اهمیت جریان نقدینگی چیست؟


اقتصاد ما

● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمت‌های دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتی‌اش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایه‌گذار مناسب ارزیابی می‌شود، اگر منابع مالی کافی به‌واسطه سرمایه خود یا وام‌های وثیقه‌ای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وام‌هایی گفته می‌شود که وام‌گیرنده در ازای دریافت آن دارایی‌های را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک می‌سپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسک‌نقدینگی آشکار می‌گردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله دارایی‌اش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معامله‌گر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایه‌گذاری کم‌ریسک» که از اهرم‌های مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایه‌گذاری اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ مشترکی گفته می‌شود که برای بالا بردن بازدهی خود از روش‌های مصون ماندن از ریسک استفاده می‌کند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپرده‌گذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانک‌ها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هم‌اکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبه‌روییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق می‌کند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبه‌رو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معامله‌گران هم‌اکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضه‌ای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانک‌ها با کمبود سرمایه‌ روبه‌رو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایه‌ای که به سایر معامله‌گران از جمله صندوق‌های سرمایه‌گذاری کم ریسک وام می‌دهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوق‌ها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبه‌رو هستند. به طور خلاصه، اگر بانک‌ها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمی‌توانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید می‌نمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش می‌دهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف می‌کند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حساب‌ها و در نتیجه مدیریت ریسک سخت‌گیرانه‌تر می‌شود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامن‌زده و جریان همین‌طور ادامه می‌یابد.

● ریسک نقدینگی و قیمت دارایی‌ها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگی‌اش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینه‌های معاملاتی سرمایه‌گذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم می‌گیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیش‌تر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایه‌گذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا می‌برد. مدل‌های قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان می‌دهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همان‌طور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش هم‌زمان قیمت‌ها خواهد شد.

● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه‌ نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگری‌های موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانک‌ها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینه‌ساز به وجود آمدن تسلسل‌های سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیم‌شدن اوضاع ترازنامه بانک‌ها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهی‌هایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش دارایی‌ها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سخت‌گیرانه‌تر نمودند. و همین اقدامات بازار وام‌دهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده می‌شود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانک‌ها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایه‌گذاران، به ویژه آنها که مثل صندوق‌های سرمایه‌گذاری کم‌ریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانک‌ها به وام‌دهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حساب‌ها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبه‌رو شدند.وقتی بانک‌هایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیت‌شان متزلزل گشت، مشتریان آن‌ها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایه‌ها و اصلاح موقعیت‌شان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانک‌ها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواست‌های خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمت‌ها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معامله‌گران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشم‌انداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایه‌گذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمت‌ها به ویژه برای دارایی‌هایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.

● بحران به سایر انواع دارایی گسترش می‌یابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع دارایی‌ها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بوده‌ایم به این دلیل که معامله‌گران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست داده‌اند. به عنوان نمونه‌ای از شدت بحران نقدینگی می‌توان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهم‌ترین موقعیت آربیتراژی در حجیم‌ترین بازار دنیا (بازار ارز) می‌باشد – اشاره کرد، که هم‌اکنون حتی برای ارزهای عمده‌ نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمی‌‌تواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمی‌تواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بی‌ثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حساب‌ها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع دارایی‌ها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله می‌شود افزایش یافته است.

● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET)‌ گسترش می‌یابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرف‌کنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکت‌های مین استریت (شرکت‌های تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه‌ از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.

چه چیز می‌‌تواند – و چه چیز نمی‌تواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانک‌ها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانک‌ها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهی‌های قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور می‌توان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخه‌های نقدینگی می‌شوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمین‌های بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهره‌مند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجین‌های معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسک‌های سیستمی ناشی از چرخه‌های نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورس‌های سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگی‌های متقابل، پیچیدگی‌ها، ریسک‌های چند جانبه و کاهش شفافیت می‌شود. به طور ساده، وقتی سهام می‌خرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریده‌اید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه می‌خرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریده‌اید بستگی پیدا می‌کند این وابستگی می‌تواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدین‌ترتیب، زمانی که اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ افراد اعتماد خود را به بانک طرف معامله‌شان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکل‌گیری چرخه نقدینگی مورد اشاره می‌شوند.

● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیش‌بینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و می‌فروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایین‌تر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدین‌طریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی این‌چنینی در آینده، سیاست‌گذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده می‌کنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار می‌آورند، نقدینگی را افزایش داده و حباب‌های قیمت را کاهش می‌دهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروش‌های استقراضی جدید موسسات مالی را می‌توان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفاده‌کنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاه‌های مساله‌دار اولین کسانی هستند که سپر بلا می‌گردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.

● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکل‌زا است، مهم‌تر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک می‌شود. عمده‌ترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته می‌شود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکل‌گیری حباب قیمتی کمک می‌نماید، ولی تقریبا هیچ‌گونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) می‌باشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگ‌ترین‌ها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بی‌ثبات بازار سهام، به‌نظر نمی‌رسد که هم‌اکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیات‌های معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیات‌ها برای جلوگیری از حباب‌های قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیات‌های معاملاتی‌اش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایه‌گذاران حرفه‌ای نظیر «صندوق‌های سرمایه‌گذاری کم‌ریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایه‌گذاران حقیقی چاره‌ای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوق‌های کم‌ریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانک‌های سرمایه‌گذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی می‌کنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع می‌شد، همین ترفندها به کار گرفته می‌شدند.
این امر وابستگی‌های چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیم‌تر شدن وضعیت چرخه‌های مدیریت ریسک آنگونه که پیش‌تر شرح دادیم می‌گردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیت‌های معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهم‌تر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود می‌آورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاه‌های «مین استریت» (بنگاه‌های تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشم‌گیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایه‌گذاران- داخلی و بین‌المللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهام‌شان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکت‌های آمریکایی را مشکل‌تر می‌سازد و همان‌طور که می‌دانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.

● نتیجه‌گیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانک‌ها و سایر واسطه‌های مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحران‌های اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ نقدینگی از طریق چرخه‌های نقدینگی گسترش می‌یابند؛ در چرخه‌های نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حساب‌ها، سخت‌گیرانه‌تر شدن مدیریت ریسک و افزایش بی‌ثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت می‌کنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که به‌طور سنتی تامین‌کننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی می‌شوند، سرمایه‌های جدید به کندی وارد بازار شده و قیمت‌ها کاهش یافته و به جای اول خود باز می‌گردند.

صورت جریان وجوه نقد چیست ؟

صورت جریان وجوه نقد (Cash flow Statement) یکی از صورت‌های مالی است که داده‌های کلی مربوط به همه ورودی‌های نقدی‌ای را که یک شرکت از فعالیت‌های در حال انجام و منابع سرمایه‌گذاری‌‌های خارجی دریافت می‌کند، ارائه می‌دهد. همچنین شامل کلیه وجوه خروجی نقدی است که برای فعالیت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری در یک دوره معین پرداخت می‌شود. به بیان ساده گزارش گردش وجوه نقد گزارشی از خلاصه جریانات مالی شرکت در یک دوره مالی است.

cashflow statement header

در این گزارش، جریانات ورود و خروج وجوه نقد در موارد زیر ارائه می‌شوند:

جریانات نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی:

فعالیت‌های عملیاتی شامل فعالیت‌های اصلی مولد درآمد عملیاتی در واحد تجاری است.


➕ جریانات ورود وجه نقد در فعالیت‌های عملیاتی:

• دریافت‌های نقدی حاصل از فروش و خدمات
• دریافت‌های نقدی حاصل از حق امتیاز و حق الزحمه و کارمزد و سایر درآمدهای عملیاتی


➖ جریانات خروج اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ وجه نقد در فعالیت‌های عملیاتی:

• پرداخت‌های نقدی به فروشندگان کالا و خدمات
• پرداخت‌های نقدی به کارکنان واحد تجاری
• پرداخت‌های نقدی به ارائه‌دهندگان خدمات بیمه، تبلیغات و سایر خدمات مشابه

جریانات نقدی ناشی از بازده سرمایه‌گذاری‌ها و سود پرداختی بابت تأمین مالی:

در واحدهایی که فعالیت‌های اصلی و مستمر آن‌ها شامل سود سهام، سود پرداختی و سود تسهیلات به صاحبان سپرده‌ها باشد، دریافت‌‌ها و پرداخت‌های نقدی مرتبط با آن در صورت جریان وجوه نقد جزو فعالیت‌های عملیاتی طبقه‌بندی می‌شوند. کلیه مبالغ دریافتی و پرداختی در ارتباط با سود سهام، درآمد سرمایه‌گذاری و سود و کارمزد تامین مالی (تسهیلات دریافتی) جزو این سر فصل است.


➕ برخی از جریانات ورود وجه نقد در بازده سرمایه‌گذاری‌ها و سود پرداختی بابت تأمین مالی:

• سود کارمزد دریافتنی
• سود سهام دریافتنی


➖ برخی از جریانات خروج وجه نقد در بازده سرمایه‌گذاری‌ها و سود پرداختی بابت تأمین مالی:

• سود کارمزد پرداختنی
• سود سهام پرداختنی
• بخش هزینه‌های تامین مالی اقساط اجاره به شرط تملیک پرداختنی

جریانات نقدی ناشی از مالیات بر درآمد:

در این ساختار، تنها پرداخت‌ها یا علی‌الحساب‌های پرداختی از مالیات بر درآمد و یا استرداد مبالغ پرداختی، گزارش شده و این قسمت، مالیات‌های تکلیفی و مستقیم را در برنمی‌گیرد.


➖ نمونه‌ای از جریانات خروج وجه نقد ناشی از مالیات بر درآمد:

• مالیات پرداختنی بابت عملکرد واحد تجاری

جریان وجوه نقد

جریانات نقدی ناشی از فعالیت‌های سرمایه‌گذاری:

این ساختار شامل جریان‌های نقدی مربوط به تحصیل و فروش سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت، دارایی‌های ثابت مشهود و دارایی‌های نامشهود است. علاوه بر این، پرداخت و وصول تسهیلات اعطایی به اشخاص مستقل از واحد تجاری نیز در این قسمت قرار می‌گیرد.


➕ برخی از جریانات ورود وجه نقد در فعالیت‌های سرمایه‌گذاری:

• دریافت‌های نقدی حاصل از فروش سرمایه‌گذاری در سهام اوراق مشارکت و اوراق قرضه
• دریافت‌های اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ نقدی حاصل از فروش دارایی‌های ثابت مشهود و دارایی‌های نامشهود
• دریافت‌های نقدی مرتبط با اصل سپرده‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت بانکی
• دریافت‌های نقدی حاصل از وصول وام‌های پرداختنی


➖ برخی از جریانات خروج وجه نقد در فعالیت‌های سرمایه‌گذاری:

• پرداخت‌های نقدی جهت تحصیل سرمایه‌گذاری‌ها در سهام، اوراق مشارکت و اوراق قرضه
• پرداخت‌های نقدی جهت تحصیل دارایی‎‌های ثابت مشهود و دارایی‌های نامشهود
• سپرده‌گذاری نزد بانک‌ها در قالب سپرده‌های سرمایه‎‌گذاری بلندمدت
• وام‌های نقدی پرداختی به سایر اشخاص شامل قرض‌الحسنه

جریانات نقدی ناشی از فعالیت‌های تأمین مالی:

منظور از فعالیت‌های تأمین مالی، مواردی است که منجر به تغییر ساختار سرمایه می‌شوند.


➕ برخی از جریانات ورود وجه نقد در فعالیت‌های تامین مالی:

• دریافت‌های نقدی حاصل از صدور سهام
• دریافت‌های نقدی حاصل از صدور اوراق مشارکت، اوراق قرضه، وام ها و سایر تسهیلات کوتاه‌مدت و بلندمدت


➖ برخی از جریانات خروج وجه نقد در فعالیت‌های تامین مالی:

• بازپرداخت اصل اوراق مشارکت، اوراق قرضه، وام‌ها و سایر تسهیلات دریافتی
• پرداخت بخش اصل اقساط و اجاره به شرط تملیک
• پرداخت هر گونه مخارج به جز سود تضمین شده و کارمزد پرداختی بابت تامین مالی

◀️ نکته ۱:

مطابق با جدیدترین نسخه تجدیدنظر شده استاندارد شماره ۲ حسابداری مربوط به سال ۱۳۹۷، صورت جریان وجوه نقد باید جریانات نقدی طبقه‌بندی شده را بر حسب فعالیت‌های عملیاتی، فعالیت‌های سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های تامین مالی گزارش کند و سایر موارد به صورت جداگانه افشا و به عنوان یکی از این دسته‌ها طبقه‌بندی شوند.

◀️ نکته ۲ :

مطابق با استانداردهای حسابداری معاملات غیرنقدی (معاملات بی تاثیر بر وجه نقد) در صورت جریان وجه نقد منعکس نمی‌شوند و فقط در صورت با اهمیت بودن در یادداشت‌های توضیحی به نحوی مناسب افشا می‌شوند.

روش‌های تهیه صورت جریان وجوه نقد :

محاسبه و تهیه صورت جریان وجوه نقد به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام می‌گیرد:

🔵 روش مستقیم:

به موجب این روش، ناخالص وجوه نقد دریافتی و پرداختی بر حسب طبقات عمده افشاء می‌شود به طوریکه فعالیت‌های عملیاتی بر اساس جریان‌های نقدی ورودی و جریان‌های نقدی خروجی ناشی از عملیات به تفکیک گزارش می‌شوند. همچنین جریان‌های نقدی ورودی و خروجی که در سایر بخش‌ها نتوان طبقه بندی کرد در این بخش منعکس می‌شود. این روش انواع مختلفی از پرداخت‌ها و دریافتی‌های نقدی را گردآوری می‌کند که شامل: پول نقد پرداخت شده به تأمین‌کنندگان، دریافتی‌های وجوه نقدی از مشتریان و پول نقد پرداخت شده برای پرداخت حقوق است. این ارقام با استفاده از مقدار اولیه و مقدار ثانویه نقدینگی (در طول دوره مالی) موجود در انواع حساب‌های تجاری و بررسی کاهش یا افزایش خالص حساب‌ها محاسبه می‌شود.

روش مستقیم نسبت به روش غیرمستقیم نیازمند نیروی کار و سازماندهی بیشتری است. برای هر تراکنش نقدی نیاز به دریافت و پیگیری دریافت و برای پرداخت وجوه نقد نیز تراکنش‌ها می‎بایستی کنترل و ثبت گردد. این روش مناسب شرکت‌های نسبتاً بزرگ و امکانات مکانیزه و تراکنش‌های کم حجم ولی ارزش بالاست.

  • گزارش گردش وجوه نقد به شیوه مستقیم با مشخص کردن منابع و مصارف در سیستم خزانه داری پیوست قابل تهیه است.

🔴 روش غیرمستقیم:

درآمد خالص و عوامل کاهش ارزش دو گزینه مورد توجه در روش غیرمستقیم هستند. در این روش فعالیت‌های عملیاتی بر اساس تعدیل سود عملیاتی و تبدیل آن به جریان وجوه نقد ناشی از عملیات گزارش می‌شود. به موجب این روش، سود یا زیان عملیاتی با انجام تعدیلاتی به خالص جریان‌های نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی تبدیل می‌شود. یکی از این تعدیلات، اثر معاملات و رویدادهایی است که دارای ماهیت غیرنقدی هستند. همچنین اثر اقلامی که در محاسبه سود یا زیان عملیاتی دوره جاری منظور شده باشد، لیکن جریان‌های نقدی مرتبط با آن‌ها در دوره‌های قبل حادث شده یا در دوره‌های آینده حادث خواهد شد و بالعکس نیز جزئی از این تعدیلات به شمار می‌رود.

از آنجاییکه این روش ساده‌تر است، بسیاری از مشاغل کوچک این رویکرد را بیشتر ترجیح می‎دهند.

  • گزارش گردش وجوه نقد به صورت غیرمستقیم در گزارش‌های پارامتریک سیستم حسابداری پیوست تهیه می‌شود.

تفاوت روش مستقیم و غیرمستقیم تنها در ارائه بخش عملیاتی است و سایر بخش‌های صورت جریان وجوه نقد در هر دو روش یکسان است.

◀️ نکته ۳ :

مطابق با استانداردهای حسابداری اگر صورت جریان وجوه نقد به روش مستقیم تهیه شود باید صورت تطبیق سود (زیان) خالص عملیاتی با وجه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی در یادداشت‌های توضیحی همراه صورت‌های مالی افشا شود.

افزایش سرمایه چیست؟

افزایش سرمایه
یکی از اصطلاحات رایج که در بازار سرمایه با آن سروکار داریم، مفهوم افزایش سرمایه شرکت‌های سهامی و نحوه محاسبه مقدار سهام هر سرمایه گذار پس از این افزایش سرمایه است. در سامانه کدال و اطلاعیه های ناظر بازار بسیار دیده ایم که نماد شرکتی برای افزایش سرمایه متوقف و سپس بازگشایی شده است. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا به طور کامل افزایش سرمایه و نحوه محاسبه آن را بررسی کنیم.
افزایش سرمایه در شرکت‌های سهامی عبارت است از”افزایش اسمی میزان سرمایه ثبت شده شرکت”. به عبارت دیگر افزایش سرمایه یعنی افزایش تعداد سهام منتشره توسط شرکت‌های سهامی.

افزایش سرمایه شرکت‌ها عموماً به یکی از دو دلیل زیر است:
تامین منابع مالی جدید برای گسترش فعالیت های شرکت
اصلاح ساختار شرکت
مراحل تصمیم گیری برای افزایش سرمایه به این شکل است که ابتدا هیئت مدیره نسبت به افزایش سرمایه شرکت تصمیم گیری نموده و این تصمیم را اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ به عنوان یک پیشنهاد در جلسه مجمع عمومی فوق العاده به رای گیری سهامداران می‌گذارد. نکته‌ای که در افزایش سرمایه شرکت‌ها حائز اهمیت است، محل تامین این مبلغ است. پس از توضیحاتی در خصوص افزایش سرمایه شرکت‌ها به بیان روش های افزایش سرمایه خواهیم پرداخت.

________________________________________
انواع روش‌های افزایش سرمایه
افزایش سرمایه شرکت‌ها از منابع متفاوتی تامین می شود، اگر بخواهیم روش‌های تامین مالی افزایش سرمایه را بررسی کنیم به ۴ روش زیر خواهیم رسید:
• افزایش سرمایه از محل سود انباشته (سود های پرداخت نشده سال‌های قبل)
بخشی از سود سالانه شرکت‌ها در حساب سود انباشته آن‌ها ذخیره می‌شود. سودهایی که در سال‌های گذشته بین سهامداران تقسیم نشده است در جهت جبران و احیاء مخارج مورد نیاز برای سرمایه‌گذاری‌های جدید و سایر عملیات شرکت به کار گرفته شده و عملاً جریان نقدینگی جدیدی به شرکت ورود پیدا نمی‌کند.

همانطور که مشخص است در این حالت سهامداران پولی برای خرید اوراق جدید تزریق نمی‌کنند، به همین دلیل اصطلاحاً به سهام تعلق گرفته به سهامداران سهام جایزه می‌گویند. این سهام جایزه به همه سهامداران تعلق دارد و سهامداران بدون نیاز به پرداخت هیچ گونه وجهی، مالک سهام جایزه شده به نحوی که میزان مالکیت سهامداران پس از این نوع افزایش سرمایه تغییری نخواهد کرد. (تغییری در دارایی شما صورت نمی‌گیرد: یعنی پس از اینکه تعداد سهام شما زیاد شد، طبق فرمول بالا قیمت جدید سهام طوری تغییر می‌کند که دارایی شما تغییری نمی‌کند اما تعداد سهام شما زیاد می‌شود.)

• افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی های شرکت
افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی : زمانی که قدرت خرید پول کشورها کم شده و تورم در آن ها افزایش می یابد، شاهد افزایش تغییرات در قیمت نسبی کالا و خدمات هستیم. این امر خصوصا در زمان استفاده از سازوکار چند نرخی بودن ارز، سبب اختلاف شدید میان بهای تمام شده (ارزش تاریخی) دارایی های ثابت و سرمایه گذاری‌های بلند مدت با ارزش های جدید و جاری می شود.. یکی از روش‌هایی است که نقصان و نامربوط بودن اطلاعات را تا حدی رفع می‌کند. قیمتی که در تجدید ارزیابی برای ارزش ثبت شده یک دارایی تعیین می شود، مازاد تجدید ارزیابی نامیده می‌شود. این مازاد محاسبه شده، به عنوان درآمد (عایدی) یا چیزی شبیه آن محسوب نمی‌شود. زیرا این روش (تجدید ارزیابی) فقط منتسب کردن ارزش‌های جدید به دارایی‌های موجود و اتفاقی است و مبنی بر ایجاد درآمد و یا عایدی نیست. در این روش افزایش ارزش دفتری یک دارایی ثابت مشهود که به عنوان یک درآمد غیرعملیاتی تحقق نیافته از محل تجدید ارزیابی و یا افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی خواهد بود، به صورت مستقیم و با نام مازاد تجدید ارزیابی به ثبت می‌رسد. به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه در ترازنامه آمده و در صورت سود و زیان نیز ذکر می‌شود.

در افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی ، با درنظر گرفتن اینکه حساب افزایش سرمایه به روش مذکور اندوخته‌ای غیرقابل تقسیم خواهد بود و به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه محسوب می‌شود، در هر دوره مالی به مقدار استهلاک ناشی از مابه‌التفاوت تجدید ارزیابی به عنوان هزینه منظور شده و به حساب افزایش سرمایه منتقل می‌شود. سهامداران باید به این نکته توجه داشته باشند که از آنجا که مازاد تجدید ارزیابی به عنوان عایدی و چیزی شبیه به آن محسوب نمی‌شود، ارزش ذاتی شرکت تغییری نخواهد کرد.
• افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حال شده
شرکت اگر اندوخته و یا سود انباشته‌ای داشته باشد می‌تواند اقدام به افزایش سرمایه کند حال اگر شرکت اندوخته و یا سود انباشته‌ای نداشته باشد و یا نخواهد از این محل برای افزایش سرمایه استفاده کند می‌تواند از محل آورده نقدی سهامداران اقدام به افزایش سرمایه کند. در این حالت از سهامداران خواسته می‌شود که مبلغ جدیدی را برای افزایش دادن سرمایه به شرکت بیاورند و با این کار حق بهره‌مندی از حق تقدم را برای خود محفوظ داشته‌اند.

شرکت با تصویب مجمع عمومی فوق‌العاده تصمیم می‌گیرد تا از محل آورده نقدی ، اقدام به افزایش سرمایه کند. بنابراین با توجه به اینکه افزایش سرمایه از این روش، مستلزم تأمین منابع جدید از سوی سهامداران فعلی شرکت است، شرکت حق استفاده و حضور در این افزایش سرمایه را ابتدا به سهامداران می‌دهد. به این صورت که اوراقی تحت عنوان حق تقدم سهام در اختیار سهامداران فعلی قرار می گیرد. سهامدار در مدت زمان مجاز برای معاملات این اوراق می‌تواند یکی از دو اقدام زیر را انجام دهد:

راه اول) پرداخت پول:
در این روش سهامداران به ازای هر سهم باید مبلغی را به شرکت پرداخت نمایند. این مبلغ ممکن است به اندازه ارزش اسمی هر سهم که در ایران برابر است با ۱۰۰۰ ریال است باشد و یا بیشتر از این مبلغ بوده و تا قیمت روز هر سهم تعیین شود. همانطور که بیان شد معمولا در ایران از سهامداران می‌خواهند که به ازای هر سهم ۱۰۰تومان (ارزش اسمی) به حساب شرکت واریز کنند اما اگر این عدد بیشتر از این مبلغ باشد تحت عنوان صرف سهام در قسمت حقوق صاحبان سهام در سمت چپ ترازنامه شرکت نشان داده می‌شود که بر طبق قانون تجارت حساب صرف سهام نمی‌تواند به عنوان سود بین سهامداران شرکت توزیع شود. به عنوان مثال چنانچه از سهامداران خواسته شود که بجای ارزش اسمی هر سهم، مبلغ ۱۲۰ تومان برای هر سهم واریز کنند، ۲۰ تومانی که مازاد بر ارزش اسمی از سهامدار دریافت می‌شود، به عنوان صرف سهام در نظر گرفته خواهد شد.
________________________________________

راه دوم) فروش حق تقدم:
به جز پرداخت مبلغ اسمی هر سهم، سهامدار قبلی می‌تواند نسبت به فروش این اوراق در مدت زمانی که برای آن تعیین می‌شود اقدام نماید. اگر سهامداران به هر علتی تمایل نداشته باشند که از حق تقدم‌های خود استفاده کنند می‌توانند این اوراق را به سرمایه گذاران دیگر بفروشند که این نقل و انتقال از طریق شرکت‌های کارگزاری بورس اوراق بهادار و فرابورس ایران امکان پذیر است. خریدار اوراق حق تقدم، باید علاوه بر پرداخت مبلغی که بابت حق تقدم به فروشنده می‌پردازند مبلغ مطالبه شده توسط شرکت را نیز به حساب شرکت واریز نماید. باید توجه داشت که معمولا مهلت استفاده از گواهی های حق تقدم در خرید سهام جدید، در یک بازه زمانی ۶۰ روزه خواهد بود.
چنانچه سهامداران در مهلت مقرر اقدام به پذیره نویسی نکنند (یعنی مبلغ مطالبه شده توسط شرکت را واریز نکنند) و یا از فروش گواهی حق تقدم خود صرف نظر کنند، شرکت پس از اتمام دوره پذیره نویسی، گواهی‌های باقیمانده را به عنوان حق تقدم استفاده نشده از طریق بورس اوراق بهادار در معرض فروش عمومی (پذیره نویسی عام) قرار می‌دهد و پس از فروش، مبلغ حاصل از فروش را به حساب سهامداران قبلی واریز می‌کند. به این صورت افراد جدید می‌توانند حق تقدم استفاده نشده را خریداری کرده و از این طریق جایگزین سهامداران قبلی شوند.

________________________________________
• افرایش سرمایه از محل سلب حق تقدم
1- تقسیم نقدى صرف سهام بین سهام‌داران قبلى : در این ارتباط لازم است شرکت به اطلاع صاحبان سهام برساند که سود نقدى توزیع‌ شده از محل صرف سهام یا بازده سرمایه است نه از محل فعالیت عملیاتى و بازرگانى شرکت و با توزیع نقدى صرف سهام میان سهامداران قبلى چیزى جز افزایش سرمایه به قیمت اسمى نصیب شرکت نخواهد شد.
۲- توزیع سهام جدید میان سهام‌داران جدید به ازاى صرف سهام : در این مورد برابر حساب صرف سهام، سهام جدید به قیمت اسمى منتشر و به سهامداران قبلى داده می‌شود. به نظر مى‌رسد پس از توزیع سهام جدید، نتیجه این نوع افزایش سرمایه براى شرکت برابر با افزایش سرمایه به قیمت اسمى است.
۳- انتقال صرف سهام به اندوخته شرکت : در این مورد صرف سهام همانند سایر حساب‌هاى اندوخته شرکت، ذیل حقوق صاحبان سهام قرار مى‌گیرد و متعلق به کلیه سهامداران اعم از قبلى و جدید مى‌شود. این نوع مصرف صرف سهام مورد نظر و توجه شرکت‌ها و سازمان بورس است که با تامین مالى صرف سهام پشتوانه و بنیه مالى شرکت براى انجام طرح‌ها و پروژه‌ها و سرمایه‌گذارى قوى مى‌شود.

ذینفعان صرف سهام:
۱- شرکت: شرکت‌ها علاقه‌مند هستند با کمترین سهام منتشره، بیشترین تامین مالى بلندمدت بدون سررسید را انجام دهند و با اینکار بدون افزایش ریسک سهام شرکت، بر سودآورى و اعتبار شرکت بیفزایند.
۲- سهام‌دار عمده اصلى: سهام‌دار اصلى شرکت که کنترل و مدیریت شرکت را در دست دارد بسیار علاقه‌مند است کنترل شرکت را هم‌چنان حفظ کند و درصد سهام مدیریتى‌اش کاهش نیابد (به ویژه زمانى که درصد سهام مدیریتى آنها شکننده و در حداقل ممکن براى مدیریت است). ضمناً با افزایش سرمایه در اغلب موارد مجبور به آورده نقدى به شرکت نباشد.
۳- بازار سهام: سهام مورد نظر باید در شرایط پذیره‌نویسى مورد اقبال بازار باشد. افزایش سرمایه با صرف سهام باید فرصتى را پیش روى بازار بگذارد. دورنماى مثبتى از سودآورى بالقوه در آینده، انتظارات مثبت از افزایش قیمت سهم و یا تخفیف مناسب در قیمت پذیره‌نویسى نسبت به قیمت بازار در بر داشته باشد.
۴- سهام‌داران جزء: سهام‌داران جزء همواره به دنبال بازدهى بیشتر هستند بنابراین در پى این هستند که از محل صرف سهام بازدهى سریعى نصیبشان شود و نگرانى خاصى در کاهش درصد مالکیتشان در شرکت ندارند.
مزایاى افزایش سرمایه به روش صرف سهام
۱- از دیدگاه بازار و سهامداران افزایش سرمایه با صرف از رقیق شدن قیمت سهم جلوگیرى مى‌کند و با وجود منابع قابل توجه صرف سهام در اختیار شرکت، رشد سودآورى و EPS شرکت مضاعف مى‌‌شود و این خود غنى شدن قیمت سهم و افزایش قیمت‌هاى قابل توجهى را براى سهام‌داران و کاهش ریسک سهم در بازار را در پى خواهد داشت.
۲- یکى از مهم‌ترین مزیت‌هاى صرف سهام، به‌کارگیرى آن براى اصلاح ساختار مالى شرکت‌ها است. به ویژه در شرکت‌هاى دولتى خارج از بورس و شرکت‌هاى داراى پروژه‌هاى سرمایه‌گذارى که به دلیل قلت سرمایه ثبت شده از یک سو نیاز به اصلاح ساختار سرمایه دارند و از سوى دیگر نیازمند منابع مالى سنگین براى پیشبرد طرح‌هاى توسعه هستند، این نوع افزایش سرمایه بسیار توصیه مى‌شود.
۳- از دیدگاه شرکت افزایش سرمایه با صرف، یک منبع تامین مالى با ثبات و بدون سررسید معلوم تلقى می‌‌ىشود و شرکت دغدغه تعهد بازپرداخت آن را ندارد.
۴- اندوخته صرف سهام ریسک ناشى از عدم توان بازپرداخت بدهى‌ها را کاهش مى‌دهد و این سبب افزایش اعتبار شرکت در بازار و صنعت مى‌گردد.
۵- در نهایت پس از گذشت دوره‌اى شرکت مى‌تواند با تصویب مجمع اندوخته، صرف سهام را به حساب سرمایه منتقل کند و به ازاى آن سهام جدید میان سهام‌داران توزیع کند.

معایب افزایش سرمایه به روش صرف سهام:
۱- چنانچه سهام‌دار اصلى برنامه‌اى براى مشارکت در افزایش سرمایه نداشته باشد و با منافع آن در تعارض باشد به طورى که کنترل شرکت را از دست بدهد، افزایش سرمایه محقق نمى‌شود.
۲- در صورت توزیع نقدى فورى صرف سهام یا انتشار سهام جدید میان سهام‌داران قبلى، این روش افزایش سرمایه مشابه افزایش سرمایه به قیمت اسمى مى‌‌شود و با توجه به کاهش قیمت سهم پس از مجمع به میزان ارزش حق تقدم کلیه مزیت‌هاى مرتبت بر آن خنثى مى‌گردد.
۳- با توجه به لزوم تعهد اشخاص حقیقى یا حقوقى براى خرید سهام پذیره‌نویسى نشده، ممکن است در مواردى هیچ شخصى حاضر به این کار نباشد.
نتیجه‌گیرى:
با توجه به نکات ذکر شده، افزایش سرمایه با صرف سهام زمانى امکان‌پذیر است که میان منافع همه ذى‌نفعان تعادل برقرار شود و زمانى داراى فواید قابل توجه‌اى براى ذى‌نفعان خواهد بود که مبلغ حاصل از صرف سهام به اندوخته‌هاى شرکت منتقل شود و شرکت با سرمایه‌گذارى این منابع در دسترس بر سودآورى شرکت بیفزاید یا در صورت تصویب توزیع نقدى صرف سهام یا انتشار سهام جدید به ازاى آن، حداقل دو سال اندوخته صرف سهام در حساب یادشده نگه داشته شود تا شرکت با استفاده از آن بتواند بر توان سودآورى خود بیفزاید.

حسابداری حقوقی چیست ؟

حسابداری حقوقی

به طور کلی حسابداری حقوقی و دستمزد , یعنی به منظور فعالیت های کارکنان هر شرکت , سازمان و یا بنگاه های اقتصادی هزینه ای محاسبه و پرداخت گردد حقوق و دستمزد کارکنان بابت خدمات و یا نیروی کار آنها در تولید محصولات می باشد به همین دلیل باید که با دقت کنترل تحلیل گردد هدف از تعریف حقوق نوع پرداخت های ماهانه به کارمندان است و هدف از دستمزد نیز هزینه ای است که راستای محاسبه آن ساعت بوده طریقه پرداخت به کارگران می باشد در ادامه بیشتر به این معقوله می پردازیم . همراه بازرگانی امین باشید با خدمات صدور فاکتور رسمی . حسابداری امین شما را همراهی میکند با :

  • تعریف حسابداری حقوق و دستمزد
  • وظایف حسابداری حقوقی
  • اهمیت استفاده از حسابدار حقوقی
  • اهمیت یاد گرفتن حقوق و دستمزد در حسابداری

صدور فاکتور رسمی با حد اقل دستمزد

تعریف حسابداری حقوق و دستمزد

حسابداری حقوق و دستمزد شامل , پول گرفته شده از هر چک , حقوق و مالیات و همچنین مزایای دریافتی کارمندان می باشد حسابداران حقوق و دستمزد از امور مالی برای خلاص کردن جریان نقدینگی شرکت و سازمان استفاده می کنند ورودی های حقوق و دستمزد بر اساس یک دفتر کل در نظر گرفته که به ترتیب دادن به اطلاعات مالی می پردازند زمانی که به طور کل این اطلاعات برای پرسنل و کارمندی ثبت گردید افراد این امور را سامان داده و مدیر آن را دریافت نموده تا به ارزیابی عملکرد خود اضافه نماید .

وظایف حسابداری حقوقی

وجود سیستم حسابداری حقوقی از مزایا و اهمیت ویژه ای برخوردار است که در ادامه به مهم ترین وظایف آن اشاره می کنیم .

  • اطلاعات کارمندان را در سیستم حسابداری وارد می کند .
  • بررسی و محاسبات مرتبط با دستمزد و حقوق
  • سند حسابداری حقوق و دستمزد را ماهیانه محاسبه می کند .
  • مطابق با حکم های کارگزینی دستمز و حقوق کارکنان را محاسبه می نماید
  • فیش حقوقی پرسنل را تهیه و تنظیم می نماید
  • دیسکت بانک را تهیه می کند .
  • بررسی مرخصی های استفاده شده توسط کارکنان
  • لیست های بیمه آمالیات و حقوق را تهیه می کند و…….

اهمیت استفاده از حسابدار حقوقی

استفاده از سیستم حقوق و دستمزد و حسابدار حقوقی در شرکت و سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است که مهمترین این موارد شامل , به وجود آوردن رابطه ای صحیح و مطلوب بین کارکنان , کارفرمایان و مقامات قانونی می باشد زیرا محاسبه و پرداخت به موقع و درست دستمزد و حقوق مهمترین عوامل در به وجود آوردن یک رابطه خوب و قابل قبول بین کارکنان و کارفرمایان است همچنین به کمک حسابدار حقوقی در شرکت می توان میزان اشتباهات در محاسبات حسابداری را به حد اقل کاهش داد .

اهمیت یادگرفتن حقوق و دستمزد در حسابداری

افرادی که در رشته های حسابداری مالی تحلیل می کنند اطلاعات مرتبط به حسابداری را یاد می گیرند و همچنین از انواع هزینه هایی که با آن آشنایی پیدا می کنند هزینه حقوق و دستمزد می باشد هر چند که باید توجه داشت بحث حقوق و دستمزد مباحثی ویژه دارد که به همین منظور باید از برخی قوانین از جمله قانون مالیات و بیمه برای ثبت و محاسبه آن الزامی می باشد بدین ترتیب افرادی که در قسمت حسابداری حقوق و دستمزد یک شرکت کار می کنند نیازمند دانشی تخصصی در این حیطه خواهند بود .

حسابداری تلفیقی چیست ؟ | حسابداری تلفیقی چه اهمیتی دارد

حسابداری تلفیقی چیست ؟ | حسابداری تلفیقی چه اهمیتی دارد

در این مقاله ما به بررسی موضوع حسابداری تلفیقی چیست ؟ پرداخته ایم.در ایندر طی دو دهه اخیر یکی از اقدامات مهم و بحث برانگیزی که برخی از شرکت های بزرگ انجام می دهند، خرید شرکت های کوچک تر به منطور افزایش و گسترش دامنه فعالیت خود است. گسترش گروه های جدید و به وجود آمدن سرمایه گذاری های متعدد، سبب شده که بحث جدیدی با عنوان صورت حساب های مالی تلفیقی یا حسابداری تلفیقی وارد کار شود. در واقع هدف این شرکت ها افزایش سود افزوده از طریق تلفیق و ترکیب سازمان های تجاری با یک دیگر است. در حیطه و مبحث حسابداری نیز گردآوری کردن صورت حساب های مالی گروهی از طریق شرکت های زیر گروه و در قالب صورت حساب های مالی تلفیقی انجام می شود. برای تعریف دقیق تر حسابداری تلفیقی می توان گفت: به فرایند ترکیب کردن نتایج مالی چندین شرکت به نتایج ترکیبی شرکت مادر، حسابداری تلفیقی گفته می شود. این روش زمانی استفاده می شود که یک شرکت مادر بیشتر از 50 درصد یک سهام دیگر از شرکتی دیگر را خریداری کرده باشد. در واقع هدف کلی از این کار این است که اطلاعات مالی یک گروه، به عنوان یک واحد اقتصادی واحد و کامل ارائه شود. در این مقاله همراه ما باشید تا با مزایای حسابداری تلفیقی، اهمیت و ویژگی های آن به طور کامل آشنا شوید.

کاربرد کامپیوتر ارائه دهنده انواع نرم افزارهای حسابداری

مزایای حسابداری تلفیقی چیست ؟

کلیه شرکت هایی که به منظور افزایش سود افزوده خود با شرکت های تابعه و زیر مجموعه همکاری دارند، باید بر اساس استانداردهای حسابداری صورت حساب های مالی تلفیقی را ارائه کنند. در واقع ارائه صورت های مالی با استفاده از صورت حساب تلفیقی مزایایی به همراه دارد، که به شرح زیر است:

  • حدف هزینه های ثابت و فعالیت های اضافی که در شرکت ها وجود دارد.
  • امکان هماهنگی بین بخش های مختلف تولید و سایر بخش اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ های زیر مجموعه و مرتبط با یک دیگر
  • کاهش هزینه های مالی و افزایش بهره وری در شرکت
  • کسب امتیازهای قانونی و امتیازهای مالیاتی برای شرکت
  • افزایش سرعت دستیابی به منابع اطلاعاتی
  • امکان مدیریت بهتر شرکت

برای خرید نرم افزار مالی حسابداری از شرکت کاربرد کامپیوتر کلیک کنید

اهمیت حسابداری تلفیقی

با پیشرفت و افزایش روند رشد شرکت های بزرگ و کوچک، بسیاری از شرکت هایی که سرمایه گذاری های قدرتمندی دارند به منظور افزایش سود افزوده خود با سایر شرکت های کوچک نیز همکاری می کنند. در بسیاری از موارد این شرکت های بزرگ برای جدا سازی کامل روند مالی ترجیح می دهند مقداری از سهام آن شرکت را به طور کامل خریداری کنند. با این وجود به منظور تسهیل روند حسابرسی و تنظیم خدمات مالی مختلف، لازم است که صورت حساب ها به صورت تلفیقی تکمیل و ارائه شود. علاوه بر این، افرادی که از صورت حساب های مالی شرکت مادر استفاده می کنند، برای اخد تصمیمات اقتصادی، لازم است که به اطلاعات وضعیت مالی شرکت، و جریان های نقدی گروه های زیر مجموعه دسترسی داشته باشند.

در واقع این افراد به واسطه سرمایه گذاری کردن در شرکت های مادر و شرکت های زیر مجموعه آن ها منافع مورد نظرشان را به دست می آورند. به طور کلی می توان گفت صورت حساب های مالی تلفیقی اطلاعات مالی مربوط به گروه را به صورت یک شخصیت اقتصادی جداگانه، و بدون توجه کردن به حد و مرزهای شخصیت های حقیقی و حقوقی ارائه می نماید. با تعاریف ذکر شده به طور کلی می توان گفت اهمیت حسابداری تلفیقی؛ جمع آوری کردن اطلاعات مالی از وضعیت کلی شرکت، عملکرد مالی شرکت مادر، و شرکت های تابعه آن است. به گونه ای که اعضای سازمان بتوانند در مواقع ضروری تصمیمات مهم در این زمینه را اخد نمایند.

حسابداری تلفیقی چه ویژگی ها و وظایفی دارد؟

همان طور که در پاراگراف اول ذکر شد، برخی از شرکت های بزرگ یا به اصطلاح مادر با شرکت های ذی نفع و تابعه همکاری مشترک آغاز می کنند. اما نکته حائز اهمیت این است که صورت های مالی شرکت مادر به تنهایی نمی تواند وضعیت کلی شرکت و عملکرد مالی و جریان های نقدینگی آن را به صورت دقیق نشان دهد. در واقع به همین دلیل سرمایه گذاران و استفاده کنندگان باید این صورت های مالی را تنظیم کرده و آماده کنند. از مهم ترین ویژگی های حسابداری تلفیقی می توان به الزام تنظیم کردن ان توسط شرکت های مادر اشاره کرد. در واقع طبق استاندارد حسابداری شماره 18 همه شرکت های تجاری که بیش از 90 درصد سهام آن ها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در مالکیت یک شرکت دیگر است، باید صورت های مالی تلفیقی را به همراه صورت مالی خود شرکت تنظیم نمایند. در ایران با توجه به الزامات قانونی، صورت های مالی جداگانه واحد تجاری اصلی نیز تهیه شود.

این کار به منظور جلوگیری از گمراه شدن سرمایه گذاران و استفاده کنندگان شرکت ها انجام می شود. درواقع منظور از این فرایند این است که شرکت مادر به عنوان شخصیت یگانه شناخته شود. همچنین نشان دهد که تاکیدی بر درصد مالکیت ندارد. یکی از ویژگی های دیگر حسابداری تلفیقی این است که حتی کلیه واحدهای اصلی تجاری که به صورت مجزا و جداگانه صورت های مالی تهیه کرده اند؛ ملزم به رعایت قوانین استاندارد 18 حسابداری نیز هستند. در واقع منظور از واحد تجاری اصلی واحدی است که دارای یک یا چندین واحد فرعی باشد. همچنین آن دسته از واحدهای تجاری اصلی که به صورت مجزا فعالیت می کنند، باید برای تنظیم صورت های مالی رضایت سایر سهام داران اقلیت را هم جلب کنند.

یکی از نکات حائز اهمیت در مورد تنظیم صورت های مالی این است که سهم قابل انتصاب به سایر اقلیت های خالص از دارایی های واحد فرعی تجاری باید متناسب با سهم آنان تنظیم و تهیه شود. در واقع این سهم از مبلغ دارایی واحدهای تجاری فرعی بیش از تحصیل به عنوان سهم حاصل از تغییرات در حق صاحبان سرمایه از تاریخ تحصیل واحد تجاری محاسبه می شود. یکی از روش های دیگری که در قانون 18 استاندارد حسابداری تنظیم و تصویب شده، روش منصفانه است. در واقع با این روش می توان سهم اقلیت را با توجه به ارزش منصفانه دارایی قابل شناسایی پس از کسر شدن ارزش منصفانه بدهی های قابل شناسایی محاسبه و تنظیم شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.