استراتژی بریک اوت


  • ابزارهای معاملاتی بیشتری را که نتونید به راحتی مدیریت، دنبال و تحلیل کنید، معامله نکنید.
  • هر ابزار معاملاتی رو که انتخاب می کنید، تا سه ماه حداقل باهاش کار کنید تا یه مبنایی از اون داشته باشید.
  • به طور ایده آل در همان دسته دارایی بمونید تا زمانی که با آن دسته دارایی ثبات و سودآوری داشته باشید.

استراتژی معاملاتی ست اند فورگت (Set & Forget)

در آموخته‌های قبلی دیدیم که چگونه، معاملات روزانه در فارکس انجام بدیم، در این هفته می خوایم به این بپردازیم که شما چگونه معاملات ست اند فورگت در فارکس، سهام، کامودیتی‌ها و شاخص‌های جهانی انجام بدین.
وقتی که در مورد «معاملات ست اند فورگت» صحبت می کنم، تعریف پایه‌ای که مدنظرم هستش اینه که شما یه پوزیشن با نقاط ورود، استاپ لاس و حد سود از پیش تعیین شده، می گیرید، و وقتی که پوزیشن‌تون باز شد، شما بدون مدیریت معامله ولش می کنید.
و این یعنی شما اجازه می دین که معامله پیش بره و به حد سود و یا حد ضررتون برخورد کنه، از این رو اسمش «ست اند فورگت» هستش.این استراتژی می تونه در هر تایم فریمی انجام بشه، یعنی می تونه در چارت هفتگی، روزانه یا چهار ساعته انجام بشه و یا حتی در تایم فریم‌های میان روزی، مانند یک ساعته و یا کمتر، یعنی شما حتی استراتژی بریک اوت می تونید در طول روز هم معامله ست اند فورگت انجام بدینف به این صورت که قیمت به حد ضرر یا حد سودتون می رسه و یا اینکه هیچ کدوم از اینا اتفاق نمیوفته و سشن اون روز تموم میشه.

نکته‌ی مهم در این استراتژی اینه که وقتی پوزیشن‌ ‌تون باز هستش هیچ مدیریت معامله‌ای رو انجام نمیدین، حالا بریم به چند موضوع و نکته‌ی کلیدی پیرامون معاملات ست اند فورگت بپردازیم:

کوتاه اگه جواب بدم، بله.
و این استراتژیه که شما باید به احتمال زیاد ازش استفاده کنید اگر که در طول روز فقط یک یا دو ساعت وقت برای معامله در بازار فارکس یا هر بازار دیگری دارید.
نقطه مقابل استراتژی معاملاتی ست اند فورگت اینه که به صورت فعال معاملاتتون رو مدیریت کنید، اما به هرحال من توصیه نمی کنم این کار رو انجام بدین اگه هر یک از موارد زیر رو نداشته باشین:

  • مهارت‌های عملی کافی برای خوانش رفتار حرکتی قیمت و در نتیجه مدیریت کردن معامله و یافتن نقطه خروج بهینه
  • خط مبنا و سابقه سوددهی که نشون‌دهنده این باشه که میتونید معاملاتتون رو مدیریت کنید
  • وقت کافی برای اینکه بتونید به صورت مستمر پوزیشن‌تون رو زیر نظر بگیرید
  • شرایط، قوانین و الگوهای از پیش تعیین شده‌ای که به شما کمک کنه تا در شرایط درست از پوزیشن‌تون خروج کنید.

بنابراین اگر هیچ یک از موارد گفته شده در بالا رو ندارید، باید با استراتژی ست اند فورگت معامله کنید، و همچنین اگه تازه معامله‌گری رو شروع کردید بهتون توصیه می کنم که با استراتژی ست اند فورگت معامله کنید تا یه خط مبنا بسازید، بهتون نشون میده که می تونید معاملات و نقاط ورود خوبی رو پیدا کنید و همچنین سطوح حد ضرر و حد سود مناسبی رو تعیین کنید.
حالا که مشخص کردیم چه کسی باید با استراتژی معاملاتی ست اند فورگت کار کنه، بریم به قوانین پیشنهادی، نکات و استراتژی‌های من بپردازیم.

3 نکته مهم و حیاتی در استراتژی ست اند فورگت (Set & Forget)

یک روتین قبل از معامله داشته باشید

معامله گری برای ایجاد سوددهی به یه ذهنیت و فعالیت ذهنی بسیار خاصی نیاز داره، خیلی به ندرت ذهنیت شما، شما رو کاملا به سمت داشتن معاملات درست هدایت میکنه، به همین دلیل من بهتون توصیه می کنم که یه روتین برای قبل از معاملات داشته باشین، که به موجب آن قبل از شروع معامله و یا حتی قبل از اینکه پشت رایانه خودتون بنشینید، ذهنتون رو پاک کنید، مطمئن بشید که در شرایط ریلکس و آرامی قرار دارید و قبل از اینکه هر گونه تصمیم معاملاتی بگیرید تمرکز کافی دارید.

تنها چیزی که نیاز دارید حدود 5 تا 10 دقیقه آمادگی ذهنیه تا خود را در وضعیتی واضح برای معامله قرار دهید.

هنگامی که از نظر ذهنی به آرامش رسیدید و آماده معامله شدید، پلتفرم معاملاتی خودتون رو باز کنید و تجزیه و تحلیل پیش از معامله رو آغاز کنید.برای تجزیه و تحلیل قبل از معامله، شما همچنین می خواهید که روالی ساختار یافته و ثابت داشته باشید باشد، منظورم اینه که:

  • شما به طور ایده‌آل در زمان‌های ثابت و مشابه در هر روز معامله می کنید
  • شما هر روز فقط به مجموعه ای ثابت از ابزارها نگاه می کنید که بخشی از برنامه معاملاتی شما هستند
  • شما با تجزیه و تحلیل از بالا به پایین شروع می کنید، به این معنی که با تایم فریم های بالاتر شروع می کنید و به سمت تایم فریم‌های پایین حرکت می کنید (اگه که در حال انجام تحلیل چندین تایم فریم هستید)
  • ابتدا با تجزیه و تحلیل رفتار حرکتی قیمت یا اگر معامله گر سبک ایچیموکو هستید، با مفاهیم ایچیموکو بازار رو تجزیه و تحلیل کنید.

هنگامی که موارد فوق رو تکمیل کردید، زمان آن هستش که انتخاب کنید کدوم معاملات با معیارهای شما مطابقت دارن و سپس نقاط ورود، سطوح حد ضرر و حد سود خود را تعیین کنید.

همیشه باید با حداقل نسبت ریسک به ریوارد 1:1 معامله کنید، دلیل این موضوع هم در مقالات بعدی بررسی میشه، اما در مورد تعیین ریسک به ریوارد توصیه نمیکنم همیشه یه عدد ثابت رو لحاظ کنید، اما همیشه کف این مقدار رو 1:1 در نظر بگیرید.

تارگت‌ها همیشه باید بر اساس مفاهیم رفتار حرکتی قیمت ( یا ایچیموکو) تنظیم بشن، اگه شما یه استراتژی معاملاتی خاص دارید که بهتون یه تارگت خاصی رو میده، بسیار خب انجامش بدید، اما باید همیشه یه سطح حد سودی رو هدف قرار بدین که در بلند مدت عملکرد سوددهی رو داشته باشید.
تا زمانی که مبنا و دیتای کافی برای اینکه تشخیص بدید سطح حد سود بهینه شما کجاست، نداشته باشید، داشتن یه حد سود ثابت (ریسک به ریوارد ثابت) در هر معامله رو به هیچ وجه توصیه نمی کنم، زیرا ممکنه بر اساس این عدد ثابت در چندین معامله زودتر از موقع مناسب خروج کنید.

اگه شما در معامله‌گری تازه کار هستین، من تارگت‌های حدودی بین 1.25R تا 2R رو بهتون پیشنهاد میدم.
اینجا R منظور همون ریسک به ریوارد هستش، اگه شما 100 پیپ ریسک کنید، تارگت 1.25R یعنی که حد سود شما 125 پیپ هستش؛ و همچنین در خصوص سایز پوزیشن‌تون، من بیشتر از یک درصد رو توصیه نمی کنم و اگه شما تازه کار هستین، بهتره که بیشتر محتاط باشید و 0.5 درصد در هر معامله ریسک کنید؛ چون ممکنه اشتباهات بیشتری داشته باشید پس باید بافر و حاشیه امن بیشتری رو لحاظ کنیم.

ما همیشه توصیه می کنیم درصد ثابتی از سرمایه خودتون رو در هر معامله ریسک کنید.

چه ابزارهایی رو معامله می کنید؟

مهمترین قوانین سرانگشتی برای انتخاب ابزارهای مورد معامله 3 نکته زیر هستش:

  • ابزارهای معاملاتی بیشتری را که نتونید به راحتی مدیریت، دنبال و تحلیل کنید، معامله نکنید.
  • هر ابزار معاملاتی رو که انتخاب می کنید، تا سه ماه حداقل باهاش کار کنید تا یه مبنایی از اون داشته باشید.
  • به طور ایده آل در همان دسته دارایی بمونید تا زمانی که با آن دسته دارایی ثبات و سودآوری داشته باشید.

اگه شما به دنبال معامله کردن در بازار فارکس هستید و با استراتژی ست اند فورگت (Set & Forget) معامله میکنید، من توصیه میکنم حداقل 4 تا 5 جفت ارز رو مدنظر قرار بدید، که 3 تای اونا از جفت‌ ارز‌های اصلی، یک جفت ارز فرعی و یک جفت ارز غیر معمول هم داشته باشید، همچنین مطمئن شوید که فقط جفت ارز هایی رو که بیشترین ارتباط با منطقه و زمان شما دارند، معامله کنید.
بنابراین اگه در کشور‌های بریتانیا، اروپا و آمریکای شمالی هستین جفت ارز‌های دلار و اروپایی بهترن، برای کشورهای آسیا، استرالیا و یا نیوزیلند حداقل دو جفت ارز از این منطقه ها مثل (JPY,AUD,NZD,CNY,SGD,KRW) و حداقل یک جفت ارز از دلار رو معامله کنید.

اگه میخواید با استفاده از استراتژی ست اند فورگت روی سهام معامله کنید، من توصیه میکنم یک یا دو شاخص و حداقل 2 تا 4 سهام نوسانی از منطقه خودتون رو معامله کنید، و همچنین میتونید یک یا دو ETF رو هم در نظر داشته باشید.

اگه میخواید با استفاده از استراتژی ست اند فورگت روی کامودیتی‌ها معامله کنید، من توصیه میکنم حداقل یه محصول انرژی یا منابع طبیعی مانند نفت برنت یا گاز طبیعی، یک تا دو فلز گرانبها مانند طلا یا نقره، و یک تا دو فلز صنعتی مانند مس و آلومینیوم و یا یک تا دو محصول کشاورزی مانند ( ذرت، شکر، گندم و …) رو معامله کنید.

حالا که شما روتین‌های قبل از معامله، سایز پوزیشن و انتخاب ابزار معاملاتی رو انجام دادین، مورد بعدی که باید تنظیم کنید تایم فریم‌هایی هستش که باهاش معامله میکنید.

با چه تایم‌فریم هایی کار می کنید؟

  • برای ست اند فورگت‌هایی که در معاملات روزانه انجام میدین( به این معنی که باز و بسته شدن پوزیشن‌تون در یه روز و یا در یه سشن باشه)، توصیه میکنم برای بررسی تایم‌ فریم‌های بالاتر تون از تایم‌فریم‌های 4 ساعته و 1 ساعته استفاده کنید، سپس روی نمودار 15 دقیقه، نمودار 5 دقیقه یا نمودار 3 دقیقه معامله کنید.
  • برای ست اند فورگت‌هایی که در معاملات سویینگ انجام میدین( به این معنی که شما معاملات تون رو برای روز‌ها، هفته‌ها و شاید ماه‌ها نگه میدارین)
    توصیه میکنم برای مشخص کردن رفتار حرکتی قیمت در تایم‌فریم‌های بالاتر از تایم فریم روزانه استفاده کنید، سپس تصمیمات معاملاتی خودتون رو بر روی نمودار روزانه، 4 ساعته و یا 1 ساعته بگیرید.

  • تایم فریمی رو انتخاب کنید که برای ستاپ معاملاتی شما واضح ترین به نظر بیاد
  • تایم فریمی رو انتخاب کنید که با سایز پوزیشن و مدت زمان نگهداری پوزیشن‌تون همخونی داشته باشه

از نظر اینکه کدوم تایم فریم بر اساس تارگت و زمان نگهداری پوزیشن شما بهترینه، اول باید تارگت خودتون رو مشخص کنید.

یه قانون ساده اینه که یه اندیکاتور ATR روی نمودار روزانه تنظیم کنید تا ببینید میانگین محدوده قیمتی روزانه برای ابزار معاملاتی‌ شما چقدر هستش، اگه تارگت شما خارج از ATR فعلی هستش، احتمالا چند روز برای رسیدن قیمت به تارگت تون نیاز دارید و باید با بازه زمانی بالاتری کار کنید، اگه تارگت شما در ATR روزانه باشه باید با تایم فریم پایین تر کار کنید.

استراتژی ‌های معاملات ست اند فورگت

چه شما در فارکس یا چه سهام، کامودیتی و یا شاخص‌های جهانی به دنبال معاملات ست اند فورگت باشین، یه ستاپ و استراتژی دائما قدرتمند، ستاپ بریک اوت،پولبک هستش.
این یه استراتژی خیلی ساده‌ست که شما در اون به دنبال معامله با روند هستید و منتظر هستید تا بازار یه سطح حمایتی یا مقاومتی کلیدی ( مقاومت برای روند صعودی و حمایت برای روندهای نزولی) رو بشکونه، هنگامیکه بازار سطح کلیدی خودش رو شکست، سپس منتظر پولبک به سطح حمایت و یا مقاومت قبلی میمونیم تا در جهت روند معامله کنیم.

ستاپ بریک اوت-پولبک یه استراتژی کلاسیک و مفیده که وقتی اون رو با رفتار حرکتی قیمت معامله کنید می‌تونه یه ستاپ معاملاتی بسیار سودآوری باشه، بنابراین قطعاً باید روش تمرین کنید و به تسلط دست یابید.

سخن پایانی

یکی از مشکلات بزرگی که اکثر معامله گران با اون دست و پنجه نرم می کنن، عدم تسلط بر مفاهیم مدیریت ریسک و سرمایه به صورت کاربردی در معاملاتشونه؛ و متاسفانه در ایران کتاب یا دوره آموزشی حرفه ای و کاربردی برای این موضوع تابحال وجود نداشته است چرا که یک چالش بزرگه و آموزش آن تجربه بسیار بالایی را می طلبد.
از این رو آکادمی دال ترید تصمیم برآن گرفت که برای پوشش این کمبود جدی میان معامله گران ایرانی، دوره آموزشی مدیریت ریسک و سرمایه و احساسات کریس کاپری، عصب شناس و معامله گر مطرح بازارهای مالی رو با ترجمه و زیرنویس تخصصی ارائه کند.
این دوره آموزشی بدون شک یکی از باکیفیت ترین دوره های دنیا در این معقوله مهم است و هم اکنون با تلاش مداوم تیم تخصصی مترجمین آکادمی دال ترید امکان شرکت در این دوره با ارزش برای شما فراهم شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه ثبت نام، سرفصل های دوره، رزومه ی مدرس و … به اینجا مراجعه کنید.

اصول پایه طراحی استراتژی معامله در بازار فارکس

مجله افیکس کار: یکی از مهم ‌ترین موضوعات در زمینه تجارت موفق در بازار فارکس، داشتن یک استراتژی معامله می ‌باشد. در اینترنت، شما می‌ توانید استراتژی ‌های زیادی مانند فیبوناچی، بریک آوت و غیره را ببینید. اما نمی‌ توانید در بازار فارکس با این استراتژی ‌ها پول کسب کنید. برای داشتن بهترین استراتژی تجاری، باید روحیه، اهداف، برنامه و رویای خود را در نظر بگیریم.

بعد از تعیین اهداف خود در بازار فارکس، گام بعدی درک این مساله است که هیچ قانون و استراتژی ثابتی در بازار فارکس وجود ندارد. همه چیز متغیر است، همه چیز استراتژی بریک اوت در حال حرکت است، هیچ معجزه یا استراتژی وجود ندارد که بتواند به شما کمک کند یک میلیونر بشوید.

بازار فارکس یک بازار با بیش از ۵ تریلیون دلار حجم روزانه است. ما باید مانند یک متخصص در این بازار رفتار کنیم و مهارت ‌ها و استراتژی خود را برای تجارت فارکس بهبود بخشیم.

بهترین شاخص تحلیل تکنیکال برای استراتژی شما

تحلیل تکنیکال فارکس پر از شاخص ‌ها، الگو ها و دیگر ابزار های مفید برای تحلیل بازار فارکس می باشد. بهترین راه برای استفاده از تحلیل تکنیکال یافتن روندها است. بدون روند، ما نمی ‌توانیم هیچ کاری انجام دهیم، باید روند را مشخص کنیم. روند صعودی، روند نزولی، محدوده. مفید ترین استراتژی تجاری استراتژی روند است.

شما یک روند صعودی را در یک دارایی پیدا می‌ کنید. آن را می‌ خرید و سود زیادی بهتان می ‌دهد. بعد این روند رو به کاهش است. شما یک دارایی دارای روند نزولی را پیدا می ‌کنید. آن را می فروشید و مثل یک گنج می‌ شود.

چگونه روند ‌ها را پیدا کنیم؟ رایج ‌ترین شاخص ‌ها برای یافتن روند ‌ها میانگین متحرک است. میانگین متحرک 50 و 100 روزه به طور متوسط توسط بهترین معامله گران حرفه‌ای مورد استفاده قرار می ‌گیرد. علاوه بر میانگین متحرک، شما می ‌توانید از شاخص الیگیتور، نوارهای بولینگر ، ایچیموکو و … استفاده کنید.

بیایید درباره مراحل طراحی استراتژی معامله در فارکس اطلاعات کسب کنیم:

اول: الگوهای بازار را تشخیص دهید

هر بار که به چارت یا نمودار قیمتی بازار نگاه می‌کنیم، می‌توانیم سناریوها و الگوهای مختلف بازار را تشخیص دهیم. مهم نیست که کدام تایم فریم باشد، تمامی بازارها رفتارهای مشابهی را در طول زمان به نمایش می‌گذارند.

برای مثال بازار وارد فاز کف یا اوج سازی می‌شود و در یک محدوده‌ای نوسان می‌کند. سپس از این محدوده خارج می‌شود و اصطلاحاً شکست روی می‌دهد. سپس بازار در قالب پولبک به سطح شکسته شده برخورد می‌کند و سیگنال ورود به معامله صادر می‌شود.

شاید تصور کنید که این صرفاً یک تئوری است. اما در واقعیت هم همین اتفاق می‌افتد. کافی است یک نمودار یا چارتی را باز کنید و از دید تکنیکال به آن نگاه کنید. خیلی زود متوجه خواهید شد که تمام مراحل و الگوهای بازار را می‌توانید تشخیص دهید.

الگوی اصلی بازار

روند: ابتدا روند بازار نزولی است. یعنی قیمت به تدریج پایین می آید.

الگوی اصلی بازار

فاز خنثی/ تجمع (Accumulation): در این قسمت روند اصلی بازار متوقف و بازار وارد دامنه محدود نوسانی شده است. در این مرحله به قطعیت نمی توان گفت که روند اصلی بازار به پایان رسیده است. معمولا در این مرحله فروشندگان توان پایین کشیدن بازار را ندارند و در عین حال بسیاری از فروشندگان در حال تثبیت سود و خروج هستند. همزمان با خروج فروشندگان هم خریداران در حال ورود به بازار هستند و اصطلاحا خریداران در حال تجمع در بازار هستند.

شکست جعلی: این مرحله یک شکست جعلی را نشان می دهد. بدین ترتیب در نمودار فوق، در انتهای روند نزولی، بازار وارد فاز خنثی شده و سپس یک شکست جعلی روی داده است. از این رو می توان گفت که روند نزولی به پایان رسیده است.

شروع روند جدید: بازار بعد از ثبت شکست جعلی به درون فاز خنثی بازگشته است. در ادامه قیمت سقف فاز خنثی را شکسته و روند صعودی جدید به راه انداخته است.

فاز خنثی/توزیع (Distribution): طبق تصویر بالا، سرعت روند صعودی کاهش یافته و در ادامه بازار وارد فاز خنثی شده است. در این مرحله، خریدارانی که در طول روند صعودی وارد بازار شده بودند، از بازار خارج می شوند و بازار آماده روند جدید می شوند.

شکست جعلی: در این مرحله نیز، بازار به بالای سقف فاز خنثی عبور می کند و یک شکست جعلی دیگر یا استراتژی بریک اوت اوج قیمتی جدید ثبت می کند. در ادامه بازار به فاز خنثی باز می گردد و بعد از شکست کف فاز خنثی حرکت نزولی به راه می اندازد.

دوم: ابزار و اندیکاتور مناسب برای تشخیص الگوی بازار

الگوی بازارابزار و اندیکاتور مناسب
کف سازی و اوج سازی (فاز خنثی)حمایت/مقاومت و اسیلاتورها
شکستحمایت/مقاومت ، اندیکاتورهای مومنتومی
پولبکحمایت/مقاومت ،میانگین متحرک،خطوط روند
شروع رونداندیکاتورهای مومنتومی،میانگین متحرک،خطوط روند
فاز خنثی یا بدون روندحمایت/مقاومت ، اسیلاتورها،خطوط روند
پایان رونداندیکاتورهای مومنتومی،میانگین متحرک،خطوط روند
اوج یا کف بازاراسیلاتورها،خطوط روند،الگوهای نموداری
بازگشت یا تغییر روندحمایت/مقاومت،میانگین متحرک،خطوط روند

اشتباه رایج تریدرهای تازه کار:

یکی از اشتباهات بزرگ معامله گران تازه‌کار این است که یک یا چند اندیکاتور تکنیکال را انتخاب می‌کنند و در تمامی چارت‌ها از آن استفاده می‌کنند و هیچ توجهی هم به فاز یا چرخه‌ای که بازار در آن قرار دارد، نمی‌کنند. شما باید اندیکاتورهایی را انتخاب کنید که کار با آن‌ها را به خوبی بلد هستید و می‌دانید که برای کدام چرخه بازار مناسب هستند.

به طور مثال، اندیکاتور میانگین متحرک بهترین اندیکاتور برای دوره‌های روند دار بازار است و اگر بازار بدون روند باشد یا وارد فاز خنثی شود، اندیکاتور میانگین متحرک هم کارایی خود را از دست خواهد داد.

در واقع اندیکاتورهای مومنتومی تنها در دوره‌هایی که بازار روند دارد به کار می‌آیند. پس اگر بازار در فاز اصلاح یا پولبک باشد، اندیکاتور میانگین متحرک هم ارزیابی غلطی از بازار ارائه خواهد کرد.

بر همین اساس باید در انتخاب ابزار و اندیکاتور سعی کنید اول اندیکاتورها و چرخه‌های بازار را خوب بشناسید و سپس بر اساس وضعیت بازار، اندیکاتور مناسب را انتخاب کنید. اگر می‌خواهید در این حرفه موفق شوید، باید در مهارت‌هایی که لازم است به درجه استادی برسید.

سوم: انتخاب تایم فریم مناسب

وقتی‌که می‌خواهید با الگوهای خاص بازار معامله کنید، می‌توانید این الگوها را در انواع مختلف تایم فریم‌ها پیدا کنید. مهم نیست که در کدام تایم فریم الگویی را تشخیص دهید، تئوری‌های تکنیکال در تمام تایم فریم‌ها کارایی دارند.

با این حال باید توجه داشته باشید که هیچ تایم فریم خوبی در بازار وجود ندارد. یعنی نمی‌توان گفت که تایم فریم مثلاً چهارساعته بهترین تایم فریم است. شما باید تایم فریمی را انتخاب کنید که با سبک ترید شما همخوانی دارد.

اگر سبک معاملاتی شما به گونه‌ای است که دوست دارید با نوسانات بیشتری از بازار درگیر شوید، می‌توانید از تایم فریم‌های کوتاه‌تر استفاده کنید. اما اگر یک استراتژیست هستید و صبوری بخشی از شخصیت شماست، می‌توانید از تایم فریم‌های بالاتر استفاده کنید.

چهارم: نتیجه گیری

وقتی مشخص شد در کدام تایم فریم و با کدام ابزار و در کدام چرخه از بازار معامله خواهید کرد، زمان آن رسیده که همه چیز را جمع‌بندی کنید. با این حال این پایان کار نیست.

شما باید قوانین ورود و خروج و مدیریت سرمایه و معامله را هم به استراتژی اضافه کنید. بدون این قوانین، استراتژی شما ناقص خواهد بود. قوانین مربوط به ورود به معامله، تعیین حد سود و حد ضرر، خروج از معامله و مدیریت سرمایه را تعریف کنید. نباید این قوانین را زیر پا بگذارید. با تعریف این قوانین کار طراحی استراتژی معاملاتی هم تمام شده و شما می‌توانید استراتژی را تست کنید.

استراتژی های فارکس

هر فردی برای اینکه در بازار های مالی اقدام به خرید و فروش کند نیاز دارد تا ابتدا آموزش ابتدایی و پیشرفته را سپری مند تا با اصول بازار های مالی آشنا شود.

استراتژی های فارکس ترکیبی از اصول ابتدایی تا پیشرفته در بازار های مالی هستند که استراتژی بریک اوت بسته به نوع معاملات , نوع بازار , تایم معاملاتی و احساسات معامله گر متفاوت میباشد.

معامله گران با بررسی استراتژی های مختلف اولا با استراتژی های مختلف آشنا میشوند که ممکن است ساده یا پیشرفته باشند و توسط افرادی که مبتدی و یا با تجربه طراحی شده باشند ثانیا با توجه به احساسات و نیاز های خود تغیراتی را ایجاد کند و به نوعی بهینه سازی را انجام می دهند تا به استراتژی های مورد نظر خود برسند.

در این قسمت چند استراتژی بسیار تاپ و عالی از بین تعداد زیادی استراتژی انتخاب شده و در اختیار شما قرار گرفته بهتر است تا چند ترید با هر کدام انجام دهید تا بیشتر آشنا شوبد .

این وبلاگ ساخته دانش پذیران دوره SH9005 موسسه نوین پردازان راتین ایرانیان، برگزار کننده دوره های آموزش موفقیت مالی در بورس میباشد.از کلیه دانش پذیران و شما بازدید کننده محترم دعوت میشود که جهت هرچه پویاتر شدن وبلاگ با ما همکاری نمایید.
پاییز90-اصفهان

پیشنهادی برای افزایش درصد موفقیت معاملات

امروز می‌خواهم در مطلبی در مورد این صحبت کنم که چطور درصد موفقیت معاملات را بالا ببریم؟ فرض کنید شما در مورد یک فردی تحقیق می‌کنید، مثلا می‌خواهید از فردی چکی بگیرید در کارتون و توی صنفی که کار می‌کنید و آن شخص را نمی‌شناسید که آیا آن شخص می‌تواند چک معتبری داشته باشد یا نه و شروع می‌کنید به تحقیق کردن. قطعا از اولین نفر اگر بپرسید و بگویید آیا شما فلان شخص را می‌شناسید و آیا فرد معتبری است؟ اگر به شما بگوید شخص معتبری است، شما مقداری دلگرم می‌شوید نسبت به این که شخص می‌تواند فرد معتبری باشد و با توجه به این که فردی که از او سوال کردید خودش چقدر معتبر است و چقدر آدمی است که می‌توان به او اعتماد کرد، می‌شود به جوابش هم اعتماد کرد. اما حالا من می‌خواهم تصمیم بگیرم که خیلی با احتمال بالاتری این فرد را به او اطمینان کنم برای گرفتن چک. پس چه کنم؟ بنابراین به یک نفر بسند نمی‌کنم و میروم از چند نفر دیگر می‌پرسم که آیا فرد مورد نظر که میخواهم چک بگیرم را شما می‌شناسید، سابقه خوبی دارد یا خیر؟ قطعا هرچند من از تعداد افرادی بپرسم و نتیجه مشابهی از تعداد افراد بیشتری بشنوم می‌توانم با احتمال بالاتری به این نتیجه برسم که فرد قابل اعتمادی است یا خیر.

این موضوع دقیقا در علم تحلیل و تحلیل تکنیکال (که تخصص من هم هست) وجود دارد. به این صورت که من اگر سهمی را در شرایط فعلی برسی می‌کنم و طبق یک استراتژی می‌فهمم این سهم الان خوب است یا نیست. طبق استراتژی اول من، مثلا استراتژی دارم من با استفاده از تحلیل تکنیکال کلاسی و می‌گوید شما این سهم را می‌توانید در شرایط فعلی مثلا در روی ۲۷۰ تومان شرکت ایران خودرو را خرید کنید (طبق استراتژی تحلیل تکنیکال کلاسی). پس من می‌توانم شروع به معامله کنم یا می‌توانم ابزارهای دیگری داشته باشم، یعنی از ابزارها و استراتژی‌های دیگر بپرسم آیا این سهم از این قیمت مستعد این است که رشد کند یا نه؟ مثلا می‌توانم بروم مبحث امواج الیوت سهم را (وقتی تسلط دارم) برسی کنم و ببینم آیا طبق قاعده امواج الیوت سهم من از این کفی که برایش مشخص کرده‌ام که تحلیل تکنیکال کلاسی می‌گوید بخر، آیا قیمت بالاتری خواهد دید یا خیر؟ می‌توانم بروم با استراتژی‌های دیگری مثل الگو هارمونیک سهم را برسی کنم. ببینم آیا اینجا یک کف معتبر برای سهم است یا خیر؟

می‌توانم بروم با استفاده از اندیکاتورها معاملاتم را مدیریت کنم و نسبتا بررسی کنم آیا از این کف مستعد برگشت و صعودی شدن است یا نیست؟ می‌توانم از الگوهای شمعی کمک بگیرم و از آن‌ها استفاده کنم و ببینم از این قیمت کف سهم من اگر بر می‌گردد می‌تواند رشد خوبی داشته باشد؟ الگوی ژاپنی کندلی که اینجا دارد آیا نشان از ریورس‌ها و برگشت سهم من است یا نیست؟ می‌توانم بروم از تحلیل زمانی استفاده کنم و ببینم در شرایط فعلی که سهم من قرار دارد آیا از لحاظ زمانی هم مستعد شروع روند صعودی است یا نیست؟ توی تحلیل تکنیکال ما یک ابزار نداریم، ابزارهای متعددی داریم. می‌توانیم از چنگالند روز استفاده کنم ببینم آیا این سهم من طبق قواعد چنگال اندروز مستعد صعود از این قیمت است یا نیست؟ و تا کجا ممکن است حرکت کند؟ پس ببینید کسانی که از تحلیل تکنیکال نتیجه بهتری می‌گیرند، کسانی‌اند که یک موقعیت معاملاتی را از چند زاویه مختلف برسی می‌کنند. مثلا ما در دوره نخلگان بورس خودمان مباحث مختلف را آموزش می‌دهیم و آخرش به این جمع بندی می‌رسیم که خب حالا که مباحث مختلف را آموزش دیدید، تحلیل کلاسیک را یاد گرفتید، الگوی هارمونیک را آموزش دیدید، اندیکاتور را آموزش دیدید، الگوی شمعی را آموزش دیدید، امواج الیوت را آموزش دیدید، روانشنانسی معاملات را آموزش دیدید، حالا بیایید همه این‌ها را کنار هم بگذارید و در یک لحظه نمودار را از زوایای مختلف ببینید.

معمولا من با یک استراتژی خرید و فروش می‌کنم، مثلا با استراتژی بریک اوت خرید و فروش می‌کنم، مثلا با استراتژی الگوی هارمونیک خرید و فروش می‌کنم، ولی با استراتژی‌های دیگر این موقعیت را برسی می‌کنم. وقتی دو یا سه تا از این استراتژی‌ها این شرایط را تایید کردند در نتیجه احتمال موفقیت این تحلیل من (خرید و فروش من) بالا می‌رود و خب بالا رفتن این احتمال باعث می‌شود در بلند مدت من سودم چندین برابر فردی باشد که از یک ابزار برای تحلیل خودش استفاده می‌کند. توصیه من به شما این است که اگر تحلیل گر تکنیکال هستید، خیلی‌ها به من می‌گویند کهتحلیل تکنیکال اینجا که کف بود پس چرا برنگشت اگر کف بود؟ می‌گوییم اولا که خیلی‌ها تحلیل تکنیکال بورس را فقط در حد کشیدن یک خط روند آموزش دیده‌اند و شما هم به این‌ها می‌گویید تحلیل گر تکنیکال و از تحلیل‌های آن‌ها استفاده می‌کنید و خودتان هم چیزی از تحلیل تکنیکال نمی‌دانید. همیشه سر کلاس‌ها به داشنجوها می‌گویم که ۹۰ درصد تحلیل گرهای متکنیکال ما تحلیل گرهایی هستند که خیلی سطحی سهم را نگاه می‌کنند و فقط از یک زاویه به سهم نگاه می‌کنند، مثل همان شخصی که میخواهد ببینید که چک فردی معتبر است و میرود استراتژی بریک اوت از یک نفر می‌پرسد (شاید آن فرد دوست شخص بود) و اطلاعات اشتباه می‌گیرد. وقتی من از یک زاویه سهم را نگاه می‌کنم یا حالت پیشرفته تر چی می‌شود؟ این که من تحلیلگر از چند زاویه تحلیل تکنیکال نگاه کنم و از چند زاویه تحلیل بنیادی هم به سهم را نگاه کنم.

خیلی وقت‌ها با دانشجویان نخبگان در مورد استاپ لاس صحبت می‌کنیم می‌گوییم گاهی وقت‌ها روی سهمی که به فاندامانتالش مطمئن هستید استاپ لاس نگذارید و این موضوع موضوع بسیار خوبی است، می‌توانید صبر کنید و گاهی ضررهای کوتاه مدت‌های سهم را تحمل کنید. برای اینکه در بازار بورس موفق شوید راه قطعی وجود ندارد که من بگویم از این روش استفاده می‌کنم و صد درصد موفق هستم، تنها راهی که وجود دارد این است که من به مرور با این که علمم را افزایش بدهم و با این که دانسته‌هایم را افزایش بدم، با اینکه درک بیشتری از سهم، از شرکت، از نمودار شرکت، نمودار تغییرات قیمت شرکت داشته باشم، می‌توانم احتمال موفقیت معاملاتم را بالا ببرم. اگر قبلا ۱۰ تا معامله می‌کردم و ۳ تا از معاملات سود ده بوده است، این را برسانم به ۱۰ تا معامله که ۷ تا سود ده است و این می‌شود کاری که من می‌توانم انجام بدهم و تنها راه این اتفاق کسب تجربه در استراتژی معاملاتی مختلف و استفاده از ابزارهای مختلف در یک لحظه معاملاتی است. وقتی یک سهم را میخواهم برسی کنم از زوایای مختلف و ابزارهای مختلف آن سهم را برسی کنم. توصیه من به شما این است که همین امروز تصمیم بگیرید و شروع کنید به آن یک علمی که دارید تکیه نکنید و شروع کنید ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامانتال.

حتی مبحث اقتصاد کلان، آن هم در شما به مدیریت پورتو و برنامه ریزی کلان برای پرتفو شما و اینکه استراتژی شما چی باشد دید می‌دهد. شخصی که قطعا در زوایای مختلف در یک لحظه روی یک موقعیت سرمایه گذاری نگاه می‌کند بسیار موفق تر از شخصی که فقط با یک ابزار یا دو ابزار (آن هم خیلی وقتا که من می‌بینم همان را هم به خوبی برسی نمی‌کند) یک سهم را برسی می‌کند. پس جمع بندی این که اگر من می‌خواهم در بازار بورس موفق شوم باید بتوانم از چند ابزار همزمان استفاده کنم و یک موقعیت معاملاتی را برسی کنم تا احتمال موفقیت معاملاتم بالا رود. امیدوارم این فایل صوتی به شما کمک کرده باشد و شما هم تصمیم تان را بگیرید که دانسته‌ها و آموخته‌هایتان را در موضوع تحلیل سهام در بازار بورس افزایش بدهید که بتوانید در یک موقعیت معاملاتی با احتمال موفقیت بالاتری پیش بینی داشته باشید در مورد رفتار سهم، و اینکه آن سهم را کجا بخرید، کجا بفروشید، و این که چه مقدار از آن سود بگیرید. یادتان باشد که افرادی که در بازار بورس موفق هستند (خیلی‌ها دیدشان این است که این افراد یک استراتژی خیلی خاص دارند که با آن استراتژی خاص معامله می‌کنند و سود می‌کنند) نه اینطور نیست! افرادی که در بازار بورس موفق هستند، افرادی هستند که از چند زاویه به سهام نگاه می‌کنند و بعد بر اساس تحلیلی که بصورت ذهنی انجام می‌دهند تصمیم گیری می‌کنند و وارد موقعیت معاملاتی می‌شوند. امیدوارم که شما هم به همین روش شروع کنید و احتمال موفقیت مهاملاتتون بالا رود.

استراتژی بریک اوت

آیا به ورود در تله های خلاف روند اعتقاد دارید؟

تله های خلاف روند موضوعی که به نظر می رسد تعداد زیادی از مردم برداشت های ارزشمندی از این مقاله داشته اند. من از این قضیه بسیار خوشحالم. یکی از اهداف اولیه من کمک به مردم برای دیدن بازارها از یک زاویه دید جدید است و این دقیقا نتیجه ای است که حاصل شده است.

بنابراین اجازه دهید با دو مثال جدید چارت قیمت نگاه دیگری به این مفهوم داشته باشیم.

مفهوم:

  • یک دلیل معمول وجود مشکل در درک کردن ورودهای در موقعیت های در دام افتاده (ورود در تله ها)، انتظارات ناقص شما است.
  • شما انتظار یک بریک آوت (شکسته شدن) موفق را دارید. من یک بریک آوت فیلیر (Breakout Failure) را پیش بینی می کنم.

تفاوت این پیش بینی چیست؟

  • بریک آوت (شکسته شدن) یک سطح کلیدی یا یک سوئینگ high یا Low موثر، صرفا نشانه وجود پتانسیل بوجود آمدن یک روند جدید است.
  • این باعث می شود مردم توقع داشته باشند شکست اتفاق بیفتد.
  • واقعیت این است که این تنها نشانه ای از پتانسیل بوجود آمدن یک روند جدید است. حداقل تا زمان پذیرش قیمت جدید در منطقه جدید و نشانه های توانایی(قدرت) در این جهت جدید، روند جدیدی بوجود نیامده است.
  • واقعیت این است که اغلب شکست ها Fail می شوند.
  • بنابراین اگر در یک شکست و در خلاف جهت ضعف (در جهت قدرت) شرایط ورود به معامله با ریسک به ریوارد مناسب را داشته باشید، این معامله ای است که شما باید آن را انجام دهید.

ورود به تله های خلاف روند آکادمی پرایس اکشن جبل عاملی

تصویر 1. شکست سوئینگ high موثر قبلی و تثبیت قیمت در بالای شکست و بوجود آمدن یک روند جدید

شکست سوئینگ high و عدم توانایی در ادامه آکادمی پرایس اکشن جبل عاملی

تصویر 2. شکست سوئینگ high قبلی و عدم تثبیت قیمت در بالای شکست و Fail شدن بریک آوت

اگر تله ها در حال حاضر بخشی از استراتژی شما نیستند، لطفا کمی وقت بگذارید تا متوجه شوید که آیا باید باشند یا خیر.

شکسته شدن سوئینگ های Hi و Lo یا لبه های محدوده های رنج الزاما به معنای شروع روند حرکتی جدید قیمت نخواهند بود.

هنگامی که یک شکست (Breakout) در خلاف جهت روند اصلی بازار اتفاق می افتد، یک Fail شدن شکست (Breakout Failure) را پیش بینی کنید.

تا زمانی که قیمت در محدوده بریک آوت تثبیت نگردد، بریک آوت تایید نشده است و تا قبل از آن، پیش بینی Fail شدن وجود دارد.

بر روی قیمت تمرکز کنید. اگر درحال Fail شدن است، قیمت چه سیگنالی به شما خواهد داد؟ سپس نگاه کنید و منتظر بمانید. برای شکار موقعیت ورود در حاشیه امن لبه ها کمین کنید.

آیا طبق پیش بینی و توقع شما، قیمت پس از بریک آوت، توقف (استال) کرده است؟ اگر چنین است شما یک موقعیت معاملاتی با ظرفیت بالقوه بدست آورده اید.

اعتقادات و انتظارات شما تا حد زیادی بر اعتماد شما به انجام یک معامله تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین، اگر شما اعتماد به نفس لازم برای ورود های در زمان در دام افتادن معامله گران دیگر را ندارید، شاید دلیل آن این باشد که انتظارات شما با واقعیت های بازار سازگار نیستند؟ شما می توانید انتظارات خود را تغییر دهید. با در معرض گرفتن های مکرر، شما نیز اعتماد به نفس لازم برای ورود در چنین موقعیت هایی را بدست خواهید آورد. در هر بازار و هر تایم فریمی که معامله می کنید، 100 بریک آوت را جستجو و پیدا کنید.

در بازارهای روند دار، بریک آوت (شکسته شدن) سوئینگ های high /Low در جهت خلاف روند را پیدا کنید.

در بازارهای رنج، بریک آوت (شکسته شدن) لبه های محدوده رنج را بیابید.

فرصت هایی که در آن ها بریک آوت Fail می شود (Breakout Failure) و موقعیت ورود به معامله ایجاد می کند را مطالعه کنید.

موقعیت هایی که در آن ها بریک آوت فیلیر ها Fail شده اند را نیز مطالعه کنید. (بله، آن ها هم می توانند Fail شوند. بعضی اوقات شکارچی ها نیز در تله گرفتار می شوند، اما اگر شما مسیر اصلی را به درستی ارزیابی کرده باشید، معمولا فرصت های خوبی با ریسک کم و پتانسیل سود دهی بالا به شما ارائه می دهند.)

از تایم فریم معاملاتی چارت مد نظر خود پرینت بگیرید. تله های برخلاف مسیر اصلی روند را شناسایی کنید. در تایم فریم پایینتر نیز آن ها را بررسی کنید. همانطور که می بینید، تله ها موقعیت های معاملاتی فراوانی را در اختیار شما قرار می دهند و باعث می شوند اعتماد به نفس شما برای معامله کردن آن موقعیت ها تقویت شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.