برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
معایب 10 گانه دو شاخص بورس و پیشنهاد بکارگیری شاخص جدید
یک تحلیلگر بازار سرمایه با بررسی شاخص های بورس، معایب 10 گانه دو شاخص مهم را اعلام کرد و پیشنهاد بکارگیری شاخصی جدید داد.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، علیرضا شاهکویی با بررسی شاخص بورس و لزوم اصلاحات و ایجاد شاخص کل جدید اعلام کرد: طی چند روز اخیر کمپین های مختلفی در خصوص جایگزینی شاخص هم وزن با شاخص کل در کانال ها و گروه های مختلف دست به دست می شود. هرچند مورد تازه ای نیست و بارها شاهد اعتراض فعالین بازار سرمایه در خصوص ایجاد تضادی که بین بازدهی سهام بازار با شاخص کل ایجاد می شود بوده ایم.
شاخص کل نماگری است که بازدهی ناشی از تغییرات قیمت و بازدهی شرکتهای مشمول شاخص را نشان میدهد. اکثر بورسهای معتبر به محاسبه این شاخص میپردازند و از شیوههای مشابهی برای محاسبه و تعدیل آن پیروی میکنند.
6 عیب شاخص کل و مهمترین مورد اعتراض فعالین
شاخص کل از تقسیم مجموع ارزش جاری بازار سهام در هر لحظه بر مجموع ارزش جاری بازار سهام در تاریخ مبداء ضرب در 100 بدست می آید.
اگر به فرمول شاخص دقت کنیم به معایب ذیل می رسیم:
1- تغییرات بازده شرکت های بزرگتر اثر بسیار بیشتری نسبت به تغییرات بازده شرکت های کوچکتر بر شاخص دارند.از آنجا که بحث ارزش جاری شرکت ها مطرح است و ارزش جاری از ضرب تعداد سهام یک شرکت در قیمت پایانی بدست می آید لذا اثری که شرکت های بزرگ با سرمایه بالا بر نحوه محاسبه شاخص کل روی فرمول شاخص اعمال می کنند بسیار بالاتر از مجموع چندین شرکت متوسط و کوچک است .
2- نادیده گرفتن حجم و ارزش معاملات روزانه بالاتر از حجم مبنا یک سهم بر روی بازدهی کل بازار.قیمت پایانی سهام بورسی طی فرمولی ارتباط مستقیم با قیمت معاملات یک سهم و حجم روزانه آن دارد. با پر شدن حجم مبنا در سقف قیمت روزانه ، سهم بورسی می تواند حداکثر اثر گذاری ارزش جاری بازار را بر روی شاخص کل اعمال کند ولی حجم و ارزش بالاتر آن نمی تواند نشاندهنده میزان ورود و خروج نقدینگی و همچنین بازدهی در بازار را به نمایش بگذارد.
3- در آینده ای نزدیک و در صورت برداشتن حجم مبنا و دامنه نوسان می توان انتظار دستکاری شدید و نوسانات عجیبی را از شاخص کل داشته باشیم بطوریکه تنها با معاملات اندک شاخص کل می تواند رشد یا افت قابل توجهی داشته باشد.
4- قابل دستکاری بودن شاخص در قالب بلوک های مدیریت شده بر روی سهام بزرگ شاخص ساز طی دوره های گذشته بوضوح قابل ملاحظه است .
5- عددی که در بین افراد به عنوان شاخص کل اعلام می شود تنها نمایانگر وضعیت سهام بورس است لذا بازدهی فرابورس و سایر بازارهای موجود در آن اعمال نمی شود و بصورت تفکیکی در قالب شاخص های دیگر مطرح می شود.لذا نیاز به شاخص کلی احساس می شود که نمایانگر وضعیت کل سهام موجود در بازار سرمایه باشد.
6- شاخص کل، میزان سود نقدی پرداختی به سهامداران را نشان نمیدهد. پس از تعدیل قیمتی سهم از محل پرداخت DPS ،سودی که از این محل به سهامداران پرداخت می شود جزو بازدهی آن است ولی عملا این مورد در شاخص کل دیده نشده است .
شاخص کل در مواردی همچون افزایش سرمایه از طریق آورده یا مطالبات سهامداران، افزایش و کاهش شرکتها و ادغام شرکتها تعدیل میشود تا تغییرات حاصل از این رخدادها در مقدار شاخص تاثیر نداشته باشد. همچنین افزایش سرمایه از محل اندوخته و پرداخت نقدی موجب تعدیل این شاخص نمیشود.
مهمترین موردی که موجب اعتراض فعالین بازار شده، رفتار متناقض شاخص کل با کلیت سهام بازار سرمایه است . بارها اتفاق افتاده که 80 درصد بازار سرمایه منفی و با فشار فروش بالایی روبرو بوده اند ولی نماگر شاخص کل مثبت و بازدهی بالا را به نمایش گذاشته است.تضاد تلخ و غم انگیزی که بارها نمکی بر روی زخم بسیاری از سرمایه گذاران شده است .
معایب شاخص کل هم وزن
شاخصهای هم وزن از نوع شاخصهایی هستند که فرض میکند تمام شرکتهای مشمول در آن دارای یک وزن هستند. بهعبارتدیگر میتوان به این صورت تعبیر کرد که فرد سرمایهگذار در هریک از شرکتها به یک اندازه سرمایهگذاری کرده است. از ویژگی شاخص هموزن این است که از هر صنعت به تناسب تعداد شرکتهای آن صنعت تأثیر میپذیرد.
شاخص هم وزن در سال 93 با مبنای 10000 به بازار سرمایه معرفی شد. هر چند انتشار این شاخص در کنار شاخصهای ارزشی قیمت و بازده کل در روند تصمیمگیریهای سرمایهگذاری تأثیرگذار خواهد بود ولی در ادامه با شناسایی معایب آن متوجه خواهیم شد که ملاک کاملی برای استفاده از آن به عنوان شاخص کل برای بازار سرمایه نخواهد بود و تنها می تواند یک مکمل بهتر نسبت به شاخص های موجود باشد .
1-در شاخص قیمت وزنی شرکتهایی که قیمت بالاتری دارند، تأثیر بیشتری نسبت به سهامی که قیمت کمتری دارند میگذارند.مثلا شاید شرکت کوچکی با سرمایه 100 میلیون با قیمت 2500 تومان باشد و شرکت بزرگ با سرمایه 50 میلیارد با قیمت 120 تومان در این بین اثر گذاری شرکت کوچک حتی با کمترین مقدار معاملات می تواند چندین برابر شرکت بزرگ برای بازار باشد .
2-با افزایش سرمایه شرکت ها تعدیل نمی شوند .موضوع مهمی که به عنوان نقص اساسی این شاخص می توان عنوان کرد عدم اثر پذیری از افزایش سرمایه بخصوص از محل آورده نقدی است که با اعمال آن تعداد سهام شرکت افزایش و قیمت سهم تعدیل خواهد شد لذا با بزرگ شدن شرکت های کوچک اثر گذاری آن بر روی شاخص کمتر خواهد شد .
3-نادیده گرفتن حجم و ارزش معاملات یک سهم.در شاخص هم وزن اگر شرکتی 10 میلیارد تومان معامله روزانه شود با شرکت دیگری که 1 میلیون معامله شود به یک میزان بر این شاخص اثر خواهند گذاشت که این مورد هم نمی تواند بازدهی درستی از وضعیت بازار سرمایه بدهد .
4- تعداد سهام و ارزش بازار در این شاخص بی اثر است.در این شاخص تفاوتی با شرکت بزرگ و کوچک وجود ندارد که این موضوع بصورت کامل نمی تواند معیار درستی باشد زیرا بازدهی هر کدام متفاوت است و ریشه در گذشته و تعدیل قیمت های مکرری است که در گذر زمان در سهام بزرگ دیده شده و مقایسه آنها با شرکت های تازه وارد یا کوچک کار درستی نخواهد بود .
نتیجه گیری:
در بازار سرمایه ، شاخص های زیادی وجود دارند. شاخص هایی همچون شاخص کل ، شاخص قیمت (وزنی-ارزشی)، شاخص کل (هم وزن)،شاخص قیمت (هم وزن)، شاخص آزاد شناور و . که هر کدام دارای معایب و مزایای خاص هستند ولی به تنهایی نمی توانند نمایانگر بازدهی بازار سرمایه به عنوان یک شاخص مورد قبول باشند.
لذا نیاز به شاخص کل جدیدی احساس می شود که نشاندهنده وضعیت و بازدهی کل سهام بازارسرمایه باشد که علاوه بر داشتن تعادل نسبی، معایب اشاره شده در شاخص های قبلی را نداشته باشد.
در شاخص کل جدید باید اثر ارزش معاملات روزانه بازار، تعادل در درصد تغییرات قیمتی ،ورود و خروج نقدینگی از سود تقسیمی شرکت ها ،افزایش سرمایه و همچنین شرکت های عرضه اولیه تازه وارد دیده شود . شاخصی که با برداشته شدن محدودیت های فعلی از جمله حجم مبنا و دامنه نوسان بتواند واقعیت موجود بازار را به نمایش بگذارد و دیگر مورد دستکاری های مکرر هدفمند واقع نشود .
شاخص قدرت نسبی (RSI) | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نحوه محاسبه شاخص کل نحوه محاسبه شاخص کل نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از نحوه محاسبه شاخص کل یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط نحوه محاسبه شاخص کل بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و نحوه محاسبه شاخص کل یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه نحوه محاسبه شاخص کل مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
شاخص قیمت مسکن چیست و چگونه محاسبه میشود؟
در کشور آمریکا شاخص قیمت مسکن در شهرهای بزرگ، از سال 1968 هر ماه توسط انجمن ملی مسکن [1] (NAR) منتشر میشود که بر اساس گزارش معاملات خانههای تک خانوار تعیین میگردد. شاخص قیمت مسکن از میانه قیمت معاملات استفاده میکند و کیفیت ثابت نیست. انجمن ملی سازندگان خانه، میانگین و میانه قیمتهای خانههای موجود و خانههای ساخته شده را در سطح شهرها گزارش میدهد.
در آمریکا شاخص قیمتی S&P/Case-Shiller نیز استفاده میشود و مهمترین شاخص اندازهگیری بازار مسکن این کشور است (استاندارد و پورز 2012). این شاخصها تغییرات ارزش مسکن در سطح کل کشور و 20 شهر بزرگ را نشان میدهند. شاخص شهرهای بزرگ ماهانه و شاخص کل کشور فصلی گزارش میشود.
در همین رابطه بخوانید:
این شاخص قیمت مسکن در دهه 80 میلادی توسط کیس و شیلر (1987, 1989) ساخته شد. دادههای لازم برای ساخت شاخص توسط کمپانی فیسرو [2] (یک کمپانی پیشرو در زمینه فناوری اطلاعات، که دادههای مربوط به معاملات مسکن را از منابع مختلف جمع آوری میکند و بعد از بررسیهای لازم وارد دیتابیس میکند) انجام میشود. یک ورژن تعدیل شده از روش «فروش تکرارشونده وزنی» نیز توسط اداره نظارت بر شرکتهای ساختمانی فدرال [3] به عنوان شاخص قیمت فصلی برای خانههای تک خانوار [4] ارائه میشود.
در سوئد شاخص قیمت مسکن چگونه محاسبه میشود؟
در سوئد، شاخص قیمت مسکن SCB با استفاده از ارزیابی ارزش خانهها (که بر اساس رگرسیون هدانیک است) به کار میرود. اداره آمار، بر اساس ارزشهای ارزیابی شده، خانهها را به 12 گروه در هر منطقه تقسیمبندی میکند. وزنها بر اساس خانهها موجود در هر گروه (نه خانههایی که در آن دوره معامله شدهاند) محاسبه میشوند.
محاسبه شاخص قیمت مسکن در انگلستان
در انگلستان شاخصهای هلیفکس [5] ، نیشن واید [6] و لند رجیستری [7] برای بررسی تغییرات قیمت مسکن مورد استفاده قرار میگیرند.
«شاخص لند» رجیستری تغییرات قیمت مسکن را اندازهگیری میکند. این شاخص از تمامی دادههای معاملات خانههای مسکونی استفاده میکند و بر مبنای فروشهای تکرارشونده است. دیتابیس لند، رجیستری اطلاعات مربوط به ویژگیهای خانهها را ندارد؛ بنابراین شاخص فروشهای تکرارشونده روش خوبی برای ساخت شاخص با این دیتابیس است.
شاخصهای هلیفکس و نیشن واید دو شاخصی است که در کشور انگلستان بیشتر به آنها استناد میشود (لیشمن و واتکین، 2002).
«شاخص هلیفکس» از دادههای بزرگترین وامدهنده مسکن استفاده میکند. این شاخص با به کارگیری روش رگرسیون هدانیک برش مقطعی محض ساخته شده است و از ویژگیهای ملک و اطلاعات مربوط به آن مثل: قیمت معامله، مکان، نوع خانه [8] ، سن بنا، تعداد اتاق، تعداد سرویس بهداشتی، تعداد پارکینگ و فضای پارکینگ، حیاط استفاده میکند.
«انجمن نیشن واید» سابقه طولانی در ضبط و تجزیه تحلیل دادهها دارد. از سال 1952 میانگین قیمت معاملات، سالانه توسط نیشن واید منتشر میشود. در سال 1972 میانگین قیمت معاملات برای اولین بار در دورههای سه ماهه منتشر شد و از سال 1989 شاخصهای استاندارد شده و کیفیت ثابت توسط نیشن واید منتشر میشد. این شاخصها ابتدا سه ماهه منتشر میشدند، اما از سال 1993 به صورت ماهانه منتشر میشوند.
روش به کار گرفته شده برای ساخت این شاخص مانند شاخص هلیفکس، روش رگرسیون هدانیک برش مقطعی محض است. این شاخص از دادههای وام استفاده میکند. ویژگیهای مسکن که در شاخص نیشن واید دیده میشود شامل مکان، نوع محله (شاخص نیشن واید انگلستان را بر اساس نوع افرادی که در یک محله زندگی میکنند به 54 گروه تقسیم کرده است. مثلا محله بازنشستگان)، سایز خانه، تعداد حمام و دستشویی، تعداد اتاق، نوع پارکینگ (یک پارکینگ، دو پارکینگ و بدون پارکینگ) و اینکه خانه نوساز است یا خیر
نحوه محاسبه شاخص قیمت مسکن در ایران
در ایران بانک مرکزی برای بازار مسکن تهران شاخص میانگین معاملات را به صورت ماهانه منتشر میکند.
اما شاخص میانگین معاملات شاخص دقیقی نیست. از این رو کیلید، شاخصی به نام شاخص کیلید تعریف کرده که علاوه بر ویژگیهای ظاهری خانههای معاملهشده (مانند متراژ، سال ساخت و …) دیگر عوامل تعیینکننده را هم در نظر گرفته و تاثیر آنها را در محاسبه این شاخص در بررسی می کند.
یکی از مهمترین دغدغههای خریداران مسکن قبل از خرید خانه، پیشبینی روند رشد قیمت ملک در مناطق و محلات مختلف شهر است تا بر اساس آن، منطقه و محلهای را انتخاب کنند که با گذشت زمان، بیشترین رشد قیمت را داشته باشد.
دسترسی به اطلاعات و دادههای دقیق و ارزشمندی مثل تعداد معاملات ثبت شده در هر منطقه، میانگین قیمت معاملات و روند تغییرات قیمت مسکن در مناطق و محلات گوناگون به خریداران و سرمایهگذاران این حوزه کمک میکند تا فرصتهای بازار مسکن را به درستی شناسایی کرده و بهترین تصمیم را نه بر پایه پیشبینیهای شهودی بلکه بر اساس رفتار واقعی بازار مسکن اتخاذ کنند.
همین دغدغه انگیزهای شد تا تیم دانشبنیان کیلید امکان جدیدی را تحت عنوان « فرصتهای بازار مسکن » در اختیار کاربران قرار دهد. خریداران خانه با مراجعه به این بخش میتوانند با انتخاب منطقه موردنظر، اطلاعات مفیدی را در قالب جدول و نمودارهای ساده مشاهده کنند.
صفحه « فرصتهای بازار مسکن » نه تنها دسترسی به اطلاعاتی نظیر میانگین قیمت کل خانه و میانگین قیمت هر مترمربع در هر منطقه را برای کاربران فراهم میکند، بلکه امکان مقایسه قیمتها و میزان رشد و تغییرات قیمت مسکن در مناطق و محلات مختلف را برای آنها فراهم میکند تا بهترین تصمیم را بر اساس اطلاعات دقیق از شرایط فعلی و روند تغییرات بازار مسکن اتخاذ کنند.
[1] National Association of Realtors
[2] Fiserv Inc
[3] Federal Housing Enterprise Oversight
[4] single-family detached
[5] Halifax
[6] Nationwide
[7] Land Registry
[8] Type of property (house, sub-classified according to whether detached, semi-detached or terraced, bungalow, flat)
چگونگی محاسبه شاخص های جدید بازار سرمایه ایران اعلام شد
به گزارش TSEpress به نقل ازروابط عمومی بورس اوراق بهادار تهران، رضا کیانی در خصوص نحوه محاسبه شاخص قیمت و شاخص های هم وزن که در هفته گذشته توسط برخی از وزرای دول رونمایی شد، افزود: برای بررسی تفاوت بین شاخص قیمت (price index) و شاخص درآمد کل (total return index) باید به ماهیت هر یک از آنها توجه کرد. می دانیم که سرمایه گذاران در سهام از دو محل افزایش قیمت سهم (capital gain) و دریافت سود نقدی (dividend) منتفع می شوند. شاخص قیمت به سنجش بازدهی ناشی از تغییرات قیمت می پردازد و توجهی به سودنقدی پرداختی شرکت ها ندارد. شاخص درآمد کل، سود ناشی از پرداخت های نقدی شرکت ها را نیز در نظر می گیرد. به بیان دقیق تر در شاخص های درآمد کل، سود نقدی دریافتی از شرکت ها نه تنها در محاسبه ی بازدهی مورد توجه قرار می گیرد بلکه در شاخص سرمایه گذاری مجدد (reinvest) می شود. بدین ترتیب در شرایطی که بازار روندی صعودی داشته باشد، سرمایه گذاری مجدد سودهای نقدی سبب افزایش شکاف بین شاخص های قیمتی و درآمدی می شود زیرا این اختلاف به دلیل رشد سودهای نقدی به میزان بازدهی بازار، افزایش می یابد. به بیان دیگر اختلاف بین دو شاخص نه تنها میزان مطلق سودهای نقدی بلکه رشد سودهای نقدی از محل سرمایه گذاری مجدد را نیز در برمی گیرد. ** اختلاف بین دو شاخص را با مثالی توضیح دهید؟ برای مثال فرض کنید در اواسط سال 13xx، 10 میلیارد تومان سودنقدی توسط شرکت های بورسی پرداخت شده باشد و شاخص تا پایان سال 20 درصد هم رشد کند. در این صورت 10 میلیارد تومان سود نقدی با میزانی برابر با 12 میلیارد تومان بر شاخص اثر خواهند گذاشت. البته این مثال با کمی ساده سازی و برای روشن شدن موضوع بدین شکل بیان شد و اگر بخواهیم دقیقاً تأثیرات سودنقدی را اندازه گیری کنیم به شاخص سود نقدی (dividend index)نیاز dend index)ساده سازی و برای روشن شدن موضوع بدین شکل بیان شد و اگر بخواهیم دقیقاً تأثیرات سودنقدی را اندازه گیری کنیم به شاخ نیاز خواهیم داشت. بیایید تعدادی از اقلام اطلاعاتی را مورد توجه قرار دهیم. در تاریخ 15 اذر 87 ارزش بازار 51,364 میلیارد تومان بود. تا تاریخ 19 اسفند ماه 93 ارزش بازار به 286,376 میلیارد تومان رسیده است. (بیش از 5 برابر) در این مدت یعنی از 15 آذر 87 تا 29 اسفند 93 میزان افزایش سرمایه شرکت ها 31,359، ارزش شرکت های واردشده به بورس تهران 67,368 و ارزش شرکت های خارج شده از بورس 1,337 میلیارد تومان بوده است. در این بازه زمانی سودهای نقدی تقسیمی نیز برابر با 127,084 میلیارد تومان یعنی تقریبا 2.5 برابر ارزش بازار در 15 آذر 87 بوده است. توجه کنید که این حجم بالای سودهای نقدی پرداختی با فرض سرمایه گذاری مجدد با نرخ رشد شاخص افزایش نیز می یابند. در محاسبه شاخص قیمت ارزش بازار، افزایش سرمایه و ورود و خروج شرکت ها مورد توجه قرار می گیرد. ** آیا در محاسبه ی شاخص درآمد کل، سودهای نقدی نیز در محاسبات وارد می شود؟ در محاسبه شاخص درآمد کل، افزون بر متغیرهای یادشده، سودهای نقدی نیز در محاسبات وارد می شود. شاخص قیمت هیچ توجهی به سودهای نقدی پرداخت شده نمی کند و این می تواند نقطه ضعفی برای این شاخص بشمار آید. شاید به همین دلیل باشد که در بسیاری از بورس های پیشرفته سودهای نقدی ویژه (special dividend) را حتی در شاخص های قیمتی نیز لحاظ می کنند. این نکته ای بسیار قابل تأمل است که سودهای نقدی ویژه (سودهایی که در مواقعی غیر از مواعد پیش بینی شده پرداخت می شوند یا سود هایی که ارزش آنها بیش از 10 درصد قیمت سهم هستند) حتی در شاخص قیمت مورد محاسبه قرار می گیرند. به هر روی بر اساس محاسبات می توان نشان داد که بورس اوراق بهادار تهران از 15 آذر 87 تا 9 اسفند 93 بازدهی کلی برابر با 591 درصد، بازدهی ناشی از افزایش قیمت به میزان 201 درصد و بازدهی ناشی از سودنقدی (dividend yield) به میزان 390 درصد داشته است. **بورس تهران علاوه بر محاسبه ی شاخص قیمت نسبت به طراحی و محاسبه شاخص های هم وزن نیز اقدام کرده است. این شاخص چگونه محاسبه می شود و چه تفاوتی با شاخص های قبلی دارد؟ همان گونه که می دانیم بورس تهران دربردارنده شرکت هایی بسیار بزرگ و همچنین شرکت هایی نه چندان بزرگ است. شاخص های قدیمی بورس تهران عمدتا ارزش وزنی (value weighted) هستند. در این قبیل شاخص ها، ارزش شرکت ها مبنای وزن دهی در شاخص است و شرکت های بزرگتر به میزان بیشتری شاخص را تحت تأثیر قرار می دهند. بدین ترتیب شاخص عمدتاً پیروی شرکت های بزرگ قرار می گیرد و بسیاری از شرکت های کوچک تأثیر ناچیزی بر شاخص می گذارند. این مسأله مدت ها مورد توجه متخصصان بازار سرمایه قرار داشته است. شاخص های هم وزن (equal weighted) با توجه به وزن برابری که برای شرکت ها قایل می شوند، می توانند پاسخگوی نقدهای واردشده به شاخص های ارزش وزنی باشند. در شاخص های هم وزن که مدتی است مورد توجه بورس ها و مؤسسات معتبر طراح شاخص قرار گرفته است و هم اینک مؤسساتی همچون استاندارد اند پورز (Standard & Poor’s)، فوتسی (FTSE)و مورگان استنلی (MSCI) اقدام به محاسبه و انتشار آن می کنند، شرکت ها در ابتدای دوره های سه ماهه با وزنی برابر در شاخص قرار می گیرند. به بیان دیگر ارزش ریالی شرکت در ابتدای دوره های فصلی، برابر در نظر گرفته می شود. از منظر سرمایه گذاری، شخصی که در یک شاخص هم وزن سرمایه گذاری کرده، منابع خود را در ابتدای هر فصل به میزان برابر بین شرکت های مشمول شاخص تقسیم کرده است. ** اگر سرمایه گذار به شاخص هم وزن در سرمایه گذاری خود توجه داشته باشد، باید چه دیدگاهی داشته باشد، با مثالی توضیح دهید؟ مثلاً اگر سرمایه گذاری 300 میلیون تومان سرمایه دارد و اگر فرض کنیم در شاخص هم 300 شرکت حضور داشته باشد، سرمایه گذار در ابتدای دوره سرمایه گذاری خود، 1 میلیون تومان در هر سهم سرمایه گذاری می کند. بنابراین در ابتدای دوره ی سرمایه گذاری تمامی شرکت ها ارزش برابری در شاخص خواهند داشت. بدیهی است این برابری از روز بعد و با روند متفاوت تغییرات قیمت شرکت ها از بین خواهد رفت و شرکت هایی که رشد قیمتی بیشتری را تجربه کنند، ارزش بیشتری در شاخص پیدا خواهند کرد. بدین ترتیب با گذشت زمان برابری میان ارزش شرکت ها کاملاً از بین خواهد رفت و بازبینی در وزن دهی (rebalancing) مورد نیاز خواهد بود. بنابراین مؤسسات طراح شاخص عمدتاً در دوره های سه ماهه اقدام به بازبینی و وزن دهی مجدد شرکت ها می کنند. به طور مثال اگر سرمایه گذاری 300 میلیون تومانی در 300 شرکت ها پس از سه ماه به ارزشی برابر با 320 میلیون تومان رسیده باشد، این بار 2/3 میلیون تومان بین همه شرکت ها تقسیم می شود. برای انجام این کار از وزن شرکت هایی که ارزشی بیش از 2/3 میلیون تومان دارند کاسته شده و به وزن شرکت هایی که ارزش کمتری دارند، افزوده می شود. **دلیل انجام بازبینی در دروه های فصلی چیست؟ با توجه به این که این شاخص برای ارزیابی عملکرد تمامی شرکت ها محاسبه می شود و با گذشت زمان برابری میان وزن شرکت ها به دلیل روند قیمتی متفاوت آنها از بین می رود، چرا این بازبینی در دوره های زمانی کوتاه تری انجام نمی شود؟ برای پاسخ به این پرسش باید به کارکرد شاخص توجه کنیم. اصولاً کارکرد شاخص چیست و چرا بورس ها و مؤسسات طراح شاخص اقدام به طراحی انواع و اقسام نحوه محاسبه شاخص کل شاخص ها می کنند؟ ما همگی شاخص ها را به عنوان نماگر (indicator) عملکرد بورس می شناسیم. امروزه شاخص کارکردی فراتر از نماگری یافته و به عنوان یک ابزار سرمایه گذاری (investment vehicle) مورد توجه قرار گرفته است. برای درک مناسب تر موضوع به این نکته توجه کنید که شاخص درآمد کل هم وزن بورس تهران امسال تنها در حدود 2 درصد افت داشته در حالی که شاخص کل ارزش وزنی در حدود 20 درصد کاهش داشته است. بنابراین اگر سرمایه گذاری تمامی وجوه خود را در ابتدای سال به طور مساوی میان شرکت ها تقسیم می کرد و در ابتدای هر فصل اقدام به بازبینی در پرتفوی خود می کرد با زیانی 2 درصدی رو به رو می شد. در حالی که اگر سرمایه گذاری منابع خود را با ترکیبی مشابه بازار سرمایه گذاری می کرد نزدیک به 20 درصد زیان متحمل می شد. **آیا می توان شاخص ها را ابزاری برای تعیین روش بهینه ی سرمایه گذاری دانست؟ بله شاخص ها به نوعی ابزاری برای تعیین روش بهینه ی سرمایه گذاری هستند. زمانی که شاخص به عنوان یک ابزار سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد، مواردی همچون هزینه های معاملاتی مورد توجه قرار می گیرد. به بیان دیگر طراحان شاخص در سازوکار طراحی شاخص به سرمایه گذارانی که شاخص را ردگیری (trace) خواهند کرد، توجه می کنند. به طور خاص در شاخص های هم وزن، در دوره های بازبینی، سرمایه گذارانی که شاخص را ردگیری می کنند باید اقدام به بازبینی سبد سهام خود کنند و این به معنای خرید و فروش سهام و پرداخت هزینه (کارمزد معاملاتی) است. هر چه دوره های بازبینی کوتاه تر باشد، دفعات بازنگری در سبد شاخص و در نتیجه هزینه های معاملاتی بیشتر خواهد بود. از دیگر سو هر چه دوره های بازنگری طولانی تر باشد، دفعات بازنگری در شاخص کمتر خواهد بود اما این امر به نامتقارن تر شدن سبد شاخص منتهی می شود. مثلاً اگر بازبینی در دوره های شش ماهه انجام شود، هزینه های معاملاتی کاهش می یابد اما در طول شش ماه تقارن و برابری ارزش شرکت ها به گونه قابل ملاحظه ای از بین می رود. بدین ترتیب اکثر مؤسسات طراح شاخص دوره های 3 ماهه را برای بازبینی در نظر گرفته اند و شاخص های هم وزن در بورس تهران نیز در همین دوره های زمانی و به صورت فصلی مورد بازبینی قرار می گیرد. ** آیا شاخص های جدید دیگری برای محاسبه و انتشار عملکرد بورس مدنظر قرار دارند؟ در حال حاضر شاخص سود نقدی (dividend index) در مدیریت تحقیق و توسعه بورس تهران محاسبه نحوه محاسبه شاخص کل می شود و در صورت تأیید شورای بورس و انجام اقدامات فنی مورد نیاز توسط مدیریت فناوری، قابل انتشار خواهد بود. هم اینک بورس تهران در حال انجام مطالعاتی در زمینه انواع متفاوت شاخص ها در بورس های مختلف است و این امکان وجود دارد که با تأیید شورای عال بورس و برآورده شدن الزامات فنی در آینده شاهد تنوع بیشتر شاخص های بورس تهران باشیم.
نحوه محاسبه شاخص کل
نحوه محاسبه شاخص کل نحوه محاسبه شاخص کلمشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / محاسبه بازده سرمایه گذاری، بازدهی سبد اختصاصی و بازدهی سبدگردان
محاسبه بازده سرمایه گذاری، بازدهی سبد اختصاصي و بازدهي سبدگردان
پیش از این مطالبی در رابطه با مفهوم بازده و نحوه محاسبه آن پرداخته بودیم اگر در بحث سرمایه گذاری و بورس فعالیت داشته باشید متوجه خواهید شد که گاهی اوقات نمی شود فقط به مطالب تِئوری بسنده کرد و باید از نحوه محاسبه بازده و محاسبه ریسک هم اطلاع پیدا کنید.
ما در این پست قصد داریم به بررسی نحوه محاسبه بازده سرمایه گذاری (ROI) با استفاده از تعاریف و فرمول ها بپردازیم. بازده سرمایه گذاری برای ارزیابیِ عملکرد یک کسب و کار استفاده می شود.
با ما همراه باشید در ادامه این مطلب موارد زیر را مورد بررسی قرار خواهیم داد :
- بررسی اجمالی و کلی بازده سرمایه گذاری و بازده کل
- اجزای بازده
- بازده بر حسب زمان
- طرح های آتی سرمایه گذاری
- روش محاسبه بازدهی سبد اختصاصی
- روش محاسبه بازدهی سبدگردان
- سالانه کردن نرخ های بازدهی
تعریف بازده سرمایه گذاری و بازده کل
بطور کلی بازده در فرآیند سرمایه گذاری، نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می کند و پاداشی برای سرمایه گذاران محسوب می شود.
و اما بازده کل، نسبت کل عاید (ضرر) حاصل از سرمایه گذاری در یک دوره مشخص به تعداد سرمایه ای که برای کسب این عایدی در اول همان دوره بکار گرفته و مصرف گردیده است.
اما عایدی سرمایه گذاری از چه روش هایی به دست می آید؟
عایدی یک سرمایه گذاری از دو طریق کسب می شود:
- تغییر در ارزش و قیمت اصل سرمایه مصروفه مانند قیمت سهام خریداری شده.
- سود هایی که در نتیجه سرمایه گذاری به اصل سرمایه تعلق می گیرد مانند سود نقدی سهام
محاسبه بازده سرمایهگذاری = (درآمد سرمایهگذاری – هزینه سرمایهگذاری) / هزینه سرمایهگذاری
بازده اضافی: به بازده سرمایه گذاری اوراق بهادار یا پرتفوی ای که از یک معیار یا شاخص با سطح ریسک مشابه بهتر عمل مینماید و بیشتر میشود، بازده اضافی گفته میشود.
این بازده برای اندازهگیری ارزش افزودهای که پرتفوی یا مدیر سرمایه گذاری ایجاد کرده، مورداستفاده قرار میگیرد و توانایی مدیریت را در غلبه بر بازار می سنجند.
برای مثال، تصور کنید که یک صندوق سرمایه گذاری مشترک با سرمایه زیاد دارای سطح یکسانی از ریسک در مقایسه با شاخص بورس است. اگر صندوق بازده ۱۴% در یک سال تولید نماید و شاخص فقط ۹% رشد کند، این تفاوت ۵ درصدی به عنوان بازده اضافی، یا آلفای تولیدشده به وسیله مدیر صندوق در نظر گرفته میشود.
اجزای بازده در سرمایه گذاری
اجزای بازده عبارت اند از سود دریافتی ، سود (زیان) سرمایه ای و بازده سرمایه گذاری که در ادامه به شرح کامل آنها می پردازیم.
سود دریافتی
هدف از هرگونه سرمایه گذاری مشخصا دریافت سود می باشد و هرچه این مقدار سود بیشتر باشد قطعا رضایت بخش تر است و این سود به صورت جریانات نقدی دوره ای سرمایه گذاری می باشد و می تواند به شکل بهره یا سود تقسیمی باشد.
ویژگی ای که این دریافت ها را متمایز میکند این است که منتشر کننده ، پرداخت هایی را به صورت نقدی به دارنده دارایی پرداخت می کند.
سود (زیان) سرمایه ای
سود (زیان) سرمایه در واقع مخصوص سهام نحوه محاسبه شاخص کل عادی است ولی در مورد اوراق قرضه بلند مدت و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت نیز مصداق دارد. این سود(زیان) سرمایه ناشی از اختلافات بین قیمت خرید و قیمت زمانی است که دارنده اوراق قرضه قصد فروش آنها را دارد . این اختلاف می تواند سود یا زیان باشد.
ضرری که در هنگام کاهش ارزش دارایی های سرمایه ای نظیر سرمایه گذاری در بورس و مسکن رخ میدهد، زیان سرمایه ای گفته میشود. این ضرر تا زمانی که دارایی با قیمتی پایینتر از قیمت خرید فروخته نشود، تحقق نخواهد یافت.
سودی که درنتیجه افزایش قیمت اوراق بهادار نزد صندوق سرمایه گذاری مشترک از قیمت خرید آن به وجود میآید و اوراق بهادار به فروش میرسد (سود تحققیافته) سود سرمایه ای گفته میشود.
معادل انگلیسی سود سرمایه ای عبارت است از Capital Gain و معادل انگلیسی زیان سرمایه ای عبارت است از Capital Loss
بازده سرمایه گذاری
بازده سرمایه گذاری یک نسبت سودآوری است که از تقسیم سود خالص بر ارزش خالص به دست می آید و برای ارزیابیِ عملکرد یک کسب و کار استفاده می شود.بازده سرمایه گذاری لزوما همان سود نیست.
بازده سرمایه گذاری با پولی که در شرکت سرمایه گذاری میکنید و بازدهی که بر مبنای سود خالص کسب و کار از آن پول بهدست میآورید،سر و کار دارد. سود، از سوی دیگر، عملکرد کسب و کار را اندازهگیری میکند.
بازده سرمایه گذاری شامل بازده کمی و کیفی می باشد که به صورت زیر تشریح می شود:
- بازده کمی: سود حسابداری منفعت سرمایه
- بازده کیفی: اعتبار شرکت امتیازات اجتماعی
نحوه محاسبه بازده مورد انتظار در سرمایه گذاری
بازده مورد انتطار در سرمایه گذاری از طریق فرمول زیر محاسبه می شود :
بازده مورد انتظار =rₑ
سود حسابداری =D₁
ارزش سرمایه در زمان ۰=t…p₀
ارزش سرمایه زمان ۱=t…p₁
ضریب تبدیل سهام=X
بازده بر حسب زمان
- بازده های گذشته
- بازده های آینده
بازده های گذشته از طریق نسبت های گروه بازده سرمایه گذاری اندازه گیری می شود و در میان نسبت های این گروه از ROA تعدیل شده می توان استفاده بهتری نمود .
این نسبت به صورت زیر محاسبه می شود:
برای محاسبه بازده آتی سرمایه گذاری ها می توان از شاخص سود آوری استفاده کرد. عوامل مؤثر در بازدهی آتی سرمایه گذاری :
طرح های آتی سرمایه گذاری
با توجه به نمودار فوق در میابیم که بازدهی یکی از متغیرهای تصادفی *شناسایی ارزش *است که خود تابعی از متغیرهای تصادفی دیگری است که هر کدام خود تابعی از چندین متغیر دیگر می باشند و همین مطلب ساده *وابستگی* است که تعیین ارزش را بسیار مشکل می سازد. بنابراین غالبا آنچه پیش بینی می شود ،محقق نمی شود و این همان ریسک است.
نرخ بازده مورد انتظار
مقدار پولی که یک فرد انتظار دارد تا از سرمایه گذاری های خود دریافت کند بازده مورد انتظار گفته میشود.
به میانگین موزون بازده های ممکن یک سرمایه گذاری که در آن، ضرایب مورد استفاده همان احتمالات وقوع هستند، نرخ بازده مورد انتظار می گویند.
- بازده ممکن = i r
- تعداد بازه های ممکن = n
- بازده احتمال = pi
ریسک و بازده مورد انتظار ، دو عامل اساسی در تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری به خصوص سرمایه گذاری در اوراق بهادار هستند .بنابراین ، هر سرمایه گذار مایل به محاسبه ریسک و بازده مورد انتظار سرمایه گذاری خود می باشد .
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یکی از مدل های شناخته شده در ادبیات مدیریت سرمایه گذاری برای محاسبه نرخ بازده مورد انتظار است . در این مدل نرخ بازده مورد انتظار ، تابعی از ضریب بتا یا درجه ریسک سیستماتیک است .
نرخ بازده مورد انتظار نه تنها در تصمیم گیری های مربوط به خرید سهام تعیین کننده است، بلکه در این تصمیم گیری ها نرخ بازده بازار یا نرخ بازده دحقق یافته نیز موثر است.
روش محاسبه بازدهی سبد اختصاصی
برای محاسبه بازدهی هر سبد اختصاصی از رابطه زیر استفاده می شود:
روش محاسبه بازدهی سبدگردان
در ابتدا کل دوره مورد نظر براساس موارد زیر تقسیم می شود:
تاریخ وقوع افزایش سرمایه یا برداشت سرمایه گذار و تاریخ انعقاد قرارداد جدید سبدگردانی یا تاریخ خاتمه یک قرارداد سبدگردانی
بنابراین اگر در طول دوره موردنظر ،جریان ورودی و خروجی در n تاریخ مختلف به وقوع بپیوندند، در نتیجه کل دوره به ۱ + n زیر دوره تقسیم می شود که در آن زیر دوره اول از ابتدای دوره مورد نظر شروع شده و تا تاریخ وقوع اولین جریان نقدی ادامه می یابد و زیر دوره دوم از تاریخ وقوع جریان نقدی اول شروع شده و تا تاریخ جریان نقدی دوم ادامه می یابد و به همین ترتیب جریان نقدی دوره آخر از تاریخ وقوع آخرین جریان نقدی شروع شده و تا پایان دوره مورد نظر ادامه می یابد. برای درک بهتر این موضوع به نمودار زیر توجه کنید
پس از تقسیم کل دوره به زیر دوره های موردنظر، بازدهی هر زیر دوره nام به شرح زیر محاسبه می شود:
پس از محاسبه بازدهی هر زیر دوره، بازدهی سبدگردان برای کل دوره موردنظر از رابطه زیر محاسبه می شود:
سالانه کردن نرخ های بازدهی
برای سالانه کردن هریک از بازدهی های محاسبه شده از فرمول زیر استفاده می شود:
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
دیدگاه شما