آموزش مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در این صنعت است، زیرا هیچ تاجری بدون مدیریت سرمایه نمی تواند در هیچ بازار مالی (حتی کسانی که در بازارهای سنتی کار می کنند) دوام بیاورد. اگر ندانید سرمایه خود را چگونه مدیریت کنید در شرایط بحرانی و ناپایدار اقتصادی دارایی خود را از دست خواهید داد، از طرفی با یادگیری علم مدیریت سرمایه می توانید ریسک را مدیریت کرده و سود و زیان خود را کنترل کنید. تیم تحلیلی آکادمی اشرف، ارکان مهم مدیریت سرمایه را مدیریت می کند که شما را قادر می سازد در بازارهای مالی مانند بازارهای ارز دیجیتال و بازارهای ارز به موفقیت مالی دست یابید.
وقتی صحبت از مدیریت سرمایه ارز دیجیتال می شود، مدیریت ریسک، اصول سرمایه و ترکیب ارز دیجیتال است. هر یک از موارد ذکر شده می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارزهای دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذاران باید یاد بگیرند که چگونه وجوه خود را با توجه به مدل سرمایه گذاری خود به درستی مدیریت کنند، دوره آموزش مدیریت سرمایه به شما یاد می دهد که چگونه در مسیر ارز دیجیتال قرار بگیرید.
مدیریت سرمایه یک استراتژی پاداش در ازای ریسک مالی مالی است که برای اطمینان از حداکثر کارایی سرمایه در یک شرکت طراحی شده است. به عبارت دیگر مدیریت سرمایه به معنای مدیریت پول است.
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی است، اما کاملا فردی و مختص هر سرمایه گذار است و بر اساس شخصیت، احساسات و اهداف مالی افراد متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، تجریه سرمایه گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی پاداش در ازای ریسک مالی در تعیین استراتژی مدیریت پول دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه بقا است. در مرحله بعد اولویت با سود و افزایش سرمایه است.
مدیریت سرمایه دانشی است که در صورت استفاده صحیح، نه تنها به بقای سرمایه منجر می شود، بلکه موجب سودآوری و افزایش ارزش سرمایه نیز می شود.
چرا به مدیریت سرمایه نیاز داریم؟
مدیریت سرمایه دانش و مهارت های سرمایه گذاری است که به افراد در کنترل ریسک و به حداکثر رساندن بازده کمک می کند. البته مدیریت پول با توجه به شخصیت، تجربه و میزان پول هر فرد متفاوت خواهد بود و هرکس باید با توجه به شرایط خود استراتژی مدیریت پول را طراحی کند.
عواملی مانند میزان سرمایه اولیه، میزان ریسک به ازای هر معامله، سود-سود، حاشیه سود، کاهش سرمایه و غیره باید در طراحی استراتژی مدیریت سرمایه در نظر گرفته شوند. عوامل این معاملات باید در بازه های زمانی معینی مانند هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه مورد بررسی و تحلیل و بررسی قرار گیرند.
عوامل موثر بر مدیریت سرمایه کدامند؟
برای مدیریت پول باید عوامل مختلفی را در نظر بگیریم و بررسی کنیم، مانند
1- شناخت بازاری که معامله می کنیم،
2- میزان سرمایه اولیه و بازده مورد انتظار در یک دوره معین،
3- بررسی نتیجه معامله و ….
در مورد این عوامل بحث می پاداش در ازای ریسک مالی پاداش در ازای ریسک مالی کنیم:
1- بازاری که معامله می کنیم را بشناسیم
قبل از سرمایه گذاری در هر بازاری، اولین و مهمترین قدم این است که قوانین آن بازار را درک کنید. بازار مالی یک بازار تخصصی است و معاملات یا سرمایه گذاری در هر بازار مالی شرایط خاص خود را دارد، زیرا ماهیت بازار مالی متفاوت است، مثلا ماهیت بازار ارز دیجیتال و بازار ارز کاملاً متفاوت است. ، و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ریسک شخصی و قوانین خاص همانطور که گفته شد، اگر قصد معامله یا سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارید، یادگیری ارز دیجیتال از اصول اولیه و دریافت راهنمایی های متخصص اولین قدمی است که باید بردارید.
2- سرمایه اولیه و نرخ بازده مورد انتظار
قبل از در نظر گرفتن میزان سرمایه اولیه، باید هدف از معاملات خود را مشخص کنید، اگر هدف معاملاتی شما پوشش هزینه های زندگی است، به سرمایه اولیه بسیار زیادی نیاز دارید. اگر شغل اول دارید و تجارت شغل دوم شماست، طبیعتا سرمایه اولیه برای نیازهای شما کمتر خواهد بود.
بسیاری از معامله گران به دلیل نداشتن سرمایه اولیه کافی شکست می خورند. بخش بزرگی از اضطراب و نگرانی معامله گران جدید به نداشتن سرمایه اولیه کافی مربوط می شود. آنها سعی می کنند با مبلغ اندک پول زیادی به دست آورند، بنابراین ریسک های زیادی می کنند و در نهایت سرمایه خود را خیلی سریع از دست می دهند.
سرمایه اولیه کافی به شما این امکان را می دهد که از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی جان سالم به در ببرید و قبل از اینکه مجبور شوید برای همیشه تجارت را ترک کنید، نقص های استراتژی معاملاتی خود را برطرف کنید. البته مراقب باشید، این میزان سرمایه است که در شروع معامله اهمیت دارد و اگر به طور کامل ضرر کنید، آسیب جدی به زندگی شما وارد نمیکند و زیاد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، مبادا بازارهای مالی را ترک کنید. برای همیشه.
در بازار فارکس امکان افتتاح حساب معاملاتی دمو (مجازی) وجود دارد و پس از اتمام دوره آموزشی خود در بازار فارکس، می توانید یک حساب معاملاتی دمو افتتاح کرده و استراتژی های معاملاتی خود را در آنجا تست کنید. اگر نتایج کلی معاملات شما به طور مداوم سودآور است، می توانید یک حساب معاملاتی زنده باز کنید و تجارت را شروع کنید.
پس از انتخاب هدف معاملاتی و تعیین میزان سرمایه اولیه خود، باید بر اساس هر دو حد سود معاملاتی منطقی را در نظر بگیرید و به بررسی نتایج معاملات خود ادامه دهید پاداش در ازای ریسک مالی تا ببینید آیا در مسیر درستی هستید یا خیر. برای پیشرفت در معاملات، باید به طور مداوم نقاط قوت و ضعف خود را مطالعه کنید.
3- نتیجه معاماه را بررسی کنید
تصور کنید شخصی که صاحب یک فروشگاه لباس است، یک سری محاسبات را به طور منظم انجام می دهد تا سودآوری خود را محاسبه کند. او فروش خود را به صورت هفتگی بررسی می کند و ایده خوبی از نحوه فروش هر محصول و همچنین فروش کلی دارد. به عنوان مثال، اگر اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار دارد، می داند که کدام لباس یا اقلام به دلیل قیمت بهتر، بیشتر می فروشند، بنابراین طرفداران بیشتری نسبت به لباس های گران قیمت دارد. برای به حداکثر رساندن سودآوری، به طور منظم تمام عوامل مؤثر بر درآمد و هزینه ها را بررسی می کند.
در دنیای معاملات، جزئیات زیادی را ثبت می کنید، زمان معامله را در نمودار، زمان باز و بسته شدن معامله، نماد، حجم، تاریخ معامله و غیره را ثبت می کنید. اگر بدانید چه کاری را درست یا غلط انجام می دهید، نمی توانید تراکنش های خود را به درستی مدیریت کنید. اگر داده ها را جمع آوری نکنید، نمی توانید پیشرفت خود را ردیابی کنید. ما اطلاعات را نه تنها برای اطمینان از عملکرد خوب، بلکه برای بهبود عملکرد جمع آوری می کنیم.
در مدیریت پول معاملاتی، ثبت برخی معیارها بسیار مهم و حیاتی است که شامل 1- تعداد معاملات برنده در مقابل تعداد معاملات بازنده، 2- میانگین سود معاملات برنده و میانگین سود معاملات بازنده و … می باشد.
3-1- معاملات برنده و بازنده
این یکی از معیارهای اصلی است که توانایی شما را در تشخیص درست جهت حرکت بازار نشان می دهد. در اینجا، ما می خواهیم به جای برجسته کردن اعداد خاص، عملکرد فعلی را با گذشته مقایسه کنیم. فکر کنید؛ شما معاملهگری هستید که در جهت بازار معامله میکنید، فقط از 40 درصد معاملات خود سود میبرید، اما سود معاملات برنده شما بسیار بیشتر از ضرر معاملات بازنده شماست.
حال، اگر درصد معامله برنده شما به طور ناگهانی به یک چهارم کاهش یابد، باید به دنبال مشکلات احتمالی باشید. آیا بازاری که معامله می کنید غیر جهت دار و بی ثبات شده است؟ آیا نحوه ورود یا مدیریت تراکنش ها را تغییر داده اید؟ با بررسی این عوامل و پاسخ به این سوالات می توانید گره های کاررا پیدا کنید. شاید پس از بررسی به این نتیجه برسید که من نباید در بازارهای پر ریسک و بدون روند معامله کنم یا … مهم است که به مسیر درست برگردم.
2-3- میانگین سود و میانگین زیان معاملات برنده
اگر 60 درصد از معاملات شما سودآور هستند، اما میانگین ضرر در معامله 2 برابر سود شما است، پس چنین درصد بالایی از سود به سودآوری شما کمک نمی کند. ثبت میانگین برد معاملات سودآور و میانگین ضرر معاملات باخت، اطلاعات زیادی در مورد نحوه اجرای ایده های معاملاتی به شما می دهد. به عنوان مثال، آیا نسبت ریسک به پاداش هنگام ورود منطقی است؟ آیا از قانون ریسک-پاداش پیروی می کنید؟
اگر میانگین سود و زیان یک معامله در همان واحد افزایش یا کاهش یابد، ممکن است با نوسانات بازار کم و بیش از حد معمول روبرو باشید. ممکن است حجمی کمتر یا بزرگتر از حد معمول انتخاب کرده باشید. آنچه در مدیریت سرمایه مهم است، تغییر نسبی میانگین سود در معاملات برنده و میانگین ضرر در معاملات بازنده است.
اگر میانگین معاملات برنده شما افزایش یابد و میانگین معاملات بازنده شما کاهش یابد، به وضوح معامله خوبی دارید. مهم است که تشخیص دهید کجا خوب کار کرده اید تا بتوانید به همان مسیر ادامه دهید. از سوی دیگر، زمانی که میانگین ضرر شما از پیشگیری تجارت بیشتر است، باید بفهمیم مشکل کجاست.
آیا شما فرد ریسکپذیری هستید؟!
ریسکپذیری
پس از آن که دریافتیم سرمایهگذاری یکی از مهمترین عوامل موفقیت مالی است و به صورت کلی چه بازارهایی برای سرمایهگذاری وجود دارد، در مقاله انواع بازار نیز عنوان شد که داراییها به دو دستهی کلی داراییهای فیزیکی و داراییهای مالی (کاغذی) تقسیم میشوند.
همچنین گفته شد که ارزش داراییهای مالی، به پشتوانه یک دارایی دیگر تعیین میشود. مثلا ارزش سهام یک شرکت به عملکرد شرکت مذکور و میزان سوددهی آن بستگی دارد و با بهبود و یا ضعف عملکرد شرکت، ارزش سهام آن نیز کم و یا زیاد میشود.
بنابراین هنگام سرمایهگذاری، توجه به اطلاعاتی که میتواند بر افزایش یا کاهش میزان سرمایه، تأثیرگذار باشد، بسیار حائز اهمیت است. تصمیمگیری بر اساس اطلاعات و تحلیلهای صحیح میتواند تا حدود زیادی ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهد.
در این مقاله قصد داریم رابطهی میان ریسک و بازده را بررسی کنیم! و ببینیم که آیا واقعا مطابق تفکرات بیشتر مردم، واژه “ ریسک ” یک مفهوم بد را در خود دارد یا خیر؟! اصلا افراد ریسکپذیر چه کسانی هستند؟ از کجا بفهمیم که فرد ریسکپذیری هستیم یا ریسکنپذیر😁😁(ریسکگریز)!! در صورتی که به دنبال یافتن پاسخ این سوالات هستید این مقاله را از دست ندهید!
رابطه ریسک و بازده
قبل از ورود به به یک بازار سرمایهگذاری باید بدانید که بین ریسک و بازده، رابطه مستقیمی وجود دارد. به این معنا که اگر یک سرمایهگذار ریسک بیشتری میپذیرد، به معنای انتظار وی برای کسب بازدهی بالاتر است و در مقابل، وقتی یک سرمایهگذار حاضر نیست ریسک بالایی را قبول کند، به این معنا است که به کسب بازدهی پایینتر نیز رضایت دارد.
برای مثال کسی که قدرت ریسکپذیری پایینی دارد و مسکن را به عنوان یک بازار کم ریسک انتخاب میکند، توقع بازدهی کمتری دارد (مثلا سالانه حدود ۳۰ درصد)، اما فردی که در بازار بورس سرمایهگذاری میکند و ریسک بالاتری را میپذیرد، انتظار بازدهی بسیار بیشتری نیز خواهد داشت. به همین دلیل است که شما هیچ فعالی را در بازار سرمایه نمیبینید که به بازدهی سالانه حدود ۳۰% راضی باشد!!
ریسکپذیری همیشه بد نیست!
به این نکته توجه کنید که تصمیمگیری برای یک سرمایهگذاری همواره باید براساس روابط میان ریسک و بازده صورت گیرد؛ چون از یک طرف سرمایهگذاران همیشه به دنبال افزایش بازده سرمایهگذاری خود هستند و از طرف دیگر، به دلیل شرایطی که در همهی بازارهای سرمایهگذاری وجود دارد، با ریسک متناسب با سرمایهگذاری خود مواجه خواهند بود. (توجه کنید که شما هم با مطالعه این مقاله و آموزشهای دیگر در حال سرمایهگذاری هستید، سرمایهگذاری بر روی خودتان!)
با این وجود، چیزی که اهمیت بسیار زیادی دارد این است که یک سرمایهگذار گزینههای مناسب برای سرمایهگذاری را براساس میزان ریسکپذیری خود، انتخاب کند.
برای مثال در بازار بورس و اوراق بهادار توصیه میشود که افرادی که تحمل پذیرش ریسک را دارند، پس از آموزشهای لازم مستقیما اقدام به خرید سهام کنند. ولی کسانی که تحمل پذیرش ریسک ندارند، به جای خرید و فروش و معاملات مستقیم، از روشهای غیر مستقیم و با واسطه، مثل مشارکت در صندوقهای سرمایهگذاری استفاده نمایند. بنابراین میتوان گفت شناخت کافی از ویژگیهای فردی و تصمیمگیری براساس این ویژگیها، اولین و مهمترین گام برای سرمایهگذاری است.
نمودار رابطه ریسک و بازده
یک مثال ساده از ریسکپذیری
در تصویر بالا دایره سبز رنگ نشاندهنده سرمایهگذاری است که قدرت پذیرش هیچ میزان ریسکی ندارد و انتظار دارد حدود ۲۰ درصد بازدهی را مثلا از طریق سپردهگذاری در بانک بهدست آورد! البته قطعا سپردهگذاری در بانک پاداش در ازای ریسک مالی نیز ریسکهایی نظیر ریسک جا ماندن از تورم را در پی خواهد داشت که در مقاله انواع ریسک به آن خواهیم پرداخت.
دایره نارنجی رنگ سرمایهگذاری را نشان میدهد که مقداری ریسک را پذیرفته است، در این حالت، وی انتظار خواهد داشت که مثلا حدود ۴۰ درصد بازدهی کسب کند، یعنی ۲۰ درصد بیشتر از سرمایهگذار قبلی!
اما دایره قرمز رنگ، بیانگر شرایطی است که فرد مذکور حاضر شده است ریسک بسیار بیشتری را بپذیرد، در چنین شرایطی، وی انتظار دارد پاداش مناسبی در ازای پذیرش این میزان ریسک دریافت کند. بنابراین حداقل بازدهی مورد انتظار وی، عددی مثل ۶۰ درصد خواهد بود. توجه کنید که معمولا افراد موفق و کارآفرین در دستهی آخر قرار میگیرند! در واقع میتوان گفت هیچکس قادر نیست بدون پذیرش ریسک متناسب با سرمایهگذاری خود به بازدهی بیشتری برسد!
سرمایهگذاری با هر درجه از ریسکپذیری!
نکتهی بسیار مهم این است که خوشبختانه با گسترش بازارهای سرمایهگذاری مختلف مثل مسکن، طلا، سکه، بورس، ارز و … امکان سرمایهگذاری و کسب درآمد برای همهی افرادی که به دنبال موفقیت مالی هستند، با درجههای ریسکپذیری مختلف، وجود دارد.
یعنی همهی افراد از جمله افراد بسیار ریسکگریز، افراد بسیار ریسکپذیر و افرادی که در بین این دو دسته قرار میگیرند، همگی میتوانند با انتخاب بازار مطلوب خود و یا حتی ترکیبی از بازارهای متنوع، اقدام به سرمایهگذاری نمایند که منطبق بر ویژگیهای فردی آنها نیز باشد.
توجه کنید که کاهش ریسک، همیشه به معنای کاهش بازده نیست. در واقع روشهای زیادی برای کاهش ریسک سرمایهگذاری وجود دارد که با استفاده از آنها، میتوانید تا حدود زیادی ضمن کاهش ریسک، بازده قابل قبولی نیز بهدست آورید.
آیا شما فرد ریسکپذیری هستید؟
معمولا سرمایهگذاران، الگوهای ریسکپذیری مختلفی دارند. افراد ریسکپذیر به دلیل انتظارات بالایی که نسبت به بازدهی دارند، معمولا به سپردهگذاری در بانک، خرید اوراق مشارکت و … تمایلی ندارند. این افراد معمولا سرمایهگذاری در بورس و خرید سهام را ترجیح میدهند، زیرا میدانند با کسب دانش مورد نیاز برای سرمایهگذاری در بورس میتوانند به بازدهیهای بسیار بالاتری دست یابند.
در مقابل، افراد ریسکگریز بیشتر علاقهمند به قراردادن سرمایه در سپردههای بانکی، خرید اوراق مشارکت با سود تضمینی و یا در بهترین حالت سرمایهگذاری در بازار مسکن هستند.
طبق نمودار، فرد “الف” قدرت ریسکپذیری بیشتری دارد. چرا؟
چکیده مطلب:
همانطور که گفته شد، پس از تصمیمگیری برای شروع سرمایهگذاری، نخستین گام این است که میزان تحمل ریسک خود را بدانید. مثلا اگر قصد دارید ۱۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری کنید توجه کنید که آیا این ۱۰۰ میلیون تمام دارایی شماست یا ۱۰% از آن! اگر سرمایهگذاری شما منجر به ضرر شود چه اتفاقی برایتان میافتد؟! آیا مجبور به فروش داراییهای خود میشوید یا تأثیر چندانی بر زندگی شما ندارد؟!
تاکید ما همواره بر این است که هیچگاه برای سرمایهگذاری از وام و یا پولهای قرضی استفاده نکنید! بهعلاوه بهتر است که یک سرمایهگذار قبل از تصمیمگیری، نمودار میزان ریسک پذیری خود را رسم کند تا بداند در ازای پذیرش ریسک مورد نظر، انتظار کسب چه مقدار بازدهی را دارد.
همیشه اطمینان داشته باشید چه ریسکپذیر باشید و چه ریسکگریز، فرصتهای بسیاری برای سرمایهگذاری وجود دارد. کافی است این جمله را باور داشته باشید و قدم اول را بردارید!
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ آموزش اصول سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال
آیا یادگیری مطالب موجود در این مقاله ارزش از دست دادن زمان من را دارد؟ اگر این سوال برایتان ایجاد شده، در حال برآورد نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward این مقاله هستید. این مفهوم یکی از اصول اساسی سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بوده که باید با آن آشنا باشیم.
در واقع نسبت ریسک به ریوارد به شما میگوید که حاضرید در ازای قبول چه مقدار زیان، سود احتمالی در یک سرمایه گذاری را بدست آورید. نسبت Risk Reward یکی از مشخصههای اساسی در استراتژی معاملاتی معاملهگران حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال است. آنها در هر معامله خود به دنبال بیشترین احتمال سود و کمترین مقدار زیان هستند. اگر در یک زمان میان خرید دو ارز دیجیتال مردد شوند، رمز ارزی را انتخاب خواهند کرد که ریسک کمتری برای سرمایه آنها داشته باشد. آیا به عنوان یک تریدر میخواهید روش کار آنها را بیاموزید؟ این مقاله آموزش را تا انتها مطالعه کنید.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
فرقی ندارد که یک تریدر نوسانگیر باشید یا به دنبال شناسایی روندها و همراه شدن با آن باشید، به هر صورت باید با مفهوم ریسک و خطر در معامله آشنایی پیدا کنید. آشنایی با مفهوم ریسک و همچنین شناخت میزان ریوارد یا سود در یک معامله و مقایسه نسبت این دو، درک بهتری از بازار را به ارمغان میآورد و منجر به تصمیمات منطقیتری خواهد شد. از طرفی باید بدانید که فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال مانند هر بازار مالی دیگر، دارای ریسک است. شما هیچ معاملهای را پیدا نمیکنید که بدون ریسک بوده و تماما سودآور باشد. این دو مفهوم همواره در بازار مالی وجود دارد و یکی از اصول سرمایهگذاری موفق، بررسی نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward است. در هر معامله بایستی نسبت ریسک به سود را محاسبه کنید؛ یعنی در هر معامله باید بدانید که حاضرید برای کسب سود مورد نظر در این معامله، خطر از دست دادن چند دلار از سرمایه خود را به جان بخرید؟ اگر به این موضوع فکر کنید، در واقع شما در حال محاسبه نسبت Risk / Reward سرمایه گذاری خود هستید.
چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟
در ادبیات رایج میان معاملهگران نسبت ریسک به ریوارد به نسبت R/R ( بخوانید آر به آر) معروف است. در واقع این نسبت به ما میگوید که در ازای از دست دادن ۱ دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید.
محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود، بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار دارید بدست آورید. حدضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از صعود آن ناامید شده و از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حدضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایهگذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه میدهیم.
فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ طبیعتا برای هر معاملهای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید پاداش در ازای ریسک مالی آن تعیین کردهاید. معاملهگران حرفهای پیش از ورود به هر معامله، این سه قیمت را تعیین کرده و تحت هیچ شرایطی آنها را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید، حد سود، بالاترین میزان سودی است که از ترید روی این دارایی دیجیتال انتظار دارید و زمانی که بازار در جهت مدنظر شما حرکت نکند و ترید شما وارد ضرر شود، حدضرر نقطهای است که از آن بازار خارج خواهید شد. قیمت حدضرر را به قیمت حد سود تقسیم کنید؛ عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد میگویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود
فرض کنید تریدری قصد خرید بیت کوین را با دید سرمایهگذاری بلند مدت پاداش در ازای ریسک مالی دارد. او بر اساس تحلیلش حد سود خود را از نقطه ورودش، ۱۵ درصد تعیین کرده است. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه؟ پس لازم است تا برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، او حد ضرر خود را ۵ درصد تعیین میکند. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص خواهد شد. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.
حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟ ۰.۳۳= ۵/۱۵ . نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱:۳ نشان میدهند. این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.
برای کاهش این نسبت، باید حد ضرر را به قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمیتوان دلبخواهی انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برآمده از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.
نسبت ریوارد به ریسک
بسیاری از معاملهگران از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده میکنند. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک میشود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت Risk / Reward است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست میآید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.
مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟
مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را مطرح خواهیم کرد. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری میشود را در نظر بیاورید. طبیعتا بازدیدکنندگان این باغوحش اجازه ورود به قفس حیوانات را ندارند و این کار تخلف به حساب میآید. کسی به شما میگوید اگر وارد قفس پرندگان شوید و با دستان خود به پرندگان غذا بدهید، ۱ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. ریسک این کار چیست؟ به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام اینکار، حراست باغوحش با شما مطابق قوانین برخورد خواهد کرد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن این است که شما مالک یک بیت کوین خواهید شد.
حالا شرایط دیگری را در نظر بیاورید؛ فرد دیگری به شما پیشنهاد میدهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و با دست خود به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. حالا ریسک اینکار را بررسی کنید. علاوه بر برخورد حراست باغوحش، خطر دیگری شما را تهدید میکند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید. پس برای ورود به قفس شیرها شما دو ریسک را متحمل میشوید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر از حالت قبل بدست خواهید آورد.
کدامیک از دو حالت بالا انتخاب بهتری است؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد حراست با شما وجود دارد، اما اگر بخواهید یکی از این دو کار را انجام دهید، کدامیک تصمیم عاقلانهای است؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد حراست با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد حراست، از دست دادن جانتان است. تصمیم عاقلانه آن است که هرچند حالت دوم پاداش بالاتری دارد اما ریسک بالاتری را به همراه دارد؛ لذا حالت اول را انتخاب خواهید کرد با اینکه پاداش کمتری بدست میآورید. شما با این ارزیابی در حال بررسی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت هستید.
در ترید و معاملهگری نیز همواره باید ریسک و پاداش معاملات را باهم مقایسه کنید؛ تریدرهای حرفهای همواره وارد معاملهای میشوند که نسبت ریسک به ریوارد منطقیتری دارد. برای موفقیت در سرمایهگذاری همواره باید نسبت Risk / Reward را بررسی کنید. این کار یکی از اصول مدیریت سرمایه در معاملهگری است.
سخن پایانی
در این مقاله نسبت ریسک به ریوارد یا ریسک به پاداش را معرفی کردیم. نحوه محاسبه آن و شناسایی نسبت Risk / Reward در معاملات ارزهای دیجیتال را بررسی کردیم. تقریبا در تمامی استراتژیهای معاملاتی باید این نسبت محاسبه شود. با یادداشت کردن تمامی معاملات خود بر روی کاغذ، در بلندمدت سرمایهگذاری منطقیتری را تجربه خواهید کرد و احتمال سودآوری در معاملات خود را به حدقابل توجهی افزایش خواهید داد.
ریسک چیست و انواع ریسک سرمایه گذاری کدامند؟
معمولا زمانی که صحبت از انواع ریسک به میان میآید، کلمه خطر برجسته میشود؛ اما باید بدانیم که ریسک فقط دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان میدهد. ممکن است ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصتهای مثبت مواجه شویم. این فرصتهای مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند. بنابراین ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. عموماً مفهوم ریسک در مالی و سرمایهگذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو قصد داریم به توضیح انواع ریسک بپردازیم.
چرا ریسک وجود دارد و انواع آن کدامند؟
از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار میگیرد و در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
به طور کلی، موقعیتهای ریسکی که افراد با آن مواجه میشوند معمولا شامل دو دسته میشود:
این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، پاداش در ازای ریسک مالی طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
این نوع ریسکها معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازهگیری هستند و نتیجه احتمالی آنها میتواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی، بازیهای مبتنی بر شرطبندی، از جمله چنین ریسکهایی هستند.
ریسکهای نوع اول کاملا زیان ده هستند و با بیمه کردن میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم میتوانند به نتایج مثبت و سود ده ختم شوند. در ادامه به تقسیم بندی ریسکهای پویا که در سرمایهگذاری با آن مواجه هستیم، میپردازیم. بهتر است ابتدا “مفهوم ریسک” در سرمایهگذاری را تعریف کنیم، در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع ریسک
سرمایهگذاران را از منظر پذیرش ریسک میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
- افراد ریسکگریز: این افراد رویکرد محافظهکارانه دارند. این شخص ترجیح میدهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
- افراد ریسکپذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرد.
- افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری نسبت به یک واحد ریسکپذیرفته شده قبلی انتظار دارند. همچنین افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی کمتری نسبت به یک واحد ریسکپذیرفته شده قبلی توقع دارند. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمیتوان ریسک نکرد و بازده به دست پاداش در ازای ریسک مالی آورد و در مقابل نیز اگر سرمایهگذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد. در واقع شما با پذیرش ریسک بیشتر پاداش دریافت میکنید که به آن صرف ریسک میگویند. صرف ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری
برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسکهای متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیتماتیک بر کل بازار اثر میگذارد و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک سیستماتیک، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. ما میتوانیم شرکتی را که در اثر تصمیمگیریهای نادرست یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده را خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم. به جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد. مثلاً اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری اوراق خریداری کنیم نه سهام. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و پاداش در ازای ریسک مالی از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
۹- ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی انواع ریسک
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم. به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد. لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است. در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم. استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود. درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
گام های کوچک برای کسب استقلال مالی برای نوجوانان
دوران نوجوانی، یکی از دوران طلایی برای آموزش مالی نوجوانان محسوب می شود. معمولا بسیاری از افراد بعد از پشت سر گذاشتن دوران نوجوانی، به سمت زندگی مستقل می روند. پرواضح است اگر افراد در دوره نوجوانی تجربه یا آموزش های مالی لازم را نداشته باشند، در دوران جوانی و بعد از آن با مشکلات زیادی مواجه می شوند. بنابراین مسئولیت والدین برای آموزش مالی نوجوانان، اهمیت زیادی دارد. اما مشکل اینجاست که بسیاری از والدین، خود نیز با روش های آموزش مالی آشنا نیستند. با این حال این موضوع جای نگرانی ندارد. روش های آموزش مالی بسیار متعدد و در عین حال ساده هستند. ما در اینجا ضمن ارائه تعریفی کلی از آموزش مالی، به برخی از این روش های کاربردی اشاره کرده ایم.
آموزش مالی چیست؟
آموزش مالی، تعاریف زیادی دارد. اما به طور کلی می توان آن را به معنای انتقال آموزش ها و اطلاعات کلی در مورد مسائل مالی مانند نحوه به دست آوردن پول، سرمایه گذاری و هزینه کردن آن تعریف کرد. با توجه به این تعریف، آموزش مالی را می توان به روش های مختلفی انتقال داد:
-داشتن منبع درآمد
اولین گام برای آموزش مالی نوجوانان این است که به آن ها اجازه دهید کسب درآمد کنند. بسیاری از والدین با کار کردن یا پول درآوردن فرزندان خود در دوره کودکی و نوجوانی مخالف هستند. آن ها معتقدند هر گونه فعالیتی برای پول درآوردن به درس و یا تفریح آنان لطمه می زند؛ اما اولا این طور نیست، ثانیا منظور از کسب درآمد لزوما به معنای کار کردن نیست. کسب درآمد می تواند به شیوه های مختلفی انجام شود. مثلا تعیین دستمزد یا پاداش مالی در ازای انجام برخی از کارهای خانه. مانند پختن غذا، یا تمیز کردن خانه و. این قبیل از کارها باعث مسئولیت پذیری فرزند شما می شود.
-ایجاد حساب اعتباری
ایجاد حساب اعتباری، گام بعدی برای یادگیری برخی از اصول مالی اولیه مانند نحوه پس انداز کردن، کارت به کارت کردن و یا یاد گرفتن عملیات بانکی است. حساب اعتباری، به فرزند شما اشتیاق لازم جهت پس انداز کردن پول را می دهد. او یاد می گیرد که پول اضافی خود را کجا قرار دهد و چگونه از آن برای خریدهای مختلف استفاده کند. البته می توانید برای تشویق بیشتر از حساب های سرمایه گذاری استفاده کنید تا فرزند شما با برخی از اصولی مهم مالی مانند سود مرکب نیز آشنا شود.
برای این کار به عنوان نمونه یک حساب اعتباری در بانک شهر برای فرزندتان افتتاح کنید. در گام بعدی نحوه کارت به کارت بانک شهر با موبایل ، نحوه واریز کردن پول و. را آموزش دهید. سپس به او نشان دهید که میزان سود سرمایه او با توجه به مبلغ اولیه چقدر است. در صورت افزایش آن، چه تغییری در سود سرمایه به وجود می آید.
-شریک کردن نوجوانان در مسائل مالی
درگیر کردن نوجوان در مسائل مالی خانواده، باعث آگاهی او از جزئیات مالی خانواده مانند میزان درآمد و هزینه های خانواده می شود. این موضوع علاوه بر معقول کردن انتظارات مالی نوجوان، منجربه آشنایی او با عملکردهای مختلف مالی نیز می شود. مثلا متوجه می شود والدینش چگونه بودجه خانواده را به مسائل مختلف تخصیص می دهند. این کار را می توانید به روش های دیگری نیز انجام دهید. مثلا از فرزند خود بخواهید یک بار قبض گاز را او پرداخت کند. پرداخت قبض گاز اینترنتی شاید اقدام چندان بزرگی نباشد، اما به فرزند شما احساس بالای مسئولیت پذیری و شراکت در امور مالی خانواده را می دهد.
پرداخت هزینه های شخصی
پرداخت هزینه های شخصی نیز از دیگر گام های مهم مالی در کسب استقلال مالی است. این کار نیز به روش های مختلفی قابل انجام است. با این حال قبل از هر روشی، لازم است محدوده هزینه های شخصی را مشخص کنید مثلا اینکه آیا هزینه های شخصی فقط شامل خریدن لباس و پوشاک است یا می تواند شامل مسائل دیگر نیز باشد، سپس ماهانه مبلغی را برای فرزند خود تعیین کنید و به او گوشزد کنید که آن مبلغ مربوط به تمام هزینه های شخصی او در یک ماه است. در روش دوم می توانید بخشی از مبلغ هزینه های شخصی را به فرزندتان بدهید و از او بخواهید که بخشی از مبلغ (مثلا یک چهارم) را خودش پرداخت کند.
-عادت دادن به پس انداز کردن
نوجوانان، به دلیل شرایط سنی خود تمایل خاصی به ولخرجی و خوش گذارانی دارند. تا جایی که حتی اگر پول تو جیبی یکسال آن ها را یکجا بدهید، می توانند چندساعته آن را خرج کنند. عادت کردن به این وضعیت، می تواند آینده مالی نوجوان را با خطرات جدی مواجه کند. بنابراین فرزند شما باید با نحوه پس انداز کردن و ضرورت آن آشنا شود. برای آنکه انگیزه لازم برای این کار ایجاد کنید، به فرزند خود بگویید که این پس انداز در پایان ماه یا سال، صرف مسافرت یا خریدهای شخصی خود او می شود.
-آموزش بازارهای مالی
در حال حاضر بازارهای مالی زیادی برای سرمایه گذاری وجود دارد. بورس، خرید اوراق مشارکت، ارز دیجیتال و. این بازارها یا مکانیسم های مالی گرچه ترکیبی از سود و زیان هستند، اما باعث می شوند که فرزند شما با مفهوم ریسک پذیری آشنا شود. ریسک پذیری و فهم آن، یکی از ماهیم عمده در سواد مالی است. چنانچه موسسه FinLit از موسسات مالی معتبر در آمریکا، در تعیین سواد مالی بر 4 مولفه اشاره دارد که مدیریت ریسک یکی از آن هاست. اگر خودتان سواد و مهارت کافی در این زمینه را ندارید، می پاداش در ازای ریسک مالی توانید از طریق تهیه کتاب های مربوطه و یا ثبت نام فرزند خود در کلاس های آموزشی، به این کار اقدام نمایید.
-کمک کردن در تعیین اهداف مالی
برخی از نوجوانان، از همان دوران نوجوانی با کارهایی متناسب با سن خود وارد بازار کار می شوند و دارای منبع درآمد هستند. اگر فرزند شما نیز منبع درآمد دارد؛ اما اهداف مالی مشخصی ندارد، به او در تعیین اهداف مالی کمک کنید. علاوه بر این می توانید به او در تحقق بخشیدن به اهدافش نیز کمک کنید. مثلا به او بگویید که با پس انداز کردن پول خود می تواند در دوران دانشجویی یک ماشین برای خود بخرد و شما نیز می توانید بخشی از این مبلغ را به او کمک کنید.
سخن نهایی
آموزش استقلال مالی به نوجوانان کار ساده ای نیست. اما شدنی است. شاید لازم باشد روزها و ماه ها زمان صرف کنید تا در نهایت به چیزی که می خواهید برسید. اما در مقابل فرزند شما در بزرگسالی با مشکلات مالی کمتری مواجه خواهد بود و وابستگی کمتری به شما خواهد داشت. برای آنکه بتوانید عملکرد خوبی در این زمینه داشته باشید می توانید توصیه های بزرگان مالی دنیا را نیز مطالعه کنید و آن توصیه ها را در مورد فرزندان خود به کار بگیرید.
دیدگاه شما