چرا ساخت سریال «سندمن» 30 سال طول کشید؟
«سندمن» (The Sandman) مجموعه اقتباسی نتفلیکس با وجود تاخیری طولانی تا رسیدن به مرحله تولید، توانست انتظارات را برآورده کند و حتی فراتر از آنها ظاهر شود. این سریال تغییراتی نسبت به کمیکها داشت اما بیشتر به منبع اصلی وفادار ماند و داستان آن با وجود روایت کمیک که به سال 1989 برمیگردد، قدیمی به نظر نمیرسد. خالق سریال، نیل گیمن با اقتباس برخی دیگر از آثار مانند «خدایان آمریکایی»، «کورالین» و «فال نیک» موفقیتهای بزرگی را تجربه کرده اما به نظر میرسد که سندمن پروژهای بزرگتر، مهمتر و البته سختتر است.
«سندمن» درباره مورفیوس با نام مستعار رویا (تام استوریج)، وجهه انسانی رویاها و یکی از اعضای خانواده بیپایانها است. بیپایانها موجودات قدرتمند و تجسم نیروهای طبیعی مختلف و ضروری برای عملکرد جهان هستند.
این مجموعه با زندانی شدن شخصیت اصلی به دست رودریک برگس که قصد داشت خواهر رویا، مرگ را به دام بیاندازد، آغاز میشود. رویا که به مدت صد سال به دام افتاده بود، دوباره وارد دنیایی میشود که به دلیل غیبتش و استفاده بیدقت و نامنظم از قدرتهای او (از جمله تواناییاش در القای رویاها) توسط انسانها تغییر کرده است. او تصمیم میگیرد تا تعادل را به دنیای واقعی و همچنین سرزمین رویاپردازی بازگرداند.
اقتباس سریال دوستداشتنی نیل گیمن بسیار طول کشید و حالا پس از گذشت بیش از 25 سال از پایان سری کمیکهای سندمن به نمایش درمیآید. تلاشهای مکرری برای اقتباس این مجموعه از سال 1996 صورت گرفته و بیشتر آنها از سوی وارنر برادرز بوده که حقوق مادی و معنوی ساخت فیلم و سریال از کمیکهای دیسی را در اختیار دارند. مشکلات مختلفی از جمله اختلاف نظر بین کارگردانان و تهیهکنندگان و مخالفت گیمن با نسخههای خاصی از فیلمنامهها مانع از تولید زودتر این سریال شد. این انتظار طولانی با این سریال که مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و به لحن و خلاقیت منحصر به فرد کمیکهای خود وفادار مانده به پایان خود رسید.
چرا اقتباس از سندمن بسیار سخت بود؟
اقتباس از دنیای سندمن به عنوان یک سریال موفق برای نتفلیکس بسیار سخت است. آلن هاینبرگ، تهیهکننده مجموعه، نظر خود را درباره این موضوع اینگونه بیان کرد: «این روایت واقعا دامنه وسیعی دارد. آنچه که من از ماجراجوییهای نیل و دیوید گویر در تلاش برای توسعه سریال فهمیدم این است که اقتباس سندمن در یک قالب دو ساعته با سه پرده روایی اگر غیرممکن نباشد بسیار بسیار دشوار است.»
هاینبرگ روایت این داستان را حتی در یک مدیوم با مدت زمان بیش از 10 ساعت نیز دشوار میدانست. داستان سندمن برای قالب سریال تلویزیونی مناسبتر است، زیرا ظرافتها و جزئیات زیادی دارد که بسیاری از آنها احتمالا در فیلم حذف میشدند. گیمن اظهار داشت که فیلمنامههایی که او برای سندمن دریافت کرده، چندان خوب نبودند و او از مشکلات اقتباس این فیلمنامهها مطمئن بوده است.
جلوههای ویژه یکی دیگر از دلایل این تاخیر بود. پیشرفتهای مدرن و امروزی جلوههای ویژه برای نمایش بهترین نسخه از دنیای تخیلی گیمن امری واجب بود. هیچ استودیویی احتمالا پشتوانه مالی لازم برای یک اقتباس دو ساعته مناسب رده سنی بالای 17 سال از یک داستان کمیک را فراهم نمیکند. یک داستان طولانی مانند سندمن باید از طریق لنز پلتفرم محبوبی مانند نتفلیکس روایت شود که باعث میشود تا جزئیات داستان به جای نقطه ضعف، مزیت آن محسوب شوند.
بازه زمانی 30 ساله تولید «سندمن»
ایدههای تولید اقتباس سندمن در اوایل انتشار اولیه کمیکبوک و همچنین پس از پایان آن در سال 1996 قوت گرفتند. در ابتدا، دو فیلمنامهنویس به نامهای تد الیوت و تری روسیو که بیشتر برای فیلمنامهنویسی «علاءالدین»، «شرک» و قسمتهای اولیه فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» شناخته میشوند، به این پروژه لینک شدند. راجر اواری قرار بود کارگردان کار باشد اما همه چیز پس از اختلاف بین طرفین از هم پاشید. گیمن خودش اعلام کرد که او عمدا فیلمنامه جان پیترز را به قصد خراب کردن آن فاش کرده است. طبق گزارشات، این داستان درباره رویا، لوسیفر و کورینتیان بود به عنوان اعضای سه قلوی یک خانواده به دنبال اقلام گمشده رویا بودند.
در ادامه و در سال 2014، جوزف گوردون لویت و دیوید گویر که سهگانه «شوالیه تاریکی» را نوشته بودند به تیم سازنده پیوستند. جک تورن، نویسنده سریال «نیروی اهریمنی او» فیلمنامهای ارائه کرد که برای وارنر برادرز مطلوب بود و اریک هایسر نیز بازنویسی آن را بر عهده گرفت. ورود هایسر موجب خروج گوردون لویت از پروژه شد. او این پروژه را ترک و به تیم سازنده پیشنهاد کرد که سندمن برای یک قالب تلویزیونی مناسبتر است تا فیلم سینمایی.
نسخه اولیه اقتباس تلویزیونی قرار بود توسط اریک کریپکه، خالق «سوپرنچرال» و تهیهکننده «پسران» ساخته شود اما گیمن احساس میکرد که دیدگاههای آنها هماهنگ نیست. این سریال در نهایت به دست هاینبرگ رسید که نویسنده «زن شگفتانگیز» بود. آنها بالاخره این مجموعه را تحت نظر وارنر برادرز در نتفلیکس منتشر کردند.
دلیل جذابیت سریال «سندمن»
سریال سندمن نتفلیکس به دلیل نزدیک بودن به منبع اصلی بسیار جذاب و تاثیرگذار است. برخی از صحنههای سریال بسیار شبیه خود کمیکها هستند. این مجموعه همچنین در مدرنسازی داستان و عدم تبدیل آن به یک اثر تاریخی بسیار عالی عمل میکند.
انتخاب بازیگران این سریال بسیار عالی صورت گرفته و «سندمن» دارای هنرمندان ستارهای است که نفر اول آنها تام استوریج در نقش رویا به حساب میآید. بازی گوندولین کریستی در نقش شخصیت لوسیفر علیرغم واکنشهای شدید پیرامون این انتخاب، در واقع نسبت به نسخه تام الیس، به کاراکتر گیمن وفادارتر است.
میسون کربی و الکساندر پارک نیز به ترتیب با بازی در نقشهای آرزو و مرگ توانستند به این شخصیتهای سخت و دشوار به گونهای شایسته جان ببخشند. این سریال همچنین سرعت و ریتم خوبی دارد و خطوط داستانی خود را به چند قسمت تقسیم میکند. این ویژگی باعث میشود تا سندمن مانند یک آنتولوژی به نظر برسد و در عین حال داستانی منسجم را روایت کند که هر خط روایی را به هم متصل میکند.
زمانبندی همه چیز یک داستان مناسب است. بیش از 30 سال طول کشید تا اقتباس «سندمن» ساخته شود اما این مجموعه ارزش صبر کردن را داشت. این سریال لحنی منحصربهفرد و داستانی در هم تنیده و پیچیده درباره شخصیتهایی انتزاعی دارد و منطقا اقتباس این مطالب چالشبرانگیز بوده است. همه موانع تولید سریال به صورت عمومی اعلام نمیشوند اما مشکلات واضح حداقل باعث میشوند تا موفقیت سریال بیشتر به چشم آید.
ملکه جدید بریتانیا، حواشی زندگی کامیلا «ملکه همسر» که کمتر کسی میداند
او عشق زندگی چارلز بوده است، رازدارش از زمانی که جوان بودند و همسرش در ۱۷ سال گذشته. و حالا، او «ملکه همسر» پادشاه جدید است.
به نقل از بی بی سی فارسی: او عشق زندگی چارلز بوده است، رازدارش از زمانی که جوان بودند و همسرش در ۱۷ سال گذشته. و حالا، او «ملکه همسر» پادشاه جدید است.
مردم عادت کردهاند که در مراسم مهم ملی و بینالمللی و جشنها کامیلا را کنار چارلز ببینند، اما همچنان که خودش هم تایید میکند، این به راحتی بهدست نیامده است. تعداد کمی از زنان به اندازه کامیلا پارکر بولز علنا مورد توهین قرار گرفتهاند. او آن «زن دیگر» در ازدواج شکستخورده قرن بود؛ در مقایسه بیپایان با دایانا، پرنسس ولز.
با انتخاب چارلز، او زندگیاش را تغییر داد. برای سالها مطبوعات در تعقیبش بودند، بیامان به شخصیت و ظاهرش حمله میشد. اما طوفان را پشت سر گذاشت و به تدریج موقعیت خود را به عنوان ارشدترین زن خاندان سلطنتی بریتانیا تثبیت کرد.
سفری بسیار طولانی برای زنی که گفته میشود، شاهزاده چارلز به نسبت های الیوت محض دیدنش در اوایل دهه بیست زندگیشان عاشقش شد.
زمان لازم بود تا ملکه الیزابت دوم او را به طور کامل بپذیرد، اما در سالهای پایان زندگی او در حمایت از کامیلا صریح بود. ملکه همسر جدید ممکن است هرگز به مقبولیت کامل مردمی نرسد، اما همانطور که خودش در مصاحبه با مجله ووگ گفت: «من به نوعی از آن عبور میکنم و کنار میآیم. شما در زندگی باید کنار بیایید.»
ازدواج با وارث بعدی تاج و تخت آیندهای نبود که برای کامیلا رزماری شاند پیشبینی شده باشد. او در ۱۷ ژوئیه ۱۹۴۷ در خانوادهای ردهبالا و ثروتمند و دارای ارتباطات گسترده، به دنیا آمد اما قطعا نه خانوادهای سلطنتی.
او در محیطی نزدیک نسبت های الیوت و پرعشق بزرگ شد در حالی که با برادر و خواهرش در یک خانه زیبا در ساسکس زندگی میکرد. بروس شاند، پدرش، افسر بازنشسته ارتش بود و دوست داشت آخر شب درکنار تخت برای او قصه بخواند و روزالیند، مادرش، بچهها را به مدرسه، تفریح و فعالیتهای ورزشی و ساحل میبرد. کودکیای که با چارلز بسیار متفاوت بود چون دورههای طولانی به دور از والدین میماند که دور دنیا سفر میکردند.
آخرین دوره تحصیل در مدرسهای در سوییس، کامیلا را به عنوان عضوی از یک خانواده ردهبالا برای حضور در جامعه لندن آماده کرد. او محبوب بود و از اوایل دهه ۶۰ میلادی با یکی از افسران گارد سواره نظام کاوالری به نام اندرو پارکر بولز رابطه داشت که گاهی قطع و دوباره از سر گرفته میشد.
اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی به شاهزاده چارلز جوان معرفی شد. به گفته جاناتان دیمبلبی که زندگینامه شاهزاده را نوشته است، «او خونگرم بود، بیتکلف بود، و با تمام شدت اولین عشق، چارلز در اولین دیدار قلبش را به او داد.»
اما زمان مناسبی نبود. چارلز هنوز در اوایل بیستسالگی بود و باید به وظیفهاش در نیروی دریایی ادامه میداد. در اواخر سال ۱۹۷۲ به یک ماموریت خارجی هشت ماهه فرستاده شد. و وقتی که دور بود، اندرو به کامیلا پیشنهاد ازدواج داد و او پذیرفت. چرا اصلا برای چارلز صبر نکرد؟ دوستان حدس میزنند که او هرگز به خودش به چشم یک ملکه نگاه نمیکرد.
هرچقدر هم چارلز ممکن است خود را طرد شده دیده باشد، آنها بخشی از زندگی هم بودند. آنها در یک دایره روابط اجتماعی قرار داشتند و چارلز و اندرو با هم چوگان بازی میکردند. کامیلا وا ندرو از چارلز خواسته بودند که پدرخوانده تام، اولین فرزندشان، باشد. عکسهای چارلز و کامیلا در کنار هم در حاشیه بازی چوگان نشاندهنده یک صمیمیت آرام بین آنهاست.
تابستان ۱۹۸۱ چارلز با دایانای جوان دیدار کرده و از او تقاضای ازدواج کرده بود. با این حال هنوز کامیلا بخشی از زندگی او بود. اندرو مورتون، نویسنده کتاب «دایانا: داستان واقعی او» با جزئیات توضیح میدهد که چطور دایانا دو روز قبل از عروسی تقریبا تصمیم گرفته بود که مراسم را لغو کند. دایانا دستبندی را پیدا کرده بود که چارلز برای کامیلا سفارش داده و روی آن دو حرف «ف» و «گ» حک شده بود؛ حرف اول دو اسم فرد و گلدیش که چارلز و کامیلا به طور خصوصی خود را اینطور صدا میکردند.
بیشک دایانا با همسرش بر سر رابطه با کامیلا دچار مشکل بود. چارلز اصرار داشت او فقط وقتی دوباره رابطه عاشقانهاش با کامیلا را از سر گرفت که ازدواج با دایانا «به طور جبرانناپذیری از هم پاشیده بود». اما دایانا در مصاحبه با برنامه پانورامای بیبیسی در سال ۱۹۹۵ (که اکنون بیاعتبار شده)، این جمله بهیادماندنی را گفت که «در این ازدواج ما سه نفر بودیم.»
همزمان که ازدواجهای چارلز و کامیلا هر دو رو به زوال گذاشته بود، بعضی از تیترها در رسانهها دردناک بودند، شاید بدترین آنها افشای جزئیات تلفنهای شبانه و مخفیانه بین این دو که سال ۱۹۸۹ ضبط و چهار سال بعد منتشر شد. حرفهای چارلز پشت تلفن که میگفت کاش تامپون [قاعدگی] کامیلا بود، میزان صمیمیت و نزدیکی رابطه آن دو را نشان میداد.
طلاق کامیلا از همسرش در سال ۱۹۹۵ نهایی شد. ازدواج چارلز و دایانا هم به طور رسمی در سال ۱۹۹۶ پایان یافت.
این نشان دهنده عمق احساس کامیلا به چارلز بود که با وجود دشمنی عمومی و مشکلاتی که برای خانواده خودش ایجاد میشد، مخصوصا برای دو فرزندش تام و لورا، تصمیم گرفت با چارلز باشد.
تام پارکر بولز، درباره روزهایی صحبت کرده که خبرنگاران پاپاراتزی در بوتههای بیرون خانهشان در ویلتشایر مخفی میشدند. در سال ۲۰۱۷ در روزنامه تایمز لندن نوشت: «دیگر هیچ کس نمیتواند چیزی درباره خانواده ما چیزی بگوید که بیش از آن موقع آزاردهنده باشد.» او اضافه میکند: «مادرم ضدگلوله شده است.»
کامیلا درباره آن روزها میگوید: «هیچ کس دوست ندارد در تمام لحظات تحت نظر باشد. فقط باید یک راهی پیدا کنید که با آن کنار بیایید.»
بعد از مرگ دایانا در سال ۱۹۹۷ یافتن راهی برای کنار آمدن با انتقادها سختتر هم شد. به طور علنی چارلز بر فرزندانش ویلیام و هری تمرکز کرد و کامیلا از نظرها دور شد. اما روابط آنها ادامه داشت.
موضع چارلز این بود که وجود کامیلا در زندگیاش غیرقابل مذاکره و تغییر است و به همین دلیل با دقت کارزاری برای شروع حضور او در انظار عمومی طراحی و آغاز شد. این کار با خروج آخر شب از هتل مجلل ریتز لندن در سال ۱۹۹۹ آغاز شد، جایی که پنجاهمین سالگرد تولد خواهر کامیلا را جشن میگرفتند. شش سال بعد، آنها در یک مراسم کوچک در وینزور گیلدهال ازدواج کردند.
نگرانی این زوج از اینکه جمعیت به زوج تازه ازدواج کرده واکنش منفی نشان دهند، بیاساس بود، چون با تشویق و هورا همراهی شدند. اما سالها بحث بر اینکه آیا او هرگز به عنوان ملکه همسر به رسمیت شناخته خواهد شد یا نه، ادامه داشت. گرچه از لحاظ قانونی حق استفاده از عنوان رسمی را داشت، اما موضع سلطنت این بود که او به عنوان همسر شاهزاده شناخته شود تا راهی برای دلجویی از کسانی باشد که او را برای شکست ازدواج چارلز با دایانا مقصر میدانستند.
در نهایت ملکه الیزابت مساله را حل کرد که در سال ۲۰۲۲ گفت «آرزوی صمیمانه او این است که هر گاه زمانش برسد، کامیلا به عنوان ملکه همنشین شناخته شود.» تاییدی بر اینکه جایگاه کامیلا در کنار چارلز تثبیت شده است. هر نوع بحث عمومی درباره آن پایان یافته تلقی شد.
اگر ملکه الیزابت در ابتدا نسبت به کامیلا محتاط بود، احساس شاهزاده ویلیام و هری باید شدیدتر بوده باشد. هر دو باید با جدایی بسیار علنی پدر و مادرشان کنار میآمدند و بعد مرگ مادرشان وقتی ویلیام ۱۵ ساله و هری فقط ۱۲ ساله بود.
در سال ۲۰۰۵، چند ماه بعد از ازدواجشان، هری که آن موقع ۲۱ ساله بود کامیلا را «زنی فوقالعاده» خواند که پدرش را بسیار شاد کرده است: «من و ویلیام او را خیلی دوست داریم و با او خیلی خوب هستیم.»
هر دو برادر در سالهای بعد آن در مورد احساساتشان به کامیلا چندان صحبت نکردهاند. با این حال، تماشای تعاملات و زبان بدن ویلیام و همسرش کاترین با کامیلا در مراسم عمومی نشاندهنده رابطه گرم و دوستانه آنهاست و اینکه روابط حداقل با کمبریجیها [ویلیام دوک و کاترین دوشس کمبریج] خوب است. حالا در اواسط دهه ۷۰، زندگی کامیلا حول حمایت از همسر و خانوادهاش میگذرد. روابط وینزور ممکن است برای رسانهها تیترساز باشد اما کامیلا در خارج از مرکز توجه رسانهها، مادربزرگ پنج نوه است. او خانهاش در ویلتشایر به نام «ریمیل» را نگه داشته که برای آرامش به آن پناه میبرد.
بن الیوت، برادرزاده کامیلا به مجله ونیتیفر گفت: «او خانوادهای بسیار حمایتگر و صمیمی دارد و گروهی از دوستان قدیمی نزدیک. عاشق همسر و بچهها و نوههایش است.»
کامیلا همچنین در زمینههایی که به آنها علاقه دارد، اثراتی بر جا گذاشت است:
- افزایش آگاهی درباره پوکی استخوان که مادر و مادربزرگش به آن مبتلا بودهاند
- توجه به موضوعات سختی مانند آزار خانگی، تجاوز و خشونت جنسی
- ایجاد یک باشگاه کتاب در اینستاگرام به خاطر عشق به کتاب که از پدرش به ارث برده است
- شاید چون دیر وارد خاندان سلطنتی شده، به نظر میآید درباره شلوغیهای دور و برش خجالتی باشد.
وقتی در حال پوشش یک مراسم خیریه در کلارنس هاوس بودم، دوشس را دیدم که از گوشه راهرو در طبقه بالا سرک میکشید که ببیند همه آماده هستند. از نسبت های الیوت اینکه همه پایین جمع شده بودند خوشحال بود و پایین آمد و مدیر خیریه را با شوق در آغوش گرفت و بوسید.
در دوران همهگیری کرونا کامیلا از اینکه نمیتواند نوههاش را یک «بغل گنده» کند، ابراز ناراحتی کرد. وقتی محدودیتها برداشته شد، او به وضوح از اینکه میتواند خود واقعیاش باشد و ابراز احساسات کند، خوشحال بود.
چارلز و کامیلا حالا ۱۷ سال است که ازدواج کردهاند. در چشم عموم ارتباط نزدیک بین آنها به وضوح قابل مشاهده است. نگاه مشترک، خنده، و به ندرت پیش میآید که در گوشهای از یک مراسم آنها در حال پچ پچ یک شوخی خصوصی دیده نشوند. آقای الیوت به ونیتیفر گفته است: «آنها عاشق همدیگر هستند و به هم احترام میگذارند و شادیهایشان مشترک است.»
زندگی شیکی دارند اما تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و فشار آن میتواند بیامان باشد. شاهزاده چارلز در آستانه دهسالگی ازدواجشان به سیانان گفته بود: «خیلی زیباست که همیشه یک نفر را کنار خودتان داشته باشید. شکر خدا، او یک حامی بزرگ است و بخش خندهدار زندگی را میبیند.»
کامیلا درباره زندگی مشترکشان میگوید: «گاهی مثل کشتیهایی است که در شب میگذرند. اما ما همیشه با هم مینشینیم، و با یک فنجان چای درباره روزی که داشتیم حرف میزنیم. زندگی خوبی داریم.» نقش شاه یک نقش انفرادی است و اکراه چارلز از دستکشیدن از کامیلا، شاید به این دلیل بوده که میدانسته تنها کسی است که میتواند در نقشی که به عهده میگیرد، همراه او باشد.
چگونه قطع رابطه ایران و آلبانی به نفع اسرائیل تمام میشود؟
قطع روابط دیپلماتیک پس از آن صورت گرفت که تیرانا، تهران را به سازماندهی یک حمله سایبری بزرگ متهم کرد.
جورجیو کافیرو؛ مدیر عامل موسسه تحلیلی گلف استیت یک شرکت مشاوره ریسک ژئوپولیتیک مستقر در واشنگتن است. علایق تحقیقاتی او شامل بررسی روندهای ژئوپولیتیکی و امنیتی در شبه جزیره عربستان و خاورمیانه است. مقالاتی از او در سایتها و نشریاتی، چون "نشنال اینترست" و "المانیتور" به طور منظم منتشر شده اند. او از همکاران انستیتو خاورمیانه است. او اغلب در برنامههای شبکههای خبری، چون "بی بی سی"، "الجزیره" و "تی آر تی" به عنوان مفسر و تحلیلگر شرکت میکند. او در دهها نشست پشت درهای بسته با مقامهای عالی رتبه دولتی، سفرا و دیگر دیپلماتها در بحرین، کویت، ایران، عراق، عمان، قطر، ترکیه و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) شرکت داشته است. کافیرو از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی تحلیلگر در Kroll یک مشاور تحقیقاتی دقیق بود.
به گزارش میدل ایست آی، آلبانی روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرده و دیپلماتهای تهران را از تیرانا به دلیل حمله سایبری در تابستان امسال اخراج کرده است. این انشقاق ممکن است مبهم به نظر برسد، اما مهم است. این اولین شکاف دوجانبه دو کشور نبود.
در سال ۲۰۱۸ میلادی آلبانی سفیر ایران را به دلیل مسائل مرتبط با امنیت ملی شش سال پس از آن که "سالی بریشا" نخست وزیر وقت، "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور سابق ایران را با هیتلر مقایسه کرد اخراج نمود. با این وجود، حرکت هفته جاری آلبانی نشان دهنده تشدید آشکار خصومت هاست.
بنا به ادعای "ادی راما" نخست وزیر آلبانی ایران یک حمله سایبری بزرگ را علیه آن کشور در تاریخ ۱۵ جولای "سازماندهی" نمود و مورد "حمایت" قرار داد. راما به "شواهد غیرقابل انکار" اشاره نسبت های الیوت کرد که تهران را با این حمله مرتبط میکند که خدمات دولتی آلبانی را مختل کرده و باعث درز اطلاعات دولتی ان کشور شد.
دولت ایران هرگونه دخالت داشتن در این موضوع را رد کرده است. متحدان آلبانی در ناتو ایران را محکوم کرده و با تیرانا اعلام همبستگی کرده اند. "آدرین واتسون" سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت:" ما به درخواست نخست وزیر راما برای پاسخگویی ایران به این حادثه سایبری بیسابقه میپیوندیم. ایالات متحده ایران را در قبال اقداماتی که امنیت متحد ایالات متحده را تهدید میکند و سابقهای نگران کننده برای فضای سایبری ایجاد مینماید مسئول خواهیم دانست".
"جیمز کلورلی" وزیر امور خارجه بریتانیا گفت که کشورش "در افشای اقدامات غیرقابل قبول ایران به آلبانی و دیگر متحدان اش میپیوندد".
حمایت از منافقین
روابط تهران و تیرانا به دلیل موافقت آلبانی در سال ۲۰۱۳ میلادی برای میزبانی از مجاهدین خلق (منافقین) یک گروه ضد نظام و تروریست تیره و تار شده است. این اقدام در بحبوحه فشار واشنگتن پس از شروع حمله شبه نظامیان طرفدار ایران به اعضای مجاهدین خلق (منافقین) در عراق صورت گرفت.
در سال ۲۰۱۲ میلادی دولت آمریکا این گروه را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف نمود. این گروه از آن زمان آلبانی را به خانه جدید خود تبدیل کرده است و زمینی را در خارج از پایتخت خریداری کرده و پایگاه خود را در ۲۴ کیلومتری تیرانا ایجاد کرده است. رسانههای ایرانی از تصمیم دولت آلبانی برای میزبانی نه تنها منافقین بلکه تحمل اقدامات ضد ایران آن گروه از سوی دولت البانی انتقاد کرده بودند.
رهبران منافقین از اردوگاه خود در نزدیکی تیرانا جایی که پس از دریافت رشوه توسط دولت اوباما و خارج شدن از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه امریکا از عراق نقل مکان کردند کارزارهای سایبری شان را علیه ایران و کسانی که تصور میشود به اندازه کافی با حکومت ایران دشمنی ندارند سازماندهی میکنند.
"باربارا اسلاوین" کارشناس مسائل ایران در شورای آتلانتیک به "میدل ایست آی" میگوید آن سازمان هم چنین کنفرانسهایی را با حضور سیاستمداران راستگرای غربی برگزار میکند و در ازای آن مبالغ چشمگیری را به آنان میدهد تا از لزوم تغییر رژیم در ایران سخن بگویند.
دولت ایران نیز درصدد ضربه زدن به مجاهدین خلق (منافقین) در آلبانی بوده است. ایران آن سازمان را نماینده ایالات متحده میداند که هدف آن سرنگونی خشونت آمیز جمهوری اسلامی با حمایت طیف متنوعی از قانونگذاران و مقامهای عالی رتبه دولتی در واشنگتن است.
سرنوشت توافق هستهای
حمله سایبری ماه جولای تنها چند روز پیش از برگزار کنفرانس وابسته به مجاهدین خلق (منافقین) با عنوان "اجلاس جهانی ایران آزاد" در شهر مانز در غرب آلبانی رخ داد. این رویداد پیشتر به دلیل آن چه تهدید "تروریستی" خوانده شد به تعویق افتاده بود.
"سینا عضدی" مدرس دانشکده روابط بین الملل الیوت دانشگاه جورج واشنگتن به "میدل ایست ای" میگوید:" ایران به تلاش برای حمله به تجمعات مجاهدین خلق در داخل آلبانی متهم شده و این موضوع تاثیری منفی بر روابط بین تیرانا و تهران داشته است. من معتقد نیستم که تیرانا بر اساس دستورات واشنگتن عمل میکرد، اما شاید آنان نقشه دیگری در سر دارند".
به طور کلی، سیاستهای آلبانی بیشتر به دلیل تمایل آن کشور برای تضمین یک اتحاد آهنین با واشنگتن بوده تا هر گونه تمایلی برای آسیب رساندن به ایران. "ووک ووکسانوویچ" پژوهشگر ارشد مرکز سیاست امنیتی بلگراد به "میدل ایست آی" میگوید:" آلبانی به طور مکرر از ایران برای معامله با ایالات متحده استفاده میکند و در عرصه سیاست خارجی آلبانی با امریکا و اسرائیل در یک اتحاد است". ووکسانوویچ افزود:"با این وجود، با میزبانی از مجاهدین خلق، آلبانی به طور غیرمستقیم در بازیهای قدرت خاورمیانه درگیر شد".
اسرائیل مایل است بر روی اقدامات آلبانی برای تحکیم فشار بینالمللی علیه تهران در بحبوحه ترس از احیای توافق هستهای ایران سرمایه گذاری کند. "آوی پازنر" سفیر سابق اسرائیل در فرانسه و ایتالیا تیرانا را به دلیل داشتن "شجاعت قطع روابط خود با ایران" ستوده و از سایر کشورها خواسته است که آلبانی را به عنوان "نسبت های الیوت نمونه" ببینند والگوی خود قرار دهند.
در حالی که بسیار بعید است که اقدام آلبانی علیه ایران آمریکا را به تغییر مسیر در مورد توافق هستهای سوق دهد جمهوری خواهان مطمئنا از این رویداد برای جلب حمایت از استدلالهای خود علیه دیپلماسی با جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند کرد.
در این روند آلبانیاییها در واشنگتن امتیاز کسب خواهند کرد و فشار خود را برای کمکهای قویتر ایالات متحده به ویژه در حوزه امنیت سایبری تقویت خواهند نمود.
دیدگاه شما