منظور از دیدگاه معکوس چیست؟
ایده اصلی طرفداران دیدگاه معکوس این است که اکثر معامله گران بازار اشتباه میکنند. بنابراین، اگر معامله گران بازار در حال فروش سهام میباشند فرد معتقد به دیدگاه معکوس باید خلاف آن عمل کرده و سهام بخرد. چند قاعده دیدگاه معکوس که در حال معامله معکوس چیست حاضر مورد استفاده قرار میگیرد، که دو قاعده مهم آن به شرح زیر است:
معاملات سرراست معاملاتی هستند که دقیقاً با ضریب 100 معامله میشود. معاملات خرد معاملاتی هستند که دقیقاً با ضریب 100 معامله نمیشود. معاملات خرد بنا به فرض توسط سرمایه گذاران غیر حرف هاي صورت میگیرد. که معمولاً هم اشتباه میکنند (طبق نظریه طرفداران دیدگاه معکوس). بنابراین، اگر خریدهاي خرده نسبتاً بالا باشد قیمت هاي سهام احتمالاً رو به کاهش بوده و اگر فروش هاي خرده پایین باشد تصور می شود که پایان بازار نزولی نزدیک باشد.
پیش فروش سهام توسط سرمایه گذارانی صورت میگیرد که سهام را از کارگزار وام میگیرند و سپس آنها را به فروش میرسانند. پیش فروش کنندگان امید دارند که با جانشین کردن اوراق بهادار قرض گرفته شده با قیمت پایین از آنچه فروخته اند به سود دست یابند. طرفداران دیدگاه معکوس بر این باورند که پیش فروش کنندگان معمولا اشتباه میکنند. بنابراین، هنگامی که پیش فروشها بالا هستند نشانگر وضعیت نزولی بازار است. طرفداران دیدگاه معکوس وضعیت صعودي براي بازار در نظر میگیرند. اما گروهی دیگر دیدگاه مخالفی نسبت به روش طرفداران دیدگاه معکوس دارند. این گروه بر این باورند که پیش فروش کنندگان پیچیده تر از سرمایه گذاران متوسط هستند اگر فروشها بالا باشد بازار در وضعیت نزولی قرار دارد.
استراتژی معاملاتی معکوس چیست؟
آیا بهتر است در بورس اوراق بهادار سهامی که در حال رشد است را خریداری کنیم و با روند آن همراه شویم؟ یا اینکه اخبار و اطلاعات قبلاً اثر خود را بر بازار گذاشته، رشد و روند صعودی ازدسترفته است و باید برخلاف جهت سایرین حرکت کرد؟ آیا سرمایهگذاران همیشه به اطلاعات و اخبار جدید بهصورت منطقی واکنش نشان میدهند؟ بهترین سرمایه گذاری چیست؟
قصد داریم در این مطلب از بلاگ بآشگاه مشتریان کارگزاری آگاه، پاسخ این سؤالات را با دو استراتژی متفاوت در سرمایهگذاری با عنوان استراتژی سرمایهگذاری مومنتوم (شتاب) و استراتژی سرمایهگذاری معکوس بررسی کنیم.
استراتژی معاملاتی مومنتوم در چیست؟
سرمایهگذاران با دلایل متفاوتی وارد یک سرمایهگذاری میشوند. زمانی که یک روند در بازار شکل میگیرد، افراد زیادی در آن نقش دارند. بسیاری از افراد زمانی که بازار دارای روند قطعی میشود، تصمیم به ورود و شروع سرمایهگذاری میگیرند. شعار این افراد این است که “روند دوست شماست” یا ” سوار بر روندها شوید”.
این همان استراتژی معاملات مومنتوم است و اساس آن از علم فیزیک نشاءت میگیرد. این اصل بیان میکند: یک جسم در حال حرکت گرایش دارد که همچنان در حرکت باقی بماند، مگر اینکه نیرویی از خارج بر آن وارد شود (قانون اول نیوتن). مفهوم این قانون در بازار سرمایه این است که یک روند تمایل دارد به حرکت نزولی یا صعودی خود ادامه دهد، مگر اینکه یک نیروی بزرگتر از روند که بر آن غالب است، باعث تغییر روند شود.
کسانی که بر اساس استراتژی مومنتوم معامله میکنند، اغلب معاملاتشان در جهت بازار است و معتقدند که رشد منفی یا مثبت گذشته سهم، در آینده نیز بهاحتمال قوی ادامه خواهد داشت. در این استراتژی معاملاتی، سهامی که بازده و عملکرد خوبی ندارند فروخته شده و سهام با بازدهی و عملکرد بهتر نگهداری و خریداری میشود؛ زیرا این اعتقاد وجود دارد که سهام با عملکرد خوب، بهاحتمال قوی عملکرد خوب خود را در میانمدت حفظ خواهد کرد.
استراتژی معاملاتی معکوس چیست؟
بر اساس استراتژی معاملاتی معکوس، بازار سرمایه نسبت به اخبار و اطلاعات جدید، واکنش بیشازحد نشان میدهد. اغلب تحقیقات انجامشده نیز وجود این واکنش بیشازاندازه را تأیید کرده است.
واکنش بیش از اندازه به اطلاعات
سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات و اخبار مثبت مربوط به شرکت، بیش واکنشی (واکنش بیشازاندازه) نشان داده و با ایجاد تقاضای بالا برای سهام آن شرکت، باعث میشوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش یابد. همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک شرکت، سرمایهگذاران واکنش منفی بیشازحدی به این اطلاعات میدهند و موجب افزایش عرضه نماد موردنظر شده و درنتیجه قیمت آن سهم به پایینتر از ارزش واقعی خود میرسد.
پس از بیش واکنشی (واکنش بیشازحد مثبت یا منفی) به اطلاعات کوتاهمدت، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل و اصلاح میشود. بهعبارتدیگر، سرمایهگذاران در بلندمدت به اشتباه خود پی برده و با افزایش یا کاهش عرضه، قیمت سهم تغییر مییابد. افرادی که به استراتژی معکوس اعتقاد دارند، بر این باورند که اکثریت بازار اشتباه میکنند و روندهای فعلی بهزودی تغییر خواهد کرد. بنابراین برای دست یافتن به بازدهی، باید شجاعت حرکت برخلاف جهت بازار و انجام معامله را داشت و پس از آن با صبوری، سهامداری کرد. سپس این افراد پس از کسب بازدهی از سهام با عملکرد خوب، این سهام را میفروشند و یک سهام دارای روند نزولی را برخلاف اعتقاد عموم بازار خریداری میکنند. لازم به ذکر است سرمایهگذارانی که به استراتژی معکوس باور دارند، همیشه برخلاف نظر عموم و روند بازار حرکت نمیکنند. بهعنوان مثال وقتی یک سهم بهطور مرتب صعود کرده و به قلههای بالاتری میرسد، به این معنی نیست که سرمایهگذاران طرفدار استراتژی معکوس، نسبت به آن سهم همچنان واکنش معکوس نمایش میدهند. بلکه این سرمایهگذاران به دنبال سهامی هستند که تصور عموم این است که در آن سهم روندی وجود ندارد.
افرادی که استراتژی معکوس در سرمایه گذاری دارند، چگونه عمل میکنند
سرمایهگذار ابتدا به بررسی اخبار بازار و شرکتها میپردازد. بر مبنای اطلاعات کسبشده، تمایل و اقبال بازار را به دست میآورد. بر مبنای روند غالب بازار رفتار سرمایه گذاری معکوس را در پیش میگیرد.
روش معاملات این سرمایه گذاران به این صورت است که درصورتیکه مشاهده کنند قیمت یک سهم در حال افزایش است، اما تعداد خریداران کمی برای آن وجود دارد، پتانسیل سودآوری آن سهم را در نظر میگیرند. تصمیمات یک سرمایهگذار در سرمایهگذاری معکوس با توجه به بررسی نظر و تمایل بازار، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و همچنین استفاده از دانش شخصی تصمیم به معامله اتخاذ میشود.
قوانین استراتژی سرمایهگذاری معکوس چیست؟
۵ گام یا قانون کلی برای استفاده از استراتژی سرمایه گذاری معکوس:
قانون ۱: وقتی روزنامهها و اخبار به آن موضوع پرداختند، همهچیز را تمامشده بدانید.
شاید این موضوع برای روزنامهنگاران مطلوب نباشد؛ اما زمانی که اخبار یک موضوع، در سطح گستردهای در رسانهها منتشر میشود، دیگر برای سرمایهگذاری ارزشی ندارد و آن خبر بیفایده است. با توجه به اینکه اخبار در کسری از ثانیه باعث تغییر قیمت یک سهام یا دارایی میشود، زمان استفاده از اخبار برای تصمیم به سرمایهگذاری حائز اهمیت میشود. درنتیجه تصمیمگیری بر اساس اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری موجب کسب بازدهی نخواهد شد. چراکه قبل از اینکه حتی خبر منتشر شود، قیمت تغییر کرده است.
قانون ۲: وقتی همه در حال فروش هستند شما بخرید معامله معکوس چیست و وقتی در حال خرید هستند شما بفروشید.
طبق این قانون باید به دنبال خرید ارزان و فروش گران باشید. یعنی زمانی که اکثر بازار خریدار هستند، شما فروشنده باشید و برعکس. البته این قانون مورد تأیید همه افراد حرفهای بازار نبوده و بعضاً آن را خردمندانه نمیدانند.
قانون ۳: زمانی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد، هیچکس به وجود حباب اذعان نخواهد کرد.
معمولاً ازآنجاییکه افراد نمیتوانند از بین رفتن ناگهانی حباب قیمتی را بپذیرند، بازار وجود حباب را نادیده میگیرد. در زمان پدید آمدن حباب، افرادی که استراتژی معکوس برای معامله معکوس چیست معاملات خود دارند، هیچگاه هم مسیر با رفتار جمعی در بازار نمیشوند و اصطلاحاً در دام حباب قیمتی نخواهند افتاد.
قانون ۴: هیچگاه هیچ توصیهای را جدی نگیرید.
همه افراد در بازار نظر میدهند. در نظر داشته باشید که شما باید روی تحقیقات خودتان تکیه کنید؛ زیرا کسب بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات حاصل نمیشود و بازار اهمیتی نمیدهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش دادهاید، بلکه بازار راه خود را میرود.
بازدهی از بازار فقط زمانی حاصل میشود که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید.
قانون ۵: چیزی که برای شما واضح است را دیگران درک نخواهند کرد.
اگر شما استراتژی معاملاتی معکوس را برای انجام معاملات خود در پیش دارید، نمیتوانید انتظار داشته باشید افراد دیگر در بازار این دیدگاه شما را درک کنند. چراکه مدتزمانی طول میکشد تا به خروجی موردنظرتان برسید و از استراتژی معاملاتی خود بازدهی کسب نمایید.
سخن آخر
ممکن است استراتژی سرمایه گذاری معکوس، پتانسیل کسب سود بالایی داشته باشد؛ چراکه افراد معتقد به این شیوه معاملاتی، باور دارند نظرات افراد و اقدامات معاملاتی آنها میتواند متفاوت باشد؛ بنابراین اگر برخلاف جریان رفتار سرمایهگذاران عمل کنیم، امکان کسب سود بالاتر میرود.
از سوی دیگر در نظر داشته باشید، جریان نقدی در معاملهای کسب میشود که بر اساس روند مشخصی صورت پذیرفته باشد. پتانسیل کسب بازدهی بالاتر در استراتژی معکوس زمانی کاربرد دارد که بتوان یک علامت یا نشان قطعی برای تأیید بازگشت روند بازار پیدا کرد.
برخی از افرادی که با استراتژی سرمایهگذاری معکوس کار میکنند، موفقیت زیادی کسب کردهاند؛ ولی این کار بهراحتی ممکن نیست. افراد موفق در این استراتژی باید تحقیق بسیار دقیقی انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند.
استراتژی معاملاتی معکوس
سهمی که درحال رشد هست بهتر است یا سهمی که در حال ریزش ویا سهمی که درحال اصلاح است؟ اساس استراتژی معاملاتی شما، به این سوال پاسخ میدهد. در این مقاله قرار است در مورد استراتژی معکوس صحبت کنیم. دو جمله متناقض در بازار بورس را زیاد میشنوید. یک گروه طرفدار جمله “روند دوست شماست” هستند. و گروهی عبارت ” زمانی که همه درحال فروش هستند شما بخرید و هر زمان همه در حال خرید هستند، شما بفروشید.” را سرلوحه خرید و فروش سهام خویش قرار میدهند. در این مقاله هر دو دیدگاه را بررسی خواهیم کرد.
شنا در جهت حرکت آب (استراتژی خرید درهمگام با روند)
خریداران و فروشندگان، دلیل نوسان قیمتی سهم هستند. روند قیمتی را هم برآیند قدرت خریداران و فروشندگان میسازند. استراتژی مومنتوم که برگرفته از قانون اول نیوتون هست که میگوید “یک جسم درحال حرکت، گرایش دارد که به حرکت خود ادامه دهد”. طرفداران معامله معکوس چیست این استراتژی با شعار روند دوست شماست، وقتی روندی شکل میگیرد تصمیم به ورود به سهم میگیرند. و تا تغییر روند با سهم میمانند. از نظر این دسته از معامله گران رشد منفی یا مثبت گذشته سهم، در آینده هم ادامه دار خواهد بود.
در این استراتژی معامله گر سهم مناسب را با تحلیل بنیادی پیدا میکند. سپس منتظر تثبیت روند دلخواه میماند. به محض مطمئن شدن از شکلگیری روند، بر اساس تحلیل تکنیکال، هم جهت با روند اقدام به ورود به معامله میکند. استراتژی خرید همگام با روند دارای نقاط خروج کاملا واضح است.
شنا برخلاف جهت حرکت آب (استراتژی معکوس)
طرفداران این استراژی معتقدند بازار سرمایه به اطلاعات و خبرهای جدید، بیش از اندازه واکنش نشان میدهد. به عبارت دیگر واکنشها بر اثر هیجانات زودگذر است. واکنش بیش از اندازه به اطلاعات چیست؟ سرمایه گذاران به اطلاعات و اخبار مربوط به شرکت بیشواکنشی نشان داده. با ایجاد تقاضای بالا برای سهام آن شرکت، باعث میشوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش یابد. همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک شرکت، سرمایه گذاران واکنش منفی بیش از حدی به این اطلاعات میدهند. با افزایش عرضه، قیمت آن سهم به پایینتر از قیمت واقعی خود میرسد. پس از بیشواکنشی به اطلاعات کوتاهمدت، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح میشود. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران در بلندمدت به اشتباه خود پی برده و با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهش مییابد. سرمایه گذارانی که به استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتقدند، بهترین سرمایه گذاری های خود را در زمان آشفتگی بازار انجام میدهد. نمونه این دیدگاه را میتوان در مثالهای زیر دید:
۱- در سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۱۹۸۷
شاخص داوجونز در یک روز ۲۲ درصد سقوط کرد. در بین سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴ ارزش بازار سهام در ۲۲ ماه، ۴۵ درصد کاهش یافت. آقای “وارن بافت” سرمایه گذار بسیار موفق دنیا، فرصت خرید خوبی در سهام واشنگتنپست در این سالها یافت. این سرمایه گذاری در سالهای بعد بازدهی خیرهکنندهای داشت و ۱۰۰ ها برابر رشد داشت.
۲- حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، دنیا برای مدتی متوقف شد. سهام شرکت بوئینگ که بزرگترین سازنده هواپیماهای تجاری است تا یکسال بعد از آن تراژدی نزولی بود. ولی بعد از آن، در طول پنج سال بعد، قیمت سهام این شرکت بیش از ۴ برابر شد. جان تمپلتون، یکی از پیشروان سرمایه گذاری در جهان بود که فقط به تحلیل بنیادی اعتقاد داشته و یکی از سرمایه گذاران معتقد به استراتژی سرمایه گذاری معکوس محسوب میشد. تمپلتون در کشورها و شرکت هایی سرمایه گذاری میکرد که حداکثر بدبینی نسبت به آنها وجود داشت.
به عنوان مثال، او در آغاز جنگ جهانی دوم، بخشی از سهام همه شرکت های سهامی عام اروپایی که بسیاری از آنها ورشکست شده بودند را خریداری کرد. با سود ۴ برابری بعد از اتمام جنگ، آنها را فروخت. افراد با استراتژی معکوس، بر این باورند که معامله گران و اکثریت بازار اشتباه میکنند و روندهای فعلی به زودی تغییر خواهد کرد. بنابراین برای دست یافتن به بازدهی باید ریسک کرد و در خلاف جهت بازار وارد معامله شد. و با صبوری، سهامداری کرد. بنابراین این افراد پس از کسب بازدهی از سهام با عملکرد خوب، این سهام برنده را میفروشند. و یک سهام بازنده را برخلاف اعتقاد عموم خریداری میکنند. سرمایه گذارانی که به استراتژی معکوس باور دارند، همیشه برخلاف نظر عموم و بزرگان حرکت نمیکنند. بنابراین وقتی یک سهم بطور مرتب قلههای بالاتر و بالاتری میرسد به این معنی نیست که سرمایه گذاران طرفدار استراتژی معکوس، از آن سهم نفرت پیدا کنند. بلکه این سرمایه گذاران به دنبال سهامی هستند که تصور عموم این است که در آن سهم روندی وجود ندارد.
نشانههای افرادی با استراتژی سرمایهگذاری معکوس:
چک کردن مداوم اخبار و تلاش برای پیشدستی از بازار، یکی از نشانه های افراد با استراتژی معکوس است. سرمایه گذارانی که از این استراتژی استفاده میکنند در صورتی که مشاهده کنند قیمت یک سهم در حال افزایش است. ولی تعداد خیلی کمی پیشنهاد خرید یا توصیه در رابطه با آن سهم وجود دارد، شاید در آن سهم یک پتانسیل برای کسب سود مشاهده کنند.
تصمیمات یک سرمایه گذار در سرمایه گذاری معکوس از طریق نظرسنجیها برای یافتن تمایل بازار، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و استفاده از دانش شخصی برای بررسی تحلیل های انجام شده اتخاذ میشود.
۵ قانون استراتژی سرمایه گذاری معکوس
اما اگر استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتبرتر و کاراتر دیدید، باید به قوانین این استراتژی پایبند باشید. ۵ قانون این روش به شرح زیر است:
قانون ۱
خبر سوخته (وقتی روزنامهها و اخبار به آن موضوع پرداختند، همهچیز را تمام شده بدانید) زمانی اخبار یک موضوع، در سطح گستردهای در رسانهها منتشر میشود دیگر برای سرمایه گذاری ارزشی ندارد و آن خبر بیفایده است. به اصطلاح آن خبر سوخته است یعنی اثر خود را گذاشته و تمام شده است. در دنیایی که اخبار در کسری از ثانیه باعث تغییر قیمت یک سهم یا دارایی میشود، تصمیمگیری براساس اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری باعث نجات سرمایه گذار یا کسب بازدهی نخواهد شد. زیرا قبل از اینکه حتی خبر منتشر شود، قیمت تغییر کرده است.
قانون ۲
وقتی همه در حال فروش هستند شما بخرید و وقتی در حال خرید هستند شما بفروشید. برای اینکه خیلی ارزان بخرید و با قیمت بالاتر بفروشید، معمولا یک اختلاف نظر بنیادی با سایر بازیگران بازار پیدا خواهید کرد. زیرا شما یک سهام رو به رشد و پیشرو را خواهید فروخت و در کف بازار به دنبال سهام ارزشمندی خواهید بود که در دست بازندگان بازار است. بیشتر افراد اینکار را غیرعاقلانه قلمداد خواهند کرد.
قانون ۳
زمانی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد، هیچکس به وجود حباب اذعان نخواهد کرد. بازار وجود حباب را نادیده میگیرد زیرا هیچکس نمیتواند تحمل ترکیدن حباب را داشته باشد. تئوریهای بنیادی بازارهای مالی به ندرت به افراد توضیح داده شده است و اینجاست که داشتن شک و تردید اغلب به عنوان بدبینی تلقی میشود. منظور این نیست سرمایه گذارانی که استراتژی معکوس دارند باید مانند یک فرد خشمگین و بدخلق، همیشه ساز مختلف را بزنند و همیشه پیشبینیهایی برخلاف نظر اکثریت داشته باشند اما از طرف دیگر، یک فرد با استراتژی معکوس، هیچگاه در دام رفتار دستهجمعی نمیافتد.
قانون ۴
هیچگاه هیچ توصیهای را جدی نگیرید. به تعداد افراد فعال در بازار سرمایه تحلیل و برداشت وجود دارد. شما باید روی تحقیقات خودتان تکیه کنید و مثلا تحلیل بنیادی – فاندامنتال و یا تحلیل تکنیکال سهم را به شخصه انجام داده و مطمئن شوید. زیرا کسب بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات حاصل نمیشود و بازار اهمیتی نمیدهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش دادهاید، بلکه بازار راه خود را میرود و بازدهی از بازار فقط زمانی حاصل میشود که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید.
قانون ۵
چیزی که برای شما واضح است را دیگران درک نخواهند کرد. اگر شما یک دیدگاه متناقض و معکوس دارید و میدانید این دیدگاه صحیح است، انتظار نداشته باشید باقی افراد آن را تایید کنند. اگر دیدگاهتان صحیح باشد، طول خواهد کشید تا خروجی موردانتظارتان به وقوع بپیوندد. در واقع این استراتژی برای خرید به قصد سرمایه گذاری بلند مدت است و نباید آنرا با معامله گری (ترید) اشتباه گرفت و توقع پاسخ کوتاه مدت داشت.
نتیجهگیری
سرمایه گذاری معکوس، پتانسیل کسب سود بالا را داراست و بالطبع دارای ریسک زیاد و نیازمند صبر طولانیست، زیرا افراد معتقد به این استراتژی، باور دارند که نظرات افراد و اقدامات آنها دو چیز کاملا متفاوت است. اما با این حال، باید همیشه در نظر داشت، پول در معامله ای بدست میآید که روندی در جریان باشد و همچنین، وجود یک علامت قطعی برای تایید بازگشت روند، الزامی است. برخی از افرادی که با استراتژی سرمایه گذاری معکوس کار میکنند. موفقیت زیادی کسب کردهاند ولی اینکار به راحتی ممکن نیست. افراد موفق در این استراتژی باید روی سهام مورد نظر تحلیل و تحقیق درست انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند (پایبندی به استراتژی)
کلام آخر
سرمایه گذاری و معامله گری در بازار بورس دو مقوله جدا از هم با استراتژی های متفاوت هستند که برخی از افراد به اشتباه این دو روش را از هم نمیتوانند جدا کنند و یا بهتصور خویش با هم میآمیزند تا روش بهتری درست کنند. ولی هنگام اجرای استراتژی جدید خویش دچار سردرگمی و یا اشتباه میشوند و نمیتوانند دلیل زیان خویش را پیدا کنند. نمود این قضیه را، در بودن با سهام در زیان به راحتی میتوان مشاهده کرد. به نظر این معامله گران که سهامشان از حد ضررشان پایینتر آمده و یا سودشان در حال کاهش است، بودن با سهم از نظر استراتژی معکوس کار درست و عقلانیست، اما این تصور اشتباه اینان در رابطه با بازار است. معمولا این افراد استراتژی خریدشان با فروششان فرق میکند که زمینه ساز اصلی زیان است. استراتژی خرید و فروش باید واحد و وابسته به یک نوع تحلیل باشد. پیشنهاد میگردد برای تقویت و بهبود هنر معاملهگری، دوره سبک زندگی معامله گر را مشاهده کنید. [ads1]
استراتژی معکوس، روشی جذاب برای جلوگیری از ضرر بیشتر در بورس
پوشیده نیست که برای موفقیت در هر کاری به ویژه در سرمایهگذاری، داشتن یک استراتژی و پایبندی به آن بسیار لازم و ضروری است. هر فرد با توجه به روحیات و درجه ریسکپذیری خود میتواند استراتژی مخصوص به خودش داشته باشد. استراتژی معکوس یکی از آن روشهای جذاب برای جلوگیری از ضررهای بیشتر است که امید موسوی، مدیر عامل شرکت مدیریت ثروت مانو، در کارگاه تابلوخوانی و روانشناسی بازار آن را تشریح کرده است.
و اما استراتژی معکوس
برای فهم بیشتر این استراتژی، با یک داستان مشهور شروع میکنیم. یک استاد دانشگاه یک اسکناس 50 هزار تومانی روی میز خود میگذارد و میگوید قصد دارد این اسکناس را به مزایده بگذارد و هر کسی پیشنهاد بیشتری بدهد، این اسکناس برای او خواهد بود.
البته این مزایده یک شرط هم دارد و آن هم این است که هر فردی در این مزایده ببازد، باید به اندازه مبلغ پیشنهادی خود، به استاد پرداخت کند. این شرط چه معنی دارد؟
فرض کنید دو نفر در این مزایده شرکت میکنند، پیشنهاد نفر اول، 20 هزار تومان هست، یعنی با پرداخت 20 هزار تومان، یک اسکناس 50 هزار تومانی برنده خواهد شد. نفر دوم پیشنهاد، 21 هزار تومانی را میدهد. به این ترتیب نفر اول بازنده است و اسکناس متلعق به نفر دوم است. اما این پایان ماجرا نیست، نفر دوم باید یا 20 هزار تومانی که پیشنهاد داده بود و شکست خورد را به استاد بدهد یا اینکه در مزایده بماند و مبلغ بیشتری را پیشنهاد دهد.
این ماجرا ادامه دارد و هر فرد، برای اینکه پولی به استاد ندهد، مبلغ را بالاتر میبرد. همانطور که مشخص است، در ابتدای مزایده، رقابت بر سر کسب سود بیشتر است. چون فرد اول میخواهد یک اسکناس 50 هزار تومانی را 5 هزار تومان بخرد و 45 هزار تومان سود کند. نفر بعدی با هزار تومان افزایش مبلغ پیشنهادی، به سود 44 هزار تومانی فکر میکند.
اما از یک جایی به بعد، روی مزایده تغییر میکند و دعوا بر سر ضرر نکردن است. چرا که یک نفر در بین جمعیت، فریاد میزند که من آن اسکناس 50 هزار تومانی را، 50 هزار تومان میخرم، در واقع نه سود میکند و نه ضرر.
اما نفر دوم که قیمت 40 هزار تومان را پیشنهاد داده بود و اکنون در طرف بازنده قرار دارد، یا باید پیشنهاد 51 هزار تومانی را بدهد و هزار تومان ضرر کند، یا اینکه از بازی کنار رود و 40 هزار تومان پیشنهادی را به استاد بدهد. طبیعی است که هزار تومان ضرر بهتر از 40 هزار تومان است.
این رقابت ادامه پیدا میکند تا جایی که یک نفر شکست را قبول کند و در دنیای واقعی برای این داستان چند صد برابر 50 هزار تومان (البته به دلار) هم معامله شده است.
نتیجه داستان
انسانها به طور ذاتی از شکست بیزارند و آن را قبول نمیکنند و به هر قیمتی حتی ضررهای بیشتر، حاضر به قبول شکست نیستند و ادعا کند که فکر او درست بوده و این ضرر ناشی از عواملی دیگر بوده است. این اتفاق در بازارهای مالی هم به دفعات اتفاق میافتد و ضربههای بعضا سنگینی را به معاملهگران وارد میکند.
یک استراتژی رایج که اکثر افراد از آن استفاده میکنند این است که اگر سهمی را که خریدهاند با افت قیمت مواجه شد، در قیمتهای پایینتر نیز از آن خرید کنند تا میانگین خرید کم شود و در صورت افزایش قیمت، زودتر از ضرر خارج شوند.
حتی گاهی پیشنهاد میکنند تا دو برابر حجم خرید قبلی، خرید کنید که این کم شدن میانگین قیمت خرید، بیشتر باشد.
نکته استراتژی کم کردن میانگین قیمت خرید در چیست؟
اگر معاملهگر درست تشخیص داده بود و سهم درستی را انتخاب کرده بود که اصلا اینقدر پایین نمیرفت، پس باید در انتخاب خود شک کند. حال که اشتباه کرد و قیمت سهم به جای افزایش، کاهش یافت، چرا دو مرتبه اصرار به فکر قبلی دارد و دوباره و حتی دو برابر از آن خریداری و ریسک خود را دو برابر میکند.
پاسخ را معامله معکوس چیست در همان واژه بیزاری از باخت بیابید.
استراتژی معکوس
استراتژی معکوس، عکس رفتار بالا را پیشنهاد میکند و میگوید اگر سهمی را خریداری و پس از آن سود کردید، آنگاه دوباره از آن بخرید. مثلا اینگونه طی کنید که اگر 10 درصد بالا رفت، دوبرابر از آن میخرم و اگر 10 درصد ضرر کردم، آن سهم را میفروشم و از آن خارج میشوم ولی به پای سهمی که در حال سود دادن است، میمانم.
این استراتژی معجزه میکند
با به کار بردن این استراتژی، سود ما اجازه رشد دارد و جلوی ضرر خیلی زود گرفته میشود.
روش میانگین کم کردن یا average down در کازینوها کاربرد زیاد دارد و به شما القا میکنند که تو پول پرداخت کن بالاخره یک بار برنده میشوی و تمام ضررها را جبران میکنی.
اما اینطور نیست و در نظر نمیگیرند که با این کار، شما ریسک زیادی را فقط به خاطر صفر کردن حسابتان، متحمل میشوید.
برای اینکه در روش کم کردن میانگین قیمت خرید، موفق باشید یا باید حتما پول نامحدود داشته باشید یا اینکه زمان زیادی را منتظر برگشت بمانید.
پس بهترین راهکار این است که برخلاف جهت بازار شنا نکنیم، و اگر انتظار افزایش معامله معکوس چیست قیمت یک سهم را داریم ولی به هر دلیلی این اتفاق رخ نداد و قیمت افت کرد، در یک چارچوب مشخص حد ضرر زمانی و قیمتی مشخص کنیم و اگر به آن حد ضرر رسید، از آن سهم خارج شویم.
ولی اگر سهمی خریدیم و قیمت آن رشد کرد، این یعنی مطابق تحلیل و انتظار ما بوده و حتما به حجم معاملات اون سهم اضافه کنیم.
نتیجه پایانی
طبق دانستههای روانشناسان، افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باختن متنفرند. به این نکته «بیزاری از باخت» گفته میشود که یکی از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی است.
شما هنگامی که در یک معامله سود میکنید به سرعت پوزیشن خود را میبندید و به آن اجازه رشد نمیدهید و برعکس وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن میدهید چون ناخودآگاه ذهن شما از ضرر متنفر است.
داشتن یک استراتژی برای تجربه سرمایهگذاری موفق، بسیار واجب و حیاتی است. برخی از استراتژیهای کاربردی مثل استراتژی لشکر و سد، در وبلاگ مانو منتشر شده است.
ذهن معکوس و رابطه آن با معامله گری با قانون مورفی
شاید برای شما نیز این موضوع پیش آمده باشد که در معامله گری به ناگاه جهت روند تغییر پیدا کرده و شما متضرر می گردید. تا به حال شما نیز به این فکر کرده اید که شاید دستی از آن سوی مانتیور برای شکست شما عکس پوزیشن و معاملات شما را انجام می دهد؟
قضیه ذهن معکوس از چه قرار است؟
چارت ایران : یک مهندس هوافضا به نام ادوارد مورفی، در سال 1949 در حال انجام فعالیت بر روی پروژه ای در پایگاه نیروی هوایی بود. درست در دشوارترین آزمایش پروژه، بر اثر حواس پرتی یکی از تکنسین ها، و اتصال برعکس یک سیم، کل آزمایش به فنا رفت. مورفی معتقد بود که این تکنسین حتی اگر برای نابودی چیزی، تنها یک راه وجود داشته بی شک او آن یک راه را امتحان خواهد نمود.
و این شد اولین قانون مورفی! این قانون اول در بین نیروهای فنی و مهندسین جا افتاد و بعد از آن نیز وارد فرهنگ عامه شد. پس از آن نیز قوانین دیگری به عنوان قوانین مورفی باب شدند. در ادامه با چند نمونه دیگر از قوانین مورفی آشنا خواهیم شد:
نمونه هایی ازقوانین مورفی
- با رفتن شما از یک صف به صفی دیگری، صف قبلی سریع تر پیش خواهد رفت.
- افتاد جسمی ارزشمند از دست شما مصادف خواهد بود با رفتن آن به دورترین و غیرقابل دسترسی ترین نقطه
- شی گشمده همواره در آخرین جایی است که شما در آن جا به جستجو می پردازید.
- کفش نو شما که برای اولین بار آن را به پا کرده اید مدام توسط افراد خاکی شده و همه بر روی آن پا خواهند گذاشت.
- از اونجایی که فردا روز به مراتب بدترین پس امروز را شاد باشید.
- بینی شما درست در لحظه ای که دستان شما روغنی و سیاه شده دچار خارش می شود.
- وقتی که با کسی بیرون هستید که دوست ندارید کسی شما را با او ببیند قطعا توسط یک آشنا دیده خواهید شد.
- در ترافیک خطی که شما در آن قرار داشته حرکت کندتری دارد.
- هر چقدر هم که برای خرید یک جنس وقت بگذارید درست بعد از خریدن، آن را در مغازه ای دیگر با قیمتی پایین تر خواهید دید.
- کافی است چیزی را دور بیندازید، خیلی زود به آن نیازی جدی پیدا می کنید.
- نان همیشه از طرفی از دست شما به روی زمین خواهد افتاد که کره بر روی آن کشیده شده است.
- بعد از آن که مدت زیادی را منتظر اتوبوس هستید به محض روشن کردن سیگار اتوبوس از راه خواهد رسید.
- هر وقت عجله داشته باشید اتوبوس تاخیر دارد.
این موارد تنها نمونه ای از معکوس بودن انتظارات می باشد، اما واقعا اگر از بدو ورود به بازارهای مالی تاکنون همواره برخلاف ذهنیات خود عمل می کردید تا به حال چقدر سود کسب کرده بودید؟
سرنوشت آقای مورفی
درست شبی که ماشین ادوارد مورفی در بزرگراه بنزین تمام کرده بود و ترافیک شلوغی نیز بر بزرگراه حاکم بوده و حرکت ماشین ها خیلی کند صورت می گرفت، مورفی که اتفاقا لباس سفیدی نیز به تن داشت تصمیم می گیرد ماشین را گوشه ای پارک کرده و تاکسی بگیرد.
درست در همین لحظه یک توریست خارجی از آن جایی که در خلاف جهت در حال رانندگی بوده ادوارد مورفی را زیر گرفته و مورفی می میرد. در واقع گویی همه چیز دست به دست هم داده بود تا مورفی در آن لحظه و بدین شکل کشته شود. هدف از نوشتن این مقاله این بود که ذهن شما به چالش کشیده شده و باعث شده از این به بعد دیدگاه عمیق تری به همه چیز داشته باشید.
دیدگاه شما