار

تحلیل یورودلار

تحلیل دلار

تحلیل دلار

اخبار روز 26/07/2021

اخبار روز 26/07/2021

بیایید برای بدست آوردن پیش زمینه، با نمودار روزانه شروع کنیم…

آخرین باری که به نمودار روزانه نگاه کردیم چه زمانی بود؟

نیازی به وحشت نیست. ماسک های اکسیژن از سقف نیفتاده اند. و ما فقط زمان کوتاهی را در این اوج ها سپری خواهیم کرد.

تصویر فوق: نمودار روزانه ، فقط ساعات معاملاتی عادی RTH

پس از سه روز روند صعودی، روز جمعه به سطوح بالاتر نفوذ می کند و این روند صعودی را با یک روز دارای رنج گسترده دیگر، ادامه می دهد. به شدت بیش از حد.

و سپس روز دوشنبه، دوباره در سطح باز شدن، به سطوح بالاتر نفوذ می معامله بر اساس احساسات کند.

آن روزها را می شناسید که احساسی در دل خود دارید که به شما می گوید بازار قطعا در حال کار گذاشتن یک تله است؟

خب، رادار تله من فعال شده بود و صدای آلارم کر کننده بود.

احساس درونی من این بود که «این یک تله است! بازار را رها کن!»

تصویر فوق: نمودار روزانه. فقط ساعات معاملاتی عادی RTH

احساس درونی من: «این یک تله است!»

انتظارات من این است که شکاف بسته شود و پتانسیل روند نزولی را در طول روز داشته باشد.

پس بیایید از این سقف ها پایین بیاییم و به تایم فریم معاملاتی راحت تر برگردیم و ترتیب باز شدن را تماشا کنیم.

تصویر فوق: نمودار یک دقیقه ای

سقف روز قبل

باز شدن شکاف

«بیایید انجامش دهیم»

تصویر فوق: نمودار یک دقیقه ای

«خوب پس! شاید ما داریم خریداران جدید را به دام می اندازیم؟»

«بیایید ورشکست شدن آن ها را تماشا کنیم. و سپس در اولین پولبک در زیر سطح باز شدن، به دنبال ورود به معامله فروش خواهم بود.»

تصویر فوق: نمودار یک دقیقه ای

سقف روز قبل

باز شدن شکاف

«شاید هم نه»

موضوع این است که در روزهای اول، در هر سقف نوسان، این را می فروختم و راهم را به سمت حد ضرر بازار می چرخاندم.

من قبول دارم که داشتن این احساسات قوی، گهگاهی طبیعی است.

بعضی ها می گویند آن ها را نادیده بگیرید. فکر نمی کنم بتوانیم. و فکر نمی کنم که باید این کار را انجام دهیم. گاهی اوقات حق با آن هاست.

من به این احساسات گوش می دهم. و به آنچه می گویند توجه می کنم. و در صورتی که درست باشد، برای معامله خود برنامه ریزی می کنم.

اما. من برای آن مواقعی که این احساسات اشتباه هستند هم برنامه ای دارم.

داشتن احساس در مورد روند بازار خوب است.

اما در کنار آن باید موارد زیر را نیز بدانید:

(الف) چه پرایس اکشنی این روند را تایید می کند. و چگونه بر اساس آن معامله خواهید کرد.

(ب) چه پرایس اکشنی نشان می دهد که روند اشتباه است. و چگونه بر اساس آن معامله خواهید کرد.

بیایید به سطح باز شدن برگردیم:

توضیحات تصویر: اگر احساس من معتبر باشد، باید پذیرش قیمت را در زیر قیمت باز شدن ببینم. فقط در این صورت است که برای بسته شدن شکاف و سپس ادامه دادن به سمت زیر سقف روز قبل، به دنبال ورود به معامله فروش خواهم بود.

همانطور که در تصویر فوق می بینید، اگر احساس من نامعتبر باشد، باید پذیرش قیمت را بالاتر از سطح ببینم. سپس این برنامه نیاز به ارزیابی مجدد دارد.

نسبت به هر حرکت کوتاه مدت به سمت بالاتر محتاط باشید. به دنبال پذیرش نمودار چند میله ای باشید.

بنابراین با پذیرفتن پتانسیل عدم اعتبار احساس درونی ام، به راحتی توانستم آن را کنار بگذارم و ساختار بازار را دوباره ارزیابی کنم.

توضیحات تصویر: A: ساختار صعودی واضح. در جست و جوی ورود به معامله خرید PB.

من آن عدم پذیرش را دوست ندارم. برای ورود عجله نکنید زیرا می تواند عمیق تر از حد انتظار باشد. پتانسیل یک CPB را در نظر بگیرید، با ورود پولبک چند بخشی یا شکستن سطح C.

عدم پذیرش خوب شکست. بخرید.

توضیحات تصویر: «خب! قرار است یکی از آن روزها باشد، اینطور نیست؟»

توضیحات تصویر: ورود مجدد

توضیحات تصویر: مقیاس جزئی قبل از منطقه سقف نوسان قبلی.

یادآوری از طریق حد ضرر انتهایی خارج شد.

تکرار نکات کلیدی:

داشتن احساس در مورد روند بازار خوب است.

اما در کنار آن باید موارد زیر را نیز بدانید:

(الف) چه پرایس اکشنی این روند را تایید می کند. و معامله بر اساس احساسات چگونه بر اساس آن معامله خواهید کرد.

(ب) چه پرایس اکشنی نشان می دهد که روند اشتباه است. و چگونه بر اساس آن معامله خواهید کرد.

یکی از بهترین عادت هایی که می توانید داشته باشید این است که همیشه فکر کنید: «اگر اشتباه ‌کنم چه؟»

شما باهوش تر از بازار نیستید. اگر این احساس درونی شما را تایید نمی کند، در اشتباه هستید. این تعصب را کنار بگذارید و با آنچه واقعا اتفاق می افتد هماهنگ شوید.

معامله خوبی داشته باشید،

لازم به ذکر است مرجع این مقاله، سایت آقای لنس بگز می باشد که سبک تحلیلی پرایس اکشن را دارند.

به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقه‌مندان و سرمایه‌گذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور می‌کنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این معامله بر اساس احساسات بازار فعالیت می‌کنند، منجر می‌شود. در این میان جای خالی آموزش و دانش‌اندوزی به وضوح احساس می‌شود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاس‌های خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن معامله بر اساس احساسات به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاس‌های مالتی مدیا گرفته، تا دوره‌های عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیل‌های روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.

تفاوت در روانشناسی معاملاتی معامله گر خوب و معامله گر بد

اینکه یک فرد چگونه فکر می‌کند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی او و نتایج آن بازی می‌کند. بر این اساس، می‌توان دو دسته از معامله‌گران را از یکدیگر جدا کرد:
معامله‌گر «خوب» کسی است که به شیوه‌های آزموده شده و از پیش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پایبندی کامل داشته باشد.
معامله‌گر «بد» کسی است که به احساسات خود اجازه دهد تصمیم بگیرند که وی چه زمانی و چگونه به معامله می‌پردازد. این روش به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات و نهایتا به شکست می‌انجامد. فان تارپ اجزای تشکیل دهنده معامله‌گری را به سه حوزه سیستم معاملاتی، مدیریت سرمایه (پول) و روانشناسی معامله‌گری تقسیم‌بندی می‌کند که نقش روانشناسی معاملات از مجموع نقش دو عامل دیگر بیشتر نشان داده شده است. توانایی روانشناختی بی تردید مهم‌ترین عاملی است که برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتار در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزه‌ها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بینی و امیدواری را در بر می‌گیرند. نمونه‌های مشخصی از اینکه یک فرد تحت تاثیر احساسات خود عمل می‌کند شامل زمانی که وی موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود یا خیلی دیر می‌بندد می‌شود.

از قول روانشناس و متخصص برجسته معاملات دکتر فان تارپ، چنین نوشته شده است:

بگذارید این قسمت را با یک داستان آغاز کنم؛ تصور کنید که دو برادر دوقلو داریم که هر دو معامله‌گر هستند و از هر جنبه شباهت‌های بسیاری با یکدیگر دارند. هر دوی آنها سیستم معاملاتی، قوانین ورود و خروج و همچنین شیوه مدیریت سرمایه (پول) یکسانی را به کار می‌برند. هر دوی آنها با میزان یکسانی از سرمایه کار خود را آغاز می‌کنند، با یک کارگزار کار می‌کنند و سیگنال‌های خرید یکسانی را از منابع مختلف دریافت می‌کنند.

پس از دو ماه معامله، حتما انتظار دارید که این دو برادر دوقلو به سود یکسانی دست یابند. با این حال، متوجه می‌شوید که یکی از این دو برادر به 30 درصد سود و دیگری به تنها 10 درصد سود دست یافته است. پس چه عاملی است که یکی از این دو معامله‌گر را موفق و فعالیت دیگری را نه چندان موفق کرده است؟

پاسخ این سوال وجود تفاوت در «روانشناسی معاملاتی» این دو فرد است. هر اندازه هم که این دو فرد به یکدیگر شبیه باشند، نباید از یاد برد که نهایتا این ها دارای شناخت‌های متفاوتی هستند و بنابراین به شیوه‌های متفاوتی فکر می‌کنند . یکی از این دو فرد ممکن است بیش از اندازه حریص یا ترسو باشد و سودهای به دست آمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند، این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و در نتیجه سود بیشتری ببرد.

اینکه یک فرد چگونه فکر می‌کند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی او و نتایج آن بازی می‌کند. بر این اساس، می‌توان دو دسته از معامله‌گران را از یکدیگر جدا کرد:

  • معامله‌گر «خوب» کسی است که به شیوه‌های آزموده شده و از پیش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پایبندی کامل داشته باشد.
  • معامله‌گر «بد» کسی است که به احساسات خود اجازه دهد تصمیم بگیرند که وی چه زمانی و چگونه به معامله می‌پردازد. این روش به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات و نهایتا به شکست می‌انجامد.

فان تارپ نقش و اهمیت روانشناسی معاملات را به صورت یک نمودار دایره ای شکل به تصویر می‌کشد. وی اجزای تشکیل دهنده معامله‌گری را به سه حوزه گوناگون سیستم معاملاتی، مدیریت سرمایه (پول) و روانشناسی معامله‌گری تقسیم‌بندی می‌کند.

در این نمودار، نقش روانشناسی معاملات از مجموع نقش دو عامل دیگر بیشتر نشان داده شده است. توانایی روانشناختی بی تردید مهم‌ترین عاملی است که برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر موفق باید آن را پرورش دهید.

چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار

چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار

در تصویر زیر ترجمه فارسی نمودار بالا را مشاهده میکنید:

چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار

چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار

روانشناسی عبارت است از مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتار در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزه‌ها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بینی و امیدواری را در بر می‌گیرند. نمونه‌های مشخصی از اینکه یک فرد تحت تاثیر احساسات خود عمل می‌کند شامل زمانی که وی موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود یا خیلی دیر می‌بندد می‌شود.

نکته: نگه داشتن یک سهم برای مدت خیلی طولانی در واقع مفهومی است که در روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» می‌گویند. به این معنا که معامله‌گر بیشتر تمایل دارد زیان نکند، تا اینکه بخواهد کسب سود نماید. این واکنش احساسی در ذات انسان‌ها نهاده شده است.معامله بر اساس احساسات در مورد معامله، این پدیده به این معناست که هنگام مواجهه با یک روند کاهشی که هنوز هم قیمت در حال پایین رفتن است، معامله‌گر سهم خود را به خاطر تنفر از زیان‌وضرر نگاه می‌دارد به این امید که قیمت به سمت بالا باز خواهد گشت و به این شیوه زیان بیشتری را متحمل می‌شود؛ البته در بسیاری موارد قیمت هرگز به سطوح اولیه باز نمی گردد.

گاهی هم مفهوم اجتناب از زیان، باعث می‌شود معامله‌گر موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود ببندد. در واقع او با دیدن مقدار کمی سود می‌ترسد که سود اندک به دست آمده را از دست بدهد و سهام خود را می‌فروشد. گاهی نیز معامله‌گران رفتارهای غیر منطقی دیگری از خود نشان می‌دهند. مثلا، موفقیت‌ها را به مهارت خود و شکست‌ها را به بد‌شانسی نسبت می‌دهند. اینها تنها نمونه‌های کمی از رفتارهای نادرستی است که معامله‌گران به دلیل عدم برخورداری از مهارت‌های روانشناختی مناسب از خود بروز می‌دهند و به زیان‌های بیشتر دامن می‌زنند.

واقعیت این است که بسیاری از معامله‌گران تازه کار با کنترل نکردن احساسات، بیشتر پول خود را در سال اول از دست می‌دهند و از صحنه بازار کنار رانده می‌شوند. کنترل احساسات و درک معنای واقعی و عمیق روانشناسی معاملات تفاوت میان موفقیت و شکست خواهد بود.

نظم و انضباط و پایبندی به آن :

آیا می‌توان نظمی را برای پیروی از سیستم معاملاتی خود به وجود آورد که معمولا به طور ذاتی از آن برخوردار نیستیم؟ بله، انجام این کار ممکن است. البته نباید فراموش کرد که چنین نظم و پایبندی باید خود ساخته و خود خواسته باشد و بتوان آن را شخصا در محیط منزل به اجرا در آورد و اما چگونه می‌توان چنین نظمی را در خود به وجود آورد؟ پاسخ این سوال، «داشتن اعتماد به نفس» است. به این منظور برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر موفق باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارت‌های تصمیم‌گیری خود را پرورش داد تا جایی که این ویژگی درونی شود؛ تنها آن زمان است که می‌توانید با اعتماد به نفس راسخ در بازار به پیش روید.

"طمع و ترس" دو احساس بااهمیت در بازارهای‌مالی

در معامله‌گری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معامله‌گران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایع‌تر و خطرناک‌تر است یعنی حس طمع و ترس.

طمع و ترس دو احساس خیلی بااهمیت در بازارهای مالی

به گزارش بورس نیوز ، معامله‌گری برای افراد ناتوان و ضعیف نامناسب است و لذا معامله‌گری را بسیار احساساتی و عاطفی‌تر از آن چیزی که فکر می‌کنید درخواهید یافت و هم چنین قبل از اینکه در معامله‌گری به شخص حرفه‌ای مبدل شوید ابتدا باید احساسات و عواطف خود را حرفه‌ای کنید و یاد بگیرید که چطور عواطف خودتان را به صورت حرفه‌ای رشد و پرورش دهید.

روانشناسی معامله‌گری در مورد درک و فهم روشی است که ما از نظر روانی و ذهنی نسبت به اضطراب و تنش ناشی از معامله‌گری رخ می‌دهد واکنش نشان می‌دهیم اهمیت دارد. کنترل احساسات خود برای موفقیت در معامله‌گری امری ضرروی است لذا بدون ذهن روشن و شفاف شما قادر نخواهید بود که برای معامله تصمیم‌گیری منطقی انجام دهید. در زیر به پاره‌ای از موارد روانشناسی معامله‌گر اشاره می‌کنیم:

احساسات معامله‌گری

در معامله‌گری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معامله‌گران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایع‌تر و خطرناک‌تر است یعنی حس طمع و ترس.

ترس و طمع می‌تواند می‌تواند حتی بهترین استراتژی‌های معامله‌گری حرفه‌ای را از بین ببرد. یک لحظه از ترس و طمع می‌تواند منجر به دیوانگی و جنون موقت در معامله‌گری شود و تا جایی پیش خواهد که می‌تواند سود‌های شیرین بدست آمده از ماه‌های قبل را از بین ببرد و کل حساب رو به نابودی بکشاند.

احساسات کنترل نشده نباید به عنوان بهانه‌ای برای ضرر و زیان مداوم و پشت سرهم باشد و همین طور ضرر و زیان پیوسته و ادامه دار نباید به عنوان بهانه‌ای برای احساسات کنترل نشده باشد.

به یاد داشته باشید معامله‌گری در روان و ذهن فرد معامله‌گر تاثیر می‌گذارد همان طور که روان و ذهن فرد در نحوه معامله کردن تاثیر خواهد گذاشت.


طمع

شما نمی‌توانید هیچ وقت حرص و طمع را از بین ببرید و شما نمیتوانید طمع را کنار بگذارید. خیلی از مردم فکر می‌کنند که طمع تنها هدف برای بدست آوردن پول در معامله است. حرص و طمع همواره در حال تلاش است که با نهایت سرعت به سمت بدست آوردن پول پیش روی کند.

راه‌های زیادی برای طماع بودن در معامله‌گری وجود دارد:

● معامله با حجم‌های بسیار بزرگ
● معامله بیش از حد
● داشتن انتظارات غیرواقعی و اغراق آمیز و رویاگونه
● رویای موفقیت بزرگ در معامله‌گری در کمترین زمان ممکن

ترس

ترس در معاملات دو چهره دارد:

● ترس از دست دادن: ترس از دست دادن معامله‌گر را مجبور می‌کند تا معاملات سود ده خود را قبل موعد مقرر ببندد و کامل از معاملات خارج شود و سود بالقوه‌ای که می‌تواند در معامله کسب کند را از دست بدهد.
● ترس از دست رفته‌ها: ترس از دست رفته معامله‌گر را وادار می‌کند تا استراتژی معامله‌گری خود را ترک کند به طوری که ترس قبلی از دست رفته منجر به از دست دادن حرکت بزرگ و اصلی قیمت خواهد شد.

ترس مناسب و معقول نیست که آن را به عنوان معامله بیش از حد و نقاط ورود و خروج از دست رفته یا از دست داده بدانید لذا باید ترس هوشمند داشته باشید و با هوشیاری کامل بترسید.


مدیریت ریسک و احساس

مدیریت ریسک شامل محاسبه مقدار ریسک‌پذیری شما در تحمل این مورد است که تا چه اندازه‌ای برای رسیدن و کسب سود مهیا شده‌اید و صبر خواهید کرد. اگر دقیق‌تر به جزییات نگاه کنیم باید به ریسک و ابزار‌های مدیریت ریسک معامله بر اساس احساسات توجه ویژه‌ای داشت و برای این امر باید به نحوه اندازه گیری ریسک مراجعه کرد. زمانی معامله‌گری با اهمیت خواهد شد که معامله‌گر متوجه اهمیت مدیریت ریسک شود. این موضوع این نکته را به شما یادآورد می‌شود که شفاف و واضح فکر کنید و بیشتر از همه به شما کمک می‌کند تا احساسات و عواطف خود را کنترل کنید و زیر سلطه خود درآورید.

در هنگام معامله به نکات زیر توجه کنید. رعایت این نکات به شما کمک خواهد کرد دست به خودکشی مالی نزنید.

حجم معامله، شروع با معاملات کوچک

زمانی که شما از حمام گرم برمی گردید درست نیست ناگهان در معرض هوای سرد قرار گیرید. همان طور که شما برای آزمایش دمای آب برای اولین بار باید انگشت خودتان در داخل آب فرو ببرید. هرگز با تمام موقعیت خود دراین بازار معامله نکنید. معامله‌گری تفاوت‌های بسیاری با اعمال دیگر دارد. برای اولین بار با یک معامله کوچکتری قبل از اینکه تمام موقعیت خودتان را از دست بدهید آزمایش کنید.

حجم معامله بیش از اندازه بزرگ برای حساب معاملاتی شما می‌تواند منجر به نوسانات قیمتی اغراق آمیز شود که می‌تواند حسابتان رو همانند احساساتتان به کل تخریب کند. این موضوع می‌تواند به اشتباهات ناشی از ترس و طمع منجر شود.

هرگز فراموش نکنید معامله‌ای که انجام می‌دهید ممکن است اشتباه باشد. همان طور که شما رویای سود بزرگ در سر دارید و به همین دلیل با حجم بزرگ وارد معامله می‌شوید به یاد داشته باشید این معامله با ریسک بالا می‌تواند باعث از دست دادن کل سرمایه شود لذا وقتی در زمانی که به فکر بالا بردن حجم بالا برای سود گرفتن بیشتر هستید به این موضوع هم توجه کنید که اگر در ضرر فرو بروید چه زیان سنگینی خواهید کرد.

نسبت ریسک به سود

هدف برای ریسک به سود حداقل ۱ به ۳ یا در بدترین حالت باید ۱ به ۲ باشد. برای مثال اگر هدف شما کسب سود ۳۰ درصد از بازار است باید حداکثر ۱۵ درصد ریسک کنید که در این صورت نسبت ریسک به سود ۱ به ۲ خواهد شد و هر چقدر این نسبت بیشتر باشد یعنی هر مقداری صوتر کسر بالاتر باشد موقعیت معامله بهتری خواهیم داشت.

اگر شیوه معامله شما بدین صورت است که در هر ورود و خروجی که در بازار انجام می‌دهید با حجم‌های کم و به دنبال سود کم هستید پس مطمئن باشید زیان‌هایی که می‌کنید کوچک خواهند بود که می‌تواند مزایای مناسبی داشته باشد.

برنامه‌ریزی برای نسبت ریسک به سود بدین معنی است که شما می‌توانید از نظرذهنی خودتان را برای از دست دادن چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد کاملا آماده کنید و از معاملات احساسی جلوگیری کنید.

یک معامله احساساتی اشتباه می‌تواند به از دست دادن کلیه معاملاتی که در چندین معامله سود کرده‌اید منجر شود لذا در معاملات باید بر خودتان به طول کامل مسلط شوید و از روی احساس و هیجان و رویا و آرزو معامله نکنید.

اهداف

شما باید قبل از اینکه وارد معامله‌ای شوید هدف و نقطه خروج معامله را مشخص کنید. شما باید اهداف روزانه کوتاه‌مدت میان‌مدت و بلند مدت داشته باشید.

زمانی خواهد رسید که شما برای رسیدن به هدف باید معامله رو متوقف کنید تا از سود یدست آمده در بازار محافظت کنید، اما به نحوی معامله نکنید وقتی در سود هستید به قصد رسیدن به سود بیشتر طمع کنید و در صورت رخ دادن شرایط جدید معامله را با سود نبندید و منتظر رویای رسیدن به سود بالاتر باشید و در نهایت وارد ضرر شوید.

پیاده سازی مدیریت سرمایه

● از حد ضرر استفاده کنید. این موضوع احساسات را برای پایان دادن به یک معامله کاهش می‌دهد و ریسک ضرر‌های غیرضروری که از دلبستگی و تعصب در انجام یک معامله روی می‌دهد کاهش داده می‌شود.

● بعضی از معامله‌گران اجازه می‌دهند که زیان به علت وابستگی عاطفی به یک سهم بیشتر شود و این باعث امیدواری معامله‌گر به برگشت قیمت سهم می‌شود.

● سخت‌ترین چیزی که یک معامله‌گر مجبور است خودش بصورت دستی انجام دهد، بستن یک معامله و قرار دادن حدضرر برای همان معامله در همان لحظه است. گذاشتن حدضرر در همان لحظه ورود به یک معامله باعث می‌شود که از یک معامله زیان‌بار جلوگیری شود.

● معامله‌گران اغلب شاکی هستند وقتی حدضرر فعال شد احتمال می‌دهند قیمت برگردد. هرگز حدضرری که برای یک معامله گذاشتید کنسل نکنید. شما زمانی که درشرایط روحی آرام و بدون استرس قرار داشتید، حدضرر تعیین کردید، حال اگر معامله برخلاف میل شما حرکت کند دچار استرس و فشار می‌شوید پس به قضاوت خودتان اعتماد کنید و به حدضرر خود پایبند باشید.

● تجارت به عنوان یک کسب و کار است نه به عنوان یک سرگرمی. شما که نمیخواهیید ۱۰ هزار دلار را در یک کسب و کاری که هیچ اطلاعی از آن ندارید سرمایه‌گذاری کنید بنابراین در صورت عدم اطلاع هیچ معامله ایی انجام ندهید. زمانی که وقت کافی در مورد تحقیق در بازار مالی را دارید و مطمین شدید، آنگاه تصمیم به یک معامله بگیرید. تجارت آگاهانه همیشه بهتر از تجارت ناآگاهانه و بدون اطلاع می‌باشد.

صبر

صبر یک فضیلت در معامله است. این متفاوت است از اینکه از روی ترس بخواهیم معامله کنیم. صبر یعنی منتظر بودن برای رسیدن قیمت به زمانی که اندیکاتور سیگنال خرید را صادر می‌کند.

ساعت‌ها منتظر ماندن برای اصلاح قیمتی و زمان مناسب ورود به بازار. تجارت سودآور مهم است نه تعداد معامله در روز و نه از این شاخه به آن شاخه پریدن به علت تغییر قیمت و یا اینکه شما از یک سهم خسته شده اید و نه خرید در سقف. شما حتی با نظرات دوگانه‌ایی از کسانی که خودشان را حرفه ایی می‌نامند روبه‌رو می‌شوید.

سعی کنید قبل از انجام یک معامله، تحقیقات خودتان را انجام دهید. زیاده‌روی در انجام معامله یکی از اشتباهات رایج معامله‌گران تازه کار است که سعی می‌کنند، کوچکترین حرکت قیمتی سهم را بگیرند. قیمت‌ها پایین می‌آیند آن‌ها می‌فروشند، قیمت‌ها بالا میروند آن‌ها می‌خرند؛ بنابراین آن‌ها کسانی هستند که همیشه در بازار ضرر می‌کنند. یاد بگیرید که حرکت قیمتی را پیش‌بینی کنید نه اینکه فقط آن‌ها را دنبال کنید.

بازه زمانی

تجارت کوتاه مدت بسیار فشرده است و نیاز به مقدار زیادی نظم و انضباط و تمرکز دارد؛ بنابراین مطمین شوید که برای این سطح آمادگی دارید و می‌توانید بدون حواس پرتی معامله کنید. معاملات بلندمدت نیاز به نظارت مداوم معامله‌گر ندارد و برای معامله‌گرانی که تعهد و شغل دیگری دارند مناسب هستند.

یاد بگیرید شکست‌ها را دوست داشته باشید

این یک اصطلاحی است که در جهان تجارت اغلب شنیده می‌شود و طبیعی است که اگر شما یاد نگیرید که با زیان خود کنار بیایید، کار تجاری شما مطمیناً کوتاه مدت خواهد بود؛ بنابراین چیزی که دقیقا باید درک کنید این است که یاد بگیرید شکست‌ها را دوست داشته باشید.

این بدان معنی است که شما باید بفهمید که چرا در یک معامله اشتباه کردید. آیا شما اندیکاتور‌ها را بد تعبیر کردید؟ آیا شما موفق به پیش‌بینی انتشار بخش مهمی از داده‌های اقتصادی نشدید

بعضی از معاملاتی که از دست می‌دهید تقصیر شما نیست، بعنوان مثال یک رویداد غیرقابل پی‌شینی مانند یک جنگ می‌تواند در بازار حرکت کند، اما اکثریت معاملات از دست رفته و شکست خورده ناشی از یک تصمیم آنی معامله‌گر است.

برای کاهش اثرات روانی شکست، از آن شکست بعنوان یک فرصت برای یادگیری استفاده کنید و بازار را بخاطر شکست هایتان سرزنش نکنید، بازار هیچ تعهدی به شما ندارد و به شما بدهکار نیست و نگاه خودتان را بر اساس استراتژی خود تنظیم کنید. معامله چیزی است که در بازار در حال انجام است نه آنچه شما فکر می‌کنید باید انجام دهید. روند‌ها و شرایط بازار می‌توانند تغییر کنند. مطمئن باشید که استراتژی شما با بازار تغییر خواهد کرد.

کسب سود

تصور شکست را کنار بگذارید و به فکر برنده شدن باشید. از روی ترس سود یک معامله را از دست ندهید. ترس باعث می‌شود که ذهن سوال کند و عکس العمل نشان بدهد در حالی که معامله، یک معامله امن و پر سود است ومهم نیست که چقدر کوچک باشد.

در مقابل اجازه ندهید یک معامله پرسود تبدیل به ضرر شود. قوانین خودتان را دنبال کنید، یک معامله را زمانی ببندید که ۲۰ درصد در سود باشید. این به شما اجازه می‌دهد که مطمئن شوید احساسات در معامله شما هیچ نقشی ندارد. به جز در شرایط خاص که باید از سهم خارج شوید.

اگر یک معامله بر خلاف میل شما حرکت می‌کند، خودتان را به عذاب نیندازید. آنرا ببندید. یک اشتباه رایج این است که یک معامله پرسود را ببندید و یک معامله‌ای که زیان‌ده بوده را نگه دارید.

سبد سهام درست کنید

هرگز کل سرمایه خود را بر روی یک سهم سرمایه‌گذاری نکنید. تک سهم شدن یا فول مارجین روی یک سهام مانور دادن خطرات زیادی دارد شاید سود خوبی عاید شما کند، ولی ضرر آن نیز به همان نسبت شدید‌تر خواهد بود.
معاملات خود معامله بر اساس احساسات را کنترل کنید نه اینکه اجازه دهید معاملات شما را کنترل کند. به طور خلاصه قدرت احساسات خود را دست کم نگیرید.

روانشناسی معامله ‌گری در بورس

روانشناسی معامله گری در بورس

به عقیده‌ی تمامی بزرگان عرصه ترید و معامله‌گری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانش‌های تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموخته‌های گوناگون و تکنیک‌های مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معامله‌گری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کرده‌اند. در این مقاله به روانشناسی معامله ‌گری در بورس خواهیم پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.

روانشناسی معامله‌گری یک مهارت روانی اکتسابی

برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:

  • مدیریت ریسک و سرمایه
  • استراتژی معاملاتی
  • روانشناسی معامله یا معامله گری

تکنیک‌ها و دانش روانشناسی معامله‌گری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معامله‌گر را مشخص میکند.

یک تحلیلگر با روش‌های تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معامله‌گر می‌تواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معامله‌گری مطرح می‌شود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.

در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معامله‌گری نداریم اما برای معامله‌گری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموخته‌های او شود.

در ادامه شما را با مهم‌ترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما می‌شوند. در هر بخش راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معامله بر اساس احساسات معاملات ارائه شده است.

احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله

زیان گریزی در روانشناسی معامله در بورس

زیان گریزی در روانشناسی معامله ‌گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معامله‌گری در بورس و دیگر بازارهای مالی‌ احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و می‌دانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب می‌شود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معامله‌گر نخواهد داد.

او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمی‌فروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمت‌های بسیار پایین‌تر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازه‌ی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معامله‌گران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی ‌شوند که تماماً برمی‌گردد به احساس زیان گریزی انسان.

آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب می‌کند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سهم در حد ضرر، ضرر را قبول می‌کنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را می‌گیرد. علی‌رغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معامله‌گری، بر داشتن حد ضرر و رعایت آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.

راه کار:

برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کرده‌اید، از این به بعد می‌توانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.

احساس ترس در معاملات

ترس در روانشناسی معامله گری

در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس می‌تواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث می‌شود یک معامله‌گر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورت‌ها و شکل‌های مختلف می‌تواند در معاملات یک معامله‌گر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.

یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.

در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصت‌های خوبی را از دست می‌دهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمت‌های بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترس‌ها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.

در واقع این ترس نیز به نوعی از همان حس زیان گریزی انسان نشات می‌گیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معامله‌ی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث می‌شود که موقعیت‌های مناسبی را از دست بدهد.

راه کار:

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

به علت تعلل‌های زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمی‌توانند معاملات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معامله‌گر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه‌ بدرد شما نمی‌خورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.

احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیده‌ی زنجیره‌ی ضرر)

انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس

در میان افرادی که معامله‌ی خودشان را با ضرر می‌بندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله می‌خواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!

یک پدیده‌ای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث می‌شود معامله‌گر ضرر‌های متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.

توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ‌ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیان‌ده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث می‌شود که تصمیمات هیجانی و تحلیل‌های نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.

نتیجه‌گیری

بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضرر‌های قبلی سمی مهلک برای یک معامله‌گر هست که می تواند باعث زنجیره‌ی ضرر برای یک معامله‌گر شود. در روانشناسی معامله ‌گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیان‌های پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیان‌ده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معامله‌ی بعدی بپردازید.

غرور معامله‌گری در روانشناسی معامله در بورس

غرور معامله گری در روانشناسی بازار

یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام داده‌ایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمان‌ها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خوانده‌ام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس داده‌ایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!

فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معامله‌گر شود.

هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معامله‌گری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.

هیچ تحلیلگر با تجربه‌ای با قطعیت سخن نمی‌گوید و همواره احتمالات را در نظر می‌گیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین می‌تواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیق‌تر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت می‌کند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما می‌ماند برآیند این سود و زیان‌ها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.

در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر می‌کنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.

بورس بازی احتمالات

احتمالات در بورس و تحلیل سهام

در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری می‌تواند باعث به خطر افتادن سرمایه‌ی یک سرمایه‌گذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معامله‌گر این موضوع است که او فراموش می‌کند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمی‌تواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.

بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سخت‌ترین مباحث موجود در روانشناسی معامله ‌گری در بورس است.

در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیک‌های اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم می‌زنیم.

مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل می‌شود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود می‌کنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅

همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.