ارزش گذاری شرکت ها در تحلیل بنیادی
هدف نهایی تحلیل بنیادی، پیدا کردن ارزش ذاتی سهام است و کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه از تحلیل بنیادی برای رسیدن به ارزش واقعی و ذاتی شرکتهای بورسی استفاده میکنند. سرمایهگذاران با استفاده از فاکتورهایی مانند فروش شرکت، بهای تمام شده و درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی شرکت، تشخیص میدهند که ارزش شرکت چه میزان میباشد. با استفاده از این ارزش، سرمایهگذار میتواند زمان مناسب برای ورود و خروج به بازار را تشخیص دهد و یک سرمایهگذاری پرسود را تجربه کند. مهمترین شاخص در فرآیند تحلیل بنیادی، صورتهای مالی شرکت میباشد.
صورتهای مالی شرکت انواع مختلفی دارد:
- ترازنامه
- صورت حساب درآمدی
- صورت حساب سود و زیان
- و غیره
تحلیلگرانی که از این روش استفاده میکنند، دارای رویکرد بلند مدت هستند و به این موضوع اعتقاد دارند که هر سهم در نهایت به سمت میانگین ارزش یا قیمت واقعی خود حرکت خواهد کرد.
انواع نسبتهای مالی
نسبتهای مالی از صورتهای مالی شرکت استخراج میشوند که یکی متداولترین روشهای تحلیل مالی به حساب میآیند. این نسبتها انواع مختلفی دارند و هر کدام از آنها یکی از ابعاد وضعیت مالی شرکت را مشخص میکنند:
نسبت نقدینگی
یکی از فاکتورهای مهم در ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی، نسبت نقدینگی میباشد و نشاندهنده توانایی میزان پرداخت دیون و عمل به تعهدات کوتاه مدت شرکت است. این تعهدات را به صورتهای مختلف میسنجند:
نسبت جاری: توانایی شرکت برای پرداخت بدهی در کوتاه نسبت گردش سرمایه جاری مدت با دارایی جاری
داراییهای جاری ÷ بدهی جاری = نسبت جاری
اگر عدد به دست آمده از "یک" کمتر باشد، یعنی شرکت در پرداخت بدهیها و عمل به تعهدات کوتاه مدت خود دچار مشکل است.
نسبت آنی: توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت خود از محل دارایی نقدی
دارایی سریع ÷ بدهیهای جاری = نسبت آنی
نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه مدت از محل وجوه نقد میباشد. تفاوت این نسبت با نسبت آنی این است که حساب دریافتی در آن محاسبه نخواهد شد.
سرمایهگذاری کوتاه مدت + موجودی نقدی ÷ بدهیهای جاری = نسبت وجه نقدی
نسبت سودآوری
این نسبت، سودآوری منابع درآمدی شرکت و تأثیری که بر کل سود شرکت دارد را به نمایش میگذارد. بدیهی است که کسب سود، هدف تمامی فعالیتهای مالی و اقتصادی است و به همین دلیل، نسبتهای سودآوری در تعیین کفایت مدیریت، توانایی شرکت در زمینه کسب سود و نرخ بازگشت سرمایه و البته هنگام ارزشگذاری شرکت در تحلیل بنیادی، شاخصهای مهمی محسوب میشوند.
نسبت بازده داراییها: نشان میدهد یک شرکت با استفاده از منابعی که در اختیار دارد، چگونه سود به دست میآورد و بازده ایجاد میکند.
بازده دارایی = سود خالص ÷ میانگین جمع داراییها
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام: چگونگی کسب سود با استفاده از سرمایه سهامداران
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص: به ازای هر ریال مبلغ فروش، چه مقدار سود کسب شده است. نتیجهای که به دست میآیدآیدآ، توانایی شرکت در کنترل قیمت و مدیریت هزینههای تولید را به نمایش میگذارد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص ÷ فروش
نسبت سود عملیاتی: تأثیری که میزان فروش محصولات یا خدمات در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی ÷ فروش
حاشیه سود خالص: از رقم فروش شرکت، چه مقدار به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص ÷ فروش
نسبت اهرمی یا سرمایهای
این نسبت نشان میدهد که یک شرکت برای انجام تعهدات بلند مدت و میان مدت خود چقدر توانایی دارد و چه میزان منابع مالی برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان سهام در اختیار دارد.
نسبت بدهی: این نسبت نقش بدهیهای جاری و بلند مدت را در تامین کل داراییهای شرکت نشان میدهد.
نسبت بدهی = مجموع بدهیها ÷ داراییها × ۱۰۰
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه: منظور از ارزش ویژه رقمی است که با کم کردن بدهیهای شرکت از داراییها به دست میآید. این نسبت نشان میدهد چه مقدار از ارزش ویژه برای خرید داراییهای ثابت خرج شده است، شرکت چه مقدار نقدینگی دارد و توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری آن چقدر است.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه = دارایی ثابت ÷ ارزش ویژه
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه: این نسبت نشاندهنده قدرت بستانکارها در مقایسه با سهامداران است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه = کل بدهی ÷ ارزش ویژه
نسبت کل بدهی جاری به ارزش ویژه: این نسبت بدهی کوتاه مدتی است که از محل دارایی جاری پرداخت میشود و دارای نرخ بهره بالاتری نیز میباشد.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه = بدهی جاری ÷ ارزش ویژه
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه: منظور از بدهی بلند مدت مواردی است که سر رسیدی بیشتر از یک سال دارند. در محاسبه این نسبت معمولاً عدد نهایی ضرب در ۱۰۰ میشود و به صورت درصد اعلام خواهد شد:
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه = بدهیهای بلند مدت ÷ ارزش ویژه
نسبت مالکانه: این نسبت نشان میدهد که چه مقدار از داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است و سهامداران چقدر در تامین سرمایه نقش دارند.
نسبت مالکانه = ارزش ویژه ÷ کل داراییها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی: در این نسبت بین حقوق صاحبان سهام و وامها و اعتبارات شرکت مقایسه صورت میگیرد. رقم به دست آمده در ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی اثرگذار خواهد بود.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها = حقوق صاحبان سهام ÷ کل بدهیها
هر چه این نسبت بالاتر باشد، یعنی وامها و بدهیها کمتر هستند و در نتیجه، ریسک مالی شرکت کمتر است.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییهای ثابت: این نسبت نشان میدهد که سهامدارن چقدر در تأمین نقدینگی برای خرید داراییهای ثابت نقش دارند.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت = حقوق صاحبان سهام ÷ داراییهای ثابت × ۱۰۰
نسبت فعالیت یا کارایی
کاربرد داراییهای شرکت با مقایسه حجم فروش و سرمایهگذاری در داراییهای مختلف، بازدهی و راندمان شرکت را ارزیابی میکند.
نسبت دوره گردش موجودی کالا: گردش موجودی کالا نشان میدهد که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت، در یک بازه زمانی مشخص چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است. دوره گردش موجودی کالا یعنی برای این که کالای ساخته شده به فروش برسد، چه قدر زمان لازم است.
دفعات گردش کالا = بهای تمامشده کالای فروشرفته ÷ متوسط موجودی کالا
متوسط موجودی کالا = موجودی ابتدای دوره + موجودی انتهای دوره ÷ ۲
با محاسبه این موارد، میتوان دوره گردش موجودی کالا را محاسبه کرد:
دوره گردش کالا = ۳۶۰ ÷ دفعات گردش کالا
هر چه این نسبت بالاتر باشد، دوره رکود کالا در انبار شرکت کمتر و احتمالا کارایی عملیاتی آن بالاتر است.
نسبت گردش دارایی : چگونگی میزان کسب درآمد و تأثیر آن در شرکت
نسبت گردش دارایی = فروش خالص ÷ کل دارایی
نسبت گردش داراییهای ثابت: نشان میدهد داراییهای ثابت چه مقدار روی درآمد اثر میگذارند. ابتدا متوسط دارایی را به دست میآوریم:
متوسط دارایی =دوره ابتدای ثابت دارایی + دوره انتهای ثابت دارای ÷ 2
رقم به دست آمده را در فرمول زیر به کار میبریم:
نسبت گردش داراییهای ثابت = فروش خالص ÷ متوسط دارایی ثابت شرکت
نسبت دوره وصول مطالبات: این دوره به بازه زمانی میان فروش محصول و دریافت هزینه اشاره دارد. ابتدا گردش مطالبات را به دست میآوریم:
گردش مطالبات = نسیه فروش سالیانه ÷ متوسط مطالبات
رقم به دست آمده را در فرمول زیر به کار میبریم:
دوره وصول مطالبات = 360 ÷ گردش مطالبات
نسبت دوره گردش عملیات: مجموع دوره وصول مطالبات و گردش موجودی و دوره زمانی از ابتدای خرید مواد اولیه تا تولید و عرضه کالا میباشد.
دوره گردش عملیات = دوره گردش موجودی کالا + دوره وصول مطالبات + دوره تولید کالا
شرکتهای غیر تولیدی از فرمول زیر استفاده میکنند:
دوره گردش عملیات = دوره گردش موجودی کالا + دوره وصول مطالبات
هر چه این دوره گردش کوتاهتر باشد، مدت زمان تبدیل به وجه نقد کوتاهتر میباشد و در نتیجه شرکت، "سرمایه در گردش" کمتری را نیاز خواهد داشت.
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: موجودی کالا و مقدار گردش سرمایه در شرکت
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا ÷ سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری: نشاندهنده تأثیر سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری = فروش ÷ سرمایه در گردش
نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران: ابتدا دفعات پرداخت به بستانکاران و حساب متوسط آنها را به دست میآوریم:
حساب متوسط بستانکاران = حسابها و اسناد پرداخت ابتدا و انتهای دوره ÷ حساب متوسط بستانکاران
نتایج به دست آمده را در فرمول زیر استفاده میکنیم:
نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران = 365 ÷ دفعات پرداخت به بستانکاران
نسبت P/E
یکی از رایجترین روشهای ارزشگذاری در تحلیل بنیادی استفاده از نسبت P/E میباشد. برای محاسبه قیمت تحلیلی سهم باید دو عامل سود تحلیلی سهم و P/E تحلیلی را در نظر بگیریم.
آشنایی با انواع نسبت مالی در حسابداری
یکی از مهمترین و اصلیترین وظایف حسابداران، محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکتها و ادارات است. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، شیوههای مختلفی دارد و استفاده از نسبتهای مالی در این تجزیه و تحلیلها، از روشهای مطلوب و رایج در میان حسابداران به شمار میآید.
هدف از این تحلیل پیگیری عملکرد شرکتها و همچنین فراهم کردن زمینهای برای امکان مقایسۀ عملکرد آنها در سالهای مالی است. نسبتهای مالی را براساس آن چیزی که قرار است بسنجند، به 5 دستۀ اصلی تقسیم نسبت گردش سرمایه جاری بندی میکنند.
نسبت مالی چیست؟
وقتی مدیران شرکتها از حسابدارانشان دربارۀ وضعیت شرکت سؤال میکنند، انتظار دریافت پاسخی تخصصی، کارشناسی و شفاف را دربارۀ وضعیت مالی دارند و معمولاً نمیتوان با گفتن جملههایی مثل اوضاع روبراه است یا وضعیت مالی مناسبی داریم، آنها را راضی کرد. در چنین شرایطی نسبت مالی ابزاری است که حسابداران با استناد به آمار و ارقام آن میتوانند وضعیت اقتصادی و مالی شرکتها را به دقت بررسی و گزارش کنند. به نسبتهایی که از صورتهای مالی شرکتها و به منظور آگاهی از وضعیت کلی شرکت و قیمتهای سهام آن استخراج میشود، نسبت مالی میگویند.
بنابراین نسبتهای مالی ابزاری هستند که با استناد به آنها میتوان دربارۀ سلامت و پیشرفت یا رکود مالی و اقتصادی شرکتها تصمیمگیری کرد.
انواع نسبتهای مالی چیست؟
نسبت مالی در یک تقسیمبندی به 5 گروه اصلی تقسیم میشود:
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی در اصطلاح به ارزیابی توانایی های شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت آن گفته میشود. از سوی دیگر، نقدینگی نوعی پسانداز برای روز مبادا و مشکلات مالی غیرقابل پیشبینی است. حسابداران میتوانند با در نظر داشتن نسبت مالی در حوزه ی نقدینگی، توانایی شرکت ها را در بازپرداخت بدهیهایشان برآورد کنند. نسبت نقدینگی به دو دسته نسبت گردش سرمایه جاری ی اصلی تقسیم میشود: نسبت جاری و نسبت آنی
نسبت جاری
نسبت جاری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در گردش ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود که از تقسیم داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت نشان دهندۀ توان بازپرداخت بدهیهای جاری از داراییهای جاری مؤسسه است و بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر است. فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
نسبت آنی:
موجودی کالا و پیشپرداختها نسبت گردش سرمایه جاری به دلیل قابلیت اندک شوندگی، بالاتر بودن این نسبت از عدد یک، نشانهای از وضعیت مناسب نقدینگی شرکت است. در فرمول این نسبت جزو داراییهای جاری محسوب نمیشوند.
در صورتی که رقم نهایی این نسبت بیش از 1 باشد، شرکت توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری اش را خواهد داشت.
نسبت وجه نقد
این نسبت محافظهکارانه ترین نسبت نقدینگی است، زیرا نسبت موجودی نقدی و سرمایه گذاری کوتاهمدت را به بدهی جاری نشان میدهد. بالا بودن این نسبت نشاندهنده عدم استفاده از منابع نقد است و پایین بودن آن میتواند منجر به ایجاد مشکل در بازپرداخت بدهیها شود.
نسبتهای سودآوری
دومین نسبت مالی، نسبت سودآوری است که براساس نتایج آن دربارۀ میزان موفقیت مالی و سوددهی شرکت تصمیمگیری خواهد شد. سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به این هدف است مهمترین نسبتهای سودآوری عبارت است از:
نسبت سود ناخالص
از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
بازده فروش
نامهای دیگر این نسبت، نسبت سود خالص و حاشیۀ سود خالص است و درصد درآمدهای حاصل از فروش را میسنجد. هرچه عدد بهدست آمده از این نسبت بزرگتر باشد، بازده آن نیز بیشتر است.
بازده داراییها
با این نسبت مالی هم میتوان بازده سرمایهگذاری را اندازهگیری کرد و هم میزان کارآمدی مدیریت شرکت در استفاده از داراییها به منظور درآمدزایی را سنجید.
بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت درصد درآمدهای حاصل از هر ریال حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای پوششی و اهرمی
سومین نسبت مالی است و با استناد به آن میتوان میزان تأمین مالی مورد نیاز در چرخۀ کسبوکار شرکت را برآورد کرد. حاصل این نسبتها نشان دهندۀ این خواهد بود که چه میزان از نیازهای مالی شرکت، از منابع دیگری تأمین شده است.
نسبت بدهی
این نسبت، بدهیهای شرکت را که با بدهیهایی مثل تعهد به شخص ثالث سرمایهگذاری شده است میسنجد.
توان پرداخت بهره
این نسبت تعداد تبدیل هزینههای بهره به درآمد را میسنجد و از این طریق میتوان متوجه شد که شرکت میتواند با سود حاصل شده هزینه های بهره را بپردازد یا نه.
نسبت سرمایه
این نسبت مالی تعیین کنندۀ کل دارایی های شرکت است که به واسطۀ سرمایۀ اولیه حاصل شده است.
نسبت بدهی- سرمایه
نشان دهندۀ ساختار سرمایه در شرکتهاست. اگر عدد این نسبت بزرگتر از 1 باشد، یعنی شرکت بدهیهای سنگین دارد و اگر کمتر از 1 باشد، یعنی توازن نسبی مالی برقرار است.
نسبتهای ارزش بازار
این نسبت مالی نشاندهندۀ دیدگاه تحلیلگران بازار و سهامداران دربارۀ عملکرد گذشته و آیندۀ شرکت است.
ارزش دفتری
بیانگر ارزش خالص داراییهای شرکت بر مبنای هر واحد از سهم.
نسبت قیمت به درآمد
تعیین کنندۀ نظر تحلیلگران بازار سرمایه دربارۀ سودآوریهای آیندۀ شرکت است.
نسبت قیمت به فروش
نسبتهای فعالیت
این نسبتها ابزارهایی برای سنجیدن کارکرد داراییهای شرکت است و میزان استفادۀ مؤثر از منابع شرکت را در دورههای مشخص ارزیابی میکند.
دورۀ گردش موجودی کالا
که به آن میانگین سنی کالا هم گفته میشود. نشاندهنده مدتزمانی است که طول میکشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شود و گردش موجودی کالاها را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
دوره وصول مطالبات
نشاندهندۀ فواصل زمانی تحویل اجناس به مشتری تا هنگام دریافت وجوه نقد از آنهاست.
برای محاسبه این نسبت از فروش بهجای فروش نسیه استفاده میشود
مزایای مقایسه نسبتهای مالی
از مزایای مقایسه نسبت های مالی این است که مشخص میکند کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها مشخص کننده این امر است که کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند.
استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: سرمایهگذاران خردهفروشی ،تحلیلگران مالی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نسبتهای مالی با استفاده از صورتهای مالی یک شرکت میتواند به تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران دید بهتری از وضعیت اقتصادی یک سازمان بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم گیری انجام دهند. اما از سوی دیگر با اینکه نسبتهای مالی پیش بینی را برای ما آسان تر میکنند، اما دارای محدودیت هایی نیز هستند که ممکن از باعث ایجاد ابهام شوند.
بعضی محدودیتها شامل:
- نسبته های مالی تنها یک دید کلی به گذشته است.
- اگر داده ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی نسبت گردش سرمایه جاری قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- به دلیل استاندارد نبودن روش محاسبه هر نسبت مالی، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- ممکن است در روشهای مختلف حسابداری، نسبتهای مالی دچار تغییر شوند. همچنین تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند.
- با استفاده از نسبت های مالی عملا مقایسه بین سازمانی غیر ممکن است.
نتیجه گیری:
نسبت مالی به کمک اقلام صورتهای مالی محاسبه میشود و انواع مختلفی دارد. این نسبتها معیاری است که از آنها برای سنجش توان واحدهای تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدتشان استفاده میشود. با اینکه فرمولهای مورد استفاده برای انواع نسبت مالی، بسیار دقیق و حسابشده هستند، توصیۀ ما این است که در استفاده از نتایج آنها عوامل و متغیرهای دیگرِ تأثیرگذار بر روند مالی شرکت را نیز مد نظر قرار بدهید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
سرمايه در گردش چيست؟
يكي از اصطلاحات بسيار رايج در حسابداري و مديريت مالي سرمايه در گردش است كه نشانگر امكان نقدپذيري براي يك فرد يا كسب و كار است. سرمايه در گردش در واقع نوعي دارايي بوده و به هر نوع سرمايه و پولي كه در توليد يك محصول به كار ميرود اشاره دارد اما شامل سرمايههاي ثابت نميگردد بلكه بخشي از داراييهاي جاري شركت را تشكيل ميدهد كه در ادامه داراييهاي جاري به طور كامل شرح داده شده است. علاوه بر آن سرمایه در گردش یکی از مولفههای بسیار مهم بازار بورس نیز است، زیرا که با کمک آن میتوان متوجه این نکته شد که آیا یک سهام میتواند سود سازی داشته باشد یا برعکس. در اين مقاله قصد داريم كه به مبحث بسيار مهم سرمايه در گردش كه خود همان داراييهاي جاري است بپردازيم.
دارايي جاري يا سرمايه در گردش چيست؟
داراييهاي جاري، داراييهايي هستند كه در طي سال مالي جاري يا دوره مالي مورد نظر قابل تبديل شدن به پول نقد باشند، بنابراين پول قطعا جزو داراييهاي جاريست. علاوه بر اين سرمايه گذاريهاي كوتاه مدتي كه به راحتي قابل فروش و قابل تبديل شدن به نقدينگي باشند هم جزو داراييهاي جاري محسوب ميگردند. موجوديهاي انبار هم در صورتي كه در مدت زمان كمي قابل فروش و تبديل شدن به نقدينگي باشند، جزو داراييهاي جاري محسوب ميگردند. شكل ديگري از داراييهاي جاري، حسابهاي دريافتني هستند.به داراييهاي جاري، سرمايه در گردش هم گفته ميشود.
سرمايه در گردش خالص چيست؟
شركتها علاوه بر داراييهاي جاري، متقابلا داراي بدهيهاي جاري نيز هستند، كه به بدهيهايي كه به صورت معقول و منطقي در طي دوره مالي مورد نظر قابل تبديل شدن به نقدينگي باشند گفته ميشود. سرمايه در گردش خالص در واقع اختلاف بين داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري است. در واقع سرمايه در گردش خالص، ميزان واقعي داراييهاي نقد يا نزديك به نقد شدن يك سازمان يا مجموعه است كه نيازها و هزينههاي روزمره يك شركت را تامين ميكند.
علت اهميت موضوع سرمايه در گردش چيست؟
جهت شناخت وضعيت مالي و نقدينگي يك كسب و كار، مبحث سرمايه در گردش از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. يكي از دلايل مطالعه ترازنامه مالي يك شركت توسط سرمايهگذاران همين موضوع سرمايه در گردش است، در واقع آنها ميخواهند بدانند كه وضعيت فعلي شركت مورد نظر چگونه است و چقدر سرمايه در گردش دارد. سرمايه در گردش با خود حقايق زيادي را در رابطه با وضعيت مالي يك كسب و كار و موقعيت نقدينگي كوتاه مدت آن به همراه دارد. محاسبه نمودن سرمايه در گردش، از ساير محاسبات مالي راحتتر بوده و خيلي آسان ميتوان به شماي كلي يك شركت دست پيدا نمود. در واقع مديران و سرمايهگذاران با استفاده از سرمايه در گردش قادر خواهند بود كه در يك نگاه چندين نكته را متوجه گردند.
در واقع سرمایه در گردش مانند دماسنج مالی شرکتهاست که هرچه فاصله بین داراییها و بدهیهای کوتاه مدت شرکت کمتر باشد، نشان دهنده سالمتر بودن فرایند کاری شرکت است. نقطه مقابل آن هم زمانیست که میزان بدهیهای شرکت از سرمایه آن بیشتر بوده که همان سرمایه در گردش منفی است که در این حالت احتمال ورشکستگی شرکت بسیار زیاد است. ممکن است شرکتی با وجود منفی بودن سرمایه در گردش خود همچنان به فعالیت اش ادامه دهد، اما قطعا این وضعیت پایدار نخواهد ماند.
سرمايه در گردش نشانگر چه مواردي است و چه كمكي ميكند؟
سرمايه در گردش در واقع معياري جهت محاسبه ميزان كارآمدي يك شركت محسوب ميگردد. از طريق سرمايه در گردش كه از تقسيم داراييهاي جاري به بدهيهاي جاري به دست ميآيد، ميتوان به توان شركت مورد نظر جهت پوشش بدهيهاي كوتاه مدت پي برد. اگر ميزان سرمايه در گردش كم تر از يك باشد، نشانگر سرمايه در گردش خالص منفي است و ميزان بدهيهاي جاري شركت بيشتر از داراييهاي آن است و در نتيجه به سرمايهگذاران اين هشدار را ميدهد كه شركت مذكور جهت سرمايه گذاري مناسب نيست. يكي از مزايايي كه بررسي اين مفهوم به دنبال خواهد داشت، قابليت پيش بيني بحرانهاي مالي است.
سرمایه در گردش در سنجش نقدینگی و نقد شوندگی چه نقشی دارد؟
سرمایه در گردش معیاری جهت سنجش نقدینگی و نقدشوندگی، بهرهوری عملیاتی و سلامت مالی شرکت مورد نظر است که در صورتی که تفاوت بین داراییها و بدهیهای جاری مثبت باشد، میتوان انتظار داشت علاوهبر پرداخت بدهیها، مبلغی هم برای سایر مخارج و هزینههای احتمالی شرکت وجود داشته باشد. همچنین شرکت قادر خواهد بود که از فرصتهای سرمایهگذاری به منظور رشد وسودآوری هر چه بیشتر خود استفاده نماید. این در صورتی است که اگر داراییهای جاری از بدهیهای جاری شرکت کمتر باشد، امکان دارد که در بازپرداخت بدهیهای خود به مشکل بخورد و حتی منجر به ورشکستگی گردد.
سرمايه در گردش چه كمكي به كسب و كارها ميكند؟
از آنجا كه از طريق سرمايه در گردش ميتوان به پيشبيني بحرانها پرداخت، در نتيجه به شركتها اين امكان را ميدهد كه با آن خيلي سريع و راحت مقابله نمايند. همچنين اين عامل ميتواند به توسعه و موفقيت شركت مورد نظر در ميان رقباي خود كمك نمايد.
چه کسب و کارها و مشاغلی به سرمایه در گردش نیاز دارند؟
به طور کلی کسب و کارهایی که زنجیره وار به هم متصلاند یا کسب و کارهای فصلی نسبت به کسب و کارهای سالانه به سرمایه در گردش بیشتری نیاز دارند. در این گونه کسب و کارها لازم است که چه شرکت فعالیت داشته باشد چه فعالیت نداشته باشد، بدهیها در موعد مقرر خود پرداخت گردند، لذا هر چه نقدینگی شرکت در بانک بیشتر باشد بهتر خواهد بود.
مورد دیگر اینکه سرمایه در گردش استاندارد در صنایع مختلف با هم تفاوت دارند، پرا که برخی صنایع دارای تجهیزات گران قیمت یا روشهای درآمدزایی متفاوتی هستند و نیاز است که با توجه به شرایطی که دارند، رویکرد متفاوتی در استفاده کردن از سرمایه در گردش خود داشته باشند.
یکی دیگر از مزیتهای عمده مقایسه این مفهوم، پیشبینی نمودن بحرانهای مالی شرکت است؛ زیرا حتی شرکتی که از منابع مالی و ثابت بسیاری برخوردارند، در مواقعی که نتواند بدهیهای خود را پرداخت کند، ورشکست خواهد شد.
ناكافي بودن ميزان سرمايه در گردش موجب چه ميگردد؟
ميزان ناكافي سرمايه در گردش در بهترين شرايط ميتواند منجر به فشارهاي مالي بر شركت، تعداد پرداختهاي با تاخير به اعتبار دهندگان و فروشندگان گردد كه اينها خود در نهايت كاهش نرخ اعتباري را به دنبال خواهد داشت. نرخ پايين اعتباري به معناي بهره بالاتر بانكها و بازار اوراق بهادار است كه در مدت زمان طولاني ممكن است منجر به ضررهاي مالي بسيار زياد به يك شركت گردد، چرا كه قيمت سرمايه افزايش يافته و موجب كسب درآمد كمتر خواهد شد.
سرمايه در گردش منفي براي برخي از شركتها كه از گردش بالايي برخوردارند، ميتواند خوب باشد. كسب و نسبت گردش سرمایه جاری كارهايی كه داراي خردهفروشی هستند وگردش موجودی کالای بالایی دارند و معاملات خود را بر مبنای پول نقد انجام میدهند، نياز به سرمایه در گردش بسیار کمی دارند و ميتوانند با پول نقدی که كسب مينمايند، موجودی کالاهای خود را افزایش دهند تا مجدداً آنها را به فروش رسانده و درآمد کسب نمايند. علاوه بر اين، فروشندگان خردهفروشی قادر خواهند بود كه به مشتریان وام اعطا نمايند، تا بتوانند راحتتر محصولات آنها را خريد نمايند و درآمد خود را بهسادگی مديريت نمايند؛ بنابراین نیازی به مبالغ زیاد سرمایه در گردش خالص نخواهند داشت. درواقع، پایین بودن این نسبت در این کسبوکارهاي خرده فروشي، مدیریت هوشمندانهای است که به بهبود هر چه بيشتر شرایط شرکت کمک مينمايد.
وجود سرمایه در گردش اضافی چه تاثیری بر روند سرمایهگذاری دارد؟
وجود سرمایه در گردش اضافی میتواند به شرکت کمک نماید که از فرصتهای سرمایهگذاری استفاده نماید. البته لازم است این نکته را هم در نظر داشته باشید که بالا بودن میزان سرمایه در گردش همیشه هم خوب نیست و در برخی مواقع میتواند نشان دهنده عدم مدیریت صحیح وجوه نقد و استفاده نکردن از فرصتهای سرمایهگذاری باشد.
چگونه ميتوان سرمايه در گردش را مديريت نمود؟
صاحبان مشاغل و کسبوکارهای کوچک، جدای از نوع حرفه و تعداد کارمندان خود، باید چرخه سرمایه در گردش شرکت خود یا مدتزمانی که از تولید یک محصول و خدمت تا زمان دریافت مبلغ آن محصول و خدمت گذشته است را کاملا درک نمایند. طولانی بودن این چرخه موجب میگردد که کسبوکار مورد نظر مدت زمان طولانیتری را بدون نقدینگی و سرمایه پشت سر بگذارد و در سرمایهگذاری یا پرداخت هزینهها و تعهدات شرکت، اختلالات بیشتری ایجاد گردد.
بنا به این دلایل درک نمودن کامل فاکتورهای چرخه سرمایه در گردش برای بقای شرکت بسیار لازم و ضروری است و موجب مدیریت بهتر جریان نقدینگی شرکت میگردد. تمامی سرمایهگذاران و کارشناسان کسبوکارهای کوچک بر این باورند که نداشتن یک برنامه مدون و درست و پیشبینی نکردن مقدار نقدینگی لازم، یکی از عوامل اصلی ورشکست شدن کسبوکارهای کوچک است. با بهکارگیری استراتژیهای متنوع و بهینه در زمینه سرمایه در گردش، میتوان به رشد شرکت و کسب و کار مورد نظر کمک نمود.
جهت محاسبه سرمایه در گردش چه نکاتی را باید مد نظر قرار داد؟
اگر قصد این را دارید که خودتان به محاسبه سرمایه در گردش و پردازش اطلاعات شرکتتان بپردازید باید با توضیحات و اصطلاحات موجود و رایج آشنایی و تسلط کافی داشته باشید. اما به دلیل اشتباهات ریز محاسباتی توصیه میگردد که این کار را به یک تیم ماهر بسپارید تا آنها به محاسبه و پردازش سرمایه در گردش کسب و کار شما بپردازند، چرا که در صورت رخ دادن اشتباهات محاسباتی خسارتهای هنگفت و جبران ناپذیری را ممکن است به بار آورید. با این حال اگر شخصا به انجام این کار میپردازید حتما نکات زیر را مد نظر خود قرار دهید:
سرمایه در گردش در حسابرسی شرکت
توجه داشته باشید که در محاسبات خروجی اعداد و ارقام ارائه شده، میزان داراییهای خالص به عنوان سرمایه محسوب شده باشد و همینطور داراییهای خالص هم به عنوان سرمایه در نظر گرفته شده و در حسابرسی مورد استفاده قرار داده شده است. هر کدام از این موارد بسیار مهم بوده و اختلاف زیادی را در اعداد و ارقام ایجاد مینمایند. در اصل آنچه باید محاسبه گردد سرمایه خالص است که به عنوان دست توانای شرکتها محسوب میگردد.
بدهیهای جاری یا خالص
بدهیهای جاری یا خالص یکی از پنهانیترین ارقامی است که ممکن است حسابرسان در بررسی و محاسبات خود آن را لحاظ نکنند. در کنار داراییهای خالص همیشه بدهیهای خالص و جاری نیز وجود دارند. در واقع این مورد بدان معناست که همزمان با وجود داراییهای جاری و خالص، برخی مخارج جاری یا به عبارت بهتر همان تنخواه نیز وجود دارد که باید مورد بررسی قرار داده شوند.
نسبت سرمایه در گردش چیست؟
نسبت سرمایه در گردش از تقسیم نمودن دارایی فعلی شرکت بر بدهی جاری آن محاسبه میگردد. عدد به دست آمده از این نسبت در واقع نشانگر سلامت نسبی شرکت و کسب و کار مورد نظر است. عدد به دست آمده همان نرخ سرمایه در گردش است، که اگر این نرخ بین 2/1 تا 2 باشد به معنای این است که شرکت دارای نقدینگی لازم و مورد نیاز جهت پرداخت بدهیهایش است. اگر نرخ سرمایه در گردش یک شرکت زیر 1 باشد، بدین معناست که شرکت مورد نظر دارای سرمایه در گردش منفی است و به سختی قادر به پرداخت بدهیهای خود خواهد بود. در صورتی که این نرخ بالای 2 باشد بدین معناست که نقدینگی شرکت در حدی زیاد است که میتواند آن را در بخشهای دیگر هم سرمایه گذاری نماید. البته لازم به ذکر است که نرخ سرمایه بیشتر از 2 همیشه هم نشانه خوبی نیست، چرا که نشان میدهد که یا موجودی کالا بیش از اندازه است یا اینکه شرکت مورد نظر وجوه نقد خود را سرمایهگذاری نکرده است. اغلب کارشناسان مربوطه در این حوزه بر این باورند که نسبت سرمایه در گردش بین 2/1 و 2 نسبت مناسب و معقولی برای شرکتها است.
جمع بندی
همانطور که در این مقاله ذکر گردید مبحث سرمایه در گردش از فاکتورهای بسیار مهمی است که با رصد کردن و بررسی نمودن آن به راحتی میتوان به سودساز بودن سهم یک شرکت پی برد چرا که سرمایه درگردش به طور مستقیم در سوددهی شرکت، میزان تولیدات آن و در نهایت در کسب سود آن بسیار موثر است. از این رو یکی از موارد مهمی که قبل از خرید یک سهم باید به آن پرداخته شود بحث سرمایه در گردش و محاسبه آن است که همانطور که شرح داده شد جهت محاسبه سرمایه در گردش، داراییهای خالص و بدهیهای خالص شرکت باید مورد توجه قرار گیرد. در واقع نام دیگر سرمایه، پول است و سرمایه در گردش همان پولی است که شرکت در بانک گذاشته تا در صورت نیاز سریع آن را به وجه نقد تبدیل نموده و با آن امور روزانه خود را انجام دهد و نمایانگر بهرهوری عملیاتی یک شرکت است.
یکی از بهترین روش ها برای مدیریت نقدینگی و سرمایه در گردش، ثبت کلیه اسناد و اطلاعات مالی در نرم افزار حسابداری است. به این شیوه می توانید در هر لحظه با استفاده از تراز آزمایشی وضعیت دارایی ها و بدهی های خود را مشاهده نمایید و از میزان سرمایه در گردش و دارایی های جاری و غیر جاری خود مطلع گردید. برای مشاهده دموی نرم افزار حسابداری آنلاین هوفر اینجا را کلیک کنید:
بازده سرمایه در گردش
سرمایه در گردش چیزی است که کارآمدی یک شرکت را نشان می دهد. این سرمایه در گردش نشان دهنده ی اوضاع مالی شرکت در یک مدت زمان کوتاه است. لازم به ذکر است که این سرمایه در گردش از کم کردن بدهیها از دارایی ها به وجود می آید.
میزان دارایی های جاری بر بدهیهای جاری نسبت سرمایه در گردش را مشخص می کند. لازم به ذکر است که اگر عدد حاصل از این تقسیم بزرگتر باشد وضعیت شرکت خوب است زیرا این نسبت نشان می دهد که میزان داراییهای جاری از بدهیها بیشتر است پس شرکت می تواند از پس مخارج و هزینه های خود برآید.
اگر این نسبت کمتر از یک باشد وضعیت شرکت در حالت بدی است و به شما به عنوان یک سرمایه گذار هشدار داده می شود که در این شرکت سرمایه گذاری نکنید.
سرمایه در گردش چه چیزی را بازگو می کند
اگر مقدار داراییها از بدهیها بیشتر باشد به این معنا است این شرکت می تواند در زمانهای مشخص شده دیون خود را بپردازد اما اگر بدهیهای جاری از داراییها بیشتر باشد به این معنی است که شرکت مد نظر در نزدیکی ورشکستگی است.
نکته قابل توجه در رابطه با سرمایه در گردش این است که اگر عدد این نسبت از یک کمتر باشد سرمایه منفی است.
شاید اکنون با خود فکر کنید هر چه عدد این نسبت بزرگتر باشد به نفع شرکت است در صورتی که این گونه نیست این عدد به این معنا است که موجودی کالای در شرکت زیاد است و یا این که شرکت مورد نظر در هیچ جایی سرمایه گذاری نکرده است و دارایی آن فقط به صورت وجه نقد است و این آن قدر هم خوب نیست.
آشنایی با انواع نسبت مالی در حسابداری
یکی از مهمترین و اصلیترین وظایف حسابداران، محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکتها و ادارات است. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، شیوههای مختلفی دارد و استفاده از نسبتهای مالی در این تجزیه و تحلیلها، از روشهای مطلوب و رایج در میان حسابداران به شمار میآید.
هدف از این تحلیل پیگیری عملکرد شرکتها و همچنین فراهم کردن زمینهای برای امکان مقایسۀ عملکرد آنها در سالهای مالی است. نسبتهای مالی را براساس آن چیزی که قرار است بسنجند، به 5 دستۀ اصلی تقسیم بندی میکنند.
نسبت مالی چیست؟
وقتی مدیران شرکتها از حسابدارانشان دربارۀ وضعیت شرکت سؤال میکنند، انتظار دریافت پاسخی تخصصی، کارشناسی و شفاف را دربارۀ وضعیت مالی دارند و معمولاً نمیتوان با گفتن جملههایی مثل اوضاع روبراه است یا وضعیت مالی مناسبی داریم، آنها را راضی کرد. در چنین شرایطی نسبت مالی ابزاری است که حسابداران با استناد به آمار و ارقام آن میتوانند وضعیت اقتصادی و مالی شرکتها را به دقت بررسی و گزارش کنند. به نسبتهایی که از صورتهای مالی شرکتها و به منظور آگاهی از وضعیت کلی شرکت و قیمتهای سهام آن استخراج میشود، نسبت مالی میگویند.
بنابراین نسبتهای مالی ابزاری هستند که با استناد به آنها میتوان دربارۀ سلامت و پیشرفت یا رکود مالی و اقتصادی شرکتها تصمیمگیری کرد.
انواع نسبتهای مالی چیست؟
نسبت مالی در یک تقسیمبندی به 5 گروه اصلی تقسیم میشود:
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی در اصطلاح به ارزیابی توانایی های شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت آن گفته میشود. از سوی دیگر، نقدینگی نوعی پسانداز برای روز مبادا و مشکلات مالی غیرقابل پیشبینی است. حسابداران میتوانند با در نظر داشتن نسبت مالی در حوزه ی نقدینگی، توانایی شرکت ها را در بازپرداخت بدهیهایشان برآورد کنند. نسبت نقدینگی به دو دسته ی اصلی تقسیم میشود: نسبت جاری و نسبت آنی
نسبت جاری
نسبت جاری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در گردش ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود که از تقسیم داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت نشان دهندۀ توان بازپرداخت بدهیهای جاری از داراییهای جاری مؤسسه است و بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر است. فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
نسبت آنی:
موجودی کالا و پیشپرداختها به دلیل قابلیت اندک شوندگی، بالاتر بودن این نسبت از عدد یک، نشانهای از وضعیت مناسب نقدینگی شرکت است. در فرمول این نسبت جزو داراییهای جاری محسوب نمیشوند.
در صورتی که رقم نهایی این نسبت بیش از 1 باشد، شرکت توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری اش را خواهد داشت.
نسبت وجه نقد
این نسبت محافظهکارانه ترین نسبت نقدینگی است، زیرا نسبت موجودی نقدی و سرمایه گذاری کوتاهمدت را به بدهی جاری نشان میدهد. بالا بودن این نسبت نشاندهنده عدم استفاده از منابع نقد است و پایین بودن آن میتواند منجر به ایجاد مشکل در بازپرداخت بدهیها شود.
نسبتهای سودآوری
دومین نسبت مالی، نسبت سودآوری است که براساس نتایج آن دربارۀ میزان موفقیت مالی و سوددهی شرکت تصمیمگیری خواهد شد. سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به این هدف است مهمترین نسبتهای سودآوری عبارت است از:
نسبت سود ناخالص
از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
بازده فروش
نامهای دیگر این نسبت، نسبت سود خالص و حاشیۀ سود خالص است و درصد درآمدهای حاصل از فروش را میسنجد. هرچه عدد بهدست آمده از این نسبت بزرگتر باشد، بازده آن نیز بیشتر است.
بازده داراییها
با این نسبت مالی هم میتوان بازده سرمایهگذاری را اندازهگیری کرد و هم میزان کارآمدی مدیریت شرکت در استفاده از داراییها به منظور درآمدزایی را سنجید.
بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت درصد درآمدهای حاصل از هر ریال حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای پوششی و اهرمی
سومین نسبت مالی است و با استناد به آن میتوان میزان تأمین مالی مورد نیاز در چرخۀ کسبوکار شرکت را برآورد کرد. حاصل این نسبتها نشان دهندۀ این خواهد بود که چه میزان از نیازهای مالی شرکت، از منابع دیگری تأمین شده است.
نسبت بدهی
این نسبت، بدهیهای شرکت را که با بدهیهایی مثل تعهد به شخص ثالث سرمایهگذاری شده است میسنجد.
توان پرداخت بهره
این نسبت تعداد تبدیل هزینههای بهره به درآمد را میسنجد و از این طریق میتوان متوجه شد که شرکت میتواند با سود حاصل شده هزینه های بهره را بپردازد یا نه.
نسبت سرمایه
این نسبت مالی تعیین کنندۀ کل دارایی های شرکت است که به واسطۀ سرمایۀ اولیه حاصل شده است.
نسبت بدهی- سرمایه
نشان دهندۀ ساختار سرمایه در شرکتهاست. اگر عدد این نسبت بزرگتر از 1 باشد، یعنی شرکت بدهیهای سنگین دارد و اگر کمتر از 1 باشد، یعنی توازن نسبی مالی برقرار است.
نسبتهای ارزش بازار
این نسبت مالی نشاندهندۀ دیدگاه تحلیلگران بازار و سهامداران دربارۀ عملکرد گذشته و آیندۀ شرکت است.
ارزش دفتری
بیانگر ارزش خالص داراییهای شرکت بر مبنای هر واحد از سهم.
نسبت قیمت به درآمد
تعیین کنندۀ نظر تحلیلگران بازار سرمایه دربارۀ سودآوریهای آیندۀ شرکت است.
نسبت قیمت به فروش
نسبتهای فعالیت
این نسبتها ابزارهایی برای سنجیدن کارکرد داراییهای شرکت است و میزان استفادۀ مؤثر از منابع شرکت را در دورههای مشخص ارزیابی میکند.
دورۀ گردش موجودی کالا
که به آن میانگین سنی کالا هم گفته میشود. نشاندهنده مدتزمانی است که طول میکشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شود و گردش موجودی کالاها را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
دوره وصول مطالبات
نشاندهندۀ فواصل زمانی تحویل اجناس به مشتری تا هنگام دریافت وجوه نقد از آنهاست.
برای محاسبه این نسبت از فروش بهجای فروش نسیه استفاده میشود
مزایای مقایسه نسبتهای مالی
از مزایای مقایسه نسبت های مالی این است که مشخص میکند کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها مشخص کننده این امر است که کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند.
استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: سرمایهگذاران خردهفروشی ،تحلیلگران مالی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نسبتهای مالی با استفاده از صورتهای مالی یک شرکت میتواند به تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران دید بهتری از وضعیت اقتصادی یک سازمان بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم گیری انجام دهند. اما از سوی دیگر با اینکه نسبتهای مالی پیش بینی را برای ما آسان تر میکنند، اما دارای محدودیت هایی نیز هستند که ممکن از باعث ایجاد ابهام شوند.
بعضی محدودیتها شامل:
- نسبته های مالی تنها یک دید کلی به گذشته است.
- اگر داده ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- به دلیل استاندارد نبودن روش محاسبه هر نسبت مالی، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- ممکن است در روشهای مختلف حسابداری، نسبتهای مالی دچار تغییر شوند. همچنین تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند.
- با استفاده از نسبت های مالی عملا مقایسه بین سازمانی غیر ممکن است.
نتیجه گیری:
نسبت مالی به کمک اقلام صورتهای مالی محاسبه میشود و انواع مختلفی دارد. این نسبتها معیاری است که از آنها برای سنجش توان واحدهای تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدتشان استفاده میشود. با اینکه فرمولهای مورد استفاده برای انواع نسبت مالی، بسیار دقیق و حسابشده هستند، توصیۀ ما این است که در استفاده از نتایج آنها عوامل و متغیرهای دیگرِ تأثیرگذار بر روند مالی شرکت را نیز مد نظر قرار بدهید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
دیدگاه شما