اسانس روغنی گل شمعدانی Geranium Essential Oil
اسانس روغنی گل شمعدانی از تقطیر بخار برگهای Pelargonium graveolens ، گونه گیاهی بومی آفریقای جنوبی حاصل می شود. طبق آداب و رسوم مردم آن منطقه ، از این گیاه برای طیف وسیعی از عارضه های بهداشتی استفاده می شود.
روغن شمعدانی در بسیاری از مناطق از جمله اروپا و آسیا کشت می شود. انواع مختلف و گونه های دارای گل صورتی با رایحه ای تازه و گلدار تحلیل شمع دانی وجود دارد. هر نوع از نظر رایحه متفاوت است ، اما از نظر ترکیب ، فواید و کاربرد تقریباً یکسان است.
روغن گل شمعدانی به عنوان ماده سازنده عطر و مواد آرایشی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. از این روغن ضروری به عنوان رایحه درمانی در بسیاری از عارضه ها استفاده می شود. در آروماتراپی ، روغنهای اساسی با استفاده از پخش کننده استنشاق می شوند ، یا با روغنهای حامل رقیق می شوند و برای تسکین به صورت موضعی مورد استقاده قررار می گیرند.
محققان در مطالعاتی روی انسان و حیوان مزایای اسانس روغنی گل شمعدانی را مورد بررسی قرار داده اند. همچنین شواهدی مبنی بر مزایای آن وجود دارد که تصور می شود که دارای خواص آنتی اکسیدانی ، ضد باکتریایی ، ضد التهابی ، ضد میکروبی و قابض است.
فواید روغن ضروری شمعدانی
روغن گل شمعدانی برای برخی از عارضه ها به طور مناسبی مورد تحقیق قرار گرفته است ، اما برخی دیگر کمتر مورد تحقیق قرار گرفته اند .پس قبل از استفاده حتماً با پزشک مشورت کنید و روغن ضروری گیاه شمعدانی را جایگزین داروهای تجویز شده یا درمانی نکنید.
روغن شمعدانی ممکن است برای عارضه عای زیر مفید باشد:
آکنه ، درماتیت و بیماری های التهابی پوستی
در بررسی در سال 2017 از منابع معتبر اسانس روغنی گل شمعدانی مشخص شد که خواص ضد باکتری ، ضد میکروبی و ضد عفونی کننده این ماده آن را برای کاهش جوش های آکنه ای ، تحریک پوست و عفونت های پوستی در صورت استفاده موضعی مفید می کند.
خواص ضد التهابی اسانس روغنی گل شمعدانی نیز آن را برای تعدادی از بیماری های التهابی ، از جمله مواردی که پوست را تحت تأثیر قرار می دهند ، مفید می کند.
همچنین مطالعه ای نشان داد که روغن ضروری گیاه شمعدانی نوید یک داروی ضد التهابی بالقوه را می دهد که دارای تحلیل شمع دانی عوارض جانبی کمی است.
التهاب یا اِدم
آزمایشی که روی حیوان انجام شده بود نشان داد که ویژگی های ضد التهابی اسانس روغنی گل شمعدانی ممکن است آن را برای تورم ساق پا و پا ناشی از ورم مفید کند.
شواهدی نیز نشان می دهد که افزودن اسانس روغنی گل شمعدانی به آب حمام می تواند راه خوبی برای درمان این بیماری ها باشد. برای بررسی اثرات اسانس روغنی گل شمعدانی بر تورم ، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
وستیبولیت بینی
وستیبولیت بینی بیماری ناراحت کننده ای است که با درمان دارویی سرطان همراه است.
مطالعه ای کوچک و شواهد حکایتی نشان می دهد که اسانس روغنی گل شمعدانی ممکن است علائم بینی ناشی از این بیماری را کاهش دهد ، مانند خونریزی ، خارش ، درد ، خشکی و زخم ها.
برای این مطالعه ، اسانس روغنی گل شمعدانی با روغن کنجد مخلوط شده و به عنوان اسپری بینی در زنانی که تحت شیمی درمانی سرطان سینه بودند استفاده شد.
مطالعات متعددی نشان می دهد که اسانس روغنی گل شمعدانی می تواند با عفونت های باکتریایی مقابله کند. اسانس روغنی گل شمعدانی دارای خواص ضد میکروبی و ضد باکتری است و آن را در برابر سویه های باکتریایی متعدد موثر می کند.
همچنین منبعی معتبر نشان داد که اسانس روغنی گل شمعدانی تقریباً به اندازه آموکسی سیلین در مبارزه با آسیب های باکتریایی مانند استافیلوکوکوس اورئوس موثر است. همان مطالعه نشان داد که این ماده در مبارزه با لیستریا مونوسیتوژنز ، آسیب باکتریایی متفاوت موثر نیست.
بیماری نورودژنراتیو
برخی از بیماری های تخریب عصبی مانند بیماری آلزایمر ، مولتیپل اسکلروزیس ( ام اس) ، پارکینسون و ALS (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) با درجات مختلف التهاب عصبی همراه هستند.
مطالعه ای نشان داد که غلظت بالای سیترونلول ، تشکیل دهنده اسانس روغنی گل شمعدانی ، تولید اکسید نیتریک را مهار می کند ، التهاب و مرگ سلولی را در مغز نیز کاهش می دهد.
به گفته محققان ، اسانس روغنی گل شمعدانی می تواند فوایدی برای افراد مبتلا به بیماری های تخریب عصبی که شامل التهاب عصبی است ، داشته باشد.
یائسگی
منبعی معتبر نشان داد که آروماتراپی با اسانس روغنی گل شمعدانی در تحریک ترشح استروژن بزاقی مفید است.
همچنین محققان بیان کردند که اسانس روغنی گل شمعدانی برای زنانی که دچار کاهش استروژن و علائم مربوط به سلامتی ناشی از یائسگی می تحلیل شمع دانی شوند ، می تواند دارای موثر باشد.
استرس ، اضطراب و افسردگی
آروماتراپی بیشتر و بیشتر حتی در محیط های بیمارستانی نیز در حال گسترش است. یک کارآزمایی بالینی تصادفی ، زنان باردار برای اولین بار دریافت که استنشاق اسانس روغنی گل شمعدانی اثر آرام بخشی دارد و می تواند اضطراب مرتبط با زایمان در مرحله اول را کاهش دهد.
همچنین شواهد حاکی از آن است که اسانس روغنی گل شمعدانی می تواند باعث آرامش و بهبود خلق و خوی افسردگی شود. مطالعه ای حیوانی روی موش ها ، اثرات آرام بخشی و ضد افسردگی روغن ضروری گیاهش شمعدانی (Pelargonium roseum willd) را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و آن را برای کاهش استرس موثر دانست.
درد زونا
زونا اغلب منجر به درد عصب می شود ، وضعیتی بسیار دردناک که بر روی رشته های عصبی و پوستی که در امتداد یک عصب قرار دارند تأثیر می گذارد.
مطالعه ای نشان داد که استفاده موضعی از روغن شمعدانی به طور قابل توجهی درد عصب را در عرض چند دقیقه پس از استفاده کاهش می دهد. این اثرات موقتی بوده و در صورت لزوم به اعمال مجدد نیاز دارد.
حساسیت
بر اساس یک مطالعه اولیه ، محتوای موجود روغن ضروری گل شمعدانی ، آن را برای برای کاهش واکنش های آلرژیک موثر می کند. با این حال ، مطالعه بیشتری در این مورد نیاز است.
همچنین شواهد نشان می دهد که استفاده موضعی ممکن است خارش ناشی از واکنش های آلرژیک را کاهش دهد. که این به دلیل عملکرد ضد التهابی این روغن ضروری است.
مراقبت از زخم
شواهد حاکی از آن است که روغن اساسی شمعدانی ممکن است برای جلوگیری از خونریزی زخم های کوچک مفید باشد. این کار ممکن است با سرعت بخشیدن به انعقاد و انقباض رگ های خونی انجام شود. این خاصیت ضد باکتری و ضد عفونی کننده برای بهبود زخم نیز مفید است.
دیابت
از مدت ها قبل از اسانس روغنی گل شمعدانی در تونس به عنوان یک روش درمانی سنتی برای کاهش قند خون استفاده می شد.
آزمایشی حیوانی نشان داد که تجویز روزانه، به صورت خوراکی به طور قابل توجهی سطح گلوکز را در موش ها کاهش می دهد. همچنین محققان اظهار داشتند که اسانس روغنی گل شمعدانی می تواند برای کاهش قند خون بالا در افراد دیابتی مفید باشد ، اما همچنین نشان داد که مطالعه بیشتری در این زمینه لازم است.
انسان نباید از اسانس روغنی گل شمعدانی استفاده کند. زیرا در مورد انسان به تحقیقات بیشتری نیاز است ، اما در آروماتراپی که به عنوان یک ماده موضعی از آن استفاده می شود ، ممکن است همان اثر را داشته باشد.
روغن شمعدانی در مقابل روغن گل شمعدانی عطری
اسانس روغنی گل شمعدانی و اسانس گل شمعدانی عطری از گونه های مختلف گونه های گیاهی Pelargonium graveolens حاصل می شوند.
آنها تقریباً ترکیبات و خواص یکسانی دارند و باعث می شود تا برای سلامتی نیز مفید باشند. روغن ضروری گل شمعدانی عطری دارای بوی گل کمی بیشتری است که شبیه رایحه گل رز است.
نحوه استفاده از روغن شمعدانی
اسانس روغنی گل شمعدانی را می توان با یک روغن حامل مانند روغن کنجد رقیق کرد و به صورت موضعی روی پوست استفاده کرد. می توانید از آن به عنوان درمان لکه های آکنه یا خارش پوست و یا به عنوان روغن ماساژ استفاده کنید.
بعضی از روغن های حامل وقتی روی پوست قرار می گیرند ممکن است باعث واکنش آلرژیک شوند. قبل از استفاده ، را در یک منطقه کوچک تست کنید تا مطمئن شوید که واکنشی ایجاد نمی کند.
هنگام رقیق کردن روغنهای ضروری با روغن حامل ، رعایت این دستورالعمل های رقت مهم است. برای بزرگسالان ، با مخلوط کردن 15 قطره روغن ضروری در هر 6 قاشق چای خوری روغن حامل شروع کنید. این برابر با رقت 2.5 درصدی خواهد بود. برای کودکان ، 3 تا 6 قطره روغن ضروری در هر 6 قاشق چای خوری روغن حامل ، مقدار ایمنی است.
به عنوان ماده ای برای درمان آروماتراپی ، می توانید روغن گل شمعدانی را روی حوله های کاغذی یا پارچه ای که لکه دار شدن آن اهمیت ندارد ، بمالید. همچنین می توانید آن را در فضای اتاق قرار دهید تا پخش شده و فضا را معطر کند. همچنین پخش کننده های استفاده شخصی مانند چوب های استنشاقی رایحه وجود دارد که می توانید آنها را با روغن پر کرده و حین حرکت تنفس کنید.
روغنهای ضروری هرگز نباید به صورت خوراکی مصرف شوند.
عوارض جانبی روغن شمعدانی
در صورت استفاده صحیح ، استفاده از روغن شمعدانی برای اکثر افراد بی خطر تلقی می شود. برخی از افراد ممکن است هنگام استفاده موضعی از آن احساس بثورات یا احساس سوزش کنند. هرگز از روغن ضروری روی پوست استفاده نکنید ، مگر اینکه با روغن حامل رقیق شود.
مقدار کمی روغن شمعدانی گاهی به محصولات پخته شده اضافه می شود و خوردن مقادیر کم آن نیز خوب است. اما اثرات خوردن مقادیر زیادی روغن شمعدانی مشخص نیست.
روغن گل شمعدانی معطر را از کجا بخریم؟
شما می توانید روغن گل شمعدانی معطر را از هرجایی که روغن های ضروری دارند تهیه کنید، مانند فروشگاه های مواد غذایی سالم و فروشگاه های دارویی جامع. این محصولات را بصورت آنلاین نیز بررسی کنید.
طرز تهیه روغن شمعدانی در خانه
اگر چند هفته وقت دارید ، می توانید روغن شمعدانی را در خانه درست کنید:
- حدود 12 اونس گل شمعدانی معطر را از گیاه جدا کنید.
- یک ظرف شیشه ای کوچک و شفاف را تا نیمه با روغن زیتون یا کنجد پر کنید و برگ ها را در آن غرق کنید ، تا آنها را کاملا بپوشاند.
- در شیشه را محکم ببندید و به مدت یک هفته در معرض آفتاب قرار دهید.
- روغن را از طریق پارچه ای در ظرف شیشه ای دیگری صاف کنید. برگ های شمعدانی را پشت سر بگذارید.
- مقدار اضافی برگ تازه شمعدانی را نیز به روغن اضافه کنید.
- شیشه جدید را بپوشانید و دوباره آن را به مدت یک هفته در معرض آفتاب قرار دهید.
- هر هفته این تحلیل شمع دانی مراحل را به مدت سه هفته (در کل پنج هفته) ادامه دهید.
- روغن را در بطری ریخته که و در آن را محکم ببندید. آن را در یک مکان خشک و خنک نگه دارید و ظرف مدت یک سال استفاده کنید.
گزینه های جایگزین روغن شمعدانی
بسیاری از روغن های ضروری فواید بسیاری دارند که می توانید براساس عارضه ای که می خواهید درمان کنید ، آنها را مصرف کنید. برخی از روغنهای ضروری که ممکن است بخواهید آنها را امتحان کنید عبارتند از:
- اسطوخودوس برای افسردگی ، اضطراب ، آکنه و تحریکات پوستی
- بابونه برای درد عضلات ، درد و تورم
- روغن نعناع یا مریم گلی برای تسکین علائم یائسگی
قرن ها است که از اسانس روغنی گل شمعدانی برای درمان بسیاری از عارضه ها استفاده می شود. داده های علمی وجود دارد که نشان می دهد ممکن است برای برخی از عارضه ها مانند اضطراب ، افسردگی ، عفونت و بهبود درد مفید باشد. همچنین تصور می شود که روغن شمعدانی دارای خواص ضد باکتری ، آنتی اکسیدان و ضد التهاب است.
همیشه قبل از استفاده از یک روغن ضروری با پزشک مشورت کنید و یک روغن ضروری را جایگزین یک درمان تجویز شده کنید.
روایت در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” نوشته”محمد یعقوبی”
تجربه ساختاری متفاوت، انگیزه اصلی رویکرد یعقوبی به نگارش نمایشنامه”گلهای شمعدانی” بوده است اما در این میان، یعقوبی از داستان نیز غافل نمانده و با ظرافت و دقتی قابل وصف، توازنی معتدل و مقبول را میان ساختار روایی ـ اجرایی و محتوایی نمایشنامهاش برقرار کرده است.
اشکان غفارعدلی:
در راستای تجربه ساختارهای نو و متفاوت، ”گلهای شمعدانی”، تلاشی ستودنی است. تلاشی که در آن تعامل و همگرایی ساختار اجرایی با ساختمان محتوایی اثر، ترکیبی بدیع، جذاب و به غایت منسجم و قاعدهمند را نتیجه داده است. ترکیبی که به واسطه آن، کلیت و هویت اثر در خلال رهیافتی دو سویه و بینامتنی میان دو قطعه نمایشی، تعریف و قابل دریافت میشود و این دو قعطه نمایشی، دو نمایشنامه مستقل، مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر هستند که داستان زندگی خانوادهای را قبل و پس از یک نقطه عطف در ابعاد گوناگون، انکشاف و گسترش میدهند.
تجربه ساختاری متفاوت، انگیزه اصلی رویکرد یعقوبی به نگارش نمایشنامه”گلهای شمعدانی” بوده است اما در این میان، یعقوبی از داستان نیز غافل نمانده و با ظرافت و دقتی قابل وصف، توازنی معتدل و مقبول را میان ساختار روایی ـ اجرایی و محتوایی نمایشنامهاش برقرار کرده است.
برای این منظور یعقوبی از شیوه روایتی متفاوتی بهره گرفته است تا به واسطه آن بتواند داستانی پر شاخ و برگ را در قالبی موجز و روایتی ساختارمند، به تصویر بکشد. از همین رو، یعقوبی با مد نظر قرار دادن یک واقعه به عنوان نقطه شروع یک نمایشنامه و در عین حال، پایان نمایشنامهای دیگر، دو نمایشنامه را که هر یک علاوه بر حفظ استقلال، در تعامل با دیگری کلیت و ماهیت متفاوتی را عرضه میکنند. ذیل یک عنوان یعنی نمایشنامه”گلهای شمعدانی” ارائه میدهد. نمایشنامهای که در ظاهر مشکلات و معضلات یک خانواده را طرح میکند اما در باطن، محملی است برای نقد اوضاع زمانه و نقب زدن به زیر ساختهای اجتماعی، سیاسی و . که هر دو موضعات مورد علاقه و به عبارتی بهتر از دغدغههای یعقوبی به شمار میروند. در واقع این بار یعقوبی با تمرکز بر دو برهه از زندگی و سرنوشت یک خانواده، فرصت مییابد تا نگاهش را معطوف به شرایط و نابسامانیهای اجتماعی کند و از این رهگذر”مرگ فروشنده” زمانه خویش را به تصویر کشد. هر چند که باید متذکر شد در انگیزهیِ”ایرجِ” نمایشنامه”گلهای شمعدانی” از خودکشی، علاوه بر دریافت پول بیمه عمر توسط خانوادهاش، گرفتن انتقام از تمام اعضای خانواده ـ یعنی افرادی که هر یک به طریقی دایره مشکلات و معضلات را بر او تنگ و تنگتر میکنند ـ نیز نقشی اساسی و ارزشی مساوی دارد. ایرجِ نمایشنامه گلهای شمعدانی پس از محصور شدن در حلقه تنگ مشکلات مالی ـ عاطفی(که ریشه آنها به نابسامانیهای اجتماعی میرسد و در واقع نمودی از یک جامعه بحران زده است) در اقدامی مشابه با”ویلی لومان” در نمایشنامه”مرگ فروشنده” آرتور میلر، خود را میکشد تا از این رهگذر هم از خانوادهاش انتقام بگیرد و هم در عین حال با پول بیمه عمرش نیازهای سطحی همسر، پسر و دخترانش را مرتفع سازد و هم از سویی دیگر، یعقوبی فرصت یابد تا شیوه روایت داستان نمایشنامهاش را به دو برهه قبل و پس از مرگ ایرج تقسیم کند و طرحی نو در روایت داستانش دراندازد.
بدین ترتیب است که یک پاره نمایش، زمینهها، علل و چگونگی رسیدن ایرج به این تصمیم را مد نظر قرار میدهد و پاره دیگر تاثیر شوم و نتیجه محتوم این اقدام بر زندگی فرد فرد اعضای خانواده را در دوران پس از مرگ ایرج به تصویر میکشد.
طرفه آن که گرچه در نمایی کلی، این دو پاره نمایشی یک داستان خطی مبتنی بر زنجیره روابط علت و معلولی را در ذهن ترسیم میکنند اما شیوه روایت و داستانگویی یعقوبی به گونهای حساب شده این روایت خطی را در هم میشکند که اساساً تفاوتی نمیکند مخاطب، کدام پاره را اول بخواند و کدام یک را آخر. چرا که یعقوبی با نشانهگذاریها، ارجاعات و اشارات متعدد که هر دو نمایشنامه را مستقیماً به یکدیگر مربوط میسازد. علاو بر روایت منطقی داستانش در قالبی نو، مقدمات و موجبات برخورداری مخاطب از لذت کشف و شهود و انجام سفری بینامتنی در جهان متن نمایشنامه”گلهای شمعدانی” را فراهم میآورد. بنابراین دیگر تفاوتی ندارد که کدام نمایشنامه اول خوانده و یا دیده شود، بلکه مهم آن است که پس از دیدن یا خواندن یک قسمت و آغاز قسمت دیگر، مخاطب درگیر چرخه تحلیل و تفسیری میشود که ماهیتی سیال دارد و دائماً ذهن او را از سویی به سوی دیگر میکشاند.
جالبتر آن که یعقوبی هیچ گونه نشانهای که دال بر تقدم یا تأخر پارهای بر پاره دیگر باشد، نمیگذارد و به این ترتیب مخاطب در مواجهه با نمایشنامه، بدون اطلاع از ترتیب وقایع و حوادث، ناگزیر از یکی از قسمتها آغاز میکند که این آغاز میتواند او را با چرخه روایت خطی داستان(مبتنی بر چرخه علت و معلولی حوادث و ترتیب زمانی وقایع) همگام کند و یا او را در پروسه روایت غیر خطی که مبتنی بر حرکت از حال به گذشته در روندی معکوس ـ از انتها به انتها ـ است، قرار دهد.
فزونتر آن که یعقوبی ساختار روایی را در هر پاره نمایشنامه نیز در هم میشکند و با معکوس روایت کردن وقایع، برخلاف ترتیب زمانی وقوع حوادث و غالباً همراه با آشفتگی زمانی و یا روایت یک واقعه از دو منظر متفاوت، مخاطب را با شکلی نو از روایت و قصهپردازی مواجه میکند.
به تعبیری دیگر، یعقوبی زمان را در اغلب صحنههای نمایشنامهاش به هم میریزد تا فرایند فهم و درک داستان و نیز مرتب کردن وقایع بر حسب ترتیب زمانی آنها، ذهن مخاطب را در لحظه لحظه نمایش، معطوف به رویدادهای روی صحنه کند. او با”فید اوت” و”فید این”های متناوب، علاوه بر آن که گذر زمان را در تکنیکیترین قالب ممکن القاء میکند، فرصت مییابد تا با تقطیع از رویدادی به رویداد دیگر روی صحنه، روایتهای موازی متعددی را در اثرش به وجود آورد. روایتهای موازی و متناوبی که جریانی سیال و کاملاً آزاد را در ساختمان و بدنه روایت پدید میآورند و به واسطه وجود آنهاست که یعقوبی، امکان هرگونه بازی با زمان و یا به هم ریختن صحنهها( و به تبع تحلیل شمع دانی آن به هم ریختن وقوع حوادث و وقایع) را مییابد.
به عنوان نمونه، طرح سوالات روانشناسانه از مهتاب توسط مهشید، آغازگر صحنهای در نمایشنامه است که در واقع جای آغاز و پایان آن با هم عوض شده است. به عبارتی دقیقتر، یعقوبی با تمسک به همان تمهید نمایشیِ گذر زمان(خاموش و روشن شدن صحنه که گذر زمان را تداعی میکند) این صحنه را به دو بخش تفکیک میکند و از این رو امکان مییابد تا منطق زمان خطی را با جابهجایی صحنهها در هم بریزد و بدین ترتیب، نخست قسمت پایانی و سپس صحنه آغازین را در معرض نمایش بگذارد. به این ترتیب که در آغاز این صحنه دو قسمتی، خواننده(یا بیننده) ناگهان در جریان گفتوگوی قرار میگیرد که به نظر میرسد از شروع آن، مدت زمانی گذشته است اما وقتی در پایان قسمت دوم این صحنه، روایت در چرخشی دایرهوار به همان نقطه آغاز باز میگردد، مخاطب بنا بر منطق زمان خطی و اساساً چرخه علت و معلولی وقایع و حوادث، تازه درمییابد که قسمت آغازین(که با طرح سوالات همراه است)، در واقع بخش پایانی این صحنه است که باید پس از صحنه دوم، که در واقع قسمت آغازین است، قرار گیرد!
بنابراین مخاطب در ذهنش روایت معکوس یعقوبی را باری دیگر معکوس میکند تا آن را به طریقه خطی همانند سازی کند و در خلال این فرایند است که مخاطب به تحلیل شمع دانی لذت کشف و شهود و درک ظرافتهای روایی ـ نمایشی نهفته در اثر نائل میشود و با اثر تعاملی دو سویه و اصولی برقرار میکند.
اما اگرچه از این دست روایتهای معکوس در نمایشنامه”گلهای شمعدانی”، صحنهها و مثالهای متعددی میتوان سراغ گرفت، دامنه سبک روایی یعقوبی به همین چند مورد ختم نمیشود، چرا که یعقوبی در جایی دیگر با استفاده از تکنیک”روایت موازی” یک زمان واحد را از دو منظر و با بهرهگیری از کدگزاریهای مشترک میان آن دو صحنه برای اثبات همزمانی آنها، در قالب دو صحنه مجزا ولی به ظاهر متصل به یکدیگر که در همان نگاه نخست نوعی توالی زمانی(و نه همزمانی) را در ذهن ترسیم میکند(اما در پایان با چرخش و پرداختی ظریف، همزمانی دو رویداد را به نمایش میگذارد) و به تصویر میکشد.
در واقع یعقوبی این بار، دو رویداد را که وجه مشترکشان همزمانی است، به صورت دو صحنه مجزا که یکی در ادامه دیگری میآید، تصویر میکند. این وجه دیگر از ویژگیهای متعدد عنصر روایت در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” را میتوان در صحنهای که”مهسا” با یک نقشه جغرافیای جهان و بحث درباره کشورها، تلفنی مشغول صحبت با نامزدش است و در صحنه پس از آن که”مهتاب”، ”ملوک” و”مهشید” در آن با یکدیگر بر سر مسائل خانوادگی بحث میکنند، به نظاره نشست.
در این صحنه تلفن، پل ارتباطی است تا یعقوبی به واسطه آن روایتش را در ابعاد دیگر بسط و گسترش دهد و دو رویداد همزمان را به شکل دو صحنه مجزا و در توالی با یکدیگر که به نظر میرسد در دو زمان متفاوت اتفاق میافتد ولی در نهایت به واسطه نشانههایی، همزمانی آن دو با یکدیگر آشکار میشود.
از این رو چندان هم عجیب نیست که نحوه روایت این دو رویداد و اساساً شیوه روایت در این صحنه، بر ضد کلیشههای رایج در روایت دو رویداد همزمان و موازی است و از اساس، قالبی نو و متفاوت را عرضه میکند!
یعقوبی نخست، صحنهای را که در آن مهسا، تلفنی مشغول صحبت با نامزدش است نمایش میدهد و در دل آن با بهرهگیری از مولفه تلفن، پایههای تغییر رویداد و رجوع به صحنه دیگری که در پایان آن مشخص میشود همزمان با رویداد فوق در اتاق پذیرایی میان ملوک، مهشید و مهتاب در جریان بوده است را فراهم میآورد. اما جالب این جاست که یعقوبی از این نشانهها بهره میگیرد تا در نهایت به واسطه آن و به صورت کاملاً غیر مستقیم، معمای همزمانی این دو رویداد را آشکار کند و مخاطبش را بار دیگر در مواجهه با شگردی دیگر، مبهوت روایت خود سازد.
بدین ترتیب که پایان صحنهای که مهسا در آن حضور دارد، با اعتراض او به برداشته شدن گوشی تلفن از اتاق پذیرایی و صدای مهتاب که از اتاق پذیرایی به او تمام شدن یک ربع زمانش را در استفاده از تلفن گوشزد میکند همراه است و صحنه اتاق پذیرایی(رویداد دوم که پس از صحنه مهسا نمایش داده میشود) با صدای مهسا که این بار تنها صدایش از اتاق خواب شنیده میشود ولی همان دیالوگ معترضانه صحنه پیش را تکرار میکند و نیز حضور مستقیم مهتاب و بیان همان دیالوگ صحنه پیشیناش(با این تفاوت که در صحنه قبل مهتاب حضور نداشت و تنها صدای او شنیده میشد اما در این صحنه، مهتاب حاضر است و به دلیل عدم حضور مهسا، این بار صدای او شنیده میشود) به انتها میرسد.
این جاست که مخاطب درمییابد این دو صحنه پیاپی نه تنها دو رویداد متوالی و متصل به هم نیستند بلکه اساساً دو رویداد همزمانند که هیچ ارتباط موضوعی با یکدیگر ندارند و تنها وجه مشترکشان همزمانی ـ وقوع در یک بازه زمانی مشخص ـ است که این امر نیز به واسطه بهرهگیری از یک رابط ـ یعنی تلفن و جدال مهتاب و مهسا بر سر آن ـ در شکلی کاملاً غیر مستقیم در زیر ساخت متن تحقیق یافته است.
به عبارتی دیگر یعقوبی، در این صحنه از نمایشنامهاش، هیچ گاه مهتاب و مهسا را همزمان و رو در رو در حال جدال بر سر تلفن نشان نمیدهد بلکه این ذهن مخاطب است که با توجه به نشانهها و المانهای موجود و البته درک شیوه روایی اثر، در نهایت تصویر جدال مهتاب و مهسا(که در قالب دو رویداد پیاپی و نه لزوماً همزمان عرضه میشود) را بازسازی و همزمان میکند و از این طریق به واسطه فهم ظرافتهای روایی، به لذت کشف و شهود و در نتیجه تعامل و برقراریِ ارتباط با اثر دست مییابد.
فزونتر آن که یعقوبی با استفاده از شگردهای متفاوت دیگری نیز تلاش کرده است تا سبک و شیوه روایت را در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” به کل متفاوت از کلیشههای روایی ـ نمایشی رایج نشان دهد. مثلاًً اگر که شخصیتهای نمایش در جایی، سخنی را به نقل از دیگری بیان میکنند و یا به واقعه یا اتفاقی اشاره میکنند، در صحنه یا صحنههای بعد و یا در فرایندی بینامتنی میان دو پاره نمایش، عین صحنهای که در آن جمله یا عبارت مورد نظر نقل شده است به نمایش در میآید و از این رو تعمداً از جانب یعقوبی واژهها یا وقایعی انتخاب شده است تا با تاکید بر آنها، زمینه حرکت بینامتنی مخاطب در میانه دو متن نمایش و یا حتی صحنهها(غالباً در روندی معکوس از انتها به ابتدا) فراهم آید. نمونه بارز مواردی از این قبیل را میتوان در رابطه با صفت کنایهآمیزی که ایرج به پسرش”مهیار” نسبت داده است و نیز نحوه اطلاع یافتن مهیار از این تعبیر، مشاهده کرد. بدین ترتیب که مهیار در گفتوگو با پدرش به این تعبیر طنزآمیز که پدر پشت سر او گفته اشاره میکند و در صحنهای دیگر، مخاطب در مییابد که مادر در گفتوگو با مهشید، مهتاب و مهسا، این گفته را به نقل از ایرج درباره مهیار بیان کرده است و درست در صحنه پس از آن، یعقوبی صحنهای را میآورد که در آن ایرج مستقیماً در حین گفتوگو با ملوک و در اعتراض به برخی رفتارهای اعضای خانواده، این صفت را در مورد مهیار به کار میگیرد. حتی به واسطه دقت نظر، ریزبینی و نکته تحلیل شمع دانی سنجی یعقوبی، ”دکتر تابش” که اساساً حضور فیزیکی در اثر ندارد و تنها در آغاز قسمتی که به دوران پس از مرگ ایرج میپردازد، صدایش از باندهای صدای صحنه پخش میشود، به دلیل آن که در پاره دیگر نمایشنامه، توسط مهشید در مقام روانپزشکی معرف حضور خانواده، یک بار نامش عنوان میشود، برای مخاطب برخوردار از هویتی آشنا و همچون دیگر شخصیتها به عنوان شخصیتی دارای پیشینه(و نه صرفاً یک روانشناس) جلوه میکند!
از این رو پرواضح است که یعقوبی با ریزبینی و دقت، هیچ عملی یا سخنی را بدون قرار دادن کدها و نشانههایی برای بازشناسی آن توسط مخاطب و نیز بدون دلیل و مدرک، در اثرش مطرح نکرده است. فراتر از این مثالها باید اذعان کرد که به طور کلی، شروع هر صحنه یا رویداد در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” به بازی یا به تعبیری بهتر جدالی برای کشف معمای نهفته در روایت آن منجر میشود و این ویژگی و شاخصهای است که هر صحنه از نمایشنامه یعقوبی به نحوی از آن برخوردار است، یعنی جدال برای کشف زمان و مکان رویدادها یا جدال برای مرتب کردن رویدادها بر طبق زمان وقوع آنها، جدال برای جابهجا کردن صحنهها و یا در نهایت جدال برای کشف مولفههای بینامتنی و علل و انگیزههای فردی ـ شخصیتیِ آدمهای نمایش که در مجموع داستانی پرفراز و نشیب و سرشار از جاذبههای روایی را در تاثیرگذارترین شکل ممکن در معرض دید مخاطب قرار میدهند.
12-الگوی-شمعدانی-محبوب-که-در-تحلیل-تکنیکی-استفاده-می-شود
نحوه ثبت نام و شروع تجارت با یک حساب نمایشی در Exness
واریز و برداشت در Exness با استفاده از PagoEfectivo در پرو
واریز و برداشت در Exness با استفاده از MyPay در چین
هزینه در هر اقدام (CPA) - هزینه در هر ثبت نام (CPR) برای همکاران Exness
واریز و برداشت در Exness با استفاده از FlashEx در چین
نحوه ورود و شروع معاملات فارکس در Exness
برنامه های تلفن همراه Exness را بارگیری کنید
یک زبان را انتخاب کنید
دسته محبوب
اخبار محبوب
نحوه ورود و شروع معاملات فارکس در Exness
نحوه بارگیری و نصب MetaTrader 4 (MT4) ، MetaTrader 5 (MT5) برای لپ تاپ/کامپیوتر (پنجره ، MacOS ، لینوکس) در Exness
نحوه تماس با پشتیبانی Exness
آخرین خبرها
نحوه ثبت نام و شروع تجارت با یک حساب نمایشی در Exness
واریز و برداشت در Exness با استفاده از PagoEfectivo در پرو
واریز و برداشت در Exness با استفاده از MyPay در چین
Exness در سال 2008 در بازار ظاهر شد. از آن زمان ، ما به طور مداوم جدید را ایجاد کرده ایم و قدیمی را بهبود بخشیده ایم ، به گونه ای که تجارت شما روی این پلت فرم یکپارچه و پرسود است. و این فقط آغاز است. ما فقط به بازرگانان فرصت کسب درآمد نمی دهیم ، بلکه ما نیز به آنها می آموزیم که چگونه. تیم ما دارای تحلیلگران سطح جهانی است. آنها استراتژی های اصلی تجارت را توسعه می دهند و به معامله گران می آموزند که چگونه از آنها بطور هوشمندانه در وبینارهای آزاد استفاده کنند ، و آنها یک به یک با تجار مشورت می کنند. آموزش به تمام زبانی که معامله گران ما صحبت می کنند انجام می شود.
هشدار کلی در مورد خطر: CFDs ابزار پیچیده ای هستند و به دلیل اهرم در معرض خطر زیاد از دست دادن سریع پول قرار دارند. 71.67٪ از حسابهای سرمایه گذار خرده فروشی هنگام تجارت CFDs با این ارائه دهنده پول را از دست می دهند. شما باید در نظر بگیرید که آیا می توانید خطر از دست دادن پول خود را بپردازید یا خیر.
روایت در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” نوشته”محمد یعقوبی”
تجربه ساختاری متفاوت، انگیزه اصلی رویکرد یعقوبی به نگارش نمایشنامه”گلهای شمعدانی” بوده است اما در این میان، یعقوبی از داستان نیز غافل نمانده و با ظرافت و دقتی قابل وصف، توازنی معتدل و مقبول را میان ساختار روایی ـ اجرایی و محتوایی نمایشنامهاش برقرار کرده است.
اشکان غفارعدلی:
در راستای تجربه ساختارهای نو و متفاوت، ”گلهای شمعدانی”، تلاشی ستودنی است. تلاشی که در آن تعامل و همگرایی ساختار اجرایی با ساختمان محتوایی اثر، ترکیبی بدیع، جذاب و به غایت منسجم و قاعدهمند را نتیجه داده است. ترکیبی که به واسطه آن، کلیت و هویت اثر در خلال رهیافتی دو سویه و بینامتنی میان دو قطعه نمایشی، تعریف و قابل دریافت میشود و این دو قعطه نمایشی، دو نمایشنامه مستقل، مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر هستند که داستان زندگی خانوادهای را قبل و پس از یک نقطه عطف در ابعاد گوناگون، انکشاف و گسترش میدهند.
تجربه ساختاری متفاوت، انگیزه اصلی رویکرد یعقوبی به نگارش نمایشنامه”گلهای شمعدانی” بوده است اما در این میان، یعقوبی از داستان نیز غافل نمانده و با ظرافت و دقتی قابل وصف، توازنی معتدل و مقبول را میان ساختار روایی ـ اجرایی و محتوایی نمایشنامهاش برقرار کرده است.
برای این منظور یعقوبی از شیوه روایتی متفاوتی بهره گرفته است تا به واسطه آن بتواند داستانی پر شاخ و برگ را در قالبی موجز و روایتی ساختارمند، به تصویر بکشد. از همین رو، یعقوبی با مد نظر قرار دادن یک واقعه به عنوان نقطه شروع یک نمایشنامه و در عین حال، پایان نمایشنامهای دیگر، دو نمایشنامه را که هر یک علاوه بر حفظ استقلال، در تعامل با دیگری کلیت و ماهیت متفاوتی را عرضه میکنند. ذیل یک عنوان یعنی نمایشنامه”گلهای شمعدانی” ارائه میدهد. نمایشنامهای که در ظاهر مشکلات و معضلات یک خانواده را طرح میکند اما در باطن، محملی است برای نقد اوضاع زمانه و نقب زدن به زیر ساختهای اجتماعی، سیاسی و . که هر دو موضعات مورد علاقه و به عبارتی بهتر از دغدغههای یعقوبی به شمار میروند. در واقع این بار یعقوبی با تمرکز بر دو برهه از زندگی و سرنوشت یک خانواده، فرصت مییابد تا نگاهش را معطوف به شرایط و نابسامانیهای اجتماعی کند و از این رهگذر”مرگ فروشنده” زمانه خویش را به تصویر کشد. هر چند که باید متذکر شد در انگیزهیِ”ایرجِ” نمایشنامه”گلهای شمعدانی” از خودکشی، علاوه بر دریافت پول بیمه عمر توسط خانوادهاش، گرفتن انتقام از تمام اعضای خانواده ـ یعنی افرادی که هر یک به طریقی دایره مشکلات و معضلات را بر او تنگ و تنگتر میکنند ـ نیز نقشی اساسی و ارزشی مساوی دارد. ایرجِ نمایشنامه گلهای شمعدانی پس از محصور شدن در حلقه تنگ مشکلات مالی ـ عاطفی(که ریشه آنها به نابسامانیهای اجتماعی میرسد و در واقع نمودی از یک جامعه بحران زده است) در اقدامی مشابه با”ویلی لومان” در نمایشنامه”مرگ فروشنده” آرتور میلر، خود را میکشد تا از این رهگذر هم از خانوادهاش انتقام بگیرد و هم در عین حال با پول بیمه عمرش نیازهای سطحی همسر، پسر و دخترانش را مرتفع سازد و هم از سویی دیگر، یعقوبی فرصت یابد تا شیوه روایت داستان نمایشنامهاش را به دو برهه قبل و پس از مرگ ایرج تقسیم کند و طرحی نو در روایت داستانش دراندازد.
بدین ترتیب است که یک پاره نمایش، زمینهها، علل و چگونگی رسیدن ایرج به این تصمیم را مد نظر قرار میدهد و پاره دیگر تاثیر شوم و نتیجه محتوم این اقدام بر زندگی فرد فرد اعضای خانواده را در دوران پس از مرگ ایرج به تصویر میکشد.
طرفه آن که گرچه در نمایی کلی، این دو پاره نمایشی یک داستان خطی مبتنی بر زنجیره روابط علت و معلولی را در ذهن ترسیم میکنند اما شیوه روایت و داستانگویی یعقوبی به گونهای حساب شده این روایت خطی را در هم میشکند که اساساً تفاوتی نمیکند مخاطب، کدام پاره را اول بخواند و کدام یک را آخر. چرا که یعقوبی با نشانهگذاریها، ارجاعات و اشارات متعدد که هر دو نمایشنامه را مستقیماً به یکدیگر مربوط میسازد. علاو بر روایت منطقی داستانش در قالبی نو، مقدمات و موجبات برخورداری مخاطب از لذت کشف و شهود و انجام سفری بینامتنی در جهان متن نمایشنامه”گلهای شمعدانی” را فراهم میآورد. بنابراین دیگر تفاوتی ندارد که کدام نمایشنامه اول خوانده و یا دیده شود، بلکه مهم آن است که پس از دیدن یا خواندن یک قسمت و آغاز قسمت دیگر، مخاطب درگیر چرخه تحلیل و تفسیری میشود که ماهیتی سیال دارد و دائماً ذهن او را از سویی به سوی دیگر میکشاند.
جالبتر آن که یعقوبی هیچ گونه نشانهای که دال بر تقدم یا تأخر پارهای بر پاره دیگر باشد، نمیگذارد و به این ترتیب مخاطب در مواجهه با نمایشنامه، بدون اطلاع از ترتیب وقایع و حوادث، ناگزیر از یکی از قسمتها آغاز میکند که این آغاز میتواند او را با چرخه روایت خطی داستان(مبتنی بر چرخه علت و معلولی حوادث و ترتیب زمانی وقایع) همگام کند و یا او را در پروسه روایت غیر خطی که مبتنی بر حرکت از حال به گذشته در روندی معکوس ـ از انتها به انتها ـ است، قرار دهد.
فزونتر آن که یعقوبی ساختار روایی را در هر پاره نمایشنامه نیز در هم میشکند و با معکوس روایت کردن وقایع، برخلاف ترتیب زمانی وقوع حوادث و غالباً همراه با آشفتگی زمانی و یا روایت یک واقعه از دو منظر متفاوت، مخاطب را با شکلی نو از روایت و قصهپردازی مواجه میکند.
به تعبیری دیگر، یعقوبی زمان را در اغلب صحنههای نمایشنامهاش به هم میریزد تا فرایند فهم و درک داستان و نیز مرتب کردن وقایع بر حسب ترتیب زمانی آنها، ذهن مخاطب را در لحظه لحظه نمایش، معطوف به رویدادهای روی صحنه کند. او با”فید اوت” و”فید این”های متناوب، علاوه بر آن که گذر زمان را در تکنیکیترین قالب ممکن القاء میکند، فرصت مییابد تا با تقطیع از رویدادی به رویداد دیگر روی صحنه، روایتهای موازی متعددی را در اثرش به وجود آورد. روایتهای موازی و متناوبی که جریانی سیال و کاملاً آزاد را در ساختمان و بدنه روایت پدید میآورند و به واسطه وجود آنهاست که یعقوبی، امکان هرگونه بازی با زمان و یا به هم ریختن صحنهها( و به تبع آن به هم ریختن وقوع حوادث و وقایع) را مییابد.
به عنوان نمونه، طرح سوالات روانشناسانه از مهتاب توسط مهشید، آغازگر صحنهای در نمایشنامه است که در واقع جای آغاز و پایان آن با هم عوض شده است. به عبارتی دقیقتر، یعقوبی با تمسک به همان تمهید نمایشیِ گذر زمان(خاموش و روشن شدن صحنه که گذر زمان را تداعی میکند) این صحنه را به دو بخش تفکیک میکند و از این رو امکان مییابد تا منطق زمان خطی را با جابهجایی صحنهها در هم بریزد و بدین ترتیب، نخست قسمت پایانی و سپس صحنه آغازین را در معرض نمایش بگذارد. به این ترتیب که در آغاز این صحنه دو قسمتی، خواننده(یا بیننده) ناگهان در جریان گفتوگوی قرار میگیرد که به نظر میرسد از شروع آن، مدت زمانی گذشته است اما وقتی در پایان قسمت دوم این صحنه، روایت در چرخشی دایرهوار به همان نقطه آغاز باز میگردد، مخاطب بنا بر منطق زمان خطی و اساساً چرخه علت و معلولی وقایع و حوادث، تحلیل شمع دانی تازه درمییابد که قسمت آغازین(که با طرح سوالات همراه است)، در واقع بخش پایانی این صحنه است که باید پس از صحنه دوم، که در واقع قسمت آغازین است، قرار گیرد!
بنابراین مخاطب در ذهنش روایت معکوس یعقوبی را باری دیگر معکوس میکند تا آن را به طریقه خطی همانند سازی کند و در خلال این فرایند است که مخاطب به لذت کشف و شهود و درک ظرافتهای روایی ـ نمایشی نهفته در اثر تحلیل شمع دانی نائل میشود و با اثر تعاملی دو سویه و اصولی برقرار میکند.
اما اگرچه از این دست روایتهای معکوس در نمایشنامه”گلهای شمعدانی”، صحنهها و مثالهای متعددی میتوان سراغ گرفت، دامنه سبک روایی یعقوبی به همین چند مورد ختم نمیشود، چرا که یعقوبی در جایی دیگر با استفاده از تکنیک”روایت موازی” یک زمان واحد را از دو منظر و با بهرهگیری از کدگزاریهای مشترک میان آن دو صحنه برای اثبات همزمانی آنها، در قالب دو صحنه مجزا ولی به ظاهر متصل به یکدیگر که در همان نگاه نخست نوعی توالی زمانی(و نه همزمانی) را در ذهن ترسیم میکند(اما در پایان با چرخش و پرداختی ظریف، همزمانی دو رویداد را به نمایش میگذارد) و به تصویر میکشد.
در واقع یعقوبی این بار، دو رویداد را که وجه مشترکشان همزمانی است، به صورت دو صحنه مجزا که یکی در ادامه دیگری میآید، تصویر میکند. این وجه دیگر از ویژگیهای متعدد عنصر روایت در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” را میتوان در صحنهای که”مهسا” با یک نقشه جغرافیای جهان و بحث درباره کشورها، تلفنی مشغول صحبت با نامزدش است و در صحنه پس از آن که”مهتاب”، ”ملوک” و”مهشید” در آن با یکدیگر بر سر مسائل خانوادگی بحث میکنند، به نظاره نشست.
در این صحنه تلفن، پل ارتباطی است تا یعقوبی به واسطه آن روایتش را در ابعاد دیگر بسط و گسترش دهد و دو رویداد همزمان را به شکل دو صحنه مجزا و در توالی با یکدیگر که به نظر میرسد در دو زمان متفاوت اتفاق میافتد ولی در نهایت به واسطه نشانههایی، همزمانی آن دو با یکدیگر آشکار میشود.
از این رو چندان هم عجیب نیست که نحوه روایت این دو رویداد و اساساً شیوه روایت در این صحنه، بر ضد کلیشههای رایج در روایت دو رویداد همزمان و موازی است و از اساس، قالبی نو و متفاوت را عرضه میکند!
یعقوبی نخست، صحنهای را که در آن مهسا، تلفنی مشغول صحبت با نامزدش است نمایش میدهد و در دل آن با بهرهگیری از مولفه تلفن، پایههای تغییر رویداد و رجوع به صحنه دیگری که در پایان آن مشخص میشود همزمان با رویداد فوق در اتاق پذیرایی میان ملوک، مهشید و مهتاب در جریان بوده است را فراهم میآورد. اما جالب این جاست که یعقوبی از این نشانهها بهره میگیرد تا در نهایت به واسطه آن و به صورت کاملاً غیر مستقیم، معمای همزمانی این دو رویداد را آشکار کند و مخاطبش را بار دیگر در مواجهه با شگردی دیگر، مبهوت روایت خود سازد.
بدین ترتیب که پایان صحنهای که مهسا در آن حضور دارد، با اعتراض او به برداشته شدن گوشی تلفن از اتاق پذیرایی و صدای مهتاب که از اتاق پذیرایی به او تمام شدن یک ربع زمانش را در استفاده از تلفن گوشزد میکند همراه است و صحنه اتاق پذیرایی(رویداد دوم که پس از صحنه مهسا نمایش داده میشود) با صدای مهسا که این بار تنها صدایش از اتاق خواب شنیده میشود ولی همان دیالوگ معترضانه صحنه پیش را تکرار میکند و نیز حضور مستقیم مهتاب و بیان همان دیالوگ صحنه پیشیناش(با این تفاوت که در صحنه قبل مهتاب حضور نداشت و تنها صدای او شنیده میشد اما در این صحنه، مهتاب حاضر است و به دلیل عدم حضور مهسا، این بار صدای او شنیده میشود) به انتها میرسد.
این جاست که مخاطب درمییابد این دو صحنه پیاپی نه تنها دو رویداد متوالی و متصل به هم نیستند بلکه اساساً دو رویداد همزمانند که هیچ ارتباط موضوعی با یکدیگر ندارند و تنها وجه مشترکشان همزمانی ـ وقوع در یک بازه زمانی مشخص ـ است که این امر نیز به واسطه بهرهگیری از یک رابط ـ یعنی تلفن و جدال مهتاب و مهسا بر سر آن ـ در شکلی کاملاً غیر مستقیم در زیر ساخت متن تحقیق یافته است.
به عبارتی دیگر یعقوبی، در این صحنه از نمایشنامهاش، هیچ گاه مهتاب و مهسا را همزمان و رو در رو در حال جدال بر سر تلفن نشان نمیدهد بلکه این ذهن مخاطب است که با توجه به نشانهها و المانهای موجود و البته درک شیوه روایی اثر، در نهایت تصویر جدال مهتاب و مهسا(که در قالب دو رویداد پیاپی و نه لزوماً همزمان عرضه میشود) را بازسازی و همزمان میکند و از این طریق به واسطه فهم ظرافتهای روایی، به لذت کشف و شهود و در نتیجه تعامل و برقراریِ ارتباط با اثر دست مییابد.
فزونتر آن که یعقوبی با استفاده از شگردهای متفاوت دیگری نیز تلاش کرده است تا سبک و شیوه روایت را در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” به کل متفاوت از کلیشههای روایی ـ نمایشی رایج نشان دهد. مثلاًً اگر که شخصیتهای نمایش در جایی، سخنی را به نقل از دیگری بیان میکنند و یا به واقعه یا اتفاقی اشاره میکنند، در صحنه یا صحنههای بعد و یا در فرایندی بینامتنی میان دو پاره نمایش، عین صحنهای که در آن جمله یا عبارت مورد نظر نقل شده است به نمایش در میآید و از این رو تعمداً از جانب یعقوبی واژهها یا وقایعی انتخاب شده است تا با تاکید بر آنها، زمینه حرکت بینامتنی مخاطب در میانه دو متن نمایش و یا حتی صحنهها(غالباً در روندی معکوس از انتها به ابتدا) فراهم آید. نمونه بارز مواردی از این قبیل را میتوان در رابطه با صفت کنایهآمیزی که ایرج به پسرش”مهیار” نسبت داده است و نیز نحوه اطلاع یافتن مهیار از این تعبیر، مشاهده کرد. بدین ترتیب که مهیار در گفتوگو با پدرش به این تعبیر طنزآمیز که پدر پشت سر او گفته اشاره میکند و در صحنهای دیگر، مخاطب در مییابد که مادر در گفتوگو با مهشید، مهتاب و مهسا، این گفته را به نقل از ایرج درباره مهیار بیان کرده است و درست در صحنه پس از آن، یعقوبی صحنهای را میآورد که در آن ایرج مستقیماً در حین گفتوگو با ملوک و در اعتراض به برخی رفتارهای اعضای خانواده، این صفت را در مورد مهیار به کار میگیرد. حتی به واسطه دقت نظر، ریزبینی و نکته سنجی یعقوبی، ”دکتر تابش” که اساساً حضور فیزیکی در اثر ندارد و تنها در آغاز قسمتی که به دوران پس از مرگ ایرج میپردازد، صدایش از باندهای صدای صحنه پخش میشود، به دلیل آن که در پاره دیگر نمایشنامه، توسط مهشید در مقام روانپزشکی معرف حضور خانواده، یک بار نامش عنوان میشود، برای مخاطب برخوردار از هویتی آشنا و همچون دیگر شخصیتها به عنوان شخصیتی دارای پیشینه(و نه صرفاً یک روانشناس) جلوه میکند!
از این رو پرواضح است که یعقوبی با ریزبینی و دقت، هیچ عملی یا سخنی را بدون قرار دادن کدها و نشانههایی برای بازشناسی آن توسط مخاطب و نیز بدون دلیل و مدرک، در اثرش مطرح نکرده است. فراتر از این مثالها باید اذعان کرد که به طور کلی، شروع هر صحنه یا رویداد در نمایشنامه”گلهای شمعدانی” به بازی یا به تعبیری بهتر جدالی برای کشف معمای نهفته در روایت آن منجر میشود و این ویژگی و شاخصهای است که هر صحنه از نمایشنامه یعقوبی به نحوی از آن برخوردار است، یعنی جدال برای کشف زمان و مکان رویدادها یا جدال برای مرتب کردن رویدادها بر طبق زمان وقوع آنها، جدال برای جابهجا کردن صحنهها و یا در نهایت جدال برای کشف مولفههای بینامتنی و علل و انگیزههای فردی ـ شخصیتیِ آدمهای نمایش که در مجموع داستانی پرفراز و نشیب و سرشار از جاذبههای روایی را در تاثیرگذارترین شکل ممکن در معرض دید مخاطب قرار میدهند.
تحلیل شمع دانی
مشاهده (شمعدانی) در کمانک، معنی و ترجمه شمعدانی در دیکشنری ها، تجزیه و تحلیل واژه، عکس (شمعدانی) کلمه و عبارات مشابه شمعدانی چیست
لغت نامه ها
1. [ ش َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) نام گلی است زینتی . سنجاقک . (یادداشت مؤلف ). گیاهی است از رده ٔ دولپه ای های جداگلبرگ که تیره ٔ خاصی به نام شمعدانی ها را بوجود می آورد. گلهایش منظم و دارای پنج کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آنها دو کیسه ٔ گرده موجود است . گلهایش به رنگهای قرمز، صورتی، سفید و ارغوانی دیده میشود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولاً از قلمه استفاده می کنند: گل شمعدانی . شمعدانی باغی . شمعدانی گلدانی . الغرنوقی . اَلعثر. (فرهنگ فارسی معین ).
♦ شمعدانی پیچ ؛ گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. (فرهنگ فارسی معین ).
♦ شمعدانی ترمه ای ؛ نوعی شمعدانی .
♦ شمعدانی خونی ؛ نوعی شمعدانی .
♦ شمعدانی دهن (دهان ) اژدر ؛ گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل میدهد وپایا است . تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 یا 3 عدد است . (فرهنگ فارسی معین ).
♦ شمعدانی عطری ؛ گونه ای شمعدانی که دارای برگهای بسیار معطر است و این بوی مطبوع عطر مخصوصاً با لمس برگها بیشتر استشمام می شود. گیاه مزبور هم مانند شمعدانی جزو گیاهان زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطری . عتر. مسیکه . غرنوقی . جرانیون . غرانیون . (فرهنگ فارسی معین ).
♦ شمعدانی گردبرگ ؛ گونه ای شمعدانی که برگهایش از گونه های دیگر بریدگیهای کمتری دارد و تقریباً گرد است . گلهای این گونه قرمز، درشت و اندام های گیاه کرک دار است . غارانیون . (فرهنگ فارسی معین ).
♦ شمعدانی گل درشت ؛ گونه ای شمعدانی که دارای گلهای تحلیل شمع دانی درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوبتر است . شمعدانی درشت گلدانی . (فرهنگ فارسی معین ).
♦ شمعدانی هرزه ؛ گونه ای شمعدانی .
معنی ( شمعدانی ) در لغت نامه دهخدا
1. (شَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) گیاهی است از ردة دو لپه ای های جدا گلبرگ . گل هایش زیبا و به رنگ های سرخ یا صورتی یا ارغوانی یا سفید. از گل های زینتی است و قلمة آن را در گلدان یا باغچه می کارند
دیدگاه شما