دلار در حال قدرت نمایی است. پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ارزش دلار نسبت به سایر ارزهای کشورهای بزرگ اقتصادی با شیب.
چرا دلار افسار پاره کرده است؟
خرداد: اسلامی بیدگلی کارشناس مسائل اقتصادی بر این باور است که دولت قصد دارد نرخ ارز را افزایش دهد و به قیمت واقعی خود برساند اما نمیتواند این موضوع را بهصورت علنی عنوان کند زیرا از بعد روانی که در جامعه ایجاد میشود هراس دارد.
دلار پس از چند ماه رکود، در روزهای گذشته بالاخره افزایش پیدا کرد و از مرز چهار هزار تومان هم عبور كرد تا جایی که حتي در معاملات روزهای گذشته قیمت دلار تا دقايقي از چهار هزار و ١٠ تومان گذشت.
مدتها بود که در بازار سکه و ارز تغییرات و نوسانات آنچنانی را شاهد نبودیم. دولت با راهکارهای اقتصادی و با توجه به مشکلات، توانست قیمت سکه و ارز را تا حدودی ثابت نگه دارد، ثباتی که البته به گفته کارشناسان هیچ زمانی واقعی نبوده است.
در روزهای گذشته و با توجه به اظهارات اخیر ترامپ علیه ایران و مشخصاً برجام، به نظر میرسید که شاهد تغییرات در نرخ ارز باشیم. رئیسجمهوری آمریکا در سخنانی برجام را یک توافق وحشتناک خواند و بعدازاین سخنان بود که قیمت دلار بهیکباره روند صعودی به خود گرفت و تا مرز چهار هزار تومان رسید.
برخی از کارشناسان و فعالان اقتصادی اما بر این عقیدهاند که سخنان ترامپ تأثیرات زیادی بر روی این تغییرات نداشته است، بلکه دولت تصمیم دارد تا نرخ ارز را به قیمت واقعی خود نزدیک کند زیرا نگهداشتن نرخ ارز بدترین نوع مدیریت است و باعث میشود تا سرمایهگذاری در بخش ارز روند رو به رشدی داشته باشد.
سعید اسلامی بیدگلی، کارشناس مسائل اقتصادی و دبیرکل کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران؛ در گفتوگو با رویداد۲۴، با اشاره به افزایش نرخ دلار در روزهای گذشته گفت: قیمت ارز در ایران در روزهای آتی صعودی خواهد بود و به نظر میرسد که دولت تصمیم جدی خود را گرفته است برای اینکه نرخ ارز را به نرخ واقعی نزدیک کند. فراموش نکنید اگر تغییرات جدی در حوزه شبکه بانکی صورت بگیرد، آنوقت باید سیاستهای مناسبی را در بازارهای مالی داشته باشیم، زیرا ممکن است چالشی که در سایر بازارها ایجاد میشود را در بازار پول هم شاهد باشیم.
بیدگلی بابیان اینکه نرخ ارز مدتی است که مورداشاره کارشناسان اقتصادی قرار میگیرد، تصریح کرد: به نظر میرسد نرخ ارز باید مقداری افزایش داشته باشد و به نرخ واقعی خود نزدیک شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: به هر صورت در ماههای اخیر ایران با تنشهای در فضای بینالمللی مواجه شده است، سخنان دونالد ترامپ یک ریسک محسوب میشود و ممکن است درصورتیکه مشکلی برای برجام ایجاد شود، دوباره مراودات مالی بینالمللیمان با مشکلات شدیدی مواجه شود. ممکن است سخنان ترامپ تأثیری بر روی قراردادها و توافقات بینالمللی نداشته باشد؛ اما یک فعال اقتصادی که در خارج از کشور است ترجیح میدهد که با کشوری مانند ایران که دارای ریسک است همکاری نکند. ممکن است هیچ قانونی فعال و سرمایهگذار را برای همکاری منع نکند اما سرمایهگذاران ترجیح میدهند تا با کشوری که ریسک کمتری دارند، همکاری کنند. متأسفانه هیچکدام از سیاستمداران و اقتصاددانان ما به این موضوع توجهی نمیکنند و مدام میگویند قانون منعی برای همکاری ندارد! بله ممکن است قانون منعی ایجاد نکند اما بسیاری از فعالان و سرمایهگذاران سعی میکنند تا به سراغ کشوری بروند که همکاری با آنها از ریسک کمتری برخوردار باشد.
بیدگلی تصریح کرد: اگر تنشها در سطح بینالمللی علیه ایران زیاد شود، حتی اگر قوانین برگشتپذیر نباشد، درخواست تجار و بازرگانان برای سرمایهگذاری و همکاری با ایران کمتر میشود و ممکن است کشورمان با مشکلات جدیی روبهرو شود.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه بخشی از افزایش نرخ دلار میتواند هیجانی باشد، تصریح کرد: اگرچند روزنرخ دلار افزایش داشته باشد میبینیم که مردم رفتارهای هیجانی از خود نشان خواهند داد و این هیجان بر نرخ ارز تا حدودی تأثیرگذار است. جو و تنشهای که اخیراً ایجادشده است اصلاً به نفع کشورمان نیست و این ممکن است برای سرمایهگذاران و مردم این حساسیت را ایجاد کند که احتمال دارد عرضه ارز با مشکل مواجه شود.
این کارشناس و فعال اقتصادی با تأکید بر اینکه چندین سال است که میگوییم نرخ ارز باید مطابق با نرخ بهره کشور ما و نرخ بهره کشور هدف و نرخ رشد باشد، تصریح کرد: متأسفانه در کشور ما نرخ ارز اساساً به دلیل اینکه عرضهکننده بزرگ دولت است و روی بازار کنترل دارد؛ دیگر بازار آزاد تعیینکننده این نرخ نیست. ما انتظارمان این است که نرخ ارز تقریباً با نرخ تورمی رشد کند، اما در سالهای گذشته این کار صورت نگرفته است؛ به نظر میرسد دولت تصمیم دارد تا نرخ ارز را تصحیح کند.
دبیرکل کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران؛ ادامه داد: البته دولت هیچگاه این موضوع را صراحتاً اعلام نمیکند زیرا از اثرات آن در جامعه هراس دارد. ما 40 سال است که در کشور نرخ ارز را بهصورت غیرواقعی و مانند فنر نگهداشتهایم و جلوی واردات و صادراتمان را با این نرخ ارز سرکوبشده گرفتهایم و دولت نیز مدام مجبور است هزینههای ارزی خود را افزایش بدهد. درآمدهای دولت با این نرخ ارز و این بودجه، با مشکلات عدیدهای مواجه شده است.
بیدگلی بابیان اینکه نگهداشتن نرخ ارز اصلاً فرایند صحیح و مناسبی نیست، خاطرنشان کرد: نرخ ارز باید از طریق بازار آزاد و بر اساس معادلات اقتصادی تعیین شود. من با افزایش نرخ ارز بهصورت واقعی موافق هستم زیرا چارهی دیگری در این خصوص نداریم؛ اگر دوباره بخواهیم این نرخ ارز را نگهداریم مجبوریم دو سالِ دیگر ضررهای ارزی بیشتری را تحملکنیم که اثرات منفیاش بسیار بیشتر خواهد بود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: افزایش نرخ ارز تأثیرات روانی در جامعه دارد؛ اگر بخواهم درصدی را برای این افزایش در نظر بگیرم معتقدم که نرخ ارز تا 10 درصد جا دارد که افزایش پیدا کند. اگر این اتفاق بیافتد دیگر ارز را به محلی برای سرمایهگذاری تبدیل نمیکنیم. اقتصاد موضوعی نیست که بتوان با آن بازور برخورد کرد، اقتصاد میآید و از روی شما رد میشود. ما چندین بار تجربه این را داشتهایم که نرخ ارز را بهزور نگهداریم! بارها خواستهایم نرخ تورم را کنترل کنیم اما بعد از مدتی بهصورت آنی، با تورم 40 درصدی مواجه شدیم. معتقدم هرچقدر که نرخ ارز را غیرواقعی نگهداریم محلی میشود برای سرمایهگذاری مردم! و این بدترین نوع مدیریت است که ارز محلی برای سرمایهگذاری شود. اگر قیمت ارز واقعی شود دیگرکسی نمیرود در این محل سرمایهگذاری کند و سرمایه در بخش مولد کشور جاری میشود.
اکونومیست تحلیل کرد؛ چرا افزایش ارزش دلار برای اقتصاد جهانی آثار سو دارد؟
دلار در حال قدرت نمایی است. پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ارزش دلار نسبت به سایر ارزهای کشورهای بزرگ اقتصادی با شیب.
بورس24 : دلار در حال قدرت نمایی است. پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ارزش دلار نسبت به سایر ارزهای کشورهای بزرگ اقتصادی با شیب تندی افزایش داشته و اکنون به بالاترین سطح خود در سال ٢٠١١ رسیده است.
به گزارش سنا و به نقل از اکونومیست، این افزایش نسبت به پول سایر اقتصاد های نوظهور نیز به وقوع پیوسته است. پول چین نسبت به دلار به پایین ترین سطح خود از سال ٢٠٠٨ رسیده و به سیاست مداران چینی توصیه شده محدودیت های شرکت های داخلی خود را برای سرمایه گذاری خارجی و خرید دارایی های خارجی افزایش دهند تا بتوانند بخشی از این فشار کاهش ارزش یوان را کنترل کنند.
هند به شکل بی سابقه ای شاهد کاهش ارزش پول خود در مقابل دلار بوده و دیگر کشورهای آسیای نیز با بالاترین سقوط ارزش پول خود بعد از بحران مالی ١٩٩٧-١٩٩٨را شاهد بوده اند.
جهش اخیر دلار ناشی از تغییر سیاست های اقتصادی ایالت متحده است. سرمایه گذاران روی سیاست های احتمالی ترامپ از قبیل کاهش مالیات ها و افزایش بودجه عمومی حساب کردهاند. این مسئله و تبعات مالی پیرامون آن فدرال رزرو را مجاب خواهد کرد تا برای کنترل تورم، نرخ بهره را افزایش دهد.
بازدهی اوراق قرضه ١٠ساله آمریکا از تقریبا ١,٧ درصد در شب انتخابات به ٢.٣ درصد رسیده است. افزایش بازدهی این اوراق جریان سرمایه را به داخل آمریکا جذب خواهد کرد. سابقه چنین اتفاقی به اولین دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان بازمیگردد. زمانی که کسری شدید بودجه و افزایش نرخ بهره آمریکا در کنار نوسان دلار در جریان بود، آن زمان مشکلات گسترده ای بروز کرد اما درحالحاضر این اتفاق مشابه حتی میتواند پیچیدهتر باشد. اگرچه اقتصاد آمریکا سهم کوچک تری در اقتصاد جهانی نسبت به آن زمان دارد، ولی بازارهای مالی و اعتباری بخش درخور توجهی از اقتصاد جهانی را شامل میشوند. نقش دلار محوری تر شده؛ به گونه ای که دلار قوی تر، میتواند برای اقتصاد آمریکا و جهان خطرناک باشد.
نفوذ آمریکا به عنوان یک قدرت تجاری در اقتصاد جهانی در حال کاهش است اما برتری دلار به عنوان یک ابزار مبادلاتی و سرمایه گذاری باقی مانده است. برخی از جنبه های این پول پرقدرت برای همه واضح است. در یک برآورد در سال ٢٠١٤، منطقه دلار شامل کشور آمریکا و کشورهایی که ارز آنها دنباله رو مسیر دلار است، حدود ٦٠ درصد از جمعیت وGDPدنیاست. اما دیگر جنبههای دلار کمتر محسوس است. در سالهای اخیر سرمایه گذاریهای دلاری در فراسوی مرزهای آمریکا، نوسان داشته است.
از زمان بحران مالی و کاهش نرخ بهره در آمریکا، صندوقهای بازنشستگی در این کشور به جست وجو برای سرمایه گذاری مطمئن در جاهای دیگر پرداخته اند. آنها برای خرید اوراق قرضه دلاری به مکانهای دیگر و حتی نامحتمل و دوردست نظیر زامبیا و موزامبیک روی آوردند و اوراق مشابهی نیز از طرف بنگاههای اقتصادهای نوظهور منتشر شد. این شرکتها بسیار خوشحال بودند که میتوانستند با نرخهای کمتر از نرخ رایج کشور خود، دلار قرض کنند. بر اساس برآوردBIS، تا پایان سال گذشته این نوع بدهیهای دلاری در حدود ١٠ تریلیون دلار تخمین زده شده بود.
با افزایش قیمت دلار، هزینه پوشش این بدهیها افزایش یافته، اما مشکلات افزایش نرخ دلار فراتر از اثرات مستقیم آن روی بدهکاران دلاری است. استقراض فراملیتی موجب افزایش عرضه اعتبارات محلی میشود. جریان سرمایه، قیمت داراییهای محلی را افزایش میدهد و در نتیجه استقراض بیشتر جذابیت پیدا میکند.
از طرفی بخشی از دلارهای قرض گرفته شده از طرف شرکت های بازارهای نوظهور، در بانکها سپردهگذاری شده و یا در دیگر شرکتها، سرمایه گذاری شده است. افزایش در نرخ دلار این سیکل را معکوس میکند. با افزایش ارزش دلار، وام گیرندگان نقدینگی خود را با احتیاط بیشتری حفظ و سرمایه گذاری میکنند تا بتوانند افزایش هزینه بدهی خود را پوشش دهند.
همچنین با خروج سرمایه در کنار کاهش جریان نقدینگی برای سرمایه گذاری محلی، ارزش داراییها سقوط میکند. نتیجه اینکه وضعیت مطالبات مالی در خارج از آمریکا وابستگی شدیدتری به آینده دلار پیدا میکند.
خطراتی نیز در کمین آمریکاست. کسری تجاری با در تنگنا قرارگرفتن صادرات و تشدید واردات متأثر از تقویت نرخ دلار، افزایش خواهد داشت. دوران ریگان، افزایش کسری تجاری، سیاستهای حمایتی از تولیدات داخلی رقم خورد،ولی سیاست گذاری کسری تجاری فوق از سوی فردی صورت گرفت که پیش تر نیز سیاست مدار بود و نه فردی نظیر ترامپ که به دنبال شواهدی برای اثبات تقلب کشورهای ذی نفع در معاهدات تجارت بینالمللی است.
افزایش کسری تجاری بزرگ تر، احتمال اینکه ترامپ تهدیداتش را برای افزایش پلکانی تعرفه درباره کالاهای وارداتی از چین و مکزیک در راستای متوازن کردن تراز تجاری عملی کند، افزایش میدهد. در این صورت، نتیجه برنامههای ترامپ برای محافظت از تولید داخلی، برای همه فاجعهبار خواهد بود.
برخی سرمایهگذاران خوشبین هستند که دلار جذابیت بیشتری را نسبت به دیگر ارزها پیدا کرده. درصورتیکه در اقتصادهای نوظهور، مشکلاتی به وجود خواهد آمد. فدرال رزرو سابقه تجدیدنظر در سیاست هایی را که موجب افزایش نرخ دلار میشود، دارد.در چنین شرایطی، برای فدرال رزرو سخت تر خواهد بود تا از سیاست های انقباضی در این اقتصاد درحال التهاب اجتناب کند. در صورت تداوم روند افزایشی دلار، فشار برای سیاست های حمایتی در آمریکا از طریق یک برنامه هماهنگ بینالمللی خنثی میشود.بازارهای سهام در آمریکا از ابعاد این افزایش قیمت دلار حمایت میکنند. آنها در حال یکه تازی هستند. اقتصاد جهانی ضعیف است و قدرتنمایی دلار آن را ضعیفتر خواهد کرد.
جزئیات خبر
قیمت هر ارز در بازار فارکس با ارز دیگری تعیین می شود. به عنوان مثال ارزش یورو باید بر اساس ارز دیگری بیان شود، قیمت یورو در مقابل دلار یعنی هر یک یورو چه میزان برابری نسبت به دلار ارزش دارد. قیمت یورو در مقابل پوند، برای هر یک یورو چه مقدار پوند باید پرداخت شود. از این رو در بازار فارکس با جفت ارزها ( Currency Pairs ) سر و کار خواهیم داشت.
جفت ارز به دو ارزی گفته میشود که با نرخ مبادله ارز در بازار فارکس معامله میشود. تمام معاملات در بازار فارکس از خرید، فروش یا مبادله ارز از طریق جفت ارزها انجام میشود. در یک جفت ارز، ارز اول را ارز پایه (Base Currency) و ارز دوم را ارز متقابل (Counter Currency) مینامند.
نرخ مبادله جفت ارز در واقع قدرت خرید ارز اول نسبت به ارز دوم است و به این صورت محاسبه میشود که با ارز اول چند ارز دوم را میتوان خرید. این نرخ یک نرخ شناور است و بسته به عوامل مختلف دائما در حال تغییر است. جفت ارزها ارزش هر یک را تعیین میکنند و نرخ ارز به صورت دائمی بر اساس فاکتورهای مربوطه در چرا دلار تقویت میشود؟ حال تغییر و نوسان است. در ترکیب جفت ارزها، یک ارز همیشه از ارز دیگری قویتر خواهد بود.
برای مثال با افزایش نرخ در جفت ارز EUR/USD یا یورو به دلار، معاملهگر ارز فکر میکند ارزش یورو در مقایسه با دلار افزایش پیدا خواهد کرد. و بر عکس با کاهش این مقدار او پیش بینی میکند که ارزش دلار نسبت به یورو افزایش پیدا میکند.
مثالی از جفت ارز ها
برای مثال جفت ارز EUR/USD یا یورو به دلار نشانگر تعداد دلار امریکایی است که میتوان با یک یورو خرید. وقتی ارزش یورو افزایش مییابد نرخ جفت ارز یورو به دلار هم افزایش پیدا خواهد کرد.
در یک طرف همهی جفت ارزهای اصلی دلار وجود دارد که نرخ مبادله ارز طرف دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد. جفت ارزهای اصلی زیادی در بازار فارکس در سراسر جهان وجود دارد، بعضی از رایج ترین جفت ارزهای موجود به غیر از یورو/دلار عبارتند از:
دلار به ین (USD/JPY) این جفت ارز شامل دلار امریکا در برابر ین ژاپن است.
دلار به پوند (USD/GBP) این جفت ارز شامل دلار امریکا در مقابل پوند انگلستان است که به pound dollar شهرت دارد..
دلار به فرانک (USD/CHF) این جفت ارز شامل دلار امریکا در مقابل فرانک سوئیس است که به dollar swissy معروف است. .
دلار به دلار کانادا (USD/CAD) این جفت ارز شامل دلار امریکا در مقابل چرا دلار تقویت میشود؟ دلار کانادا است که معروف به dollar loonie است.
دلار به دلار استرالیا (AUD/USD) این جفت ارز شامل دلار امریکا در مقابل دلار استرالیا است که معروف به aussie dollar است.
دلار به دلار نیوزیلند (NZD/USD) این جفت ارز شامل دلار امریکا در مقابل دلار نیوزیلند است که معروف به kiwi dollar است.
جفت ارزهای غیر اصلی
به جفت ارزهایی که هیچ یک از دو ارز تشکیل دهنده آن دلار آمریکا نباشد، جفت ارزهای غیراصلی یا Cross گفته میشود. به جفت ارز غیر اصلی که ارز پایه (ارز طرف چپ جفت ارزی) آن یورو باشد، کراس یورو و به همین ترتیب برای پوند انگلستان، کراس پوند و … گفته میشود.
ثابت نگهداشتن قیمت دلار خوب است یا بد؟/ چرا وقتی تورم داریم همه اجناس گران میشوند ولی دلار گران نمیشود؟
با ثابت نگهداشتن قیمت دلار عملاً در حال یارانه دادن به تولیدکننده خارجی هستیم. با ثابت نگهداشتن قیمت دلار ما عملاً این فرض باطل را کردهایم که تولیدکننده خارجی هم مثل ما ده درصد تورم داشته است. آیا واقعاً تولیدکننده خارجی هم مثل ما تورم داشته است؟
سرویس اقتصادی فردا؛ محمد عامری*: ندانستن ما آب در آسیاب افراد عوامفریب میریزد. یکی از این موارد که همیشه درد آور و خطرناک بوده کمک به ثبات قیمت دلار است. واقعاً چقدر راحت افراد عوام فریب می نویسند که طبق اعلام بانک جهانی اگر دلار به 5000 تومان برسد ایران ورشکست میشود و از این دردناک تر اکثریت افراد هم باور میکنند.
اصلی وجود دارد که میگوید اگر میخواهید دروغ بگویید دروغ بزرگ بگویید، دروغ بزرگ راحتتر باور میشود. دلار 5000 تومانی و ورشکستگی اقتصاد ایران هم از همان دروغهای بزرگ بود.
همین دروغهای ساده اقتصاد ما را فلج کردهاند؛ وقتیکه عامه مردم به این باور رسیدهاند که نرخ دلار باید ثابت باشد و اگر قیمتش حتی چند درصد حرکت کند از رئیس بانک مرکزی تا وزیر اقتصاد و شخص رئیسجمهور را تحت فشار قرار میدهند.
همین برخورد غلط ما سبب میشود که دولت هم برای کسب رضایت عوام و جلوگیری از هیاهو برپا کردن افراد عوامفریب با هر ضربه و توانی که دارد دست به کاهش نرخ دلار بزند تا عموم مردم خوشحال باشند. خوشحالی که به قیمت حراج ذخایر ارزی تمام میشود و ثمری ندارد جز کسب سود مطلعین از مزیت واردات نسبت به تولید. درصورتیکه اگر جامعه هم میدانست که وقتی ریال به خاطر تورم ارزشش را از دست میدهد حتماً دلار هم باید ارزشش را از دست بدهد دیگر این مشکلات را نداشتیم.
فرض کنید امروز اول فروردین 1395 است و در سوپرمارکت هستید و میخواهید با ریال در جیبتان مسواک بخرید. یک مسواک خارجی قیمتش 3000 تومان است و معادل یک دلار برای وارداتش صرف شده است. یک مسواک ایرانی هم دقیقاً با همان کیفیت و باقیمت 3000 تومان در قفسه موجود است.
تا اینجا انتخاب ما اصلاً دلیل اقتصادی ندارد و با توجه به سلیقه مان یکی را میخریم. حال در زمان سفر کنیم، امروز 30 اسفند 1395 و اقتصاد ما نیز 10 درصد تورم در 365 روز گذشته داشته است. درهمان سوپر مارکت، مسواک ایرانی به قیمت 3300 تومان و مسواک خارجی 3000 تومان موجود است.
چرا؟ تولیدکننده ایرانی برای اینکه ضرر نکند در پایان سال مسواک را 3300 تومان باید بفروشد تا ضرر نکند (به دلیل تورم، هزینه دستمزد کارگران و مواد اولیه 10 درصد افزایشیافته است.)
تولیدکننده خارجی مسواک را به همان قیمت یک دلار میفروشد پس قیمتش همان 3000 تومان باقی میماند. مسواک ایرانی 3300 تومان و مسواک خارجی 3000 تومان شما کدام مسواک را میخرید؟ من نوعی، خارجی را چرا دلار تقویت میشود؟ میخرم و خوشحالم که با 3000 تومان توانستهام همان مسواک را خریده باشم و بدون لمس کردن تورم از سوپر مارکت خارج شوم.
ما با ثابت نگهداشتن قیمت دلار عملاً در حال یارانه دادن به تولیدکننده خارجی هستیم. با ثابت نگهداشتن قیمت دلار ما عملاً این فرض باطل را کردهایم که تولیدکننده خارجی هم مثل ما ده درصد تورم داشته است. آیا واقعاً تولیدکننده خارجی هم مثل ما تورم داشته است؟
یک بررسی ساده نشان میدهد که خیر؛ اتفاقی که میافتد این است که تولیدکننده خارجی به علت نداشتن تورم بالا، قیمت تمامشدهاش افزایش نمییابد پس قیمت مسواک تولیدیاش همان یک دلار باقی میماند و وقتی ما قیمت دلار را افزایش نمیدهیم درواقع در حال نفع رسانی به تولیدکننده خارجی هستیم.
قبلاً تولیدکننده ایرانی میتوانست در بازار رقابت کند و سهمی از بازار داشت ولی امروز تمام سهم خود را ازدستداده و همه مردم به علت ارزان بودن مسواک خارجی را میخرند. مشکل از آنجایی نشئت میگیرد که مسئله ارز را حل نمیکنیم.
چه منطقی وجود دارد که پول ما در داخل کشورمان قدرت خریدش را از دست میدهد و متورم میشود ولی وقتی میخواهد دلار را بخرد همان قدرت قبلی را دارد؟ آیا کسی که دلار میفروشد نمیداند که پول ما متورم شده و ارزش قبلیاش را ندارد؟ یا اینکه ما عمداً قیمت دلار را متورم نمیکنیم؟
آیا این تناقض ندارد که وقتی شما 3000 تومان دارید نمیتوانید مسواک ایرانی بخرید ولی اگر همین 3000 تومان را تبدیل به دلار کنید میتوانید مسواک خارجی بخرید. همان مسواکی که حتی برادرتان با 3000 تومان نمیتواند به شما بفروشد.
درواقع در فهم عموم دلار تنها یک کالاست، درحالیکه دلار کوه یخ شناوری است که قسمت کوچکش دیده میشود؛ ولی قسمت بزرگ و اصلی آنکه تقویت واردات و تضعیف تولیدکننده داخلی است مخفی میماند.
درمان مسئله دلار، متورم شدن هر ساله آن با توجه به تورم است، اگر نگذاریم دلار بهصورت آهسته و پیوسته رشد کند مثل فنری که در حال فشرده شدن است هرروز فشردهتر میشود و وقتیکه این فنر قیمتی رها شود مثل سنوات قبل دودش به چشم خودمان میرود.
رابطه دلار و بورس|تاثیرات دلار بر شاخص بورس
با توجه به تجارب گذشتگان رابطهای که میان نرخ ارز و بازار سهام وجود دارد، رابطهای همبسته میباشد. در سال های اخیر، با افزایش تعداد شرکتهای پذیرش شده در بازار سهام این رابطه مستحکمتر شد. همینطور، شرکتهایی که در بازار بورس پذیرش شده اند تاثیر پذیری بیشتری از نرخ دلار دارند. جهشی که اکثر تحلیلگران در انتظار آن بودند جهش نرخ ارز بود. نکته ای که باید به آن توجه داشت میزان رشد سهام نسبت به نرخ ارز است؛ اگرچه، نرخ ارز به عنوان یک محرک مهم در رشد قیمت سهام به شمار میرود، اما باید دید که این رشد و رابطه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و آیا میتوان برای آن نرخ ثابتی را متصور یا خیر. در این مقاله، به بررسی رابطه دلار و بازار سهام و همینطور، مقایسه نمودار شاخص کل بورس و دلار خواهیم پرداخت.
شاخص بورس در چند سال اخیر
همانطور که میدانید در سالهای اخیر، ارزش ریال به شدت کاهش پیدا کرده است و اکثر افراد جامعه به دنبال راهی برای سرمایه گذاری هستند که بتوانند پول نقد خود را به آن تبدیل کنند. علاوه بر افرادی که بانک را برای سرمایه گذاری انتخاب میکنند، افرادی نیز وجود دارند که در بازارهای مسکن، خودرو، دلار، بورس و … سرمایه گذاری میکنند. با توجه به رشد قابل توجه بورس در سال گذشته، افراد زیادی با یک سرمایه گذاری قوی توانستند پیشرفتهای چشمگیری داشته باشند. اما باید به این نکته توجه کنیم که، برای یک سرمایه گذاری موفق باید دانش و اطلاعات کافی در این باره داشته باشید و در صورت عدم دانش میتوانید با یک شخص کاربلد برای یک سرمایه گذاری موفق مشورت کنید.
مقایسه رشد دلار و بورس
بازار سرمایه ایران 4 صنعت را به خود اختصاص داده است. این محصولات شامل، فرآوردههای نفتی، کانیهای فلزی، فلزات اساسی و محصولات شیمیایی میباشد. از ویژگیهای این صنعتها، میتوان به قیمت گذاری آنها بر اساس عرضه و تقاضای جهانی و تولیدات صادرات محور آنها اشاره کرد. از آنجایی که، این صنعتها ماهیت صادراتی دارند، با توجه به افزایش نرخ ارز، مزیت صادراتی بالا رفته و به دنبال ثبات قیمتهای جهانی، سودآوری این شرکتها نیز بیشتر میشود.
با وجود این، برخی شرکتها به دلیل هزینههای ارزی بالا و تاثیرپذیری بالا از ارز با افت ارزش بعد از جهش ارزی رو به رو میشوند، که گاهی این ارزش میتواند تا یک چهارم قبل از جهشهای ارزی کاهش پیدا کند. قیمت گذاری سهام محصولات داخلی این صنایع نیز بر اساس نرخ دلار و فروش صادراتی آن میباشد. هر چند، بخشی از هزینههای این شرکتها (شرکتهای صادرات محور) دلاری است؛ اما، به دلیل حاشیه سود بالا و نسبت هزینه به درآمد پایین در مجموع برآیند مثبتتری دارد. بر اساس بررسیهای صورت گرفته، اگر نرخ دلار 10% افزایش پیدا کند، یک شرکت پتروشیمی بیش از 15% میتواند سودآوری داشته باشد. گروه دیگری که از افزایش نرخ دلار منتفع میشوند، شرکتهایی هستند که تراز ارزی مثبتی دارند. افزایش نرخ ارز برای بنگاههای داخلی نیز قابل اهمیت است، به این دلیل که، هزینه تولید را در شرکتهایی که فروش داخلی دارند افزایش میدهد و این شرکتها نمیتوانند متناسب با افزایش هزینهها در محصولات تولیدی خود افزایش نرخ بدهند. به طور کلی میتوان گفت، در صورت افزایش نرخ دلار، تورم شدیدی در جامعه حاکم خواهد شد.
اما، متاسفانه بسیاری از شرکت های بورسی با به وجود آمدن تورم، افزایش قیمت خواهند داشت. به طور مثال؛ صنعت خودرو جزء صنایعی است که ارتباط و همبستگی مستقیمی با دلار ندارد؛ اما در صورتی که، قیمت دلار افزایش پیدا کند قیمت داراییهای صنعت خودرو نیز افزایش پیدا میکند. همانطور که، افزایش یا کاهش قیمت دلار برای شرکتهای صادرات محور امری مثبت تلقی میشود، برای برخی شرکتها نیز میتواند پیامدهای منفی داشته باشد. همینطور، مواد اولیه بعضی از شرکتها از خارج کشور تهیه میشود، افزایش نرخ دلار میتواند در افزایش قیمت آنها بسیار تاثیر داشته باشد.
تحلیل شاخص کل
در تصویر زیر، تحلیل شاخص کل برای شما آورده است. این تحلیل در تاریخ 1400/10/18 انجام شده است.
تحلیل دلار
کف حمایتی 27000 تومان از ابتدای شهریور ماه تاکنون شکسته نشده و همچنان معتبر میباشد.
همچنان، که سقف 28500 تومان هم مقاومت اصلی است. حال، با توجه به نوسانات بالای محدوده 27000 تومان که هر روز کوتاهتر و نزدیکتر به این محدوده حمایتی میشود؛ انتظار برای حمایت، با توجه به کراس منفی مووینگها نیز کمتر شده است. هدف ریزش هم بر اساس کفهای حمایتی 26000 و 25500 تومان تعریف میشود.
اما برای برخورداری از خرید مطمئن (صرفا سهامداری در بورس) در صورت شکست حمایت 27000 تومان در روزهای آینده انتظار خرید در نقطه حمایتی (25500 تومان) مشخص شده است. در غیر این صورت، انتظار برای ورود مطمئن بعد از افزایشی شدن و ورود به محدوده بالای 28500 تومان (احتمالات نوسانی شدن دلار = ریسک بالا در سهامداری) بالا میرود.
- به طور کلی، انتظار ریزشی شدن به زیر 27000 تومان در این هفته وجود ندارد مگر با انتشار اخبار
در تصویر زیر، تحلیل دلار در تاریخ 1400/07/23 را مشاهده مینمایید که این تحلیل تا 1400/08/07 نیز اعتبار دارد. (حد ضرر در این تحلیل 25500 تومان و حد سود 28500 تومان تعیین شده است.)
با کاهش دلار چه سهامی بخریم ؟
موضوعی که معامله گران زیادی به آن توجه میکنند، صعود دلار است. صعود دلار در مرحله نخست، میتواند بر سهام کالایی مانند گروه فلزات، معدنیها، سهام پالایشی، پتروشیمیها و … تاثیر زیادی داشته باشد. به طور کلی، شرکتهایی که فروش محصولات آنها با نرخ دلار ارتباط مستقیم دارند از این دسته سهامها میباشند. البته، در این مورد باید به قیمتهای جهانی کالاها نیز توجه داشت که اثر آن را نمیتوان نادیده گرفت.
در مرحله دوم، باید به محصولات داخلی توجه داشت. با افزایش تورم، قیمت کالاهای داخلی نیز افزایش پیدا میکند. در مرحله آخر، شرکتهایی که محصولات آنها به بازار داخل ختم میشود، است که مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی، موج تورمی معمولا به بهانههای مختلف در گروههای سهامی خود را نشان میدهد.
خلاصه مطالب
نرخ ارز و شاخص قیمت سهام دو مفهوم اساسی در مفاهیم مالی به شمار میرود. این دو مفهوم میتواند در سطح جهان، کسب و کار جهانی را ایجاد کند. سرمایه گذار اگر بتواند این دو مفهوم را شناسایی کند و به یک درک کلی از آنها برسد، میتواند ریسک سرمایه گذاری خود را به حداقل برساند. بورس اوراق بهادار یکی از اصلیترین منابع سرمایه گذاری در ایران است که، سرمایه گذاری در آن میتواند رشد توسعه اقتصادی را به دنبال داشته باشد. همینطور، نرخ ارز بر شاخص کل سهام نیز اثر زیادی دارد که مقادیر آن در حال تغییر و نوسان میباشد. با در نظر گرفتن تفاوت در زیرساختهای سرمایه گذاری و شرایط اقتصادی کشورها، اثر نرخ ارز و نوسانات آن بر شاخص قیمت سهام در کشورهای مختلف میتواند متفاوت باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که، بین نرخ ارز و شاخص سهام توافق عمومی وجود ندارد.
دیدگاه شما