مشارکت خیرین مکمل گسترش چتر ایمنی مدارس مازندران /آوار۳۰ درصدی فرسودگی کلاس های درس
ساری - ایرنا - مازندران از دیرباز با فرسودگی سریع ساختمانی و محدودیت فضای آموزشی مواجه بوده است که مسوولان و متولیان در کنار اعتبارات دولتی، کمک و حضور قوی خیرین را برای برون رفت از این چالش ها لازم و ضروری میدانند.
به گزارش خبرنگار ایرنا، مازندران استانی با رشد سواد آموزشی بالا است و تقریباً حدود ۹۹ درصد جمعیت ۱۰ تا ۴۹ سال استان با سواد و فراوانی این آمار شامل تحصیل کردگان دانشگاهی هم میشود. این دستاورد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمده نتیجه تلاشی جهادی جامعه آموزشی مجرب و کارآمد است، اما در حوزه فضای آموزشی این خطه سبز شمال کشور هنوز هم از محدودیت های فضای آموزشی رنج می برد.
طبق گزارش های رسمی پس از انقلاب اسلامی با تاسیس سازمان نوسازی مدارس طی ۲۳ سال گذشته حدود ۱۹ هزار کلاس درس در مازندران ساخته شد که تقریباً ۸۶ درصد کلاس درس استان برای یکبار به طور کامل نوسازی و جایگزین شده است.
با این حال طبیعت مرطوب و معتدل و بارانی استان همواره با سرعت بیشتری از نوسازی بر سازه های آموزشی استان چیره می شود و آن را مورد تاخت و تاز قرار می دهد. طبق آمارهای رسمی هم اکنون از مجموع ۲۲ هزار کلاس درس استان ۲ هزار و ۸۶۳ کلاس درس استان به طور کامل غیرقابل استفاده و حدود ۳۰ درصد کلاس های درسی استان مشمول تخریب می باشند و هر سال و شاید باید گفت هر ماه بر تعداد این کلاس ها افزوده می شود.
طبق گزارش اداره کل نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس استان مازندران طی یکسال اخیر با روی کار آمدن دولت سیزدهم ۲۷ پروژه نوسازی فضای آموزشی با ۱۳۴ کلاس درس با زیربنایی به مساحت ۱۸ هزار و ۸۰۳ متر مربع ساخته کلاس آموزش بورس در شیراز و تحویل شد. برای آغاز مهر ماه نیز تحویل ۱۶ تا ۲۰ فضای آموزشی در برنامه قرار دارد.
همچنین امسال ساخت ۱۶۰ کلاس درس نیز برنامه ریزی شده است. با این حال اعداد نشان می دهد که در حال حاضر سرانه فضای آموزشی در استان مازندران ۴.۸۴ متر مربع برای هر دانشآموز است در حالی که میانگین کشوری ۵.۲ و شرایط استاندارد ۸.۳۹ است که فاصله بسیاری با وضعیت استان دارد. فاصله ای که به طور حتم برای ترمیم آن باید نگاهی فرا دولتی داشت.
عزم جدی با وجود محدودیت ها
سرپرست ادارهکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس مازندران در گفت و گو با خبرنگرا ایرنا با اشاره به مشکلات مالی کشور و حجم وسیع مدارس تخریبی گفت: دولت برای سال مالی جدید حدود ۱۰۰ میلیارد اعتبار پیش بینی کرده است که این آمار با توجه به هزینه های ساخت نمی تواند پاسخگوی نیازهای استان باشد.
مهدی استادیان ساروی منابع دولت را با توجه به تحریم های ظالمانه و همچنین سطح مشکلات اقتصادی از گذشته مانده را محدود توصیف کرد و افزود: نباید در این زمینه بار را به طور کامل بردوش دولت گذاشت و نیاز است جامعه محلی همانند گذشته وارد گود شود.
وی با بیان اشاره به فعالیت ۱۴۶ طرح مدرسه سازی در استان با ۹۵۹ کلاس درس گفت: این طرح ها نیازمند حجم عظیمی از اعتبارات است که از توان هر دولتی خارج است در حالی که با مرور زمان به تعدد فضاهای آموزشی فرسوده و نیازمند نوسازی کلاس آموزش بورس در شیراز اضافه می شود.
سرپرست ادارهکل نوسازی مدارس مازندران با اشاره به اینکه ۳۰ درصد طرح های مدرسه سازی استانی به طور کامل خیرساز است ،افزود: با وجود همراهی بسیار خوب خیرین نیاز است که این همراهی رنگ بیشتری گیرد.
طرح آجر به آجر؛ قطره برای دریا شدن
استادیان با تشکر از چند دهه حضور و حمایت خیرین استانی و ملی در نوسازی و بازسازی فضای آموزشی استان مازندران افزود: با توجه به مسائل و مشکلات اقتصادی، تنوع بخشی به مشارکت مردمی و جذب خیرین یکی از راهکارهای سازمان نوسازی مدارس برای همراهی همگانی در امر مدرسه سازی است که در طرح آجر به آجر نمود یافته است.
وی طرح آجر به آجر را فرصتی برای حضور تمامی اقشار با هر توان مالی برای حمایت از خیرین و سازمان نوسازی مدارس دانست که می تواند در صورت موفقیت و جاافتادگی کمک بزرگی به حوزه مدرسه سازی کند.
سرپرست ادارهکل نوسازی مدارس مازندران این طرح را پویشی لازم برای توسعه جامعه حامی مدرسه سازی دانست و گفت: لازم است رسانه ها برای آگاهی مردم از این طرح و نیاز استان به توسعه و بازسازی فضای آموزشی ورود کنند.
لزوم مشارکت والدین برای توسعه فضای آموزشی
سرپرست ادارهکل آموزش و پرورش مازندران نیز درباب فرسودگی فضا آموزشی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: خیرین از ابتدای پایه گذاری نظام تعلیم و تربیت در کشور طی یکصد سال گذشته همواره حامی آموزش و پرورش بوده اند و امروز نیز این همراهی همانند گذشته تداوم دارد.
حسین کمالی با اشاره به نیاز فوری استان برای توسعه فضای آموزشی حمایت خیرین از دولت سیزدهم در جهت نوسازی مدارس را خواستار شد و افزود: در شرایط کنونی همه باید در بازسازی کشور بخصوص در حوزه فضای آموزشی دولت را یاری کنیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر حدود ۳۰ درصد از فضای آموزشی استان نیازمند نوسازی است که این مسئله به تنهایی در توان دولت نیست زیرا چنین وضعیتی در بسیاری از استانها با مقدار کمتر یا بیشتر وجود دارد و حجم کار بسیار وسیع و عمیق است.
سرپرست ادارهکل آموزش و پرورش مازندران از والدین هم خواست تا در نوسازی فضای آموزشی استان کمک کنند و خیرین بیشتری را پای کار آورده و خود نیز در این حوزه مشارکت کنند.
کمالی آگاهی سازی از وضعیت فضای آموزشی استان توسط والدین را مهم ترین راهکار برای به میدان آوردن خیرین و آگاه سازی نسبت به نیاز امروز فرزندان و دانش آموزان استان عنوان کرد و رسانه ها را به این مسئله فراخواند.
وی با اشاره به سنگینی هزینه ساخت فضاهای آموزشی و تجهیز آن تاکید کرد که نباید دولت را در این مسئله تنها گذاشت.
مازندران دارای ۵۳۶ هزار دانش آموز است که براساس ابلاغ وزارت آموزش و پرورش از ابتدای مهر به صورت حضوری در مدارس سراسر استان سال تحیلی را آغاز خواهند کرد.
توضیحات متفاوت پلیس درباره مرگ مهسا امینی | افشاگری هولناک برادر مهسا امینی | ضجههای دلخراش مادر مهسا امینی بر سر جنازه دخترش
پیکر مهسا امینی با حضور مردم سقز در آرامستان آیچی به خاک سپرده شد.
خبر عجیب برای بازنشستگان|واریز حقوق بازنشستگان بدون افزایش قول داده شده
قیمت طلا ، سکه و دلار امروز 28 شهریور 1401 |ریزش تند قیمتها در بازار
فوری|نتایج کنکور اعلام شد؛آدرس اسامی
۵۰ میلیون تومان وام فوری قرض الحسنه با اقساط 1 میلیونی برای همه
حقوق کارگران 6 میلیون افزایش یافت | جزئیات شگفتانه جدید دولت برای کارگرها
فرمانده انتظامی تهران بزرگ توضیحات جدیدی درباره ماجرای مهسا امینی ارائه کرد و گفت: گشت ارشاد به ۹۰ درصد کسانی که ارشاد میشوند فقط تذکر می دهد، ۹ درصد داخل ون تذکر گرفته و یک درصد هم به مقر منتقل میشوند.
سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی تهران بزرگ در نشست خبری که به منظور تشریح حادثه تلخ فوت مهسا امینی برگزار شد، اظهار داشت: درگذشت دختر عزیز مهسا امینی را به خانواده ایشان و همه مردم تسلیت عرض میکنم.
وی افزود: این حادثه برای ما هم ناگوار بود و آرزو میکنیم هیچ گاه شاهد چنین حوادثی نباشیم. در تهران روزانه ۱۵ تا ۱۷ هزار مراجعه کننده به مقرهای پلیس اعم از پلیس آگاهی، کلانتری و . داریم.
سردار رحیمی ادامه داد: گشت امنیت اجتماعی و اخلاقی کار ایجابی میکند و حتی کسانی هم که شئونات را رعایت نکنند خلاف مرتکب شده اند مثل خلاف رانندگی.
وی افزود: تهمتهای ناجوانمردانه ای به پلیس زده شده و ما واگذار به زمان پل صراط میکنیم مگر میشود امنیت جامعه را تعطیل کرد؟
وی گفت: ۹۰ درصد کسانی که توسط گشت ارشاد، ارشاد میشوند فقط به آنها تذکر داده میشود ، ۹ درصد داخل ون تذکر گرفته و یک درصد به مقر منتقل میشوند.
سردار رحیمی درباره مرحومه مهسا امینی گفت: ایشان همراه ۳ خانم و دو آقا در پارک طالقانی در حال قدم زدن بوده که با گشت ما رو به می شوند. حجاب خانمهای دیگر با تذکر قابل رفع بوده و تنها حجاب خانم امینی مناسب نبود.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ تصریح کرد: پوشش و لباس خانم امینی با آنچه در تصویر کلاس آموزشی منتشر شده متفاوت بوده است.
وی گفت: در زمان انتقال خانم امینی هیچ مشاجره و مقاومتی نبوده و حتی به گفته افراد دیگر داخل ون شوخی و مزاح توسط خانم امینی صورت گرفته است.
سردار رحیمی گفت: به غیر از خانم امینی ۶ نفر دیگر هم داخل ون بوده اند و یکی از آنها نیروی پلیس بوده است.
سردار رحیمی اعلام کرد: هیچ قصوری از سوی پلیس صورت نگرفته حتی یک تلنگر کوچک؛ همه حرفایی که در فضای مجازی درباره علت مرگ منتشر شده، کذب محض است.
وی ادامه داد: با وجود مدارکی که دارم، درباره علت مرگ نمیتوانم اظهار نظر کنم، چون تخصص بنده امنیت است نه موضوع پزشکی.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ خاطر نشان کرد: مردم به شایعات توجه نکنند تا مرجع رسمی خبر را اعلام کند. نظر رسمی و علمی زمان میبرد باید فرآیندها طی شود. باز هم تاکید می کنم که از سوی پلیس هیچ قصوری نبوده است.
وی درباره صدای اظهارات پدر مهسا امینی گفت: مطمئنید صدای پدر ایشان است. خانواده ایشان بسیار برای ما محترم است خداوند خانم امینی را رحمت کند ما هر کاری از دستمان بر میآمد انجام دادیم. رفتار خارج عرف و تعللی نبوده است حتی با بیمارستان خصوصی هماهنگ کردیم تا هر کاری شده برای احیا و نجات ایشان انجام شود.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: کلیپ منتشر شده تقطیع شده نیست، فیلم نیم ساعت است و امکان انتشار کامل آن به دلیل زمان طولانی نیست البته فیلم کامل را برای خانواده ایشان نشان دادهایم.
سردار رحیمی گفت: بد از افتادن خانم امینی بر روی زمین کمتر از یک دقیقه پرستار و بهیار پلیس مقیم مقر بالای سرش حضور مییابند. یک تیم اورژانس هم آنجا بوده که آنها هم برای کمک رسانی حاضر میشوند و تیم موتورآمبولانس را دعوت به همکاری میکنند. یکبار خانم امینی در محل پلیس احیا میشود و دو بار در بیمارستان ولی متاسفانه جان باخت.
وی با تأکید بر اینکه در حفظ امنیت جامعه حتی یک دقیقه تعلل نمیکنیم، گفت: امنیت یک لحظه هم قابل تعطیل نیست و متاسفانه علیرغم این موضوع خیلیها علامه اظهارنظر شده اند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه داخل ون یا البسه پلیس دوربین وجودداشته یا خیر؟ گفت: خیر البسه و ون دوربین نداشته ولی ما همه بررسیها را از لحظه حضور گشت انجام دادهایم و همه شواهد و قرائن نشان میدهد، قصور، تشر، حرکت یا رفتار نامناسب از سوی پلیس نبوده است.
وی با اشاره به اینکه لباس خانم امینی لحظه دستگیری مناسب نبوده است، در پاسخ به پرسش دیگری از سوی یکی از خبرنگاران زن مبنی بر اینکه ملاک پلیس در مورد نحوه پوشش زنان چیست؟ گفت: شما به عنوان خانم ملاک حجاب را باید بدانید. به هر حال پوشش با ساپورتی که همه بدن مشخص و پیدا است نامناسب برای اماکن عمومی است لذا پوشش چه برای زن چه مرد باید مناسب قانون کشور باشد.
وی یادآور شد: هر کشوری قانون خودش را دارد در فرانسه اگر زنان روسری داشته باشند فرد نمیتواند خدمات اجتماعی دریافت کند.
سردار رحیمی بیان داشت: هر کاری وظیفه ما بوده به سرعت و در کمترین زمان ممکن انجام شده است ما گفتیم حاذقترین پزشکان بر بالین ایشان حاضر شوند کلاس آموزش بورس در شیراز و همه هزینهها را میپردازیم پزشکان سنگ تمام گذاشتند.
صحبت های وحشتناک برادر مهسا امینی
عصر روز سهشنبه، ماموران گشت ارشاد مهسا امینی "mahsa amini "را در بزرگراه شهید حقانی تهران دستگیر میکنند
ماموران به برادرش «کیارش» که در محل حاضر بوده گفتند که مهسا را برای یک ساعت کلاس توجیهی و آموزشی به پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا میبرند. دو ساعت بعد، کیارش از پشت درهای بسته پلیس امنیت اخلاقی متوجه میشود که خواهرش به کما رفته و با ماشین آمبولانس از ساختمان وزرا خارج شده است.
پزشکان بیمارستان کسری، تشخیص سکته قلبی و مغزی دادهاند. تا ساعت ۲۰:۳۰ روز سهشنبه، قلب مهسا همچنان میتپید اما مغزش دیگر هشیار نبود. پزشکان خانواده دکتر اهل سقز را جواب کردهاند. جو بیمارستان امنیتی است و خانواده امینی پشت در اتاق مراقبتهای ویژه دستبه دعا ننشستهاند.
صبح پنجشنبه برای اطلاع از حال مهسا امینی با بیمارستان کسری تماس گرفتم. اپراتور پذیرش بیمارستان گفت که نام بیمار در سیستم ثبت نشده و بیماری به این نام در بیمارستان کسری بستری نیست. تلفن را قطع کرد.
در بیمارستان کسری چه گذشته؟
به بیمارستان کسری رفتم. از حراست بیمارستان، نشانی بخش مراقبتهای ویژه را گرفتم. آسانسور و پلهها را نشان داد. داشتم میرفتم که بلافاصله پرسید «کدام مریض؟» گفتم امینی. پرسید «نام مریض امینی است؟» رو به همکارش کرد و گفت: «برای اون دختره است».
همکارش نزدیک آمد و گفت که خانم امینی ممنوعالملاقات است. خواستم که برادر یا پدر یا مادرش را ببینم. گویا اجازه نداشتند. کمی ایستادم. مردی با موهای آشفته و چشمهای بیخواب پایین آمد. نزدیکش شدم. دایی مهسا بود.
از حال خواهرزادهاش گفت: «مغزش که از کار افتاده بود. قلبش هم حالا دیگر نیمهفعال شده و کلیههایش هم دیگر کار نمیکنند. دکترها گفتند فقط دعا کنید.» از جزییات ماجرا که پرسیدم پسرداییاش گفت ما به شما اعتماد داریم. دایی مهسا حرفش را قطع کرد و گفت: «من به شما اعتماد نداشتم هم همه حرفها را میزدم. ترسی از کسی نداریم. اینجا ما طلبکاریم.»
فرماندهی انتظامی تهران در نخستین واکنش به این اتفاق گفته مهسا امینی به طورناگهانی دچار عارضه قلبی شده و بلافاصله به بیمارستان انتقال یافته است. این سخنان اما با اظهارات «کیارش امینی»، برادر مهسا در تضاد است. کیارش گفته: «پشت در ساختمان پلیس امنیت اخلاقی ایستاده بودم. ناگهان صدای جیغ و داد بلند شد. همه در ساختمان را میکوبیدیم. از در بالا رفتیم. اما در را باز نکردند. پنج دقیقه بعد یک آمبولانس از ساختمان خارج شد.
هر دختری که بیرون میآمد میگفت که یک نفر را کشتند. عکس مهسا را به دخترها نشان میدادم. از میان آنها یک نفر گفت که مهسا در بغل خودش این مساله برایش پیش آمد».
ناهار و شام میدهند؛ نگران نباشید!
دایی مهسا، آنچه را دیروز در بیمارستان گذشته بود برایم شرح داد: «دیروز فرمانده پلیس به همراه چند همکارش آمدند دیدار ما. هر چه پرسیدیم چه شده؟ قول دادند که تصاویر دوربینهای مداربسته را به زودی به ما نشان میدهند. من بهشان گفتم که هرکاری هم بکنند بیفایده است.
میخواهند صورت مساله را پاک کنند.» پرسیدم برای چه آمده بودند؟ گفت: «آمدند گفتند نگران نباشید؛ سپردهایم ناهار و شام به شما بدهند. معلوم نیست چه کسی این بلا را سر مهسا آورده؛ بهش گفتم این مشکل حل شدنی نیست. امروز نوبت دختر ما بود، فردا نوبت دختری دیگر است. فقط صورت مساله را پاک میکنید.»
همینها را میگفت که چند زن و یک پسر پایین آمدند. به کردی حرف میزدند. توی چشمهاشان سرخِ اشک بود و زیر چشمها کبودِ بیخوابی و اضطراب. انگار هنوز باور نکردهاند. مهسا قرار بود به خانه برگردد. حالا توی بیمارستان به زور دستگاه نفس میکشد. تا لحظه تنظیم این گزارش، جزییات بیشتری از حادثه ساختمان وزرا منتشر نشده است.
رحیم قمیشی: چه اشتباهی کردیم ما! چه تقاصی باید پس بدهیم؟
در بخشهایی از نوشته رحیم قمیشی، عضو مجمع ایثارگران آمده است:
به عنوان پدری که دختر ۲۲ ساله دارد مینویسم
برای مهسا امینی دختر خانم ۲۲ ساله کردستانی مسافر تهران، که به بهانه بدحجابی دستگیر و سپس نیمه جان و سکته کردهاش را تحویل خانوادهاش دادند، مینویسم
با چشمانی اشکبار مینویسم
او دختر من است. من با دیدن او بر تخت بیمارستان احساس کردم دخترم را بردهاند پلیس، تهدیدش کردهاند، ترساندهاند او را، و قلب نازکش قفل کرده. کلیههایش از کار افتاده و حالا تنها دعا ممکن است زنده نگاهش دارد.
من دارم دیوانه میشوم
دخترم خوبم! چه گناهی داشتی تو؟
چه اشتباهی کردیم ما! چه تقاصی باید پس بدهیم؟ کاش من مرده بودم تو را چنین نمیدیدم
دخترم مقاومت کن
اشک نمیگذارد بنویسم
ما همه برایت دعا میکنیم
لطفاً بمان دخترم
قول میدهم آینده روشن است
لطفا بمان دخترم
لحظه وداع پرسنل بیمارستان کسری با پیکر مهسا امینی را مشاهده کنید.
پیکر مهسا امینی با حضور مردم سقز در آرامستان آیچی به خاک سپرده شد.
مهسا امینی توسط گشت ارشاد بازداشت شد. دختر ۲۲سالهای به نام مهسا امینی که توسط گشت ارشاد بازداشت و پس از ۲ ساعت از وزرا، به بیمارستان منتقل شدو روز گذشته فوت کرد. مهسا امینی با اسم اصلی ژینا امینی متولد سال ۱۳۷۹ در سنندج کردستان که در هفته ای که گذشت به همراه خانواده اش و برادرش کیارش برای تفریح و گذراندن تعطیلات به تهران سفر کرده بود.
فیلم کامل خاکسپاری پیکر مهسا امینی در آرامستان آیچی
پیکر مهسا امینی با حضور مردم سقز در آرامستان آیچی به خاک سپرده شد.
تصاویری ناراحت کننده از پدر و مادر و برادر مهسا امینی در مراسم خاک سپاری
جزئیات و علت فوت مهسا امینی مشخص شد
یک منبع آگاه به خبرنگار فارس گفت: مهسا امینی به دنبال ایست قلبی توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد و پس از احیا در فاصله 2 ساعت، 2 مرتبه دیگر نیز ایست قلبی کرده که مجدداً احیا شده است.
در سی تی اسکن مغزی علایمی مبنی بر هیدروسفال بودن (عارضه قبلی) گزارش شده است. وی در پنج سالگی هم تومور مغزی عمل کرده و مبتلا به بیماری صرع و دیابت نوع یک بوده است.
نامبرده مجدداً بعد از ظهر روز جمعه ایست قلبی میکند و نهایتاً پس از ۴۵ دقیقه عملیات احیای قلبی cpr، به علت ایست قلبی ریوی فوت میکند.
پیش از این رسانههای ضدانقلاب علت فوت را ضرب و شتم توسط پلیس اعلام کرده بودند اما ساعاتی قبل پلیس ویدئویی از دوربین مداربسته در لحظه از حال رفتن وی منتشر و اعلام کرد هیچ برخورد فیزیکی با او انجام نشده است.
اولین فیلم از بیهوشی و سکته مهسا امینی
فیلم کامل لحظه حمله قلبی به مهسا امینی را در ادامه ببینید.
مهسا امینی فوت کرد
قاسمی پور عضو فراکسیون بانوان مجلس: هفته آینده مجلس، نشستی برای بررسی ماجرای مهسا امینی با حضور مسئولان ذی ربط از جمله نیروی انتظامی برگزار خواهد کرد و تصاویر دوربینهای مداربسته پلیس در این ارتباط بررسی خواهد شد.
تلاش رسانههای بیگانه برای تحریف حقیقت مهسا امینی/ چرا خواص وارد مارپیچ سکوت شدند؟
در روزهای اخیر علاوه بر تلاش رسانههای بیگانه و به کارگیری تکنیکهایی چون جزیرههای دستگیر برای ایجاد « مسئله بینالمللی تاب دار » ، برخی از خواص رسانه ای داخل وارد مارپیچ سکوت زیانباری شدند.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، در روزهای اخیر علاوه بر تلاش رسانههای بیگانه و به کارگیری تکنیکهایی چون جزیرههای دستگیر برای ایجاد « مسئله بینالمللی تاب دار » ، برخی از خواص رسانهای داخل وارد مارپیچ سکوت زیانباری شدند.
خط نخست یکی از روایت های مجازی درباره مرحومه مهسا امینی این گونه بود : " آنچه در دست داریم صرفا یک عکس است و تشخیص دقیق با دسترسی به مدارک پزشکی ممکن می شود" .نگارنده که یک پزشک است همان جا که نوشته مستندات دقیقی در دست ندارد و پیش از آن که تصاویر مربوط به حادثه را ببیند از ضربه مغزی مهسا می نویسد ؛ یک گمانه زنی نسبتا پرتکرار در فضای مجازی ! برخی از ضرب و جرح نوشته بودند و بعضی از شکستن جمجمه . این روایت ها بدون سند دست به دست شد و از صفحه سرکرده گروهک منافقین تا مشاور امنیت کاخ سفید تبلیغ شد تا این که ویدئوی حضور مرحومه امینی در جلسه آموزشی ارشاد منتشر شد. این فیلم نشان می دهد ادعای ضرب و شتم مهسا امینی دروغ بزرگ یک جریان سیاسی است و این خانم هنگام کلاس آموزشی دچار حادثه ناگهانی شده است .
انتشار این مستند ، خط سیر بسیاری از جریانات فضای مجازی را تغییر داد ، ادعای ضرب و جرح کنار رفت و مسائلی مانند بی احترامی و استرس برجسته شد. در ادامه پزشکی که ادعای شکستن جمجمه را مطرح کرده بود به سرعت توئیت خود را پاک کرد . اینها خرده روایت هایی از رویداد تلخی بود که تحلیل ابعادش پیش از انتشار تصاویر دوربینهای مداربسته در فضای مجازی داغ شد . تصاویری که کنار گزارشات پزشکی قانونی و دیگر مستندات پرونده را تکمیل خواهد کرد . از این رو برنامه روز گذشته « امواج شبهه » رادیو گفتوگو با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی ، دکتر مرتضی محمدیان ، کارشناس رسانه و مسائل سیاسی و علی اکبر غلامی ، مدیر پخش فارس پلاس خبرگزاری فارس ، موج سواری رسانه های بیگانه برای بحران سازی در ایران با تاکید بر اقدامات ۷۲ ساعته رسانهای در موضوع مرحومه مهسا امینی را مورد بررسی قرار داد.
صادقی ، کارشناس مجری : ما شاهد ورود و هجمه بی امان و گسترده رسانه های بیگانه درباره ماجرای مرحومه امینی بودیم . شما عملیات رسانهای در شبکه های تلویزیونی و فضای مجازی را چگونه ارزیابی میکنید ؟
داودی : در ابتدای بحث باید به این موضوع اشاره کنیم که شفاف سازی موجب میشود جامعه از ابهامها و بحران های ساختگیِ تحمیل شده گذر کند. آنچه که امروز درباره آن سخن می گوییم مترتب بر شخص مرحومه مهسا امینی نیست ، ما بعد دیگری از بحث را مورد بررسی قرار میدهیم که چگونه یک مسئله در داخل میتواند به بحران فراگیر تبدیل شود .
ماجرای جورج فلوید عقده رسانههای معاند
داودی : موضوعی که جمهوری اسلامی در تاریخ خود نسبت به رویدادها و حوادث اروپا و امریکایی ، واکنش نشان داد و این مسئله مانند عقده ای برای این کشورها تبدیل شد ، ماجرای « جورج فلوید » است . همه رسانه های آزادی خواه دنیا خیلی سریع و صریح به این موضوع پرداختند و امریکا و اروپای بدون روتوش را به نمایش گذاشتند. نکته جالب توجه این بود که عمق فاجعه ، آنچنان شفاف و بدون هیچ گونه ابهام بود ، که نیازی به ساخت و ساز رسانهای نداشت . در روزهای اخیر نخستین واکنش از سوی فرد معلوم الحال خارج از کشور که در جلسات خصوصی رئیس جمهور امریکا حضور دارد ، قیاس موضوع خانم امینی و جورج فلوید بود. اساسا آنچه که امروز تحت عنوان « زن ، آزادی ، زندگی » مطرح شد در راستای ضرب شست نشان دادن به عقده دوساله ای بود که از ماجرای جورج فلوید در دل داشتند. قابل توجه است ، فردی که زاییده رسانه امریکایی است ارتباطات خود را با رسانه عربی انگلیسی میگیرد و از این نقطه به بعد شروع به ایجاد فرآیند مورد نظر می کند. بنابراین گام نخست در بحث کلاس آموزش بورس در شیراز امروز ، گرانیگاه و نقطه عطف همزمان این مسئله بر اساس علت معلولهای چیده شده است .
سلبریتیها شتابدهندههای بحران ساختگی
داودی : گزاره دوم شتاب دهنده هایی بودند که توسط رسانههای معاند برای ایجاد هیجانات بیشتر ایجاد شدند . این شتاب دهنده ها ابتدا در ایران شروع و سپس رسانه های بیگانه روی موج ایجاد شده سوار میشوند و با یک رفتار پینگ پونگی ادامه می یابد . در این میان نقش طیفی از جاهلان بزک کرده سلبریتی خوانده شده ، اکنون در این دگردیسی و فضا به شدت قابل رویت و قابل توجه است .
نکته سوم ، مربوط به دگردیسی و تغییر نرم افزاری رسانه های بیگانه درباره این پدیده خاص دارند. در سال ۱۳۸۸ در ماجرای « ندا آقاسلطان » فرآیندی در جامعه ایجاد شد اما مسئله دختران و زنان در رسانه های بیگانه ، به سال ۷۹ بازمی گردد و محور اصلی این مقوله هم در بی بی سی شکل گرفت . این رسانه در ظاهر قرار بود طی یک تا دوماه آینده از دگردیسی خود در جنس پرداختن به موضوعات رونمایی کند اما در حال حاضر به دلیل وقوع حادثه مرحومه امینی ، مسئله را مطرح میکند. باید توجه داشت براساس خبرهای منتشره ، این مسئله بیش از آن که میدانی تلقی شود ، رسانه ای قلمداد می شود. البته وضعیت رسانه های پدافندی یا جریان انقلاب در داخل هم جای تامل بسیار زیادی دارد .
صادقی ، کارشناس مجری : بر اساس آنچه گفته شد این رسانه ها درصدد بودند مسئله زن را طی ماه های آینده مطرح کنند اما گویی این حادثه بهانه ای برای رونمایی سریعتر این جریان سازی رسانه ای بود.
داودی : البته باید اشاره کنم که تست سرد این مسئله مدتی پیش در جریان اصفهان و شیراز گرفته شد اما در حال حاضر تست گرم مورد نظر می باشد که در ادامه توضیحات مفصل را ارائه خواهم داد .
دشمن از نام مهسا امینی برای اهداف خود بهره برد
صادقی ، کارشناس مجری : آنچه در این جریان مشاهده می شود همافزایی سلبریتی ها و افراد دارای شناسنامه مشخص در داخل با رسانههای معاند است.نظر شما درباره این فرآیند چیست؟
محمدیان : برای آن که تحلیل درستی از این موضوع داشته باشیم ، باید میدان و ذهن را در نظر داشته باشیم. دستگاه و جریان رسانه ای وجود دارد که دشمن آن را هدایت می کند ، بخشی از این مجموعه در خارج از کشور و قسمتی از آن در داخل فعالیت می کنندکه دانسته یا نادانسته به عملیات ورود پیدا کرده اند . بخش بزرگی هم مردم هستند که عموم آنها مورد نظر است نه دو طیف که ممکن است از تفکر خاصی حمایت کنند . طیف سوم مسئولین نظام هستند که تصمیم گیری و تصمیم سازی را بر عهده دارند . با بررسی ایران اینترنشنال ، صدای امریکا و بی بی سی آنچه بسیار جلب توجه می کند حجم انبوه خبرهای منتشر شده در مدت کوتاه دو روز است که با فعالیت رسانه ای درباره مسائل مهم روز قابل مقایسه نیست . بنابراین نام " مهسا امینی " برای دشمن اهمیتی ندارد و آنچه مهم است استفاده از این کاراکتر برای پیشبرد اهداف رسانه ای است .
جمهوری اسلامی شجاعت گفتن حقیقت را دارد
محمدیان : جمهوری اسلامی در ماجرای مرحومه مهسا امینی همان جمهوری اسلامی زمان سقوط هواپیمای اوکراینی است یعنی آنچنان شجاعت ، انصاف و جرات نزد تصمیم گیران اصلی نظام وجود دارد که اگر قصور و خطایی رخ داده باشد آن را اعلام خواهند کرد . درواقع موضوع پنهان کاری نظام درباره این مسئله و نگرانی درباره فاش شدن پشت پرده ها موضوعی است که این روزها به آن پرداخته می شود. در پاسخ به این هجمه ها باید گفت جمهوری اسلامی هنگام حمله نظامی ایالات متحده به هیچ وجه نگران این موضوع نبود و با فاصله ۴۸ ساعت ماجرای هواپیمای اوکراین را با تمام واقعیت های آن بیان کرد. در این موضوع که می توان با قاطعیت گفت که هیچ گونه تخلف و اشتباهی صورت نگرفته و یک عملیات طی یک فرآیند قانونی انجام شده است. سیستم فرهنگی ، امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی در طول تاریخ نشان داده که بسیار صادق است ، بنابراین هیچ دلیل نگرانی وجود ندارد که جمهوری اسلامی درباره یک موضوع فردی مانند درگذشت مهسا امینی ، دست به پنهان کاری بزند. در این موضوع حتی وجود یک مامور خاطی هم قطعی نیست و همه چیز حتی در رسانه های دشمن با شک و گمان مطرح می شود . باید توجه داشت میان کسی که میخواهد واقعیت را به حوزه ذهن وارد کند با شخصی که دروغ را به عنوان واقعیت جلوه میدهد و روایت های مشکک ، متعارض و متناقضی را به جامعه تزریق میکند، تفاوت وجود دارد . متاسفانه به دلیل تعلل برخی از مقامات مسئول یک روایت با قرائت های زیاد منتشر شد که برای رسانه های وظیفه و تکلیف سنگینی ایجاد کرده است.
روش تست گرم توسط رسانههای معاند
صادقی ، کارشناس مجری : درباره تست سرد و گرم که در ماه های گذشته انجام شد توضیح دهید؟
داودی : لازم است به این نکته توجه کنیم که رسانه های بیگانه بسیار پرکارند اما در برخی مواقع احمق هستند .چرا که در زمانهایی کنترل اوضاع به دلیل پهنه و گستره آن ، از دست آنها خارج می شود . در همان دقایق اولیه که خبر منتشر شد ، خانمی در قالب بحث حقوق بشر درخواستی را مطرح کرد . سناریویی که در پیش گرفته شده 19گام دارد که تماما برای تست گرم است . تست گرم یک پروژه سرد را به اقدام خیابانی و میدانی تبدیل می کند ، مانند بستن چهارراه ها و ایجاد آشوبهای خیابانی که مجددا جریان را به خود رسانه بازگرداند. در رسانه تاب آوری را تست میکنند و خرده های آن را به میدان بفرستند. در مورد این ماجرا ، میدان بیمارستان کسرا ، سقز ، سنندج و دانشگاه هنر تهران است .
تست سرد این ماجرا در اصفهان کلید خورد . در آن داستان ، معاندین میخواستند ببینند که آیا می توان چهار استان را به واسطه موضوع آب به هم متصل کرد . به هر دلیل آن چه رسانه های بیگانه تصور می کردند محقق نشد . البته اشتباه یک رسانه جمعی در انتشار تصاویری که نباید آن زمان رخ می داد به آنها کمک کرد که به این تست ضریب بدهند. در حوزه تست گرم ، نخستین چیزی که به ذهن آنها خطور می کند عبور از گزاره هایی است که امکان وقوع آنها در جمهوری اسلامی ، تصور و تصدیق یکسان دارد . زمانی که این خانم به عنوان فعال حقوق بشر و پیشگام جریان رسانه ای خواستار پخش تصاویر دوربین های مداربسته شد ، در کم تر از چند ساعت تصاویر پخش شد و هیچ نقطه ابهامی وجود نداشت . به نظر می رسد تست گرم فعلی ، در راستای تبدیل پروژه خانم امینی به یک « مسئله بین المللی تاب دار » است .
ایجاد جزیرههای دستگیر در عملیات رسانهای اخیر
داودی : مسلما موضوعی که با آن روبرو هستیم ، عملیات رسانه ای و شناختی است . زمانی که یک آتش فشان فوران می کند ، مواد مذاب به دریا می ریزد و شروع به سرد شدن می کند و تبدیل به تکه هایی می شود که به آن ها اصطلاحا « جزیره های دستگیر » گفته می شود یعنی هر زمان که خسته شدید می توانید دست خود را به آنها بگیرید ، تنفس و استراحت کنید تا بتوانید ادامه دهید. روشی که در تست گرم راجع به پروژه خانم امینی استفاده می شود ، همین روش آتش فشان در دریاست . مرحله سوم این تست گرم قرار است سه مسئله جدی ایجاد شود ؛ نخست این که شبکه بی رمق از هم پاشیده شده بدون عملیات مشترک مجددا احیا ، عملیاتی و به کار گرفته شود چرا که ظرف 3سال و نیم گذشته ، شبکه همکار داخلی خروجی عملیاتی نداشته است به همین دلیل یک بازیگر در استرالیا تا یک خانم بازیگر امریکایی ، یک نفر در افغانستان و 100 نفر در ایران بیانیه داده اند تا آن شبکه همکار را مجددا احیا کنند. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد ، احیای یک سری از قواعد گسل سازی ها بود که به قومیت ها در ایران مربوط است . همان طور که می بینیم فریاد سنندج ، سقز ، تهران ، آبادان و. .
آسیب سکوت خواص رسانه ای در جریان اخیر
صادقی ، کارشناس مجری :حادثه تلخی که رخ داده است ممکن است در هر کشوری اتفاق بیافتد . در حال حاضر در داخل کشور افرادی همسو با جریان معاندین شده اند ، برخی از افراد معلوم الحال بیانیه صادر و درخواست راهپیمایی و این موضوع را به مسئله سیاسی تبدیل کرده اند ، نظر شما در این باره چیست ؟
غلامی : امروز مقوله ای در حوزه رسانه به نام « انبوه خط» که گروهی بدون پشتوانه و به صورت غیر منطقی با احساسات هیجانی و آنی و برای هدف زودگذر گردهم آمده اند .این گروه در اتفاقات مختلف موضع گیری می کنند که در داخل کشور در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پیش می رود . در کنار این جریان ، ما شاهد یک مارپیچ سکوت بودیم به این معنا که بسیاری از افراد خواص رسانه ای که تصور می شد در بزنگاه ها می توانند حقانیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را ثابت کنند ، خاموش بودند . درواقع این سکوت در برابر حق بودن جمهوری اسلامی معنا نداشت چرا که شاید خطایی وجود داشته باشد اما نباید با سکوت موجب زیرسوال رفتن نظام می شدند. این سکوت به معنای حمایت از جمهوری و انقلاب اسلامی نیست و به معنای حرکت در مسیر دشمن کلاس آموزش بورس در شیراز کلاس آموزش بورس در شیراز است . نخبگانی هم وجود داشتند که تصور می کردیم در بزنگاه ها درست عمل می کنند اما متاسفانه دیدیم که از فضای مخرج مشترک هم عبور کردند و در بازی رسانه های معاند قرار گرفتند.
کلاس داستان نویسی برویم یا نرویم؟
در دهههای ۶۰ و ۷۰، رخدادهایی که شاید بتوان آن را توفیق اجباری نامید، سبب شد دو نویسنده مشهور، کلاسهای داستان نویسی برگزار کنند.
در ادامه کلاسها یا کارگاههای هوشنگ گلشیری و رضا براهنی، نویسندههای ادبیات انقلاب و حوزه هنری نیز برنامههای آموزشیِ از لحاظ شکلی مشابه اجرا کردند. کار به جایی رسید که امروز برگزاری کلاسهای آموزشی داستان نویسی در کنار محافل و دورهمیهای ادبی معمول کشور، امری رایج و متعارف است.
ظهور نویسندگان جوان یا حتی غیر جوان بسیاری دستاورد این برنامه هاست و همین نتیجه، میتواند آن را پدیدهای مهم و تأثیرگذار معرفی کند.
بااین همه، صحبتها و دیدگاههای گاه متضادی درباره موضوع مدنظر بیان میشود که نشان میدهد داوری دراین باره کار چندان سادهای نیست.
در موافقت با برپایی چنین کلاسهایی میتوان به دلیل پذیرفتنی اهمیت «آموزش» تکیه و استناد کرد. طبعا یادگیری هدفمند و اصولی میتواند هنرجو را زودتر به سرمنزل مقصود برساند و از این طریق در زمان و عمرش صرفه جویی شود.
مدرسان کارگاهها (که گاهی با تعبیر اغراق آمیز «استاد» از آنها یاد میشود) اگر از سویی دانش بایستهای برای ارائه به هنرجو داشته باشند، و از سوی دیگر روش انتقال این دانش را به خوبی به کار ببندند، میتوانند به داستان نویس شدن هنرجو کمک قابل توجهی کنند. به عبارتی، آنها زحمت هنرجو را کاهش میدهند، زیرا زحمت خودآموختگی - مطالعات و تمرینهای نوشتن بدون حضور فردی در جایگاه راهنما - بیشتر و زمان برتر است.
همچنین اگر مدرس شایستگی و یافتههای ادبی ویژه خود را داشته باشد، تجربهها و دانستههای منحصربه فردی نصیب فرد آموزش دیده میشود که مختص آن مدرس است. و، اما آن روی دیگر سکه! اجازه بدهید با یک مصداق وارد موضوع شویم.
معروفترین کارگاههای داستان نویسی احتمالا همان جلسات گلشیری باشد که از لحاظ کمیت و اثرگذاری بسیار قابل توجه است. کم نیستند نویسندگانی که زیر نظر آن مرحوم آموزش دیدند و بعدها خود، مدرس بسیاری دیگر شدند.
این افراد حتی توانستند نبض و کانون فعالیتهای ادبی در حوزه ادبیات داستانی را در دست بگیرند و با همکاری با ناشران و داوری جشنوارههای داستان عامل شکل گیری داستان و داستان نویسان فراوانی شوند.
نتیجه چه بود؟ نگاه ویژهای به ادبیات که خود متأثر از آموزشهای مدرس نامدارشان پیدا کرده بودند، در بازار کتاب و محافل ادبیات داستانی فراگیر شد که هر چه بود، تازگی نداشت. معنای این یک دست شدن، نوشتن به شیوه برخی نویسندگان جهان (مثلا جریان سیال ذهنِ ویلیام فاکنر) بود که در نیمه نخست سده پیش به وجود آمده بود و اکنون با گذشت دههها از آن تازه در ایران شیوع پیدا کرده بود!
بنابراین کلی داستان تقلیدی خنثی و بی روح نوشته شد که اگرچه برخی نویسندگان و مخاطبان را - که گاه متأثر از تبلیغات محافل و نشریات ادبی داخلی بودند - راضی میکرد، به مرور عموم خریداران داستان ایرانی را سرخورده کرد. فرقی هم نمیکرد که از لحاظ محتوایی چه نوشته میشد.
نویسندگان به هر یک از دو جریان اعتقادی رسمی و غیررسمی که گرایش داشتند، از لحاظ شکل و تمهیدات نوشتنشان همان نوع داستان را میشناختند و عرضه میکردند.
اگر بخواهیم روشنتر بگوییم، داستانهایی تکنیک زده و فاقد تعلیق و بدون نوآوری که از جریان رایج داستان نویسی جهان فاصله داشت، متأثر از کلاس و کارگاه تولید میشد، کارهایی یک شکل که به ندرت رد آشکاری از هویت ممتاز هر نویسنده در آنها یافت میشد.
اکنون هم اوضاع همان است! برخی مدرسان که خود مقلد نسلهای قبل نویسندگان کارگاهی اند، از هنرجویان کپیهایی میسازند شبیه خود و سرمشقهای ادبی خود! در نتیجه عنصر پویایی در ادبیات نادیده گرفته میشود و فروش داستانهای ایرانی به حداقل میرسد (اتفاقی که حالا هم افتاده). تازه این منوط به این است که مدرسان به رغم مقلد بودنشان، بی سواد نباشند! پس چاره چیست؟
مگر نه این است که بدون آموزش دیدن ناچاریم زمان بیشتری را صرف یادگیری کنیم و آموخته هایمان نیز چیزی - تجربهها و یافتههای منحصربه فرد هر مدرس داستان را - کم دارد؟ پاسخ میتواند این باشد: حضور کوتاه مدت (مثلا چند ماه یا نهایت یکی دو سال) در کلاسها میتواند برای ما سودمند باشد، اما بیش از آن درجا زدن است و تکرار و تأکید بر کپیِ مدرس ماندن.
معرفی برگزیدگان جشنواره عمار
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، در این مراسم فانوس برگزیدگان هشتمین جشنواره فیلم عمار اعطا شد به:
در بخش فیلم های کوتاه داستانی؛ «مادر» به کارگردانی رضا زهتابچیان
در بخش فیلم های نیمه بلند داستانی؛ «بعد از ظهر»، ساخته امیر عباس ربیعی
در بخش فیلم های بلند داستانی؛ «خیال نقش» به کارگردانی احمد فیضی
در بخش مستند با موضوع اقتصاد مقاومتی؛ «مستندهای نشانی» ساخته اصغر بختیاری و «کارخانه جهان» ساخته مصطفی رمضان خانی
در بخش مستند با موضوع «مدافعان حرم»، فرزند ایران ساخته عارف جعفری چگینی
در بخش بهترین مستند با نقد درون گفتمانی؛ «تلکه»، ساخته مسعود کارگر و «فروشنده»، ساخته علیرضا بوالی
در بخش بهترین مستند با موضوع تاریخ معاصر و فتنه 88؛ «اولین برخورد» ساخته حمیدرضا حیدری. «قائم مقام» علی صدری نیا جایزه ویژه این بخش را به خود اختصاص داد.
در بخش بهترین مستند با موضوع بیداری اسلامی؛ «جهانی را با صبر زندگی» به کارگردانی وحید فراهانی
در بخش بهترین مستند با موضوع جنگ نرم؛ «پرزیدنت اکتور سینما» به کارگردانی محمدرضا برونی
در بخش بهترین مستند با موضوع جبهه فرهنگی و سبک زندگی؛ مستند «فرج الله سلحشور» ساخته محمد سعیدغدیریان
دیدگاه شما