خودکشی در بازارهای مالی ممنوع
معامله گری برای افراد ناتوان و ضعیف نامناسب است (فیبوفارکس : دقیقا مانند یک خودکشی تدریجی می ماند) و لذا معامله گری را بسیار احساساتی و عاطفی تر از آن چیزی که فکر می کنید درخواهید یافت و هم چنین قبل از اینکه در معامله گری به شخص حرفه ای مبدل شوید ابتدا باید احساسات و عواطف خود را حرفه ای کنید و یاد بگیرید که چطور عواطف خودتان را به صورت حرفه ای رشد و پرورش دهید.
روان شناسی معامله گری در مورد درک و فهم روشی است که ما از نظر روانی و ذهنی نسبت به اضطراب و تنش ناشی از معامله گری رخ می دهد واکنش نشان می دهیم اهمیت دارد. کنترل احساسات خود برای موفقیت در معامله گری امری ضرروی است لذا بدون ذهن روشن و شفاف شما قادر نخواهید بود که برای معامله تصمیم گیری منطقی انجام دهید. در زیر به پاره ای از موارد روانشناسی معامله گر اشاره میکنیم :
احساسات معامله گری
در معامله گری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معامله گران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایع تر و خطرناک تر است یعنی حس طمع و ترس.
ترس و طمع می تواند می تواند حتی بهترین استراتژی های معامله گری حرفه ای را از بین ببرد . یک لحظه از ترس و طمع می تواند منجر به دیوانگی و جنون موقت در معامله گری شود و تا جایی پیش خواهد که می تواند سود های شیرین بدست آمده از ماه های قبل را از بین ببرد و کل حساب رو به نابودی بکشاند.
احساسات کنترل نشده نباید به عنوان بهانه ای برای ضرر و زیان مداوم و پشت سرهم باشد و همین طور ضرر و زیان پیوسته و ادامه دار نباید به عنوان بهانه ای برای احساسات کنترل نشده باشد.
به یاد داشته باشید معامله گری در روان و ذهن فرد معامله گر تاثیر میگذارد همان طور که روان و ذهن فرد در نحوه معامله کردن تاثیر خواهد گذاشت.
طمع
شما نمی توانید هیچ وقت حرص و طمع را از بین ببرید و شما نمیتوانید طمع را کنار بگذارید. خیلی از مردم فکر می کنند که طمع تنها هدف برای بدست آوردن پول در معامله است. حرص و طمع همواره در حال تلاش است که با نهایت سرعت به سمت بدست آوردن پول پیش روی کند.
راه های زیادی برای طماع بودن در معامله گری وجود دارد:
● معامله با حجم های بسیار بزرگ
● معامله بیش از حد
● داشتن انتظارات غیرواقعی و اغراق آمیز و رویاگونه
● رویای موفقیت بزرگ در معامله گری در کمترین زمان ممکن
ترس
ترس در معاملات دو چهره دارد
● ترس از دست دادن : ترس از دست دادن معامله گر را مجبور می کند تا معاملات سود ده خود را قبل موعد مقرر ببندد و کامل از معاملات خارج شود و سود بالقوه ای که می تواند در معامله کسب کند را از دست بدهد.
● ترس از دست رفته ها : ترس از دست رفته معامله گر را وادار می کند تا استراتژی معامله گری خود را ترک کند به طوری که ترس قبلی از دست رفته منجر به از دست دادن حرکت بزرگ و اصلی قیمت خواهد شد.
ترس مناسب و معقول نیست که آن را به عنوان معامله بیش از حد و نقاط ورود و خروج از دست رفته یا از دست داده بدانید لذا باید ترس هوشمند داشته باشید و با هوشیاری کامل بترسید.
مدیریت ریسک و احساس
مدیریت ریسک شامل محاسبه مقدار ریسک پذیری شما در تحمل این مورد است که تا چه اندازه ای برای رسیدن و کسب سود مهیا شده اید و صبر خواهید کرد. اگر دقیق تر به جزییات نگاه کنیم باید به ریسک و ابزارهای مدیریت ریسک توجه ویژه ای داشت و برای این امر باید به نحوه اندازه گیری ریسک مراجعه کرد. زمانی معامله گری با اهمیت خواهد شد که معامله گر متوجه اهمیت مدیریت ریسک شود , این موضوع این نکته را به شما یادآورد می شود که شفاف و واضح فکر کنید و بیشتر از همه به شما کمک می کند تا احساسات و عواطف خود را کنترل کنید و زیر سلطه خود درآورید.
حجم معامله; شروع با معاملات کوچک
زمانی که شما از حمام گرم برمی گردید درست نیست ناگهان در معرض هوای سرد قرار گیرید. همان طور که شما برای آزمایش دمای آب برای اولین بار باید انگشت خودتان در داخل آب فرو ببرید.هرگز با تمام موقعیت خود دراین بازار معامله نکنید. معامله گری تفاوت های بسیاری با اعمال دیگر دارد. برای اولین بار با یک معامله کوچک تری قبل از اینکه تمام موقعیت خودتان را از دست بدهید آزمایش کنید.
حجم معامله بیش از اندازه بزرگ برای حساب معاملاتی شما می تواند منجر به نوسانات قیمتی اغراق آمیز شود که می تواند حسابتان رو همانند احساساتتان به کل تخریب کند. این موضوع می تواند به اشتباهات ناشی از ترس و طمع منجر شود.
هرگز فراموش نکنید معامله ای که انجام می دهید ممکن است اشتباه باشد. همان طور که شما رویای سود بزرگ در سر دارید و به همین دلیل با حجم بزرگ وارد معامله می شوید به یاد داشته باشید این معامله با ریسک بالا می تواند باعث از دست دادن کل سرمایه شود لذا وقتی در زمانی که به فکر بالا بردن حجم بالا برای سود گرفتن بیشتر هستید به این موضوع هم توجه کنید که اگر در ضرر فرو بروید چه زیان سنگینی خواهید کرد.
نسبت ریسک به سود
هدف برای ریسک به سود حداقل 1 به 3 یا در بدترین حالت باید 1 به 2 باشد. برای مثال اگر هدف شما کسب سود 30% از بازار است باید حداکثر 15% ریسک کنید که در این صورت نسبت ریسک به سود 1 به 2 خواهد شد و هر چقدر این نسبت بیشتر باشد یعنی هر مقداری صوتر کسر بالاتر باشد موقعیت معامله بهتری خواهیم داشت.
اگر شیوه معامله شما بدین صورت است که در هر ورود و خروجی که در بازار انجام می دهید با حجم های کم و به دنبال سود کم هستید پس مطمئن باشید زیان هایی که میکنید کوچک خواهند بود که می تواند مزایای مناسبی داشته باشد.
برنامه ریزی برای نسبت ریسک به سود بدین معنی است که شما می توانید از نظرذهنی خودتان را برای از دست دادن چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد کاملا آماده کنید و از معاملات احساسی جلوگیری کنید.
یک معامله احساساتی اشتباه می تواند به از دست دادن کلیه معاملاتی که در چندین معامله سود کرده اید منجر شود لذا در معاملات باید بر خودتان به طول کامل مسلط شوید و از روی احساس و هیجان و رویا و آرزو معامله نکنید.
اهداف
شما باید قبل از اینکه وارد معامله ای شوید هدف و نقطه خروج معامله را مشخص کنید. شما باید اهداف روزانه کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت داشته باشید.
زمانی خواهد رسید که شما برای رسیدن به هدف باید معامله رو متوقف کنید تا از سود یدست آمده در بازار محافظت نمایید لذا به نحوی معامله نکنید وقتی در سود هستید به قصد رسیدن به سود بیشتر طمع کنید و در صورت رخ دادن شرایط جدید معامله را با سود نبندید و منتظر رویای رسیدن به سود بالاتر باشید و در نهایت وارد ضرر شوید.
پیاده سازی مدیریت سرمایه
● از حد ضرر استفاده کنید. این موضوع احساسات را برای پایان دادن به یک معامله کاهش می دهد و ریسک ضررهای غیرضروری که از دلبستگی و تعصب در انجام یک معامله روی میدهد کاهش داده می شود.
● بعضی از معامله گران اجازه میدهند که زیان به علت وابستگی عاطفی به یک سهم بیشتر شود و این باعث امیدواری معامله گر به برگشت قیمت سهم میشود .
● سخت ترین چیزی که یک معامله گر مجبور است خودش بصورت دستی انجام دهد ; بستن یک معامله و قرار دادن حدضرر برای همان معامله در همان لحظه است . گذاشتن حدضرر در همان لحظه ورود به یک معامله باعث میشود که از یک معامله زیانبار جلوگیری شود .
● معامله گران اغلب شاکی هستند وقتی حدضرر فعال شد احتمال می دهند قیمت برگردد . هرگز حدضرری که برای یک معامله گذاشتید کنسل معامله گری بدون حرص و طمع نکنید . شما زمانی که درشرایط روحی آرام و بدون استرس قرار داشتید ; حدضرر تعیین نمودید ; حال اگر معامله برخلاف میل شما حرکت کند دچار استرس و فشار میشوید پس به قضاوت خودتان اعتماد کنید و به حدضرر خود پایبند باشید .
● تجارت بعنوان یک کسب و کار است نه بعنوان یک سرگرمی .شما که نمیخواهیید 10 هزار دلار را در یک کسب و کاری که هیچ اطلاعی از آن ندارید سرمایه گذاری کنید بنابراین در صورت عدم اطلاع هیچ معامله ایی انجام ندهید .زمانی که وقت کافی در مورد تحقیق در بازار مالی را دارید و مطمین شدید ; آنگاه تصمیم به یک معامله بگیرید .تجارت آگاهانه همیشه بهتر از تجارت ناآگاهانه و بدون اطلاع می باشد .
صبر
صبر یک فضیلت در معامله است . این متفاوت است از اینکه از روی ترس بخواهیم معامله کنیم. صبر یعنی منتظر بودن برای رسیدن قیمت به زمانی که اندیکاتور سیگنال خرید را صادر میکند.
ساعت ها منتظر ماندن برای اصلاح قیمتی و زمان مناسب ورود به بازار . تجارت سودآور مهم است نه تعداد معامله در روز و نه از این شاخه به آن شاخه پریدن به علت تغییر قیمت و یا اینکه شما از یک سهم خسته شده اید و نه خرید در سقف. شما حتی با نظرات دوگا نه ایی از کسانی که خودشان را حرفه ایی می نامند روبه رو می شوید.
سعی کنید قبل از انجام یک معامله ; تحقیقات خودتان را انجام دهید. زیاده روی در انجام معامله یکی از اشتباهات رایج معامله گران تازه کار است که سعی میکنند; کوچکترین حرکت قیمتی سهم را بگیرند .قیمت ها پایین می آیند آنها میفروشند; قیمت ها بالا میروند آنها میخرند. بنابراین آنها کسانی هستند که همیشه در بازار ضرر میکنند. یاد بگیرید که حرکت قیمتی را پیش بینی کنید نه اینکه فقط آنها را دنبال کنید.
بازه زمانی
تجارت کوتاه مدت بسیار فشرده است و نیاز به مقدار زیادی نظم و انضباط و تمرکز دارد (فیبوفارکس: به قول وارن بافت بازار کوتاه مدت مانند زندان است و مکان امنی ندارد و کار دراین بازار کودکانه است.) بنابراین مطمین شوید که برای این سطح آمادگی دارید و می توانید بدون حواس پرتی معامله کنید. معاملات بلندمدت نیاز به نظارت مداوم معامله گر ندارد و برای معامله گرانی که تعهد و شغل دیگری دارند مناسب هستند.
یاد بگیرید شکست ها را دوست داشته باشید
این یک اصطلاحیست که در جهان تجارت اغلب شنیده میشود و طبیعی است که اگر شما یاد نگیرید که با زیان خود کنار بیایید; کار تجاری شما مطمیناً کوتاه مدت خواهد بود . بنابراین چیزی که دقیقا باید درک کنید این است که یاد بگیرید شکست ها را دوست داشته باشید .
این بدان معنی است که شما باید بفهمید که چرا در یک معامله اشتباه کردید. آیا شما اندیکاتورها را بد تعبیر کردید؟ آیا شما موفق به پیش بینی انتشار بخش مهمی از داده های اقتصادی نشدید
بعضی از معاملاتی که از دست میدهید تقصیر شما نیست ; بعنوان مثال یک رویداد غیرقابل پیش بینی مانند یک جنگ (فیبوفارکس: یا حملات تروریستی ) می تواند در بازار حرکت کند ; اما اکثریت معاملات از دست رفته و شکست خورده ناشی از یک تصمیم آنی معامله گر می باشد.
برای کاهش اثرات روانی شکست; از آن شکست بعنوان یک فرصت برای یادگیری استفاده کنید و بازار را بخاطر شکست هایتان سرزنش نکنید , بازار هیچ تعهدی به شما ندارد و به شما بدهکار نیست و نگاه خودتان را بر اساس استراتژی خود تنظیم کنید .معامله چیزی است که در بازار در حال انجام است نه آنچه شما فکر می کنید باید انجام دهید . روندها و شرایط بازار می توانند تغییر کنند . مطمئن باشید که استراتژی شما با بازار تغییر خواهد کرد.
کسب سود
تصور شکست را کنار بگذارید و به فکر برنده شدن باشید. از روی ترس سود یک معامله را از دست ندهید. ترس باعث می شود که ذهن سوال کند و عکس العمل نشان بدهد در حالی که معامله; یک معامله امن و پر سود است ومهم نیست که چقدر کوچک باشد.
در مقابل اجازه ندهید یک معامله پرسود تبدیل به ضرر شود. قوانین خودتان را دنبال کنید; یک معامله را زمانی ببندید که 20 درصد در سود باشید. این به شما اجازه می دهد که مطمئن شوید احساسات در معامله شما هیچ نقشی ندارد. به جز در شرایط خاص که باید از سهم خارج شوید.
اگر یک معامله بر خلاف میل شما حرکت می کند; خودتان را به عذاب نیاندازید. آنرا ببندید. یک اشتباه رایج این است که یک معامله پرسود را ببندید و یک معامله ای که زیان ده میباشد را نگه دارید.
سبد سهام درست کنید
هرگز کل سرمایه خود را بر روی یک سهم سرمایه گذاری نکنید. تک سهم شدن یا فول مارجین روی یک سهام مانور دادن خطرات زیادی دارد شاید سود خوبی عاید شما کند ولی ضرر آن نیز به همان نسبت شدید تر خواهد بود. (فیبوفارکس: مخصوصا در بورس تهران که ممکن است یک نماد ماه ها بسته بماند).
اهمیت روانشناسی در معامله گری چقدر است؟
حفظ طرز فکر صحیح در حین انجام معاملات یکی از مهمترین عوامل در یک معامله گر موفق است. امروز به معرفی مجموعه ای برای شما همراهان گرامی خواهیم پرداخت که در دوره روانشناسی معامله گری خود به شما کمک می کند تا یاد بگیرید که چگونه می توانید روانشناسی خود را بهبود ببخشید تا تأثیر احساسات و تعصبات شخصی تان (مثل حرص و طمع) در طول زمان معاملات تان در بازارهای مالی را به حداقل برسانید .
حفظ طرز فکر صحیح در حین انجام معاملات یکی از مهمترین عوامل در یک معامله گر موفق است. امروز به معرفی مجموعه ای برای شما همراهان گرامی خواهیم پرداخت که در دوره روانشناسی معامله گری خود به شما کمک می کند تا یاد بگیرید که چگونه می توانید روانشناسی خود را بهبود ببخشید تا تأثیر احساسات و تعصبات شخصی تان (مثل حرص و طمع) در طول زمان معاملات تان در بازارهای مالی را به حداقل برسانید .
چرا باید در دوره روانشناسی معامله گری دکتر اناری شرکت کنم؟
آیا دوست دارید تبدیل به یک معامله گر حرفه ای شوید و در این مسیر بتوانید به یک استراتژی قابل اجرا و سودآور برسید؟ قطعاً این امر بدون در نظر داشتن اهمیت روانشناسی و آموزش و فراگیری علل اتفاقاتی که تنها در زمان باز کردن معاملاتمان در بازارهای مالی برای ما به وجود می آید، امری دور از تصور می باشد. اگر تاکنون تجربه معامله با پول واقعی در بازارهای مالی را داشته اید، حتماً متوجه این مورد شده اید که چه میزان شرایط با زمانی که در حساب های دمو و آزمایشی در حال معامله بوده اید، متفاوت می شود و کاملا متوجه درگیر شدن پارامتر های مربوط به سایکولوژی خود شده اید. این موضوع می تواند با طمع معامله گران جهت گرفتن سود بیشتر در بازار و یا احساس ترس از به ضرر تبدیل شدن معامله شان به جای سود، رخ دهد.
در این راستا و جهت ارائه راهکار برای رفع این موارد، آقای دکتر اناری یکی از بهترین دوره های مربوط به روانشناسی معامله گری در بازارهای مالی را که شامل ده ها ساعت آموزش و تمرینات عملی به همراه فایل های صوتی نرو پروگرامینگ می باشد را ارائه کرده اند که می تواند در این مسیر کمک شایانی به افراد علاقه مند بازارهای مالی نماید.
مزیت دوره روانشناسی معامله گری آکادمی تری مارکتز
دوره روانشناسی معامله گری آکادمی تری مارکتز از ۲ خصیصه منحصر به فرد تشکیل شده که آن را از همه دوره های مشابه آموزش جهانی متمایز کرده است.
۱ - آموزش اصول روانشناسی مالی رفتاری مدرن و ویژگی های رفتاری حرفه ای در موفقیت فردی
۲ - ارائه تمرینات بازنویسی ذهن ناخودآگاه بر اساس روش موثر نروپروگرامینگ
این دوره مناسب چه کسانی است؟
۱. افرادی که علاقه مند هستند بینش اقتصادی خود را بالا ببرند و اصول روانشناسی معامله گری حرفه ای را فرا بگیرند.
۲. افرادی که به این درک رسیده اند که ما در یک کشور تورمی زندگی می کنیم و یکی از بهترین راه های نجات سرمایه، معامله گری و کسب سود در بازارهای مالی است.
۳. علاقه مندان به سرمایه گذاری های پرسود
۴. علاقه مندان به ورود به هر یک از بازارهای مالی موجود
مخاطبان این دوره
· برای کسانی که عاشق و علاقه مند به معامله گری هستند.
· افرادی که به هر دلیلی نتوانسته اند به نتایج مطلوب خود دست یابند و ضررهای سنگینی کرده اند (از بعد مالی، زمانی و روحی)
· از رفتن به کلاس ها و دوره های گوناگون خسته شده اند.
· از آزمودن روش ها و ابزارهای گوناگون به ستوه آمده اند.
· تصمیم خود را گرفته اند که با این کار به آرزوهای خود تحقق بخشند.
· می معامله گری بدون حرص و طمع خواهند از خود انسان بهتری بسازند.
خروجی این دوره برای شرکت کنندگان
هدف این دوره پرورش معامله گر مستقل با درآمد مستمر است. معامله گرانی که بتوانند به راحتی احساسات و هیجانات خود را در زمان معاملات تحت کنترل گیرند و دچار مشکلات سایکولوژی رایج در این زمینه نشوند.
کتاب صوتی ۷ گناه کشنده در معامله گری
و اما یک خبر خوب: شما می توانید به صورت کاملاً رایگان کتاب صوتی ۷ گناه کشنده در معامله گری را از سایت آکادمی تری مارکتز دانلود کنید. این دوره رایگان از چندین فصل تشکیل شده است. جهت ورود به این دوره رایگان و دانلود آن پیشنهاد می کنیم که همین الان اقدام کنید و از این فرصت عالی جهت آشنایی با ۷ گناه کشنده در معامله گری با گویندگی آقای دکتر اناری، نهایت استفاده را داشته باشید.
بهترین متد معامله گری در بازارهای مالی چیست؟
بر اساس تجربه می توان گفت که بهترین متد معاملاتی در بازارهای مالی، شروع یادگیری و آموزش پرایس اکشن هست. معامله با این سبک تا حد ممکن آسان، ساده و مؤثر است. پرایس اکشن یعنی اینکه بدون استفاده از هیچ اندیکاتوری و تنها با مشاهده نمودار یا چارت کندل استیک بتوانید تصمیم بگیرید که الان وقت معامله است یا خیر؟ اگر بتوانید پرایس اکشن را به صورت واقعی و صحیح درک کنید، لذت زیادی از معامله در بازارهای مالی خواهید برد.
جمع بندی
برای حل مشکلات ناشی از تعارضات روانشناسی انسان و بازار، آکادمی تری مارکتز یک نقشه راه برای موفقیت در معامله گری ایجاد کرده است که نکات مهم مربوط به فشار عملکرد فردی و سایر مسائل مربوط به ذهنیت معامله گری را در بر می گیرد. شما هم می بایست این نقشه راه را دنبال کنید تا زمانی که بتوانید معامله گری را در حساب واقعی یا ریل تجاری خود در بازار زنده یا لایو آغاز کنید.
روانشناسی معاملات فارکس
روانشناسی معاملات جنبه اساسی موفقیت در بازار فارکس است که شرایط روحی معاملهگر را در نقطه ورود و خروج معامله، در زمان جستجوی شرایط بالقوه معاملهگری و در تمامی مسائل مرتبط با معاملات بررسی میکند.
بهطور معمول، بیشتر معاملهگران زیان را به دلیل وجود احساسات منفی تجربه کردهاند، زیرا پروسه تصمیم گیری منطقی خود را با افکار مخرب مسموم میسازند و دچار تصمیم گیری اشتباه میشوند.
ما به عنوان انسان، ذاتا موجودات احساسی هستیم که این احساسات در بعضی مواقع میتواند تصمیمات ما را تحت تاثیر قرار دهد. در مواقعی که احساس خوبی نداریم، با تصمیم گیری و رفتارهای هیجانی خود، سعی در افزایش معاملات و ابراز وجود خود در بازار داریم.
البته لزوما این احساسات اشتباه نیستند و واکنش ما نسبت به آنها مهم است؛ بهویژه در معاملات فارکس.
اگر احساسات بر شما مسلط شوند و قادر به کنترل آن نباشید، قدرت تصمیم گیری منطقی خود را از دست خواهید داد. در نتیجه، حتی اگر معاملهگر باتجربهای هم باشید، در معاملاتی که میتوانند سودده باشند نیز زیان خواهید کرد.
بسیاری از معاملهگران با دور ماندن از احساسات سعی در حل مشکل خود دارند، که البته این امر به دلیل ذات انسانی غیرممکن است. اگر از احساسات در مسیر درست استفاده شود، رسیدن به موفقیت سریعتر خواهد بود.
روانشناسی معاملات میتواند مرز بین موفقیت و شکست در معاملهگری فارکس باشد. ثبات ذهنی یک عنصر ضروری برای تبدیل شدن به یک معاملهگر با سود دائمی است.
بنابراین، احساسات خود را کنترل کنید و مطمئن باشید که کنترل احساسات در معاملات به سود شما خواهد بود و نه برعلیه شما.
با بررسی 4 مانع اصلی روانشناختی در موفقیت معاملهگری شروع میکنیم:
ترس در روانشناسی معاملات فارکس
ترس یک واکنش معمول در مواجهه با تهدیدهایی است که میتوانند به ما صدمه بزنند. وجود ترس طبیعی و در واقع برای بقای انسان حیاتی است. بدون احساس ترس، شناسایی خطر و فرار از آن غیرممکن میشود.
با این حال، ترس در معاملهگری فارکس در زمانیکه اجازه میدهیم زیانها و تهدیدهای موجود، قدرت تصمیمگیری درست را از ما صلب کند، مضر است.
ترس به جای ایجاد انگیزه برای انجام معاملات بدون استرس، از ورود به معاملات جلوگیری میکند و ما را متقاعد میکند که اشتباه میکنیم. این ترس از اشتباه، قدرت تحلیل و زمانی که برای ایجاد یک استراتژی خوب صرف کردهایم را از بین میبرد و ما را به سمت خطرهای دیگر بازار هدایت میکند.
نوع دیگر ترس، نگرانی از دست دادن موقعیتهای خوب است.
این ترس موجب ورود به معامله در هر قیمتی و بدون توجه به سودده بودن موقعیت میشود. یک معاملهگر ترسو که نمیخواهد هیچ موقعیت خوبی را از دست بدهد، غالبا یکی از نشانههای واضح بازار را نادیده میگیرد و اجازه میدهد تا هیجانات بر تصمیمات او غلبه کنند.
آخرین نوع از ترس که خطرناکترین آنهاست، ترس از بازنده بودن است.
ترس از شکست موجب ترس روانی در ذهن شده و قبل از هر تصمیمی هشدارهای ترسناکی به ذهن صادر میکند.
برای مثال، فرض کنید شما یک معامله خرید در جفت ارز EURUSD دارید و خبر بدی در مورد اقتصاد اتحادیه اروپا اعلام میشود، چه کاری انجام خواهید داد؟
در اینگونه شرایط، بیشتر معاملهگران میترسند و سریعاً بدون فکر از معامله خارج میشوند. اگرچه برای جلوگیری از زیان این کار انجام شده است اما ترس معمولا قدرت تصمیم را گرفته و موجب از بین رفتن سودهای احتمالی میشود.
ترس در معاملات فارکس غالبا مخرب است. همچنین معاملهگران را به اتخاذ تصمیمهای بیاساس سوق میدهد و حساب معاملاتیشان را آهسته آهسته خالی خواهد کرد.
حرص و طمع در روانشناسی معاملات
طمع از ترس نیز خطرناکتر است. طمع احساس خودخواهانهای است که در معاملات فارکس شما را به گرفتن سود بیشتر تشویق میکند.
هر معاملهگر فارکس تمایل دارد بازده قابل ملاحظهای از تلاشهای خود بگیرد. هرچند این اشتیاق، هنگامی که بیش از حد قدرتمند شود، غیرمولد و حتی مضر است.
آرزوی تحقق موفقیت مالی در بازار فارکس اشتباه نیست اما زمانیکه این حرص و طمع احساسات معمول شما را خاموش کند و اختیار معاملات شما را در دست بگیرد، مسیر شما به بیراهه میرود.
اصطلاحی بین معاملهگران است که میگوید: هنگامیکه گاوها و خرسها سودده اند، خوکها کشته میشوند. خوک حیوان بسیار طماعی است و این مقایسه در معاملات بسیار مفید میباشد، زیرا نشان میدهد که بازار ملاحظه خوکها را نمیکند و موجودات طماع همه دارایی خود را از دست میدهند.
احساس طمع بسیار مخربتر از ترس است. ترس مانع ورود شما به معامله و یا خروج زودهنگام میشود. برعکس، طمع شما را به معامله خرید یا فروش با ریسک بسیار بالا هدایت میکند. به همین دلیل حرص میتواند بسیار ویرانگرتر از یک ترس ساده باشد.
از آنجایی که حرص و طمع ما را به عمل غیرمنطقی سوق میدهد، میتواند احساس بسیار خطرناکی بهشمار آید. درست مانند نوشیدن الکل، حرص و طمع می تواند با مسموم کردن سیستم ذهنیتان، شما را به رفتار احمقانه وادار کند. اگر طمع انتخابهای معاملاتی شما را فلج میکند، پس شما به مرحله نا هوشیاری رسیدهاید و به زودی تمامی دارایی حساب خود را از دست خواهید داد.
به عنوان مثال، معاملهگری که ذهنی مسموم شده از طمع دارد، از معامله موفق خود خارج نمیشود زیرا گمان میکند بازار برای همیشه تابع اوامر او حرکت خواهد کرد. همچنین شخص طماع در هر حرکت بازار که با انتظارات او همراه باشد به معاملات خود میافزاید. رفتارهای خطرناک دیگر این گروه از معاملهگران شامل لوریج های بیش از حد، ورود سریع به معامله و انجام معاملات بیش از حد میباشد.
خشم در روانشناسی معاملات
خشم یکی دیگر از احساساتی است که معاملات موفق را به مخاطره میاندازد. معاملات انتقامجویانه برای معاملهگران عصبی و به ویژه بعد از یک زیان رخ میدهد.
در حالیکه هدف اولیه معاملات انتقامجویانه برگرداندن میزان زیانهای گذشته است، اما معمولا با زیانهایی بیش از دفعه قبل همراه است. معامله گران انتقامجو اغلب بازار را مسبب زیانهای خود میدانند و نهایتا معاملات اشتباه بیشتری را انجام دهند.
به 3 دلیل اساسی معاملات انتقامجویانه بسیار مضر است:
- معمولا برنامه دقیقی برای ورود به آن وجود ندارد و شما را مجبور به معاملات عجولانه و احتمالا با سود پایین میکند. هنگامیکه به معاملات انتقامجویانه تمایل پیدا میکنید، از معاملهگری به سمت شرط بندی کشانده میشوید. در این شرایط، شما بدون هیچ تحلیل و برنامهای به سرعت وارد معامله میشوید.
- چون شما قصد جبران زیانهای گذشته را دارید، حس انتقام شما را وادار به انجام معاملات بزرگتر میکند. شما برای برگشت سریع زیان ، مدیریت ریسک را در نظر نمیگیرید و در نهایت، این روش یک معامله احساسی است که با انگیزه اشتباه مدیریت میشود. این امر تمرکز شما بر معاملات منطقی را از بین برده و به سمت تصمیمهای احساسی هدایت میکند.
- احساسات به افکار و قوانین شما نفوذ میکند و تدریجا تمام معاملات شما را فرا میگیرد، این زمانی است که لحظه به لحظه شاهد کم شدن موجودی حساب خود خواهید بود.
برای مثال، شما وارد معامله خرید EUR/USD میشوید و با 50 پیپ زیان خارج میشوید. ناامیدانه، در معامله بعدی تصمیم به دو برابر کردن حجم میگیرید تا زیان قبلی خود را جبران کنید. با این حال، معامله مجدد بر خلاف انتظارات شما پیش میرود و موجب آسیب بیشتر به حساب معاملاتی میگردد. این بار بهسادگی معامله بزرگتری را باز میکنید، زیرا بازار به شما بدهکار است و شما میخواهید پول خود را پس بگیرید.
غرور در روانشناسی معاملات
و در آخر، غرور میتواند معاملات موفق را به خطر بیندازد. این یک احساس هیجانی است که معمولا بعد از چندین تجربه بزرگ موفق در بازار فارکس به معاملهگر دست میدهد. حس غرور کاذب شما را متقاعد میسازد که به تمامی حرکات جفت ارزها کاملا مسلط هستید و تحلیلهای شما بدون نقص است.
در حالیکه هیجان بعد از موفقیت طبیعی است، اما اعتماد به نفس بیش از حد مشکل ساز میشود. برای مثال، اگر در معامله خرید EURUSD موفقیتی به دست آوردهاید، به معنای تضمین موفقیت در معامله بعدی نخواهد بود. بازار به این شیوه عمل نمیکند.
چگونه بر موانع روانی در فارکس غلبه کنیم؟
- برای آموزش فارکس سرمایهگذاری کنید
آموزشهای فارکس یکی از اجزای حیاتی غلبه بر موانع روانی مذکور است. با آموزش صحیح، یاد میگیرید که چگونه به جای تکیه بر احساسات زودگذر، با بهره گیری از مهارتهای لازم، تصمیمات منطقی و معقول بگیرید.
اگر بخواهید کورکورانه و بدون داشتن دلیلی کافی، به معاملات وارد و از آنها خارج شوید، احساسات بر شما غلبه خواهند کرد و به سرمایه خود خسارت وارد میکنید. مدیریت سرمایه و داشتن استراتژی معاملاتی در بازار فارکس بسیار موضوع مهم و کلیدی میباشد.
شما باید درک کنید که بازار فارکس و عوامل آن که باعث حرکت چارتهای قیمتی میشوند، چگونه عمل میکنند. مثلا اگر خبر اقتصادی منتشر شود، به جای آنکه بترسید و اتفاقی معاملات را باز یا بسته کنید، لازم است بدانید که این خبر چگونه ممکن است بر حرکت بازار تاثیر بگذارد.
آموزش صحیح فارکس به شما کمک میکند، استراتژی معاملاتی خود را خلق کنید که سودهای دائمی ایجاد کند. اگر بدون استراتژی سودده معامله میکنید، احتمالا فاجعهای در انتظار شما است.
- از استراتژی معاملاتی خود پیروی کنید
معاملهگری با یک برنامه قوی ریسک را کاهش میدهد و به شما در کنترل هیجانات کمک میکند. یک برنامه معاملاتی، معمولا شامل یک سری دستورالعمل و استراتژیها جهت اخذ تصمیمهای معاملاتی است.
یک برنامه معاملاتی ، غالبا پس از انجام تحلیلهای گسترده و مطالعه رفتار بازار ایجاد میشود. برای حفظ ثبات و سوددهی در معاملات، داشتن برنامه بسیار ضروری است.
به عنوان مثال برای داشتن یک برنامه معاملاتی مناسب میبایست به پرسشهای زیر پاسخ دهد.
- در هر معامله چند پیپ هدف گذاری کنم؟
- در چه زمانی معامله کنم؟
- در هر معامله چه میزان از سرمایه را به خطر میاندازم؟
- برای ورود به معاملات باید از چه قوانینی استفاده کنم؟
- معاملات باز را چگونه مدیریت کنم؟
- برای خروج از معاملات باید از چه قوانینی پیروی کنم؟
اگر اجازه دهید ترس، آزادانه در شما راه یابد، میتواند به راحتی شما را تخریب کند. بنابراین، یک برنامه معاملاتی طراحی شده خوب، به شما کمک میکند تا متمرکز بمانید و معاملههای سودآوری انجام دهید، بدون اینکه به وسیله احساساتتان از هدف اصلی منحرف شوید.
معامله بدون برنامه، شما را به امان احساسات رها میکند و متعاقبا، معاملات را بر اساس هیجانات و بدون هیچگونه تحلیل معنادار حرکت بازار انجام خواهید داد.
اگر زمانی نشانهای از خطر وجود داشت، با داشتن برنامه، دیگر نیاز نیست با ترس و طمع تصمیم بگیرید. تمامی انتخابات شما در خصوص ورود یا خروج از بازار، بر اساس دستورالعملهای از پیش تعیینشده خواهد بود و در نتیجه دیگر جایی برای هیجاناتی که ذهن شما را درگیر میکند وجود نخواهد داشت.
برای مثال، اگر برنامه معاملاتی شما این گونه تعیین کردهباشد که هر زمان بازار از یک سطح فیبوناچی جهش کرد شما باید وارد معاملات اصلاحی شوید، میبایست تا حد امکان به این قانون پایبند باشید.
در اینجا چارت 4 ساعته از AUDUSD آمده است. این چارت نشان میدهد که چگونه باید قوانین را به کار گرفت.
مدیریت ریسک به موقع، همان چیزی است که معاملهگر را از یک قمارباز متمایز میکند. اگر برای انتقام یا از سر غرور مقدار زیادی از سرمایه را وارد بازار کنید، منجر به زیانهای سنگینی خواهد شد.
برای جلوگیری از تبدیل شدن به یک معاملهگر هیجانی، هیچگاه میزان مبلغی را که نمیتوانید به راحتی از دست بدهید به خطر نیندازید. شیوه رایج مدیریت ریسک این است که در هر معامله، تنها 1% از سرمایه خود را ریسک کنید.
در کنار بهرهمندی هوشمندانه از لوریج، میبایست از حرکت با ترس یا نادیدهگرفتن حد زیان اجتناب کنید و هدفهای سودآور را انتخاب کنید.
برای مثال، در اینجا معامله فروش EUR/USD آمدهاست.
اگر وارد معاملهای شدید و دیدید که به سمت هدف در حرکت است و شما حد سود را از روی طمع افزایش دادید، شانس خود را در چرخش معکوس یک معامله سودمند به یک معامله زیانده افزایش دادهاید. برنامه معاملاتی شما میبایست پیش از تنظیم حد سود ، در ابتدا با تنظیم حد زیان، ریسک را کاهش دهد.
ذهنیت غیرواقعی، علت اصلی معامله هیجانی است. اگر متمرکز نیستید و درگیر تصمیمات معاملاتی خود میشوید، به راحتی عادات خطرناکی پیدا خواهید کرد، از قبیل ترس، طمع، ترس و یا غرور کاذب.
شما میبایست ذهنیت واقعگرایانه داشته باشید و یک معاملهگر بالغ (از لحاظ هیجانی) باشید. به خاطر داشته باشید، صرفا تمایل شما به سود، به تنهایی برای دستیابی یابی به آن کافی نیست. شما باید به خود آموزش دهید که با حفظ اصول به سراغ بازار فارکس بروید و از تصمیمگیری بر اساس عصبانیت یا سایر هیجانات اجتناب کنید.
با ذهنیت شفاف و منطقی، هیجانات قدرت کافی برای کنترل تصمیمات شما نخواهند داشت.
نتیجهگیری
روانشناسی معاملات فارکس یکی از جنبههای ضروری برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق است. این موضوع برای بسیاری از معاملهگران، عامل بیشترین میزان خطاهای معاملاتی است.
از این رو، شما باید بکوشید تا هیجانات خود را تحت کنترل نگهدارید. اگر شما در کنترل آنها شکست بخورید، مطمئنا آنها شما را کنترل خواهند کرد و قطعا از تصمیمات معاملاتی که هیجانات هدایتگر آن باشند، پشیمان خواهید شد.
موفقیت و شکست در معاملات حرفهای فارکس به مهارت شما در حذف احساسات از تصمیمات معاملاتی بستگی دارد و الفبای معاملات ارزی سودآور، در کسب این مهارت است.
گام هشتم آموزش; ترس و هیجانهای سرمایه گذاری به روش مستقیم
اگر ذهنت درگیر این موضوع است ولی نمیدونی چکار کنی ؛ با ما همراه شو . . .
سرمایه گذاری در بورس یعنی زندگی با ترس و طمع
برای سرمایه گذاری به روش مستقیم باید به احساسات حاکم در معاملات توجه کنیم یعنی "ترس و هیجان" تا بتوانیم توانایی کنترل آن ها را در خود پرورش دهیم
در بیشتر موارد افراد سرمایه گذار به دلیل رسیدن به سود بیشتر در سرمایه گذاری درگیر حرص و طمع میشوند و اکثراً در زمان کوتاه تمایل به سود بیشتر را دارند یک شبه ثروتمند شدن چیزی جز یک حباب قیمتی در بازار نمیتواند باشه " داشتن استراتژی معاملاتی مشخص، پایبند بودن به آن استراتژی و توانایی حفظ سود را کاملاً تحت تاثیر قرار میدهد "
طمع، ترس میتواند بازار را تحت تاثیر خود قرار دهد چرا که عمده ترین نشانه ترس در بازار سهام یک احساس یا جو ناخوشایند به نسبت فراگیر است که خبر از اتفاقی ناگوار در آینده را میدهد. هنگامی که بازار برای دورههای طولانی دچار سقوط و رکود میشوند، احساس ترس از زیان در بین سرمایه گذاران بیشتر به وجود میآید. اما ترس تخریب بیشتری نسبت به طمع دارد.
بر فرض مثال در فروردین 1399 طمع برای خرید بیشتر ولی در فروردین 1400 ترس برای خرید بیشتر بود در این دوران سرمایه گذاران برای جبران ضررهایشان، سرمایه خود را از بازار سهام خارج کرده و به سمت سرمایه گذاریهای کم ریسک مثل ( اوراق قرضه، صندوقهای درآمد ثابت) در بازارهای موازی ( خودرو، مسکن، ارز، طلا و . ) این خروج سرمایه از بازار بورس نشان دهنده بیتوجهی به اصول سرمایه گذاری در بلند مدت میباشد که این جا به جاییها گاهی منجر به ضررهای سنگینتری میشود.
ترس و طمع از نوسانات ذاتی بازار سهام میباشد که وقتی سرمایه گذاران آرامش روانی را به خاطر ضرر یا بیثباتی بازار از دست میدهند، تحت تاثیر احساسهایی قرار میگیرند که در بیشتر موارد به اشتباهاتی با عواقب سنگین تبدیل میشوند از فعالیت در بازارهای که احساس ترس و طمع بر آن غالب میباشد خودداری کنید و همیشه به اصول سرمایه گذاری خود پایبند بوده و انتخاب یک ترکیب مناسب برای تخصیص دارایی بسیار مهم است بر فرض مثال اگر شما فردی بسیار ریسک پذیر هستید احتمالا ترس حاکم بر بازار میتواند شما را تحت تاثیر قرار دهد پس اصولا نباید به اندازه افراد ریسک پذیر معاملات بالایی داشته باشید.
برای سرمایه گذاری به روش مستقیم در بازار بورس، تصمیم گیرنده نهایی در مورد وضعیت سبد سهام و مسئولیت تمام سود و زیان ها به عهده خودتان میباشد وقتی تصمیم درستی در معاملات بگیرید و بتوانید با کنترل احساس ترس، طمع و هیجان شرایط بازار جلوگیری کنید باز خورد بهتری را در بلند مدت از سرمایه گذاری کسب کنید .
ویژگی یا عواملی که نشان میدهند سرمایه گذار احساسی برخورد میکند:
· وقتی که قیمت سهام کمی افت میکند آن را به فروش میرسانید
· روی اخبار حاکم بر سهم خریداری شده تمرکز میکنید
· با شنیدن سود تحقیق نیافته احساس خوشحالی و خرسندی میکنید
· به خاطر ضرر و زیانی که هنوز قطعی نشده احساس ترس و پشیمانی و شکست میکنید
· مدام به دنبال چک کردن و تایید گرفتن از دیگران نسبت به سهام خریداری شده خود هستید
چند راه حل برای کنترل احساسات در سرمایه گذاری
· تشکیل پرتفوی سرمایه گذاری
· داشتن استراتژی معاملاتی
· سرمایه گذاری کردن با پول مازاد ( عدم سرمایه گذاری با پول قرض یا پول در گردش )
روانشناسی بازار یکی از مهمترین مباحث در اقتصاد رفتاری است
اقتصاد رفتاری یک مبحث مطالعاتی میانرشتهای است که در آن محققان فاکتورهای مختلف را که در تصمیمگیریهای اقتصادی نقش دارند، مورد بررسی قرار میدهند.بسیاری از افراد اعتقاد دارند که احساسات، موتور محرکه اصلی تغییرات بازارهای مالی است و نوسانات و تغییرات احساسی یک سرمایهگذار همان چیزی است که به آن روانشناسی بازار گفته میشود. این بازار میتوان بورس سهام باشد یا هر بازار دیگری. به طور خلاصه احساسات بازار، آن حس کلی سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به تغییرات قیمت یک دارایی خاص است. اگر احساسات بازار مثبت بوده و همزمان قیمتها نیز در حال افزایش باشند، اصطلاحا به چنین شرایطی بازار مثبت و رو به بالا و بالعکس این موضوع بازار معامله گری بدون حرص و طمع رو به پایین یا منفی گفته میشود.پس میتوان نتیجه گرفت که احساسات بازار مجموع و یا میانگین احساسات و عواطف تمام سرمایهگذاران و معاملهگرانی است که در یک بازار مالی خاص حضور دارند. درست مانند هر گروهی از افراد و در هر جامعهای، چه کوچک و چه بزرگ، یک فکر به صورت غالب و مسلط بین افراد آن جامعه وجود ندارد. بر طبق تئوریهای روانشناسی بازار، قیمت یک دارایی دائما در پاسخ به احساسات بازار میل به تغییر دارد و نکته مهم اینجاست که خود این احساسات بازار نیز ایستا نبوده و به صورت پویا در حال تغییر میباشند؛ اگر اینگونه نبود، انجام یک معامله بسیار سختتر میشد. در عمل و واقعیت، وقتی بازار در رشد است، اعتماد به نفس و عواطف معاملهگران در وضعیت خوبی قرار دارد. احساس مثبت بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه شده و این افزایش تقاضا اوضاع روانی سرمایهگذاران را بهتر نیز میکند. به طور مشابه روند رو به پایین نیز همینگونه عمل میکند و در صورت سقوط بازار تقاضا کاهش و عرضه افزایش پیدا میکند.
احساسات در چرخههای بورس و سایر بازارهای مالی چگونه تغییر میکنند؟
روند رو به بالا
تمام بازارها درون یک چرخه از حرکات مثبت و منفی بوده و وقتی بازار در فاز و مرحله رشد و مثبت است، یک خوشبینی، اعتماد و حرص غالب در بین سرمایهگذاران به وجود میآید. این احساساتی که از آنها یاد شد، اصلیترین دلایل برای بالا بردن فعالیتهای خرید هستند. معمولا مشاهده کردن فعالیتهای چرخهای و برگشتپذیر در بازار بسیار معمول است؛ برای مثال همانطور که گفته شد احساسات بازار در هنگام رشد قیمتها مثبت است و همین موضوع باعث میشود که هیجان سرمایهگذاران بیشتر شده و بازار رشد بیشتری را تجربه کند. همانطور که میبینید این موضوعات کاملا به صورت دومینو و چرخهای باعث اتفاقات مشابه بعدی میشوند. گاهی اوقات یک حس قوی از اعتماد و حرص و طمع بازار را به طور کامل در بر میگیرد و باعث ایجاد حباب میشود. در چنین شرایطی سرمایهگذاران غیرمنطقی عمل کرده و بدون توجه به ارزش واقعی یک دارایی و صرفا به دلیل اعتقادشان به بالا رفتن قیمت آن، شروع به خرید میکنند. معاملهگران به دلیل شتاب تحولات بازار، حریص و بیش از حد هیجانزده میشوند و امید به سود کردن دارند. قیمت بعد از این وضعیت، بیش از حد رشد پیدا کرده و از ارزش واقعی خودش دور میشود؛ به همین دلیل این کار و فعالیت و خرید بیشتر در این وضعیت بالاترین ریسک اقتصادی را به همراه دارد. در برخی موارد قیمت یک سهام بدون نوسان حرکت میکند و دلیل این موضوع این است که به تدریج در حال فروخته شدن است. این وضعیت به عنوان مرحله توزیع (distribution) شناخته میشود؛ اما گاهی اوقات بازار مرحله توزیع خاصی ندارد و روند رو به پایین بلافاصله بعد از ترکیدن حباب قیمتی شروع میشود.
روند رو به پایین
وقتی بازار تغییر جهت داده و منفی میشود، آن حس سرخوشی و رضایت جای خودش را به نارضایتی و ترس میدهد. در چنین شرایطی معاملهگران نمیخواهند باور کنند که روند رو به بالا تمام شده است؛ اما قیمتها همچنان کاهش مییابند و احساسات بازار به تدریج منفی میشود. احساسات رایج در این وضعیت، اضطراب، انکار و ترس است. در این مقاله منظور از اضطراب، زمانی است که برای سرمایهگذاران این سوال پیش میآید که چرا قیمتها در حال کاهش هستند و همین موضوع آنها را وارد مرحله انکار میکند. درمرحله انکار سرمایهگذاران نمیخواهند داراییها و سهام خود را به فروش برسانند و دلایل آنها میتواند \” دیر شدن زمان فروش\” و یا باور به \”بازگشت دوباره بازار\” باشد. برخی معاملهگران در این وضعیت عمدا به دنبال اخبار خوب و مثبت هستند تا با این اخبار به خودشان دلداری دهند و زخمشان تسکین یابد! حال وقتی کاهش یافتن قیمتها ادامه پیدا میکند، موج فروش قدرتمندتر میشود. در این نقطه ترس و وحشت سرمایهگذاران را به مرحله تسلیم میرساند و در نزدیکی رسیدن قیمت به کف، اقدام به فروش میکنند. در نهایت بعد از اینکه نوسانات کاهش پیدا کرده و بازار به ثبات میرسد، روند رو به پایین متوقف میشود. معمولا بعد از این حالت، بازار یک حرکت بدون نوسان را تجربه کرده و بعد دوباره امید و خوشبینی بین سرمایهگذاران رواج پیدا میکند. این حرکات بدون نوسان بعد از اتمام روندها با عنوان مرحله انباشت (accumulation) نیز شناخته میشوند.
سرمایهگذاران چگونه از روانشناسی بازار بهره میبرند؟
با فرض اینکه تئوریهای روانشناسی بازار معتبر باشند، سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از آن زمانهای بهتری را برای ورود به معامله و خروج از آن انتخاب کنند. به طور کلی اتخاذ استراتژی ضد تولید و یا ضد حمله در بازار بسیار معمول است؛ برای مثال وقتی بازار به طور کلی نا امید بوده و قیمتهای بسیار پایین هستند، بهترین فرصت برای یک خریدار به وجود میآید. در نتیجه بعضی از سرمایهگذاران و معاملهگران شروع به مطالعه احساسات بازار کرده تا تفاوتهای بین مراحل مختلف را در یک چرخه مشخص کنند. به طور ایدهآل این افراد باهوش در زمان ترس و وحشت که قیمتها پایین هستند، اقدام به خرید و در زمان حرص و خوشبینی شروع به فروش میکنند. نکته مهم اینجاست که انجام این کار به همین آسانیای که نوشته شده است نیست و گرفتن تصمیمات درست در بین سرمایهگذاران بسیار کمیاب است؛ برای مثال ممکن است یک تحلیلگر سطح حمایت را به اشتباه تشخیص داده و قیمتها حتی از آن نیز پایینتر بروند.
تحلیل تکنیکال و روانشناسی بورس
نگاه به گذشته نمودار قیمت و بررسی اتفاقات گذشته بازار و دیدن واکنش سرمایهگذاران به اتفاقات مختلف بسیار آسان است. تحلیل و آنالیز اطلاعات مربوط به آن زمان مشخص میکند که چه تصمیم و یا فعالیتی در گذشته سودآور بوده است. با این حال تشخیص تغییرات بازار با پیشروی آن سختتر شده و پیشبینی حرکت بعدی قیمتها غیرممکن میشود. در چنین شرایطی سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار بورس از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روندهای بازار استفاده میکنند. شاید به نوعی بتوان گفت که اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، ابزارهایی هستند که وضعیت روانی بازار را اندازهگیری میکنند؛ برای مثال اندیکاتور RSI (شاخص قدرت نسبی) شرایط خرید بیش از حد (و همچنین فروش از بیش از حد) را با توجه به مثبت بودن احساسات بازار اندارهگیری میکند. اندیکاتور MACD یک مثال دیگر از ابزارهایی است که برای شناسایی مراحل مختلف روانشناسی بازار در چرخههای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. به طور خلاصه ارتباط بین خطوط آن، تغییرات ممنتوم بازار را مشخص میکند.
بیتکوین و روانشناسی بازار
بازار صعودی دیوانهکننده بیتکوین در سال 2017 یک مثال بارز از تاثیرات متقابل قیمت و روانشناسی بازار بر روی یکدیگر است. از ژانویه تا دسامبر همان سال قیمت بیتکوین با شیب فوقالعاده زیاد به 20 هزار دلار؛ یعنی بالاترین قیمت تمام دورانش، رسید و در نتیجه این رشد دیوانهوار، احساسات بازار بسیار مثبت شد. در چنین شرایطی هزاران سرمایهگذار جدید وارد بازار بیتکوین شدند و یک هیجان بسیار بالا در روند مثبت بیتکوین ایجاد کردند. طمع بسیار زیاد و خوشبینی افراطی قیمتها را بالاتر میبرد؛ تا اینکه رشد قیمت متوقف شد! چرخش روند در اواخر سال 2017 و اوایل 2018 شروع شد و تصحیح قیمتی باعث شد بسیاری از سرمایهگذاران تازهوارد ضررهای سنگینی متحمل شوند؛ اما حتی این روند رو به پایین باعث نشد که برخی از معاملهگران حس رضایت و اعتماد به نفس اشتباه خود را رها کنند و بیتکوینهای خود را نگه داشتند. در طی چند ماه احساسات و هیجانات بازار بسیار منفی شد و اعتماد به بازار بیتکوین به کمترین حد خودش رسید. اضطراب و ترس باعث شد که بسیاری از سرمایهگذارانی که در نزدیکی اوج قیمت بیتکوین خریداری کرده بودند، در نزدیکی کف قیمت آن را بفروشند و متحمل ضررهای بسیار زیادی گردیدند. بسیاری از مردم با وجود عدم تغییر در تکنولوژی و ماهیت بیتکوین نسبت به آن حس بدی پیدا کرده و سرخورده شدند.
تعصبات
تعصب یکی از الگوهای فکری است که باعث میشود بسیاری از افراد تصمیمات غیر منطقی بگیرند. این الگوها میتوانند بر روی شخص معاملهگر و یا کل بازار تاثیر بگذارند که در زیر چند مثال در این مورد آوردهایم:
تعصب تاییدی
میل به تایید بیش از حد اطلاعاتی که با اعتقادات شخصی خودمان همخوانی دارد؛ اما از آن طرف اطلاعات و نظرات مخالف را به شدت نادیده گرفته و یا محکوم میکنیم؛ برای مثال سرمایهگذاران ممکن است که در یک بازار رو به بالا تنها بر روی خبرهای خوب تمرکز کرده و اخبار بد و نشانههای بازگشت روند را نادیده بگیرند.
نفرت از ضرر
میل مشترک بین تمام انسان (اکثر آنها) این است که ترس از ضرر کردن در آنها بیشتر از لذت بردن از سود در آنهاست. به بیان دیگر دردی که در ضرر کردن وجود دارد، بسیار بیشتر از لذتی است که در سود کردن موجود است. این موضوع میتواند باعث شود که سرمایهگذاران فرصتهای خوب فروش در دوره انباشت را از دست بدهند.
اثر دارایی
این میل افرادی است که ارزش داراییهای خودشان را بالاتر از چیزی که هست میدانند و تنها دلیل این موضوع این است که آنها صاحب آن هستند؛ برای مثال فردی که چند ارز دیجیتال را دارد نسبت به کسی که ندارد، اعتقاد بیشتری به ارزش بالای آن دارد.
سخن پایانی
اکثر معاملهگران و سرمایهگذاران اعتقاد دارند که روانشناسی بر روی قیمتهای بازار و چرخههای آن تاثیر میگذارد. با این وجود مشخص است که فهمیدن و درک روانشناسی بازار به آن آسانی که فکر میکنید، نیست. بسیاری از سرمایهگذاران در تمیز دادن رفتارها و اعتقادات خودشان از احساسات بازار مشکل دارند. سرمایهگذاران باید علاوه بر فهمیدن و درک روانشناسی بازار، بر روی وضعیت روحی و روانی خودشان نیز تسلط کامل داشته باشند تا این موارد بر روی تصمیماتشان تاثیر نگذارد.
دیدگاه شما